eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
35.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا میدانید؟ .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هرکس به غار معروف به دروازه مرگ در ترکیه نزدیک میشد میمرد! طبق باور مردم محلی نفس کشنده‌ هادس، خدای مردگان باعث این اتفاق بود اما اخیرا معلوم شد غلظت بالای 90% منواکسید کربن قاتل اصلی است! https://eitaa.com/zandahlm1357
چشم خدا یکی از غار های زیبا در بلغارستان است این غار که سقف آن بصورت شگفت انگیزی با دو سوراخ طبیعی و بزرگ ایجاد شده و رو به آسمان است. https://eitaa.com/zandahlm1357
غار اسرارآمیزی که دارای زیباترین و عجیب‌ترین اکوسیستم در دنیا است. این غار غول پیکر در استان کوبانی مرکزی چین کشف شده است. تنها راه دسترسی به این غار از طریق نردبان طنابی امکان پذیر است. محیط مرطوب این غار باعث ایجاد یک اکوسیستم شگفت انگیز و سرسبز و مستقل شده است که عمدتا از چشم انسان به دور مانده است. این جا مکانی است که احتمال یافتن گونه های باستانی جهش یافته یا نوع کاملا متفاوت گیاه و جانوران وجود دارد. https://eitaa.com/zandahlm1357
جالب است بدانید، در سال 2018، گروهی از غواصان یک غار قوم مایاها را با بیش از 4000 سال در شرق مکزیک کشف کردند، در سال 2018 آنها توانستند تونل‌هایی به بزرگی 215 مایل، طولانی‌ترین تونل های زیر آبی در دنیا را کشف کنند. تمدن مایاها این تونل ها را ساخته و استفاده میکردند، گروهی از غواصان دو غار زیر آب را در شرق مکزیک که به هم وصل شده اند را کشف کردند که تصور شود بزرگترین غار زیر آب این سیاره است. این کشف همچنین می تواند به روشنایی جدید تمدن باستان مایا کمک کند. برای چه منظور این غار ساخته شده است؟ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشجو، استاد و راننده تاکسی😑😂 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
20.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون دختری به نام نل از سری کارتونهای دهه شصت قسمت ششم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و سوم چه افسانه‌ای بود این منظره تنگ غروب ساحل خلیج فارس در این بعد از ظهر بلند تابستانی که در اوج گرمای آتشینش، عین بهشت بود. امواج دریا همچون معجون عسل، زیر شعله خورشید به جوش آمده و فضای ساحل را آکنده از عطر گرم آب می‌کرد. چشمم به طنازی خلیج فارس بود و گوشم به آوای زیبای کلام همسرم که حقیقتاً از نغمه مرغان دریایی و پژواک امواج دریا هم شنیدنی‌تر بود و چه آهنگ عاشقانه‌ای برایم می‌زد که زیر گوشم یک نفس زمزمه می‌کرد: «الهه جان! نمی‌دونی چقدر دوستت دارم! اصلاً نمی‌تونم بگم چقدر برام عزیزی! نمی‌دونم چی کار کردم که خدا تو رو بهم داد! هر چی فکر می‌کنم، هیچ ثواب عجیب غریبی تو زندگی‌ام انجام ندادم که پاداشش، یه زنی مثل تو باشه!» از اینهمه شکسته نفسی عشقش به آرامی خندیدم و خواستم به شیطنتی شیرین سر به سرش بگذارم که پاسخ دادم: «اتفاقاً منم هر چی فکر می‌کنم نمی‌دونم چه گناهی کردم که خدا تو رو نصیبم کرد!» و آنچنان با صدای بلند خندید که خانواده‌ای که چند قدم آنطرف‌تر نشسته بودند، نگاه‌مان کردند و من از خجالت سرم را پایین انداختم و او از شرارتم به قدری لذت برده بود که میان خنده تشویقم کرد: «خیلی قشنگ بود! واقعاً به جا بود! آفرین!» و من می‌خواستم خنده‌ام را از نگاه نامحرمان پنهان کنم که با دست مقابل دهانم را گرفته و آهسته می‌خندیدم، ولی کم نمی‌آورد که به نیم رخ صورتم چشم دوخت و عاجزانه التماس کرد: «پس تو رو خدا یه وقت استغفار نکنی که خدا اون گناهت رو ببخشه و منو ازت بگیره ها! تا می‌تونی اون گناه رو تکرار کن که من همینجوری کنارت بمونم!» و باز صدای شاد و شیرینش در دریای خنده گم شد و من که سعی می‌کردم بی‌صدا بخندم، از شدت خنده، اشک از چشمانم جاری شده و نفسم بند آمده بود که این بار من التماسش کردم: «مجید تو رو خدا بسه! انقدر منو نخندون!» و او همانطور که از شدت خنده صدایش بُریده بالا می‌آمد، جواب داد: «تو خودت شروع کردی! من که داشتم مثل بچه آدم از عشق و احساسم می‌گفتم!» از لفظ «بچه آدم!» باز خنده‌ام گرفت و به شوخی تمنا کردم: «آخ، آره! خیلی حیف شد! نمیشه بازم برام از عشقت بگی؟» و من هنوز صورتم غرق خنده بود که نقش شادی از چشمان زیبایش محو شد، مثل همین لحظات سرخ غروب به رنگ دلتنگی در آمد و همانطور که محو نگاهم شده بود، به پای خنده های پُر نشاطم، حسرت کشید :«الهه! خیلی دلم برای خنده هات تنگ شده بود! خیلی وقت بود ندیده بودم اینطور از تهِ دلت بخندی!» و به جای خنده، صدایش در بغضی بهاری نشست و زیر لب نجوا کرد: «خدایا شکرت!» که حالا بیش از یک ماه بود که بر خوان نعمت پروردگارمان، در خانه مرحمتی آسید احمد و زیر پَر و بال محبت‌های مامان خدیجه، آنچنان خوش بودیم که جای جراحت‌های جانمان هم التیام یافته و دیگر در قلب‌مان اثری از غم نبود که من هم نفس بلندی کشیدم و گفتم: «مجید! تا حالا تو زندگی‌ام انقدر شاد و سرِ حال نبودم!» صورتش دوباره به خنده‌ای لبریز متانت گشوده شد و جواب داد: «منم همینطور! این روزها بهترین روزهای زندگی‌مونه!» و خدا می‌خواست نعمتش را بر ما تمام کند که حالا با رسیدن ششم تیر ماه، حقوق معوقه اردیبهشت‌ماه پالایشگاه هم به حساب مجید واریز شده و توانسته بود تمام قرض آسید احمد را دو دستی تقدیمش کند. https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamosigiirani-3 - آواز افشاری.mp3
833.2K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: «كدام خانه يي سزاوارتر از كعبه وخانه ي امن وطهارتِ ناس كه در آن به هرچه تجاوز و ستم و استعمار و بردگي و يا دون صفتي و نامردمي است، عملاً و قولاً پشت شود؟ »، در كتيبه ي ذهن انسانهاي بيدار منقش است. هنوز اين سؤال هشداردهنده ي او كه: «آيا بايد در خانه‌ها نشست و با تحليلهاي غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاي روحيه ي ناتواني و عجز در مسلمانان، عملاً شيطان و شيطان زادگان را تحمل كرد؟ »، وجدان مسلمانان غيور را برمي انگيزد و پاسخي از سر وارستگي و اخلاص مي‌طلبد. و هنوز اين سخن پيامبرگون او، دل و جان مشتاقان را تسخير مي‌كند كه مي‌گفت: «هيهات كه امت محمّد (صلّي اللَّه عليه واله وسلّم)، سيراب شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان، به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند؛ و هيهات كه خميني در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا و امت محمّد (صلّي اللَّه عليه واله وسلّم) و پيروان ابراهيم حنيف، ساكت وآرام بماند و نظاره گر صحنه‌هاي ذلت و حقارت مسلمانان باشد. قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خميني يكه و تنها هم بماند، به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي است، ادامه مي‌دهد». و خدا را شكر خميني بزرگ تنها نماند و چنان كه او مي‌گفت و مي‌خواست: «بسيجيان جهان، اين پابرهنه‌هاي مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگانشان سلب كردند». هنوز اين نواي شيرين و اميدبخش، دل مؤمنان را از فروغ حيات روشن مي‌كند و خون اميد و نشاط در پيكر امت اسلامي مي‌دمد كه: «مسلمانان جهان و محرومان سراسر گيتي، از اين برزخ بي انتهايي كه انقلاب اسلامي براي همه ي جهانخواران آفريده است، احساس غرور وآزادي كنند و آواي آزادي وآزادگي را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخمهاي خود مرهم گذارند، كه دوران بن بست و نااميدي وتنفس در منطقه ي كفر بسر آمده است و گلستان ملتها رخ نموده است و اميد كه همه ي مسلمانان، شكوفه‌هاي آزادي و نسيم عطر بهاري و طراوت گلهاي محبت و عشق و چشمه سار زلال جوشش اراده ي خويش را نظاره كنند... ». آري، امام خميني زنده است، تا اميد زنده است؛ و تا حركت و نشاط هست، و تا جهاد و مبارزه هست،... امام خميني وامت فداكارش، از مكه و ميقات هم غايب نيستند. سيلاب انديشه ي جهاد و شهادت و مقاومت و برائت از مشركين و محبت به مؤمنين كه از قله ي بلند انديشه ي او جاري است، همه ي دلها و جانهاي مستعد را فرا مي‌گيرد و به او حضوري معنوي مي‌بخشد. آري، چنان كه او خود مي‌گفت: «ما در مكه باشيم يا نباشيم، دل و روحمان با ابراهيم در مكه است. دروازه‌هاي مدينةالرسول را به روي ما ببندند يا بگشايند، رشته ي محبتمان با پيامبر، هرگز پاره و سست نمي شود. به سوي كعبه نماز مي‌گزاريم و به سوي كعبه مي‌ميريم و خداي را سپاس مي‌گزاريم كه در ميثاقمان با خداي كعبه، پايدار مانده ايم و منتظر هم نمانده ايم كه حاكمان بي شخصيت بعضي كشورهاي اسلامي و غيراسلامي، از حركت ما پشتيباني كنند. ما مظلومين هميشه ي تاريخ محرومان و پابرهنگانيم و غير از خدا كسي را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم برنمي داريم... ». و اكنون كه براي دومين بار دست جور و عدوان، راه خانه ي خدا را بر مسلمانان خداجوي ايران بسته و به حساب امريكا و اسرائيل، بر ملتي كه برترين پرچم مبارزه با شيطان بزرگ و دولت غاصب دست نشانده اش را برافراشته است، جفا روا داشته و امت داغدار ما را كه رخت عزاي امام فقيد اسلام را بر تن دارد، داغدارتر كرده است، اين جانب نكاتي را از باب تذكر به برادران و خواهران حاضر در صحنه ي حج و به همه ي مسلمانان عالم ونيز به ملت بزرگ ايران عرض مي‌كنم: ۱) حال كه به نام خدا و به دعوت پيامبر خدا، راهيِ كوي دوست شده و از هر «فجّ عميق» به حريم بيت اللَّه الحرام وفود كرده و احرام حج و هجرت الي اللَّه بسته و ابراهيم وار نغمه ي: «انّي ذاهب الي ربّي سيهدين» (۴) به زبان فطرت سر داده و زمزمه ي: «ارنا مناسكنا وتب علينا» (۵) را به زبان حال و قال مترنم گشته ايد، اميد است از «ثمرات كلّ شيي ء» كه ابراهيم خليل (عليه السّلام) از خداوند استدعا كرد، شيرين كام شده و چشمتان به شهود منافعي كه حضرت ربوبي مژده داده، منور گردد. به طور حتم، يكي از اين منافع آن است كه در پرتو مناسك و شعاير آموزنده ي حج، دلهاتان را كه خانه ي خدا و امانت اوست، به او بسپريد و از شرك و زَيغ و زنگار تطهير كنيد وپيمان: «الم اعهد اليكم يا بني آدم ان لاتعبدوا الشّيطان» (۶) را تجديد نماييد و باتمسك به فرمان: «فاجتنبوا الرّجس من الاوثان» (۷)، به بشارت: «والّذين اجتنبوا الطّاغوت ان يعبدوها و انابوا الي اللَّه لهم البشري» (۸)، سرافراز گرديد. حج، كانون معارف اسلام و بيان كننده ي سياست كلي اسلام براي اداره ي زندگي انسان است. حج، مظهر توحيد و نفي و
رمي شيطان و تكرار شعار ابراهيم (عليه السّلام) است كه گفت: «انّي بري ء من المشركين»؛ صحنه ي اتحاد عظيم امت اسلامي برگرد محور توحيد وبرائت از مشركين و نفي و طرد همه ي بتهاست. وبت، هر آن چيزي است كه به جاي خدا قرار گيرد و ولايت الهي را به ولايت خود تبديل كند... ادامه دارد https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: آن روز هر دل روشن و جان بيداري مصيبت زده شد هرجا مسلماني آگاه از انقلاب و مسائل آن بود، خود را صاحب عزا شمرد. پس در روي زمين جايي نماند كه در آن دلهايي از اين حادثه عظيم از اندوه لبريز نشود و انسانهايي از اين فقدان بي جبران، به عزا ننشينند. و اما ايران يكسر عزاخانه شد كه در هر شهر و روستايش، شيون حسرت بار از يكايك خانه‌ها سرازير شد و كوي و ميدان و خيابان را پر كرد. هيچ كس نتوانست اين جرعه درد را خاموش فروبرد. از دلاوران ميدانهاي نبرد تا مادران و پدراني كه غم شهادت جوانانشان، نتوانسته بود گره عجز و اندوه بر جبينشان بيفكند، تا بزرگ مردان عرصه علم و عرفان و سياست و تا يكايك آحاد اين ملت عظيم القدر، همه و همه در اين مصيبت عظمي زار زار گريستند يا صدا به فغان بلند كردند، يا بي صبرانه بر سر و سينه زدند. مصيبت فقدان امام، همان به بزرگي امام بود و جز خدا و اوليائش كيست حد و مرز اين عظمت را بشناسند؟ آن جا كه دلهاي بزرگ بي تاب مي‌شوند، آن جا كه انسانهاي بزرگ دست و پا گم مي‌كنند، آن جا كه صحنه، از بي قراري ميليونها و ميليونها انسان پر است، كدام زبان و قلم است كه بتواند نمايشگر و صحنه پرداز گردد؟ من كه خود قطره بي تابي در اقيانوس متلاطم آن روز و آن روزها بوده ام، چگونه خواهم توانست آن را شرح كنم؟ زمان، يگانه خود را از دست داد و زمين گوهري يكدانه را در خود گرفت. پرچمدار بزرگ اسلام، پس از عمري مبارك كه در راه اعتلاي اسلام سپري شده بود، دنيا را وداع كرد. (برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري. حديث ولايت، ج چهارم، ص ۲۳۸) (پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال امام خميني (ره) ۱۰/۳/۱۳۶۸) https://eitaa.com/zandahlm1357