eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
ایرج میرزا (زاده شده در پاییز سال ۱۲۵۲ یا ۱۲۵۳ شمسی در تبریز، درگذشته در ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ شمسی در تهران) ملقب به «جلال‌الممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجستهٔ ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. او فرزند صدرالشعرا غلامحسین‌میرزا، نوهٔ ایرج پسر فتحعلی‌شاه و نتیجهٔ فتحعلی شاه قاجار بود. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در همان مدرسه مقدمات عربی و فرانسه را آموخت. وقتی امیرنظام گروسی مدرسه مظفری را در تبریز تاسیس کرد، ایرج میرزا سمت معاونت آن مدرسه را یافت و در این سمت مدیریت ماهنامهٔ ورقه (نخستین نشریه دانشجویی تبریز) را برعهده گرفت. در نوزده سالگی لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی از جمله کار در وزارت فرهنگ (معارف آن زمان) پرداخت. سپس به استخدام اداره گمرک درآمد و پس از مشروطیت هم در مشاغل مختلف دولتی از جمله وزارت کشور در سمت فرماندار آباده و معاونت استانداری اصفهان خدمت کرد. ایرج میرزا در پی یک سکته قلبی در منزلی در تهران درگذشت. آرامگاه ظهیرالدوله خانه ابدی ایرج میرزا شد. وی به زبان‌های ترکی، فارسی، عربی و فرانسه تسلط داشت و روسی نیز می‌دانست و خط نستعلیق را خوب می‌نوشت. ایرج میرزا در قالب‌های گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژه‌ها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود. https://eitaa.com/zandahlm1357
گفتم رهینِ مهرِ تو شد این دلِ حزین گفتا حزین دلی که به مهری بود رهین گفتم قرینِ رویِ تو باشد همی قمر گفتا سهیل باشد اگر با قمر قرین گفتم که آفرین به رخِ خوبِ یارِ من گفتا که آفرین به رخِ خوب آفرین گفتم که تُرکِ چشمِ تو دارد به کف کمان گفتا کناره گیر که نارد مگر کمین گفتم نشانِ مهر بُوَد هیچ بر دلت گفتا نشانِ مهر و دلِ یارِ دلنشین گفتم رَوَم گزینم یاری به جایِ تو گفتا اگر توانی رو زودتر گزین گفتم علی خلاصۀ تشکیلِ کاف و نون گفتا علی نتیجۀ ترکیبِ ماء و طین گفتم خداش خوانده گروهی ز رویِ شک گفتا خداش دانَد یک فرقه بر یقین گفتم صفاتِ واجب و ممکن دراوست جمع گفتا که ممکنست که هم آن بُوَد هم این گفتم که انگبین را قهرش کند چو زهر گفتا که زهر گردد با مِهرش انگبین گفتم هوایِ او بُوَد اندر سرِ بَنات گفتا هوایِ او بُوَد اندر دلِ بَنین گفتم جَنین نبندد بی اذنِ او وجود گفتا رَحِم نگیرد بی امرِ او جَنین گفتم قدم به گیتی بنهاد همچو روز گفتا که تا نشان بدهد گیتی آفرین گفتم به خاکِ پایش آن کس که سود فرق گفتا که پا گذارَد بر فرقِ فِرقَدین گفتم هر آن که گشت غلامش بر آستان گفتا هماره دارد دولت در آستین گفتم مَلِک مظَفَّر باشد غلامِ او گفتا از آن غُلامش باشد سَبُکتکین گفتم که شاه ناصرِ دینش بود پدر گفتا مگر نبینی آن فّرِ داد و دین گفتم چنین پدر پسری بایدش چنان گفتا چنان پسر پدری باشدش چنین گفتم جهان ز عدلش مانند جَنَّتست گفتا که جَنَّتست و مَنَش نیز حُورِعین گفتم که عدلِ اوست به مکرِ زمان ضَمان گفتا که بأس اوست به کیدِزمین ضَمین گفتم سپهر کینست الّا به روزِ مهر گفتا جهانِ مهرست الّا به روزِکین گفتم معین و یاور ایتام شد کَفَش گفتا خدای باد بر او یاور و مُعین گفتم سرِ مخالفش از تیغِ آبدار گفتا تنِ معاندش از گرزِ آهنین گفتم که قطع گردد چون کُنده از تَبَر گفتا که نرم گردد چون جامه از کُدین گفتم به یک اشاره کند مُلکِ چین خراب گفتا بخاصه چون که به ابرو فکند چین گفتم قرینِ او نَبُوَد در همه جهان گفتا به قرنها نشود کس بدو قرین گفتم هماره خواهم تا شادمان زِیَد گفتا هر آن که خواهد جز این شود حزین گفتم که از جبینش کند ماه کسبِ نور گفتا از آن که سود به درگاهِ حق جبین گفتم علیِّ عِمران عمرش کند دراز گفتا خدایِ سُبحان خصمش کند غمین گفتم همیشه چترِ جلالش به رویِ ماه گفتا هماره اسبِ مرادش به زیر زین   https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه امر به معروف و نهی از منکر .......: @zandahlm1357
《وظیفـه‌ مــردم چیسـت؟》 ❓سوال: آیا امــر به معــروف و نهــی از منڪــر وظیفه‌ٔ حکومت است؟ یا آحاد مــردم؟ نقش مــردم در زمینه مقابله با فسادهای جامعـه چیست؟ 🔹حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی: وظیفهٔ مردم، امــر به معــروف و نهی از منڪر ڪردن است. 🔸حضرت آیت الله العظمی مظاهری: همه باید این فریضـه‌ الهــی را آنجا ڪه زمینه باشد انجام دهند. 🔹حضرت آیت الله العظمی حسینی شاهرودی : امــر به معــروف و نهــی از منڪر در صورت اجتماع شرایط وظیفه هر فــرد مسلمان به حد خودش مۍباشد. «برگـرفته از ڪتاب رساله جامع تخصصـی احڪام و استفتائات امــر به معــروف و نهــی از منڪــر صفحه ۴۱» 🍀 🌺🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🔰 نتیجه امر به معروف و نهی از منکر 🎤حجت الاسلام والمسلمین میر هاشم حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگر ساختار امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه پیاده نکنیم، چه میشود؟ 🗣علیرضا پناهیان
.......: باب دوم مجازاتها و اقدامات تأميني و تربيتي فصل اول مجازاتها و اقدامات تأميني و تربيتي (ماده ۱۲ تا ۲۱) ماده ۱۲ مجازاتهاي مقرر در اين قانون پنج قسم است ۱ حدود ۲ قصاص ۳ ديات ۴ تعزيرات ۵ مجازاتهاي بازدارنده ماده ۱۳ حد، به مجازاتي گفته مي‌شود كه نوع و ميزان و كيفيت آن در شرع تعيين شده است ماده ۱۴ قصاص كيفري است كه جاني به آن محكوم مي‌شود و بايد با جنايت او برابر باشد. ماده ۱۵ ديه مالي است كه از طرف شارع براي جنايت تعيين شده است ماده ۱۶ تعزير، تاديب و يا عقوبتي است كه نوع و مقدار آن در شرع تعيين نشده و به نظر حاكم واگذار شده است از قبيل حبس و جزاي نقدي و شلاق كه ميزان شلاق بايستي از مقدار حد كمتر باشد. ماده ۱۷ مجازات بازدارنده تاديب يا عقوبتي است كه از طرف حكومت به منظور حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع در قبال تخلف از مقررات و نظامات حكومتي تعيين مي‌گردد از قبيل حبس جزاي نقدي تعطيل محل كسب لغو پروانه و محروميت از حقوق اجتماعي و اقامت در نقطه يا نقاط معين و منع از اقامت در نقطه يا نقاط معين و مانند آن ماده ۱۸ مدت كليه حبس‌ها از روزي شروع مي‌شود كه محكوم عليه به موجب حكم قطعي قابل اجرا محبوس شده باشد. تبصره چنانچه محكوم عليه قبل از صدور حكم به علت اتهام يا اتهاماتي كه در پرونده امر مطرح بوده بازداشت شده باشد دادگاه پس از تعيين تعزير، از مقدار تعزير تعيين شده يا مجازات بازدارنده به ميزان بازداشت قبلي وي كسر مي‌كند. ماده ۱۹ دادگاه مي‌تواند كسي را كه به علت ارتكاب جرم عمدي به تعزير يا مجازات بازدارنده محكوم كرده است به عنوان تتميم حكم تعزيري يا بازدارنده مدتي از حقوق اجتماعي محروم و نيز از اقامت در نقطه يا نقاط معين ممنوع يا به اقامت در محل معين مجبورنمايد. تبصره نقاط اقامت اجباري محكومين با توجه به نوع جرايم آنان توسط دادگاهها تعيين مي‌شود. آيين نامه اجرايي مربوط توسط وزارت دادگستري با هماهنگي وزارت كشور تهيه و به تصويب رييس قوه قضاييه مي‌رسد..... کیفری.... https://eitaa.com/zandahlm1357
✍ شغل مشابه من در یک کارگاه دیگر به عنوان شغل سخت و زیان آور تایید شده ولی شغل من سخت و زیان آور تایید نشده آیا این کار قانونی است؟ پاسخ👇 ✅ مستند به ماده 15 آیین نامه اجرایی تبصره 2 الحاقی ماده 76 قانون تامین اجتماعی، سخت و زیان آور بودن مشاغل قابل تسری به دیگر واحدها نمی باشد به بطور مثال، یک عنوان شغلی در یک کارگاه خاص سخت و زیان آور شناخته می شود و همان عنوان شغلی در کارگاه دیگر سخت و زیان آور شناخته نمی شود. ملاک تطبیق و تشخیص مشاغل سخت وزیان آور، آلاینده سنجی از محیط کار متقاضی می باشد. Mr_Vakiil2‌
⭕️محجور کیست؟ 🌀محجور به کسی گفته می شود که بدلیل این که خیر و صلاح خود را در امور مالی تشخیص نمی دهد، بموجب قانون مجاز به دخل و تصرف در اموال و حقوق مالی خود نبوده، بلکه اداره اموال وی بر عهده ولی، وصی یا قیم گذاشته می شود. مطابق ماده 1207 قانون مدنی، محجورین به سه دسته تقسیم می شوند: ⭕️صغار یا همان اطفال؟ 🌀طفل یا صغیر کسی است که هنوز به سن بلوغ قانونی نرسیده است. بلوغ قانونی در پسر پانزده سال قمری و در دختر نه سال قمری است. ⭕️مجانین؟ 🌀مجنون کسی است که کلا فاقد عقل بوده و به عبارتی عقل او زایل باشد. ⭕️افراد غیررشید؟ 🌀 غیر رشید یا سفیه کسی است که طفل یا مجنون نبوده، اما مصلحت خود را از نظر مالی تشخیص نمی دهد و به عبارتی متوجه حساب و کتاب و ارزش پول نبوده و آن را به طرز غیر عادی هدر می دهد. Mr_Vakiil2
🔸ماجرای دستبرد به انبار دستگاه های کارت خوان! 🔹 نوجوان 16 ساله ای که متهم است به انبار دستگاه‌های کارت خوان دستبرد زده است با تلاش نیروهای تجسس کلانتری معراج مشهد درحالی دستگیر شد که  ادعا می کند همه دستگاه ها را خریده است! 🔹 چند روز قبل مدیر یک شرکت فروش دستگاه های الکترونیکی وقتی با سرقت دستگاه های کارت خوان در انبار شرکت روبه رو شد بلافاصله ماجرا را به پلیس گزارش داد. 🔹 گروهی از نیروهای کارآزموده کلانتری برای بررسی موضوع وارد عمل شدند و تحقیقات میدانی را در این باره آغاز کردند. بررسی های مقدماتی و رصدهای اطلاعاتی برای کشف 20 دستگاه کارت خوان که شماره سریال آن ها به ثبت رسیده بود، ادامه یافت و افسران تجسس با استفاده از منابع و مخبران محلی به سرنخ هایی از فروش غیرقانونی دستگاه های کارت خوان در بولوار توس مشهد دست یافتند. 🔹 گروه تجسس در پوشش خریدار کالا، خود را به فروشنده نزدیک کردند اما تحقیقات به نتایجی رسید که نشان می داد فروشنده دستگاه های کارت خوان یک نوجوان 16 ساله است. 🔹نیروهای انتظامی مدتی عملیات را به تاخیر انداختند و بررسی های دقیق تری را انجام دادند ولی همه سرنخ ها باز هم به همان نوجوان 16 ساله رسید. افسران تجسس دامنه عملیات را به بولوار توس کشاندند و برای خرید صوری ۶ دستگاه کارت خوان سرقرار با فروشنده حاضر شدند. زمانی که وی کارت خوان ها را تحویل پلیس داد ناگهان حلقه های قانون بر دستانش گره خورد و بدین ترتیب بازجویی های تخصصی از وی آغاز شد 🔹 در بازرسی از منزل وی نیز تعداد زیادی دستگاه کارت خوان به همراه قاب گوشی های سرقتی به دست آمد. این نوجوان 16 ساله که «م- الف» نام دارد در بازجویی ها مدعی شد هرکدام از دستگاه های کارت خوان را به مبلغ 50 هزار تومان از فرد دیگری خریده است. وی درباره قاب گوشی های سرقتی نیز گفت آن ها مال برادرم است که داخل کوچه پیدا کرده است.متهم به سرقت همچنین ادعا کرد از بقیه دستگاه های کارت خوان که از انبار شرکت در بولوار توس سرقت شده است هیچ اطلاعی ندارد. 🔹بررسی های بیشتر در این باره توسط نیروهای تجسس همچنان ادامه دارد. 🖋سجادپور https://eitaa.com/zandahlm1357
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا 😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت شصت: اما ای کاش دنیا میایستاد و او برایم قرآن میخواند.. منتظرِصدا زدنِ اسمم توسط منشی، نشستم و حسام با یک صندلی فاصله، تمام حواسش به من بود. به ساعتم نگاه کردم، زمان زیادی تا اجرایِ نقشه نمانده بود. تنم سراسر تپش شد. منشی نامم را صدا زد. پاهایم میلزید. حسام مقابلم ایستاد ( نوبت شما.. حالتون خوب نیست؟). با قدمهایی سست و بی حال به سمت در رفتم و حسام با احتیاط پشت سرم آمد. دو مرد، چند گام آن طرفتر با لحنی عصبی و بلند با یکدیگر بحث میکردند و این اولین هشدار برایِ اجرایِ نقشه بود. درب اتاق پزشک را باز کردم. دو مرد دعوایشان بالا گرفت.. ضرب و شتم شروع شد. مردم جمع شدند. دکتر به سرعت از اتاقش خارج شد. حالا نوبت اجرایِ نقشه بود. برایِ آخرین بار به صورتِ متین ترین خانه خراب کنِ دنیا نگاه کردم.. حواسش به مردها بود. قصد داشت تا آنها را از هم جدا کند. آرام آرام چند گام به عقب برداشتم. به سمت پله های اضطراری دویدم. یک مرد روی پله ها منتظرم بود. دستم را گرفت و شروع به دویدن کرد.. صدایِ بلندِ حسام را شنیدم. نامم را صدا میزد و با فاصله به دنبالم میدوید.. ریه هایم تحملِ این همه فشار را نداشت و پاهایم توانِ دویدن. به خیابان رسیدیم. مرد با عصبانیت فریاد میزد که عجله کنم. یک ماشین جلویِ پایمان ترمز زد. در باز شد و دستی مرا به داخل کشید. خودش بود، صوفی.. ماشین با سرعتی عجیب از جایش کنده شد. به پشت سر نگاه کردم. حسام مانند باد از پیاده رو به داخل خیابان دوید.. و افتاد آن اتفاقی که دستانم را هم آغوشِ یخ میکرد.. یک ماشین به حسام کوبید و او پخشِ زمین شد. با جیغی خفه، چشمانم را بستم.. صوفی به عقب برگشت. اشک در چشمانم جمع شد.. حسام بی حال، رویِ زمین افتاده بود و مردم به طرفش میدویدند. ناگهان دو مرد از روی زمین بلندش کردند.. ماشین پیچید و من دیگر ندیدم چه بلایی بر سر بهترین قاتلِ زندگیم آمد.. در جایم نشستم. کاش میشد گریه کنم.. کاش.. صوفی، عینک دودی اش را کمی پایین آورد (خوبی؟؟ ) . نه.. نه.. بدتر از این هم مگر حالی بود؟؟ ماشین با پیچ و تاب از کوچه و خیابانهای مختلف میگذشت و صوفی که مدام به راننده متذکر میشد کسی تعقیبمان نکند.. بعد از نیم ساعت وارد پارکینگ یک خانه شدیم.. صوفی چادری به سمتم گرفت ( سرت کن.. ) مقنعه ایی مشکی پوشید و چادری سرش کرد.. مات مانده بودم با پارچه ایی سیاه رنگ در دستم که نمادی از عقب ماندگی و تحجر در ذهنم بود. صوفی به سمتم آمد ( عجله کن.. چته تو؟؟) چادر را سرم کرد و مرا به سمتِ ماشین جدیدی که گوشه ی پارکینگ بود، هل داد.. دلیل کارش را جویا شدم و او با یک جمله جواب داد ( کار از محکم کاری عیب نمیکنه.. نباید پیدامون کنن.. ) درد داشتم با تهوعی بی امان.. باز هم خیابان گردی اما اینبار با مقنعه و چادر.. دلم هوایِ دانیال را داشت و نگرانِ حسام بود.. من در کدام نقطه از سرنوشت ایستاده بودم.. ادامه دارد.. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-3 - تصنیف : خانه سودا.mp3
995.3K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 شد ز غمت خانه سودا دلم در طلبت رفت به هر جا دلم خاك رهش گشتم و آخر ز بخت رفت بر این گنبد مینا دلم در طلب زهره رخ ماه رو می نگرد جانب بالا دلم آه که امروز دلم را چه شد دوش چه گفته است کسی با دلم در طلب گوهر دریای عشق موج زندموج چو دریا دلم از دل تو در دل من نکته‌هاست و ه چه ره است از دل تو تا دلم گر نکنی بر دل من رحمتی وای دلم وای دلم وا دلم ای طبیب در هوس شمس العشق چند رود سوی ثریا دلم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۴۲. ظهور زمانی رخ خواهد داد که مردم از دیگر راه‌ها ناامید شوند. بحار الانوار ۲۴۳. خداوند تعالی می‌فرماید: منتظر باشید که من نیز با شما از منتظرانم. کمال الدین ۲۴۴. پدر و مادرم فدایش باد، او همنام جدّم (رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم) و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است. غیبت نعمانی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا