eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠💠 👈 ✳️ سوالی یکی از کاربران عزیز 👇 سلام. وقت بخیر. شایعاتی درباره فرزندان امام خامنه ای سید مجتبی هست درباره اموالش در خارج و رفتنشون ب خارج و اینها. من قبول ندارم اما لازمه که با سند و مدرک بدونم تا جواب خیلیا و بتونم بدم. ممنون میشم. ✳️ جواب 👇 با سلام خدمت شما اتفاقا مشکل کار همینجاست که این بهترین فرصت برای ولایت مدار ها است برای حمله ، اما متاسفانه می روند در لاک دفاعی!!! بزرگوار محترم ! شما چرا مدرک باید بدهید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کسیکه ادعا دارد باید مدرک بدهد ، همیشه جرم را باید ثابت کنند نه بیگناهی را!!!! کسیکه ادعا می کند فرزندان رهبری فلان کاره هستند باید ثابت کند ، نه اینکه شما بیگناهی را اثبات کنید. نه تنها در این مورد ، بلکه در تمام موارد دیگر که تهمت می زنند ، یادتان باشد این جمله همیشه در دهان شما باشد " سند این حرف کو ؟ " با همین یک جمله به راحتی طرف مقابل اگر منطقی باشد ، ساکت می شود. اگر هم منطقی نباشد ، پس دیگر ارزش بحث کردن ندارد. 🌐🌐🌐🌐 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی زندگی شهید دفاع مقدس 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: ـ🌸º°¨¨°º🌸🏡🏡🌸º°¨¨°º🌸 🌸 🌸 قسمت1⃣1⃣ 🍃🍃بعداز خارج شدن مادر از اتاق، احسان اونقدر گريه کرد تا خوابش برد. باورش نميشد اين مبارزه تا سالها بخواد ادامه پيدا کنه و از طرفي هيچ فکري به ذهنش نميرسيد. صبح به اميد اينکه بتونه با دوستش علي، مشورت کنه، زودتر از خونه خارج شد. اما تنها دلگرمي که علي بهش داد اين بود که سال ديگه خوب درس بخونه تا دانشگاه قبول بشه و براي تحصيل به شهر ديگه بره. يعني دقيقا کار سارا رو مقابله به مثل کنه. احسان ظهر نااميدتر از قبل به خونه اومد. اينبار سارا به استقبالش اومده بود، با وضعيت پوشش خيلي بد. با لبخندي بلند گفت: سلام داداش خودم، اینگار ميخواست خودش رو توي بغل احسان بندازه، اما احسان خودش رو جمع و جور کرد و کنار کشيد. سلامي کرد و به سمت اتاقش رفت. سارا سريع دنبالش رفت و آستين پيراهنش رو کشيد و با جديت گفت: چرا محل نميزاري. چرا تو اينقدر مغروري! تا ديروز هر جور خواستي رفتار کردي، اما از امروز به بعد من مثل خواهرتم... احسان که عصبي شده بود، جواب داد: خواهر ناتني با يه غريبه فرقي نداره. تو براي من مثل همه نامحرماي ديگه اي. اگه براي تو مسئله اي نيست، براي من اين چيزا مهمه. اينو بفهم...⁉️ بعد لباسش رو بازور از مشت سارا کشيد و پله هارو سريع بالا رفت. سارا باصداي بلند جواب داد: خودت خواستي... احسان احساس هاي عجيب و غريبي داشت. ترس، نفرت، خشم و احساس گناهي که نميدونست چرا...⁉️ اون علت همه دردسرهاشو از يک چيز ميدونست. وقتي در اتاقش رو بست، آروم به سمت آينه رفت و دقايقي به خودش خيره شد.... ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 ❣ (و زماني كه جاهلان، به آنان خطاب ـ جاهلانه ـ كنند با سلام و بيان خوش جواب دهند.)🌹 🌻«وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» 📘[فرقان-63] 💌پیام ها 1- بالاترين مدال براى انسان، مدال بندگى خداست. «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ» زيرا انتساب به بى‌نهايت، انسان را بالا مى‌برد. 2- رفتار هر كس، نشان دهنده‌ى شخصيّت اوست. عِبادُ الرَّحْمنِ‌ ... يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً (بندگان خاص خداوند، مظهر تواضع هستند.) 3- اسلام، دين جامعى است كه حتّى براى چگونه راه رفتن برنامه دارد. «يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» 4- ايمان واعتقاد انسان، در رفتار شخصى او مؤثّر است. عِبادُ الرَّحْمنِ‌ ... يَمْشُونَ‌ 5- تواضع، ثمره‌ى بندگى و نخستين نشانه‌ى آن است. «هَوْناً» 6- سرچشمه‌ى مدارا و نرمخويى بندگان خدا، ايمان است، نه ترس و ضعف آنان. عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ‌ ... 7- وقار و نرمى از بارزترين صفات مؤمن است. يَمْشُونَ‌ ... هَوْناً 8- تواضع نسبت به همه‌ى مردم لازم است. (نسبت به زن و مرد، كوچك وبزرگ، دانا و نادان). يَمْشُونَ‌ ... هَوْناً ... قالُوا سَلاماً 9- با جاهلان مقابله به مثل نكنيد. «إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» 10- مُدارا و حلم و حوصله، از صفات بارز مؤمنان است. «قالُوا سَلاماً» 11- تواضع بايد هم در عمل باشد، يَمْشُونَ‌ ... هَوْناً، هم در كلام، «قالُوا سَلاماً» و هم در عبادت. «سُجَّداً وَ قِياماً» 12- با افراد نادان و فرومايه مجادله نكنيد. «قالُوا سَلاماً» (آنان سخنى در شأن خود مى‌گويند، ولى شما سخنى عالمانه و كريمانه بگوييد) 13- بهترين وقت عبادت، شب است و بين شب ونماز ومناجات، رابطه محكمى است. «يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ» (فضاى آرام، دورى از ريا، تمركز فكر، از بركات شب است) 14- شب زنده‌دارى و استمرار و تداوم عبادت، نشانه‌ى بندگان خاصّ خداوند است. (فعل مضارع‌ «يَبِيتُونَ» نشانه‌ى استمرار است) 15- آنچه به عبادت ارزش مى‌دهد، اخلاص است. «لِرَبِّهِمْ» https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️ سوال : آیا تقلید از علما در اسلام، به معنای «سرسپردن» و «چشم‌بستن» نیست ✅ پاسخ:👇👇👇 شخصى به حضرت صادق(ع) عرض كرد كه و بى‌سوادان يهود راهى نداشتند جز اينكه از علماى خود هرچه مى‌شنوند قبول كنند و پيروى نمايند. اگر تقصيرى هست متوجه علماى يهود است. چرا قرآن عوام الناس بيچاره را كه چيزى نمى‌دانستند و فقط از خود پيروى مى‌كردند مذمّت مى‌كند؟ حضرت فرمود: عوام يهود علماى خود را در عمل ديده بودند كه صريحاً دروغ مى‌گويند، از پرهيز ندارند، احكام و قضاءها را به خاطر رودربايستى‌ها و رشوه‌ها تغيير مى‌دهند، مى‌دانستند كه درباره افراد و اشخاص عصبيت به خرج مى‌دهند، حبّ و شخصى را دخالت مى‌دهند، حق يكى را به ديگرى مى‌دهند. آنگاه فرمود: به حكم الهامات فطرى عمومى كه خداوند در سرشت هركس تكويناً قرار داده مى‌دانستند كه هركس كه چنين اعمالى داشته باشد نبايد او را پيروى كرد، نبايد قول خدا و پيغمبران خدا را با زبان او قبول كرد. در اينجا مى‌خواهد بفرمايد كه اين مسئله مسئله‌اى نيست كه كسى نداند. اين مسئله را خداوند در فطرت همه افراد بشر قرار داده و عقل همه كس اين را مى‌داند. كسى كه وجوديش پاكى و طهارت و ترک هوا و هوس است اگر دنبال هوا و هوس و دنياپرستى برود، به حكم تمام بايد سخن او را نشنيد. بعد فرمودند: و به همين منوال است حال عوام ما. اينها نيز اگر در فقهاى خود خلاف، تعصب شديد، تزاحم بر سر دنيا، طرفدارى از طرفداران خود هرچند ناصالح باشند، كوبيدن مخالفين خود هرچند مستحق احسان و باشند، اگر اين اعمال را در آنها حس كنند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها پيروى كنند عيناً مانند همان عوام يهودند و مورد مذمت و هستند. پس معلوم مى‌شود كه تقليدِ و مشروع از علما در اسلام «سرسپردن» و بستن نيست، چشم باز كردن و مراقب بودن است و اگر نه و شركت در جرم است. 📚 استاد مطهری، ده گفتار، ص122-120 (با تلخیص) پاسخ به شبهات ، شایعات https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: ✅نامه ی یک دختر سه ساله که به مادرش گفته به حضرت رقیه(س) بنویسه که در فضای مجازی در حال انتشار است. 🔻کاش شعور و بصیرت جریان غربگرای خودباخته، به اندازه این دخترک سه ساله بود، که با تیترهای عمدی و توهین آمیز علیه اعتقادات مردم هجمه وارد نمی کردند!! 🔻هرجا این تفکر غربزده وارد شد، اصول را لگدمال کرد و استقلال کشور را بر باد داد. از استقلال اقتصادی و سیاسی گرفته تا مقدسات دینی و مذهبی. h
⁉️ متن سوال : 👇👇👇👇 اولین کسانی که درباره واقعه کربلا،‌کتاب نوشتند چه کسانی بودند؟ ✅ پاسخ : 👇👇👇👇 به جهت عظمت ، عمق تأثیرگذاری و گستردگی بازتاب حادثه کربلا ، از سده های نخستین ، حتی در قرن اوّل هجری (که نوشتن تاریخ و سیره به جهت سیاست خلیفه دوم، عمر ممنوع بود) بسیاری از نویسندگان تاریخ و سیره در این باره کتاب نوشته اند . آنان با نگارش آثاری نگذاشته‌اند این رویداد مهم به فراموشی سپرده شود ، یا تنها در نقل ها باقی بماند. اولین تاریخ نگاران واقعه کربلا : 1 – اصبغ بن نباته مجاشعی از برخی اسناد به دست می‌آید‌ نخستین کسی که اقدام به ثبت واقعه کربلا کرد، اصبغ بن نباته مجاشعی است . اوکتابی نوشت به نام «مقتل الحسین(ع)».(1) وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب می‌آمد و از شجاعان عرب بود که که با امام تا مرز کشته شدن بیعت کرد.(2) درگذشت وی را برخی بعد از قرن اوّل هجری(3) و برخی سال 64هـ به بعد نوشته‌اند.(4) 2- جابر بن یزید جعفی دومین کسی که در مورد حادثه کربلا کتاب نوشته جابر بن یزید جعفی است .کتاب او نیز به نام «مقتل الحسین» است.(5) روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات می‌باشد.(6) جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی و شاگرد امام باقر است که بیشتر دانش خود را در مدت هیجده سال شاگردی از آن حضرت فراگرفته و محضر امام صادق(ع) را نیز درک کرده است. او در سال 128هـ درگذشته است.(7) 3 - ابو مخنف( لوط بن یحیى) کسی که به صورت مفصل واقعه کربلا را با عنوان «مقتل الحسین» به نگارش در آورد ابو مخنف لوط بن یحیى بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی کوفی است. این کتاب مرجع بیشتر مورخان قرار گرفت. وی که در قرن دوم (متوفای 158هـ) می‌زیست (8) از خاندانی عراقی و از شیعیان و محدثان بزرگ کوفه به شمار می‌آید.(9) جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی(ع) بود. کتاب «مقتل الحسین» ابو مخنف وجود ندارد، و آن چه از مطالب آن به دست ما رسیده، گزارش‌هایی است که در تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است. طبری، مطالب کتاب ابو مخنف را به روایت هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (متوفای 206هـ) از شاگردان ابو مخنف آورده باشد، ولی محتمل است که مطالب را تلخیص یا ناقص نقل کرده و یا برخی را نیاورده باشد. طبری گزارش کاملی از واقعه کربلا نمی‌دهد. مطالب زیادی دربارة واقعه کربلا از ابن مخنف نقل شده که منحصر به فرد و با اهمیت است. مجموع روایاتی که طبری از ابی مخنف نقل کرده 586 روایت می‌باشد.(10) شیخ مفید نیز بیشترین مطالب ابو مخنف را در ارشاد از طریق هشام بن محمد کلبی نقل کرده است، چون تشابه زیادی با طبری دارد. هر چند تفاوت‌هایی دیده می‌شود که می‌تواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد، همچنان که احتمال می‌رود شیخ مفید با استفاده از منابع دیگر، جملاتی را بر متن روایات ابو مخنف افزوده باشد. ابوالفرج اصفهانی نیز در کتاب مقاتل الطالبیین مطالب بسیاری از ابو مخنف آورده است. علاوه مطالبی از این سوی و آن سوی و روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بر آن افزوده که در منابع دیگر نیامده است.(11) ادامه پاسخ بالا 👆👆 👇👇👇👇 مقتل الحسین ابومخنف دارای اهمیت است و می‌تواند صحیح‌ترین گزارش دربارة رخداد کربلا باشد که به واقع نزدیک است. بسیاری از اخبار ابو مخنف توسط کسانی گزارش شده که در کربلا حضور داشته و یا با یک یا دو واسطه نقل شده است. به عنوان «مقتل ابو مخنف» مقاتل گوناگونی چاپ و منتشر شده که هیچ کدام «مقتل الحسین» ابو مخنف نیست. تنها مأخذی که روایات ابو مخنف را مبسوط نقل کرده تاریخ طبری است که دانشمند فرزانه، جناب آقای شیخ هادی یوسفی غروی، آن ها را استخراج و به عنوان «وقعة الطف لابی مخنف» منتشر کرده است. 4- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی وی از دانشمندان بزرگ قرن دوم و اوائل قرن سوم، نیز از بزرگانی است که درباره واقعه کربلا، کتاب نوشته است. او، در علم انساب ( نَسَب شناسی) سرآمد عالمان عصر خویش به حساب می‌آمد. جد وی «بشر» همراه سه فرزندش: سائب، عبید و عبدالرحمن در جنگ جمل و صفین جزو سپاهیان علی(ع) بودند. بیشتر خاندان او اهل دین و دانش و ادب و هوادار خاندان علی(ع) و مخالف بنی امیه بودند. پدر هشام، محمد بن سائب، نیز از عالمان به نام زمان خویش بود. محمد در بصره، تفسیر می‌گفت. هشام و پدرش به دلیل گرایش های شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتتد . هشام کتاب‌های زیادی تألیف کرد که تعداد آن ها از یک صد و پنجاه عنوان، بیشتر است. ابن سعد در طبقات الکبری ، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانسته‌اند. از مأخذ مهم یعقوبی در نقد تاریخ، نوشته‌های هشام است. هش
ام، درباره اخبار اسلام تألیفات زیاد داشته(12) همان طور که از تاریخ طبری استفاده می‌شود، وی راوی اخبار ابو مخنف شیعی می‌باشد. هشام، کتابی دارد که در بارة وقایع کربلا نوشته، آن چه از استادش ابو مخنف در این رابطه شنیده، همچنین مطالبی که از استاد دیگرش عوانة بن حکم( متوفی 158) فرا گرفته، در آن جمع‌آوری کرده است. قدیمی ترین نقل ها دربارة واقعه کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است . طبری آن ها را در ضمن حوادث سال 60 و 61،‌ در کتاب تاریخ خود نقل می‌کند. بعد از طبری، از جمله کسانی که بدون واسطه دربارة واقعه کربلا، از هشام کلبی، مطالبی نقل می‌کند، شیخ مفید در ارشاد است که به نظر می‌رسد عمده مطالب مربوط به کربلا را، از هشام کلبی نقل می‌کند، (13) همچنین از مهم‌ترین مصادر بلاذری، در «جمل من انساب الاشراف» نوشته‌های هشام کلبی می‌باشد.(14) درگذشت او را سال 204 ذکر کرده‌اند.(15) کتاب‌های معتبری که بعدها مورخان، درباره واقعه کربلا نوشته‌اند، بیشتر مطالب خود را از افرادی که ذکرشد، گرفته‌اند. ----------------- پی‌نوشت‌ها: 1ـ‌ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین،‌ محمدباقر محمودی، ج 1، ص 6؛ الذریعة الى تصاینف الشیعه، ج 22، ص 23 24. 2ـ قاموس الرجال،‌محمدتقی تستری، ج 2، ص 166. 3ـ الذریعه الى تصانیف الشیعه، آغا بزرگ طهرانی، ج 22، ص 23. 4ـ عبرات المصطفین، ج 1، ص 6. 5ـ رجال نجاشی، ج 1، ص313 و 315، شماره 330. 6ـ میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص124، 125،‌141و 142. 7ـ رجال نجاشی، ج1، ص 314. 8ـ وقعة الطف، ص 8. 9ـ رجال نجاشی، ج 2، ص 191، شماره 873. 10ـ تاریخ سیاسی اسلام - سیره رسول خدا، جعفریان، ص 86. 11ـ تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص 20. 12ـ هشام ابو منذر، هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمدرضا جلالی نایینی، ص 31، 35 و43 . 13ـ وقعة الطف، ص 8. 14 – مقدمه جمل من انساب الاشراف، ج1، ص 1. 15- وفیات الاعیان، ج 6، ص 82 و 84 . پاسخ به شبهات ، شایعات https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی زندگی شهید دفاع مقدس 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: ـ🌸º°¨¨°º🌸🏡🏡🌸º°¨¨°º🌸 🌸 🌸 قسمت2⃣1⃣ 🍃🍃موهاي بور، پوست سفيد و ته ريشي که معصوميت و زيبايي چهره احسان رو بيشتر کرده بود. مشتش رو سفت به آينه کوبيد. گوشه آينه ترک برداشت و دستش خون اومد. توي دلش ميگفت: اي کاش زشت بودم تا اينقدر دردسر نداشتم. گرچه سارا اولين کسي بود که اينطور سبب اذيت و آزارش ميشد، اما روزي نبود که از خونه خارج بشه و سايه نگاه دخترا و يا متلک هاشون رو احساس نکنه. داشت فکر ميکرد منظور سارا از اينکه گفت: "خودت خواستي" چي ميتونه باشه. يعني چه نقشه ي ديگه اي براش ميکشه. سعي کرد اين افکار رو از ذهنش بيرون کنه، چون اينطوري خيلي اذيت ميشد. هيچ راهي به ذهنش نميرسيد و ميدونست گفتن اينکه در چه وضعيتي قرار داره، براي پدر و مادرش، سودي نداره. پدر که اين مسائل براش اهميت نداره و مادر هم حتما به رفتار خود احسان ايراد ميگيره و باز مثل بقيه مسائل، بچه خطابش ميکنه. براي همين اين فکر رو هم از ذهنش بيرون کرد و بدون اينکه ناهار بخوره به رختخواب رفت و خوابيد. قبل از اينکه به خواب بره، يک جمله رو مدام باخودش تکرار ميکرد...احسان تو بايد مبارزه کني...❗️ احسان تو بايد مقاوت کني....❗️ وقتي بيدار شد، خيلي گرسنه بود. رفت توي آشپزخانه تاچيزي بخوره که متوجه شد سارا پشت سرش وارد شد. ببخشيد احسان جون، من اذيتت کردم، شرمنده...😔 اينارو سارا ميگفت.⁉️ احسان که فکر کرد واقعا سارا از کارش پشيمون شده، برگشت که جوابي بده. اما با ديدن سارا عرق سردي به بدنش نشست. سارا لباسي بدن نما پوشيده بود. آرايشي غليظ کرده بود و موهاش رو روي شونه هاش پريشان کرده بود. احسان بدون اينکه جوابي بده سريع برگشت اتاقش. اونقدر شوکه شده بود که حتي نتونست غذايي برداره تا بخوره. بدنش ميلرزيد و تازه فهميده بود معناي "خودت خواستي" که سارا گفته بود يعني چه. احساس ميکرد شيطان به عينه روبروش قرار گرفته. حتي چيزي بدتر از شيطان. يادش به صحبت هاي دوستش علي افتاد. راهکاري که قبلا بهش گفته بود تا توي مشکلش ازش استمداد بگيره. براي همين به سمت گوشي تلفن رفت تا.... ادامه دارد.. . https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا ------------------------- 🔶 و هیچ جنبنده در زمین نیست جز آنکه روزیش بر خداست ------------------------- 🔸And there is no creature on earth but that upon Allah is its provision, -------------------------- 📙بخشی‌از آیه ۶ سوره هود 📬 پیام ها 1📤- موجود زنده، حقّ تغذيه دارد و خداوند اين حقّ را بر خود واجب كرده است. «ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» 2📤- رزق ما بدست خداست، در برابر ديگران گردن خم نكنيم. ما مِنْ دَابَّةٍ ... إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها 3📤- درباره‌ى روزى، نه حرص بورزيم و نه بترسيم. وَ ما مِنْ دَابَّةٍ ... إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها 4📤- خداوند، هم منابع رزق را در اختيار ما قرار داده و هم عقل و وسيله‌ى استخراج، اكتشاف و تحصيل آن را به ما عطا كرده است. «إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠 👈 ✳️ سوالی یکی از کاربران عزیز 👇 با سلام. از استاد عبادی بپرسید در جواب کسانی که می گویند رضا شاه و محمد رضا شاه کارهای فراوانی کردن و ایران در دوران رضا شاه ترقی کرد چه باید گفت؟اگر کتابی در این زمینه هست معرفی بفرمایبد. ✳️ جواب 👇 سلام به شما دوست عزیز و همراه گرامی چند نکته مهم را در این باره می گویم و تجربه ما نشان داد بیان این مطالب طرف مقابل را راضی کرده است. پس شما هم مطالب را کامل برای دیگران بفرمائید. 1️⃣ قطعا رضاخان و محمدرضا پهلوی در طول تقریبا 53 سالی که شاه ایران بودند ، کارهایی کرده اند. اینکه بگوییم آنها در این سالها هیچ کاری نکردند و فقط نشستند خوردند و بردند ، حرفی غیر عقلانی هست و غیر منطقی. هرکسی با هر ایده ای شاه یک کشور شود ، قطعا برای ریاکاری و جلب توجه هم که شده ، کارهایی می کند. 2️⃣ کتابی هست به نام تاریخ بیست ساله ایران ، نوشته حسین مکی ، از نمایندگان مجلس زمان محمدرضا شاه ، این کتاب هشت جلدی است و بسیار بسیار عالی است ، منظور از 20 سال از سال 1300 که اواخر دوران قاجار و نخست وزیری رضاشاه شروع می شود تا تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی و تا سال 1320 که رضاشاه فرار کرد و رفت. نویسنده این کتاب ، از نمایندگان مجلس همان زمان بود ، یعنی فرد انقلابی و حزب اللهی نبود ، اتفاقا این کتاب هم در همان زمان پهلوی به چاپ رسیده است !!! البته امروز نمیدانم چرا این کتاب عالی و بسیار عالی ، نایاب است و کم پیدا می شود. در این کتاب ایشان به تفصیل به بررسی رضاشاه پرداخته ، و در آن به برخی خدمات رضا شاه مثل تاسیس اداره پست ، ثبت احوال ، کارخانه قند و شکر ، تجهیز ارتش و.... می پردازد. 3️⃣ حسین مکی در همین کتاب ، اما به انتقاد از رضاخان هم می پردازد که اگر شما مثل یک برگه امتحانی ، هم نمرات صحیح را جمع بزنید و هم نمرات غلط را ، کل نمره رضاخان از 5 هم بیشتر نمی شود از 20 نمره!!!! در جلد 6 این کتاب ، اسناد زمین خواری های بزرگ رضاخان را آورده که حتی داد روزنامه های اروپایی را هم در آورده ، ظلم های او به کشاورزان بیچاره برای تصاحب زوری زمین هایشان ، حتی در بحث راه آهن هم به جلسه رضاخان با مستشاران و کارشناسان خارجی اشاره می کند که همه آنها گفتند این راه آهن شمال به جنوب اصلا به درد ایران نمی خورد ، اگر پیشرفت می خواهید باید راه آهن شرق به غرب باشد ، اما چون راه آهن شرق به غرب ، به ضرر انگلیس بود ، رضاخان نپذیرفت و گفت باید حتی شده زن های ایرانی طلاهای خود را هم بفروشند من راه آهن شمال به جنوب را بسازم. دکتر مصدق در کتاب خاطرات خود صراحتا می گوید که در این راه آهن هرچه کردند خیانت بود و خیانت!!!! آن داستان هایی هم که رضاخان به سازنده پل ورسک گفت با زن و فرزندت زیر پل بخواب که اگر پل شکست ، قطار روی تو بیافتد و.... از جمله داستان های طنز بدون سندی هست که به درد تعریف در زیر کرسی در زمستان می خورد!!! 4️⃣ در کتاب رضاخان ، از آلاشت تا ژوهانسبورگ ، صراحتا اشاره شده که رضاخان برای پیشرفت صنعت در ایران ، دست به دامان آلمانی ها شد و آن ها هم کمکش کردند ، اما نکته مهم اینجاست که آنها اصلا به ایرانی ها اجازه یادگرفتن کار نمی دادند ، ایرانی ها فقط به عنوان کارگر ساده بودند . شاید بگویید خب این چه ربطی دارد؟ ربطش اینجاست که بعد از جنگ جهانی و اشغال ایران و اخراج آلمانی ها از ایران ، بسیاری از طرح هایی که میلیون ها دلار برایش پول داده شد به آلمانی ها ، نیمه تمام باقی ماند و چون ایرانی ها ، علم و تکنولوژی آن را نداشتند ، نمی توانستند کاری کنند و اینگونه شد که کشور میلیون هاا دلار ضرر کرد. 5️⃣ راجع به تجهیز ارتش هم توسط رضاخان باید بگویم که این ارتش کاغدی و کارتنی ، روز حمله به ایران در 3 شهریور 1320 ، بیشتر از 2 روز نتوانست دوام بیاورد و کلا دفاعی هم نکردند و پا به فرار گذاشتند و رفتند و ایران عزیز ما را به راحتی ، مسیر ورود سربازان انگلیسی و شوروی به ایران کردند. نکته دردناک اینجاست که انگلیسی ها در ایران ، بیشتر از سربازان هندی استفاده می کردند!!!!!!! آری اینها بود نمونه ای از پیشرفت های زمان رضاخان!!!!!!!!!!!! پیشرفت داشتیم چه پیشرفتی... خدارا شکر که از کتاب حسین مکی ، منبع دادم که کسی بعدا نگوید انقلابی و حزب اللهی است و علیه رضاشاه نوشته... درباره اوج پیشرفت ها در زمان محمدرضا هم بعدا خواهم نوشت!!!!!! برخی عکسهای مرتبط را در پست پایین برایتان قرار می دهم. ✍️ احسان عبادی 🌐🌐🌐🌐 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
کتاب تاریخ بیست ساله ایران ، نوشته حسین مکی ، از مستندترین کتب درباره اقدامات رضاخان https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
کتاب تاریخ بیست ساله ایران ، نوشته حسین مکی ، از مستندترین کتب درباره اقدامات رضاخان https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی زندگی شهید دفاع مقدس 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: ـ🌸º°¨¨°º🌸🏡🏡🌸º°¨¨°º🌸 🌸 🌸 قسمت3⃣1⃣ 🍃🍃...دستاش ميلرزيد. اشکي که توي چشماش جمع شده بود، نميذاشت شماره هارو درست ببينه. علي که گوشي رو برداشت، باصداي لرزون پرسيد: يادته ميگفتي اگه ميخوام جلوي سارا کم نيارم، نماز شب بخونم! نماز شب رو چجوري ميخونند؟ علي هر چي پرسيد چي شده، احسان جواب نميداد و فقط ميگفت: نماز شبو چجوري ميخونند؟ علي که اصرار رو بي فايده ديد، براش توضيح داد. احسان هم بدون خداحافظي گوشي رو گذاشت. رفت روي تختش دراز کشيد تا خوابش ببره و براي نماز شب بيدار بشه. ✨چند روزي بود که احسان احساس ميکرد حالش خيلي بهتره. و احساس ضعف جلوي سارا نميکنه. ⁉️اما نميدونست چرا سارا هم چند روزيه خوشحاله. هميشه بعد کم محلي احسان تا چند روز توي خودش ميرفت. اما اينبار خوشحال بود. بااينحال دنبال علتش نبود تا اينکه يک روز ظهر که بعد کلاسهاش به خونه برگشت، با تعجب ديد پدر و مادرش توي خونه هستند و توي اتاق پذيرايي دوتا ساک مسافرتي، آماده گذاشته شده. با تعجب از پدرش پرسيد جايي داريد ميريد. ⁉️پدر هم با تعجب پاسخ داد:مگه خبر نداري!! و بعد با صداي بلند از مرجان پرسيد: مگه به احسان نگفتي کجا ميخوايم بريم... مادر احسان هم که انگار خيلي عجله داشت، همينطور که داشت لوازم آرايشيش رو توي اتاق جمع ميکرد، از سارا پرسيد: ⁉️مگه خواهرت بهت نگفت. احسان که از شنيدن لفظ خواهر، بدنش مورمور شده بود، نگاهي به سارا انداخت که به ديوار تکيه زده بود. نگاه موزيانه سارا و لبخند معناداري که به لب داشت باعث شد سرش رو زير بندازه. سارا جواب داد: واااااي مادرجون، يادم رفت بگم. آخه اين داداش احسان همش توي اتاقشه؛ منکه نميبينمش. پدر ادامه داد، احسان جان من و مادرت قراره براي يه سفر کاري دوهفته اي بريم خارج از کشور. ⁉️احسان که همون لحظه تعمدي بودن کار سارا رو متوجه شد، پکر شد و باسردي با پدر و مادرش خداحافظي کرد و به اتاقش رفت. ⁉️حتي نپرسيد کدوم کشور ميريد... در اتاق رو که داشت ميبست، برق از سرش پريد. کليد اتاق که هميشه توي قفل در بود، برداشته شده بود. احسان ديگه کفري شده شده بود. با خودش آروم زمزمه ميکرد، ميدونم فردا چيکار کنم... ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نهج البلاغه حکمت۵۰ : 💠 دل هاى مردم گريزان است، به كسى روى آورند كه خوشرويى كند 🍃 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷يَا أَيُّهَاالْإِنْسَانُ‌مَاغَرَّكَ‌بِرَبِّكَ‌الْكَرِيمِ🔷 ------------------------------------ 🔶ای انسان، چه باعث شد که به خدای کریم بزرگوار خود مغرور گشتی (و نافرمانی او کردی).🔶 -------------------------------------- 🔸O mankind, what has deceived you concerning your Lord, the Generous,🔸 -------------------------------- 📙 انفطار آیه ۶ 📬پیام ها 1📤- انسان، موجودى غافل و فريب خورده است و خود را از عواقب كار و قهر خدا در امان مىپندارد. «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ» 2📤- چرا انسان با آن همه نياز و ضعف، مغرور باشد؟ «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ» 3📤- بدترين نوع كبر و غرور، آن است كه در برابر پروردگار كريم و هستى بخش باشد. «غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ» 4📤- غرور و غفلت انسان، سوء استفاده از لطف و كرم و پردهپوشى خداست. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» 5📤- لطف و كرم ابتدايى خدا تنها نسبت به مؤمنان نيست، بلكه نسبت به همه انسانهاست. يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ .... بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ 6📤- غرور انسان، بيانگر غفلت او از نعمتهاى الهى و عظمت آفريدگار است. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: داستان زندگی میرداماد شب هنگام محمد باقر – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید. دختر پرسید: شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید. صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و …. محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … علت را پرسید. طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند. شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 💠زمان طاغوت یک شب آقا سیدمهدی قوام خطیب معروف تهران بعد از منبر و در مسیر منزل، را می‌بیند، که وضعیت نامناسبی دارد و معلوم بوده اهل است! آقا سیدمهدی به پیر مردی می‌گوید: برو آن زن را صدا کن بیاید آن مرد تعلل می‌کند و می‌گوید: وضعیت آن زن و مناسب نیست او را صدا بزنم. خلاصه با اصرار سید و با کراهت می‌رود و او را صدا می‌زند! زن می‌آید، آقا سیدمهدی از آن زن می‌پرسد: این موقع شب اینجا چه می‌کنی؟! زن می‌گوید: احتیاج دارم، ! سید پاکت پولی را به او می‌دهد و می‌گوید: این پول، مال علیه‌السلام است، من هم نمی‌دانم چقدر است؛ تا این پول را داری، از بیرون نیا! مدتی گذشت سید به مشرف شد. روزی در سید‌الشهدا علیه‌السلام زنی را می‌بیند با شوهرش ایستاده‌اند. شوهر می‌آید جلو و دست را می‌بوسد و می‌گوید: می‌خواهد سلامی به شما عرض کند! مرد دورتر می‌ایستد، زن که و با نقاب بود نزدیک می‌آید و کمی نقاب از صورتش بر می‌گیرد تا سید صدایش را بهتر بشنود و با بغض و می‌گوید: آقا سید! من را نشناختید؟ سید می‌گوید: نه! بجا نمی‌آورم! زن می‌گوید: من همان خانمی هستم که چند مدت پیش مرا در خیابان لاله‌زار دیدید! یادتان می‌آید که پول را به من دادید و گفتید مال امام حسین است؟ بعد از رفتن شما خیلی حالم شد تا چند دقیقه کردم به امام حسین گفتم: آقا با من چکار داری آخه من ... همان جا بود که قسم خوردم دیگر این رو انجام ندهم و کردم... آقا سید! شما یکبار، برای همیشه دکان مرا تعطیل کردید. همان پاکت کار خودش را کرد… من دیگر… خوب شده‌ام! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ➖ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃