قسمت سی و هفت:
مدتی گذشت و حالِ مادر روز به روز بدتر میشد.سکوت.. خیره شدن.. چسبیدن به اتاق و سجاده.. نخوردنِ غذا.. همه و همه عثمان را نگرانتر از قبل میکرد. و من را بی تفاوتتر از سابق...
عثمان مدام در گوشم از دوستِ روانشناسش میگفت و وضعیت بد مادر. و من فقط نگاهش میکردم. نگرانی برای دیگران در خانواده ی ما بی معنی ترین حس ممکن بود.. اینجا ما حتی نگران خودمان هم نمیشدیم.
تا اینکه یک روز بی خبر از همه جا و دلزده از فضای سنگین خانه و خاطرات دانیال به رودخانه و میله های سردش پناه بردم. هنوز هم دانیال حل نشده ترین معمای زندگی آن روزهایم بود و کینه ایی شتری از جوانی مسلمان که این معما را در دامنِ جهنمِ خاموشِ زندگیمان گذاشته بود. افکاری پاشیده و بی نظم که بی انسجامش چنگال میکشید بر تکه ی یخ زده ی قلبم.
حوالی عصر به خانه برگشتم. برقهای خانه روشن بود. و این نشان از حضور عثمان میداد. آرام وارد خانه شدم. صدایی ناآشنا و مردانه به گوشم رسید. تعجب کردم. آنجا چه خبر بود؟ بی سرو صدا به سمت منبع صدا رفتم از جایی داخل آشپزخانه. کنار دیوار ایستادم و گوش کردم. عثمان با مردی حرف میزد.
مرد مدام از شرایط بد روحی مادر میگفت و با اصطلاحاتی که هیچ از آنها سردرنمیآوردم برای عثمان توضیح میداد که مادر باید به ایران برود. و عثمان با لحنی عصبی از او میخواست تا راه حل دیگری پیدا کند. راهی که آخرش به رفتن از این شهر منتهی نشود. اما مرد پافشارانه تاکید میکرد که درمان فقط برگشتن به سرزمین مادریست و بس. و این عثمان را دیوانه میکرد.
ناراحت بودم. از اعتمادی که به عثمان پیدا کردم، از غریبه ایی که در خانه بود و از تجویزی که برای مادر داشت.. ایران ترسناکترین نقطه ی زمین بود. پر از مسلمان.. غوطه ور در کلمه ی خدا.. آنجا ته ته دنیا بود.. تصور سفر به آن خاک بعد از سالیان، با توجه به شرایط تبلیغاتی دولتهای غربی علیه این کشور و تصویری که پدر برایم ساخته بود، غیر قابل باور می نمود.. حتی اگر میمردم هم پا به آنجا نمیگذاشتم.
هر چند که در آخرین سفر، جز زنانِ چادر به سر و مردانِ ریش دار، تجربه ی بدی در ذهنم نماند اما از آن سفر سالها میگذشت و شرایط بسیار تغییر کرده بود. حالا منشا اصلی خون ریزی و مرگ و زن کشی در دنیا، ایران بود. تا زمانی که پدر زنده بود جنایات و هرج و مرجهای ایران مدام از طریق تلوزیون و برشورهای سازمان در خانه دنبال میشد. هر چند که هیچ وقت برایم مهم نبود اما خواسته و ناخواسته به گوشم میرسید...
صدای عثمان کمی بالا رفت: (تونمیفهمی دارم چی میگم.. انگار یادت رفته که قبل از اینکه اینجوری دربه در بشم، منم رشته ی تو رو خووندم.. پس یه چیزایی حالیمه.. انقدر جریانو پیچیده نکن.. سارا نباید از اینجا بره.. اینو بکن تو کله ات.. هر درمانی .. هر تجویزی.. هر چی که فکر میکنی درسته باید همینجا انجام بشه.. تو همین شهر..)
مرد با لحنی پر آرامش جواب داد: (آروم باش پسر.. تو انگار بیشتر از اینکه نگران این خوونواده باشی، نگران خودتی.. اگه درسایی که خووندی یادت مونده باشه، الان باید بدونی که اون زن بیشتر از هر چیزی به دوری از اینجا و رفتن به خاک خودش احتیاج داره.. تو منو آوردی اینجا که مشکل اون زنو حل کنم یا به فکرِ علاقه ی تو باشم؟؟ )
روی زمین چمپادمه زدم. پس حرفهای صوفی در مورد عثمان کاملا درست بود. کاش دنیا چند لحظه ساکت میشد.
صدای گام های تند و سپس ایست عثمان را شنیدم:( سا.. سارا.. تو اینجایی؟؟ )
پیشانی به زانوام چسباندم. دوست نداشتم چشمانِ تیره رنگش را ببینم. مسلمانها، همه شبیه به هم بودند. در هر چیزی به دنبال منفعت خود میگشتند.. محبتهای این مرد هم به خاطر خودش بود نه مهربانی های یک انسان یا مسلمانِ ترسو..
عثمان رو به رویم زانو زد. صدای قدمهای آن مردِ روانشناس را شنید. در جایی در کنارِ عثمان ایستاد. بی حرف.. بی کلام..
حرکت محتاطانه و آرام دستان عثمان را روی انگشتانم حس کردم:( سارا جان.. از کِ.. کی اینجایی؟ منظورم اینکه کی اومدی؟) چقدر صدایش ترسیده و دستپاچه به نظر میرسید... نفسهایش تند بود و عمیق.. سکوت کرد.
احساس کردم مردِ روانشناس بازوی عثمان را گرفت و از جا بلندش کرد:(میشه یه لیوان آب برامون بیاری؟؟)
عثمان اعتراض کرد:( آخه.. ) مرد ایست داد:(هیییییس.. ممنون میشم..). رفت . با بی میلی و این و آن پا کردنی کوتاه..
مرد درست رو به رویم، تکیه زده به دیوار نشست: (ببخشید که بی اجازه وارد خونت شدیم.. تو الان میتونی با پلیس تماس بگیری و یا حتی از هر دومون شکایت کنی.. یا اینکه.. ) مکث کرد.. طولانی (یا اینکه به چشم یه دوست که اومدیم اینجا تا کمکت کنیم، نگاهمون کنی.. باز هم میل خودته..)
راست میگفت.. میتوانستم شکایت کنم.. اما.. عثمان مهربانی هایش هرچند هدفدار، اما زیاد بود..
ولی من کمک نمیخواستم...
ادامه دارد............
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 19 👈 اهمیت دعا در نماز ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاق مهدوی 44.mp3
4.15M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 20
👈 اهمیت دعا در نماز
❇️ 90 جلسه
با سنگ هر گناه پرم را شکسته ام - @Maddahionlin.mp3
3.29M
🌙 #ماه_رمضان
🍃با سنگ هر گناه پرم را شکسته ام
🍃آه ای خدا خودم کمرم را شکسته ام
🎤حاج #مهدی_رسولی
⏯ #مناجات
.......:
کوشش نمایید و منتظر ظهور حضرت
مهدی علیه السلام باشید. ای گروهی که مورد توجّه و رحمت خدا واقع شده اید! پیروزی گوارایتان باد. غیبت نعمانی
۱۹۴. اصحاب قائم (عجّل اللَّه فرجه الشریف) ۳۱۳ نفرند از اولاد عجم.
غیبت نعمانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
پيام به مناسبت پيروزى ملت مبارز و مسلمان افغانستان پيام به مناسبت پيروزي ملت مبارز و مسلمان افغانست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اكنون براي اين كه بتواند راه استقلال و سازندگي را با موفقيت طي
كند و به هدفهاي خود برسد، وحدت كلمه و همكاري اقوام و مذاهب گوناگون شرط اساسي است و اين وحدت فقط بر محور اسلام بايد باشد و بس، مذاهب و طوائف گوناگون به نداي ملكوتي «واعتصموا بحبل اللَّه جميعا ولا تفرقوا»، گوش جان دهند و وحدت خود را بيش از پيش مستحكم سازند. دستهايي در كار است كه تعصبهاي قومي و فرقه يي را تشديد كند و ميان برادران مسلمان و يا اقوام افغان درگيري به راه بيندازد. اين دستها از دشمنان اسلام و دشمنان افغانستان است و با هوشياري مردم و مسؤولان بايد قطع شود ان شاءاللَّه. ۳- شما ملت مؤمن و سلحشور افغان در اين چند ساله طعم تلخ نفوذ و دخالت بيگانگان در كشورتان را چشيده ايد و خسارتهاي عظيم آن را متحمل شده ايد. اكنون جهانخواران و قدرتهاي استكباري درصددند با فرصت طلبي، از اوضاع به نفع خود استفاده كرده و نفوذ و سلطه ي خود را بر شما تحميل كنند، همه بخصوص مسؤولان محترم و سران گروهها و احزاب مختلف لازم است با كمال دقت از نفوذ دشمنان اسلام و ايادي استكبار در نظام جديد آن كشور مانع شوند و نگذارند كه خداي نخواسته بجاي ابرقدرت زائل شده ي شرق و ايادي آن، امروز ابرقدرت امريكا و ايادي آن بر سرنوشت آن كشور و ملت مظلوم مسلط گردد و خون شهداي راه آزادي به هدر رود. خطبا محترم و نويسندگان و ديگر روشنفكران افغاني اين خطر بزرگ را دائماً به ملت خود تذكر دهند و آنان را براي مقابله با ترفندهاي پيچيده ي استكباري آماده سازند. ۴- در اين روزهاي حساس و پرهيجان، كه متأسفانه درگيريهاي جناحي و حزبي
ميان برادران، صبحگاه پيروزي را غبارآلود و تيره ساخته و بعضي از وظايف فوري را تحت الشعاع قرار داده است، اين جانب اميدوارم اين وظايف مهم، مورد غفلت قرار نگيرد: الف - رسيدگي به حال مجروحان و آسيب ديدگان حوادث كابل. ب - رسيدگي به قشرهاي مستمند و از پا افتاده. پ - تأمين امنيت جان و مال مردم و حفظ حريم خانه ها. ت - استقرار نظم و عدم برخورد افراد و گروههاي مسلح با يكديگر. ث - كمك افراد متخصص و كارآمد به راه اندازي خدمات عمومي مانند آب و برق و غيره. ج - تلاش عمومي مردم اعم از كارگران و كشاورزان و صاحبان حِرَف و صنايع و ديگر مشاغل ضروري براي راه اندازي جريان عادي زندگي و تأمين مايحتاج عمومي بخصوص غذاي مردم. ۵- در خاتمه از همه ي دولتها و مجامع بين المللي مانند هلال احمر جهاني بخصوص دولتهاي اسلامي و ملل مسلمان جهان درخواست ميكنم كه ملت و مسؤولان محترم كشور افغانستان را ياري رسانند و با هداياي خود به تسهيل امور زندگي در اين هفتههاي دشوار و نخستين آزادي آن ملت مسلمان، كمك كنند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و پيروزي آنان را بر دشمنانشان مسألت مينمايم. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته - سيّد علي خامنه اي - دوازدهم ارديبهشت ماه يكهزار و سيصد و هفتاد و يك
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دعا، مناجات با دعا است كه اراده ي نيرومند و پولادين، كارآيي پيدا خواهد كرد. انسان با دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
دفاع مقدس
ملت ايران به بركت وحدت كلمه هم در جنگ، هم در بسيج نيروها براي ميدانهاي دفاع مقدس، پيروز شد.
ما مدت هشت سال از حيثيت، ناموس، دين، تماميت ارضي، مردم، انقلاب، حكومت، نظام اسلامي و قرآن دفاع كرديم و چنين دفاعي، مقدس است.
راه جهاد با دشمنان اسلام دشوار است ولي بايد آن را طي كرد.
در دوران دفاع مقدس، آنچه كه اين ملت را نجات داد، اسلام بود.
جبهههاي جنگ و دفاع مقدس، در طول سالهاي متمادي، از خون عزيزان بسيجي رنگين شد و ناصيه ي انقلاب را درخشان كرد.
تنها راه براي دفاع از اسلام و انقلاب، ايستادگي و مقاومت است.
اين جنگ، حقيقتاً يك گنج است؛ يك گنج حقيقي است كه تمام شدني هم نيست.
اگر در جنگ تحميلي كمك مردم نبود، محال بود دولت بتواند به تنهايي آن را اداره كند.
ملت رشيد ايران به دفع تجاوز برخاست و با دفاع مقدس از كيان اسلام و ميهن اسلامي، سيلي محكمي بر دشمن نواخت.
كساني كه در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در
صفوف دفاع مقدس شركت ميكردند، منتظران حقيقي بودند.
هفته ي دفاع مقدس، يادآور حادثه يي عظيم و به بار نشستن نتايجي عظيم تر در سير انقلاب ماست و هيچگاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.
ملت ما ثابت كرد كه ميتواند از خودش دفاع كند.
#کلمات قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله)
https://eitaa.com/zandahlm1357
#هرروزیک_آیه
✨إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
✨يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ
✨مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۱۱۶﴾
✨در حقيقت فرمانروايى آسمانها و زمين
✨از آن خداست زنده مى كند و مى ميراند
✨و براى شما جز خدا يار و ياورى نيست (۱۱۶)
📚 سوره مبارکه التوبة✍آیه ۱۱۶
- ناشناس.mp3
3.98M
🎵 تلاوت جزء 26 قرآن کریم با صدای استاد #معتز_آقایی
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
بكر بن محمد ازدى وى از خاندان آل نعيم و از ثقات اهل كوفه است كه عمرى دراز نمود. پيشتر، از محضر حضرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمّاد بن عثمان
وى از ثقات اصحاب حضرت صادق، حضرت كاظم و حضرت امام رضا عليهم السلام است و در كتابهاى رجال با لقبهاى (ناب) به معنى خالص و (رواسى) منسوب به تيره اى از قبيله قيس عيلان، ياد شده است.
شيخ طوسى وى را در كتاب « ǙęY ǘјӘʠ» به وثاقت و جلالت قدر، ستوده و تأليف كتابى را به او نسبت داده است. حمّاد از كسانى است كه به گفته كشّى، اصحاب ما بر صحت احاديث وى اتفاق نظر دارند. كشّى وفات او را به سال ۱۹۰ هجرى در كوفه نوشته است.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
آغاز یک سند
«بِسم ِاللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم؛
سپاس و ستایش خدایی را سزد که هر چه اراده کند انجام میدهد و هیچ کس توان سرپیچی از فرمان او را ندارد، به هیچ وجه نمی توان چیزی بر فرمان و اراده ی او افزود و به هیچ روی نمی توان از اجرای مقدرات او سر باز زد. او چشمهای خیانتکار را میشناسد و از آنچه در سینهها پنهان است، آگاهی دارد». [۱]
امام رضا علیه السلام با این چند جمله که در آغاز سند ولایت عهدی خود نوشته اند، تسلیم خود را در برابر فرمان خدا اظهار و توطئه ی دشمن خود را آشکار کردند.
----------
[۱]: . عیون اخبار الرّضا علیه السلام، ج ۱، ص ۲۰ و ج ۲، ص ۱۸۳
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357