ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا😌
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
قسمت هشتاد و پنج:
نمیدانم چه سری در آن تربت معجون شده در آبِ زمزم بود که چشمانِ فاطمه خانم و پروین را به سلامتیِ محالم، امیداوار و گریان میکرد.
چند روزی از آن ماجرا گذشت و غیر از ملاقاتهایِ هروزه ی آن دو زنِ مهربان، حسام به دیدنم نیامد.
دل پر میکشید برایِ شنیدنِ آوازِ قرآن و دیدنِ چشمانِ به زمین دوخته اش.. اما نیامد..
بالاخره حکم آزادیم از زندانِ بیمارستان امضا شد.
و من بیحال شده از فرط خواستن و نداشتن، خود را سپردم به دستانِ پروینی که با مهربانی لباس تنم میکرد، محضِ رهایی..
چند روز دیگر به دیدن دنیا مهلت بود؟؟؟ همه اش را به یکبار دیدنِ دانیال و… شاید حسام میبخشیدم.
پروین با قربان صدقه زیر بغلم را گرفت و با خود در راهرویِ بیمارستان حرکت داد.
نزدیک به در ورودی که رسیدیم ریه هایم خنک شد.. از بویِ تند بیمارستان خالی شدم و سرشار از عطری که زیادی آشنا بود.
صدایش پیچک شد به دورِ سرم. خودش بود.. نفس نفس زنان و لبخند به لب. مثل همیشه..
و باز مردمک چشمانش خاک رو زیر و رو میکرد ( سلام.. سلام.. ببخشید دیر کردم.. کار ترخیص طول کشید.. ماشین تو پارکینگ پارک.. تا شما آروم آروم بیاین، من زودی میارمش تا سوار شین)
نفسهایم را عمیق کشیدم. خدایا بابت سوپرایزیت متشکرم.
پروین با لحن مادران ایرانی، خود را فدایِ این حسام و جدی که نمیدانستم کیست، میکرد..حسامی که امیرمهدی بود و لایق این همه دوست داشتن.
راستی چرا خبری از فاطمه خانم نبود؟
بیچاره مادرم که هیچ وقت اجازه ی مادری کردن را به او ندادم.. کاش خوب میشد.. کاش حرف میزد.. کاش… مردانه برایش دختری میکردم..
سوار ماشین شدیم.. پروین روی صندلی عقب در کنارم، سرم را به شانه میکشید..
حسام مدام شیرین زبانی میکرد و سر به سر پروین میگذاشت. و من حسرت میخوردم به رنگی که زندگیش داشت و من سالها از آن محروم بودم..
خطاب قرارم داد ( سارا خانووم.. حالتون که بهتره انشالله.. کم کم پاشنه ی کفشاتونو وربکشین که دانیال قراره تشریف فرما بشه.. )
به سرعت در جایم نشستم. متوجه حالم شد. ( البته به زودی.. )
این به زودی چرا انقدر دیر بود؟
پس باز هم باید روزهایم با ترسِ ملاقاتِ عزرائیل میگذشت، که دوستی اش گل نکند و تا آمدن دانیال، سراغم را نگیرد.
به خانه رسیدیم. پروین زودتر برایِ باز کردن در از ماشین خارج شد.
قبل از پیاده شدن؛ حسام صدایم زد. به تصویر چشمانِ خیره به روبه رویش در آیینه نگاه کردم ( مادرم کاری براشون پیش اومد نتونستن بیان، گفتن از طرفشون ازتون عذر خواهی کنم.. )
چند کتاب به سمتم گرفت ( این چندتا کتابم آوردم که مطالعه بفرمایید.. کتابای خوبین.. شاید به دردتون خورد.. هم حوصله تون سر نمیره.. هم اینکه شاید براتون جذاب بود..)
اینجا هیچ هم زبانی نداشتم و جز حسام کسی زبان آلمانی نمیدانست.
در سکوت نگاهش کردم. وقتی متوجه مکث طولانی ام در گرفتن کتابها شد به عقب برگشت (حالتون خوب نیست؟؟ چیزی شده؟؟ بابت کتابها ناراحت شدین..)
چرا باید بابت کتابها دلگیر میشدم؟ ( دیگه قرآن برام نمیخوونید..)
لبخند زد ( هر وقت امر کنید، میام براتون میخوونم.. )
ناگهان انگار چیزی به ذهنش رسیده باشد به سمت داشبورد ماشین اش رفت و چیزی را از آن درآورد ( تو این فلش، تلاوت چندتا از بهترین قاریهای جهان هست.. اینم پیشتون بمونه تا هر وقت دلتون خواست گوش کنید..)
فلش را روی کتابها گذاشت و به طرفم گرفت.
بغض گلویم را فشرد.. این فلش یعنی دیگر به ملاقاتم نمیآمد؟؟
من بهترین تلاوتهایِ دنیا را نمیخواستم.. گوشهایم فقط طالب یک صدا بود..
کتابها و فلش را بدونِ تشکر و یا گفتن کلمه ایی حرف، گرفتم و به خانه رفتم..
دلم چیزی فراتر از بغض و غم گرفته بود..
به سراغ مادر رفتم.. ماتِ جانمازش گوشه ایی از اتاق، چمپاتمه زده بود.
ناخواسته بغلش کردم.. بوسیدم.. بوییدم.. فرصت کم بود.. کاش زودتر دخترانه هایم را خرجش میکردم.
و او انگار در این عالم نبود.. نه لبخندی.. نه اخمی.. هیچ.. هیچه هیچ..
سرخورده و ماتم زده به تاقم کوچ کردم.
کتابهایِ حسام روی میز بود.
ترجمه ایی انگلیسی و آلمانی از نقش زن در اسلام.. نهج البلاغه و امام علی..
لبخند رویِ لبهایم نشست.
حالا دلیل سوالش مبنی بر ناراحت شدم را میفهمیدم.
دادن کتابی از علی به دختری سنی زاده مثله من..
چهره ی برزخی پدر در مقابل چشمانم زنده شد..
کجا بود که ببیند تنفراتش، وجب به وجبِ زندگیش را با طعمی شیرین پر کرده بودند..
و من .. سارای بی دین.. دخترِ سنی زاده.. عاشق همین تنفرات شده بودم..
هر چه که پدر از آن بد میگفت، یقینا چیزی جز خوبی نبود..
فلش را در دستانم فشردم..
این به چه کارم میآمد؟؟
منی که قرآن را با صدایِ امیرمهدیِ فاطمه خانم دوست داشتم..
ادامه دارد..
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 67 👈استغفار در این روزهای باقیمانده تا شب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاق مهدوی 92.MP3
3.91M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 68
👈دعا را به قدر ظرفیت بخواهیم
❇️ 90 جلسه
@shervamusiqiirani-4 - زیارت نومه - محمد گلریز.mp3
2.16M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
میرسم غمگین و خسته
گرد غربت روی دوشم
ابر بارونیه چشمام
اما از عطش میجوشم
به حریم روشن تو یه روی سیاه آوردم
مثل یک آهوی خسته به حرم پناه آوردم
غربت این سرزمینو کفتر چاهی میدونه
که رو گلدسته نشسته زیارت نومه میخونه
نظر کرامت تو خزونو بهاری کرده
از دل سنگای تیره
چشمه ها رو جاری کرده
توی صحن سینه ی من
اذون غربتو سر کن
به دخیل پشت این در با کرامتت نظر کن
#مصطفی_محدث_خراسانی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۲۹۰. هرگاه ستاره ای افول کند، ستاره ای دیگر طلوع میکند (استمرار امامت). کلمات قصار امام زمان علیه السلام
۲۹۱. خداوند ما و شما را از فتنهها مصون دارد و به ما و شما روح یقین عنایت کند و همه ما را از بدعاقبتی در پناه خود حفظ کند. کلمات قصار امام زمان علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔴وزیر ارتباطات: توسعه شبکه فیبر نوری را آغاز کردیم
🔹سرعت اینترنت روزبهروز بهبود پیدا میکند اما مسأله تنها با توسعه ارتباطات ثابت مبتنی بر فیبر نوری حل میشود که این یک پروژه میان مدت و بلند مدتی است که آغاز کردهایم.
🔹با شروع پروژه فیبر نوری کسبوکارها و منازل، هماکنون نزدیک به یک میلیون پورت راهاندازی شده و تا پایان دولت ۲۰ میلیون از خانوارهای کشور میتوانند استفاده کنند.
🔴 دوربینهای برجام را جمع کردیم
🔹رئیس سازمان انرژی اتمی:
🔹الان که مذاکرات برای بازگشت به توافقات صورت گرفته دوباره همان اتهامات قبلی را با مدارک جعلی اسرائیلی تکرار میکنند، دلیل ندارد ما به تعهدات ادامه دهیم.
🔹وقتی آنها به تعهدات پایبند نیستند و دوباره به همان ابتدای مسیر بازگشتند ما هم دوربینهایی که برای برجام نصب شده بود را برداشتیم.
🔹این به معنای این نیست که ما ارتباطمان را با آژانس قطع کردیم بلکه ما تحت مقررات آژانس فعالیت میکنیم اما دوربینهای اضافه که برای برجام نصب شده بود را جمع کردیم.
دستگیری ادمین کانالهای نیمهمحرمانه، سرائر و سایهنویس
🔹گرداب، سایت فرماندهی امنیت سایبری سپاه: با مجموعه اقدامات فنی و اطلاعاتی چند ماهه پاسداران گمنام امام زمان (عج) در سازمان اطلاعات سپاه، ادمینهای کانالهای نيمهمحرمانه، سرائر و سایهنويس به اتهام انتشار اسناد طبقهبندی شده و تشویش اذهان عمومی دستگیر شدند.
#خبر_کوتاه
🔹رئیس سازمان برنامه و بودجه: هیچ تغییری در قیمت بنزین صورت نخواهد گرفت و قیمت نان سنتی نیز همانند سابق خواهد بود.
🔹معاون وزیر کشور: امکان ارائه آمار دقیق در خصوص میزان کاهش طلاق وجود ندارد، اما خوشبختانه روند طلاق در کشور کاهشی است!
🔹تولیت آستان قدس رضوی: حرم مطهر امام رضا(ع) سالانه میزبان حدود ۵۰۰ هزار زائر پاکستانی است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔴تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران
🔹خزانهداری آمریکا: دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا شبکهای از تولیدکنندگان محصولات پتروشیمی ایران و همچنین شرکتهای صوری مستقر در چین و امارات را تحریم کرد.
🔹این شبکه از حامیان شرکت پتروشیمی تریلیانس و شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران هستند. نهادهای مذکور در فروش محصولات پتروشیمی ایران در خارج از این کشور نقش اساسی دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هشدار معاون اجتماعی پلیس راهور به خریداران خودرو
🔹جهانی : خرید و فروش خودرو فقط در مراکز تعویض پلاک انجام شود
🔴 یمنیهای خشمگین جاده بین المللی یمن به عمان را مسدود کردند
▪️اعتراضات مردمی برای سومین روز متوالی در شهر «قصیعر» به دلیل قطعی برق در پی اتمام سوخت ادامه پیدا کرد.
▪️در ادامه این گزارش آمده، معترضان مسیر بینالمللی یمن به عمان بعلاوه خیابانهای اصلی را برای دومین روز متوالی بستند ، به کامیونهای سنگین اجازه عبور ندادند و خواستار بهبود وضعیت برق شدند.
▪️معترضان خشمگین با سر دادن شعارهایی، خواستار رفتن ائتلاف سعودی و مفسدان وابسته به آن در «شورای ریاستی یمن» شدند و اعلام کردند، باید مشکل برق به شکل ریشهای حل شود./ العالم
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: پيام به دومين سمپوزيوم بين المللى اسلام و مسيحيت ارتدكس پيام به دومين سمپوزيوم بين المللي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيام تسليت به مناسبت درگذشت حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد ابوطالب محمودى
پيام تسليت به مناسبت درگذشت حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد ابوطالب محمودي بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم ضايعه ي درگذشت عالم مجاهد بزرگوار جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاي حاج سيدابوطالب محمودي امام جمعه ي خدوم و پرتلاش اراك كه حقاً يكي از علماي عاملين و يكي از خدمتگزاران صادق و مخلص اسلام و مسلمين بود موجب تأسف عميق اين جانب گرديد. اين روحاني آگاه و روشن بين چه در سنگر محراب و مسجد و چه در صحنه ي مجلس شوراي اسلامي كه سالها در آن به خدمت اشتغال داشت، نمايشگر نقش مهمّ عالم دين در روزگار فرصت براي خدمت به مردم و انجام تكليف
نسبت به اسلام ناب محمّدي (صلّي اللَّه عليه واله) بود، به ويژه دوران كوتاه ولي پربركت امامت جمعه ي اراك، چنانكه شايسته است، محور تلاش آگاهانه و مركز هدايت ديني و انقلابي مردم مؤمن و فداكار آن سامان به حساب ميآمد. ارتحال اين سلاله ي دودمان نبوت و امامت و شاگرد مكتب دين و قرآن ضايعه و خسارتي براي حوزه ي جهاد مباركِ آن عالم عزيز است. اين جانب اين مصيبت را به حوزه ي علميه و علماي اعلام و دوستان و علاقه مندان آن مرحوم و عموم مردم استان مركزي و گلپايگان بخصوص خانواده ي محترم و فرزندان مكرّم ايشان تسليت ميگويم و صبر جميل و اجر جزيل براي آنان و مغفرت و ثواب الهي براي روح آن عزيز مسألت مينمايم. سيّد علي خامنه اي - ۱۵/۶/۱۳۷۲
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📗کتاب صوتی #روایت_رهبری قسمت 8⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part09_روایت رهبری.mp3
18.86M
📗کتاب صوتی
#روایت_رهبری
قسمت 9⃣