#پرسش_پاسخ
#مشاور_خانواده
با سلام خدمت مشاوره عزیز🌺🌺
میتونم ازتون کمک بخواهم؟؟؟🙏🙏🙏
برادرم که نوزده ساله است دچاروسواس فکری ونشخوارذهنی شده.فیلم های بدمیبیندونمازودعاو....نمیخوند
گاهی شبهاازخواب میپردومیگویدجنهااذیتم میکنندو....خودش هم میداندومیگویدکه فکرهایی اذیتم میکند.ولی دکترنمیادهرچی میگیم سمت خدابروگوش نمیکند
مابایدچیکارکنیم؟؟
درخانواده فرزندآخر هستند.برادربزرگترمم درسن ایشان اینجوری بودوالان هم تقریباوسواس وحساسیتهایی دارد.ولی کمتر
دوتادختریم من دختراول ومجردخواهرم ۱۸ سال ازدواج کرده.سه تابرادرمجرددارم.اولی ۳۷ساله دومی ۳۱ساله وآخری همین مهدی است۱۹ ساله
الان نزدیک یک سال حالاتش شدیدشده ازچندین سال پیش البته براهرمساله ای ناراحت میشدونشخوار...ولی نزدیک یک سال زیادشده.شهریورکه آموزشی سربازی رفت یزداونجایک آمپول بهش زدندازاون موقع بدترشده
پیش روانشناسهای خودشون توپادگان فقط رفت
خوب زودرنجی وعصبانیت کل خانوادگی اینجورهستیم پدرومادرم هم ازهمان اوایل زندگی مشترک یعنی حدود۴۰ سال است اختلاف دارندودرگیری وخلاصه ی زندگی ناآرام
داروی طب اسلامی تقویت عصب ازشاگردان تبریزیان گرفته بودداداشم باخودش بردیزد
اونجادیدندوگفتندبراچی است روی قوطی دارونوشته تقویت عصب.آنان گفتنداین چیه خلاصه بهش یک آمپولی زدندکه گفت بعداون آمپول حالم خیلی بدشدوازاون موقع خیلی بیشترشده نشخوارو...
مثلاهرفکری به ذهنش میرسه اصلاتوجه نداره مکان وزمان رانصف شب مثلامادریامن رابیدارمیکنه میگه جنهاااذیتم میکنندو...
توهم میزنه میگه همه ایران دست به دست هم دادندمن واذیت کنن و...
دکتررفته بودبرای زیادبودن شهوتش دکترگفته خودارضایی کن اشکال نداره😔😔
خواهش میکنم راهنمایی کنید
#پاسخ_مشاوره
سرکارخانم #شمس مشاور خانواده
با سلام
چند تا ایراد ویا اشکال میشه گفت درکار هست
اول اینکه به خاطر رفتارهای ناسازگارانه والدین محترم شما در خانواده به صورت فرسایشی روی اعصاب فرزندان اثر منفی گذاشته اند به گونه ای که همه عصبی ناآرام هستند و متاسفانه هیچکدام دیگه تن به ازدواج نداده اند که این نیز خودش مزید بر علت شده به این دلیل که غلبه شهوت خودش عاملی برای بیقراری و عصبانیت میشه و ارامش رو از جوان میگیره پس برای به آرامش رسیدن و رفع این عصبانیت موجود خوبه که هرچه زودتر همه شما ازدواج کنید
والبته آدمها وقتی رفتاری رو ۲۰روز انجام بدن ملکه ذهنشان میشود واین طفلکیهاکه از اول بد خلقی های والدین رو دیدن فکر کردند که این رفتارها یه عمل عادی هستش و ملکه ذهنشان شده که با خودسازی میتونند برطرفش کنند وبا کمک گرفتن از مشاور
واما یه ایراد دیگه که بی تاثیر هم نیست اینه به احتمال قوی تغذیه شما مشکل داره و اونم اینکه مصرف سردی جات شما بالاست مثل گوشت گاو و لبنیات ومواد صنعتی و......که بهتره یا مصرف نشه ویا حتما با مصلح شان خورده شود و بیشتر مصرف گرمیجات باشه تا طبع امتزاج شما عوض بشه واز این حالت سودایی مزاج راحت بشین وقتی سودای مغز بالا بره نشخوار ذهنی زیاد میشه توهم بالا میزنه و همه چیز رو بد میبینند وهر حرفی رو بارها تکرار میکنند و نسبت به همه چیز وهمه کس بد بین هستند و بیشتر منتظر اتفاقات بد هستند پس باید این سودا از بین برود
در طب اسلامی درمانی به نام بخور مریم وجود داره که برای این حالت روحی ایشان خوب است واز توهم زدن راحت میشوند پس حتما به دنبال درمان باشید
واما در مورد خود ارضائی اختار میدم که مبادا چنین کاری انجام بدهد چون جدای از حرام بودن این عمل وگناه کبیره بودنش از لحاظ روحی وروانی و جسمی آسیب جدی میبیند و واقعا حالش بد تر میشه اصلا نباید همچین کاری انجام بده فقط باعث میشه که مشکلاتی چند به مشکلش اضافه بشه واین خطر ناک هستش
پس هشدار
⁉️سوال:آيا استمناء حرام است؟
✅👈🏻پاسخ ازنظر تمام مراجع
📝⇦پاسخ : بلي استمناء حرام است و اگر موجب خروج مني شود جنابت از حرام است علاوه بر ضرر معنوي و دوري از خداوند موجب ضعف شديد اعصاب، ضعف بينايي، كاهش شديد قواي شهواني، لاغري، رنگ پريدگي و ... و حتي شايد در آينده شخص داراي فرزند نشود.
📝⇦در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است كه: استمناء كننده مانند كسي است كه با خودش ازدواج نمايد و اگر بدانم كسي چنين عملي را مرتكب مي شود هرگز با او غذا نمي خورم، در روايت ديگري هم آمده است سه گروهند كه خدا با آنها سخن نمي گويد و به آنها ننگرد و ... يكي از اين سه گروه كسي است كه با خود نكاح كند (استمناء كند). اميد است كساني كه آلوده به اين گناه شده اند هر چه زودتر از اين گناه توبه نموده و خود را از ابتلاء به تبعات آن محفوظ دارند،
⚠️براي توضيح بيشتر به كتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر ج16، ص186 مراجعه فرماييد
با آرزوی سلامتی برای شما خانواده محترم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#پرسش_پاسخ احکام
#پرسش
راستش من تو خانواده ی ۵ نفره زندگی میکنم خودم ۱۷سالمه و دوتاخواهر ۱۳ سال و ۹ ساله دارم
خواهر کوچکم که ۹ سالشه همیشه شبا پیش پدر و مادرم میخوابه اتاق هم داره اما میگه میترسم.
ما دوساله خونه درست کردیم و ۵ تا اتاق داره و هرکدوم تو یه اتاق هستیم اما خواهر کوچکم برای خواب میره پیش پدر مادر یعنی از بچگی پیششون میخوابیده
وقتی پدرم توخونه با مامانم شوخی میکنه مثلا بغلش میکنه و مامانم میخنده یا جیغ میکشه اجیم گریه میکنه و به خودش سیلی میزنه که چرا بابا مامانمو میزنه و اذیتش میکنه
چند ماهه به مامان میگم نذار پیشتون بخوابه دیگه مکلفه ولی اجیم نمیره حتی به زور
دیشب اوردمش پیشم بهش گفتم پیش اونا نخواب زشته میگه میخوابم که مواظب مامان باشم دلیلشو پرسیدم گفت بعضی شبا بابا مامانو میزنه 😐
من دوماه دیگه عروسیمه و نمیتونم اجیمو ببرم پیشم اخه مامان دوست داره اجیم بیاد پیشم
بنظرتون چیکار کنیم که از مامان بابا جداشه اخه خودشم عصبی شده و تا بابا یه چیزی بهش میگه گریه میکنه میترسه بابا بزنتش
اگه امکانش هست یه راه حل نشون بدید ممنون میشم .🌹
#پاسخ_خانم امیری کارشناس احکام
سلام علیکم .
در مورد مشکل خواهرتون احتمالا خواهرتون شاهد مسئله زناشویی پدر ومادرتون شدن واین احساس ترس بهش دست داده گاهی والدین به دلایل مختلف مثل محدودیت فضای منزل، نداشتن اتاق خواب مجزا، شلوغ بودن خانه، فرزند زیاد و گاه اهمال و سهلانگاری، نمیتوانند محیط امن و راحتی برای برقراری روابط زناشویی خود فراهم کنند. وقتی فرزند اتفاقی رابطه زناشویی والدین را مشاهده میکند یا صدایی از جانب اتاق خواب آنها به گوش او میرسد، ممکن است آنچه در اتاق خواب بین پدر و مادر روی داده، بهعنوان یک صحنه خشونت تعبیر کند.
در اولین فرصت باید جای خواب خواهرتون جدا بشه ودر مورد ترسشون مادرتون باهاش صحبت کنن وبگن که پدر چقدر من رو دوست دارن و حالتی که دیدن پدر عشق ومحبتشون رو داشتن نشون میدادن واین یک مسئله طبیعی بین پدر ومادر ها هست ونباید بگین که زشته شما پیش پدر ومادر بخوابین بلکه بگین شما بزرگ شدی وباید مثل خواهرات تو اتاق جدا بخوابید وباید کم کم وبتدریج جدا سازی انجام بشه وخوبه که دوماه هستین شما شروع کنید پیش خودتون بخوابونید یا یک اتاقی رو براش تهیه کنید وکم کم تشویقش کنید که اتاق خودش بخوابه پدرتون هم ارتباطش رو صمیمی تر ومهربونتر کنه با خواهرتون تا اون ترسش بریزه . بعضی از والدین به اشتباه فکر میکنند فرزندان کوچکشان چیزی از رابطه زن و مرد نمیفهمند، در صورتیکه حتی یک کودک 2 ساله حافظهای بسیار قوی دارد و همه تصاویر و صداهای اطراف را در ذهن خود ثبت و ضبط میکند.
برای جدا سازی جای خواهرتونـ جذابیت و آرامش فراهم کنید . یک عروسک خرسی «مامان» یا «بابا» تهیه کنید و به او بگویید آنها مراقبش هستند.
پتو و ملحفههای زیبا تهیه کنید. اجازه بدهید کودک خودش پتویش را انتخاب کند.
برای شروع یک هدیه در نظر بگیرید. مثلا برایش یک مسواک جدید بخرید. اگر او توانست یک شب را تنها در اتاقش بخوابد صبح روز بعد یک جایزه کوچک به او بدهید.
– یک مهمانی خواب برگزار کنید. به اتاق خواب کودک بروید و در اتاقش قبل از خواب همگی یک خوراکی خوشمزه بخورید اجازه بدهید تا کودک در شب با اتاقش آشنا شود.
– حتما قبل از خواب کودک را کمی به آغوش بگیرید و با جملات مثبت و تأکیدی آرامش کنید. ترسها را از کودک دور کنید و یادآوری کنید که پدر و مادرش مراقب و محافظ او هستند و شبها به اندازه روزها خوب و آرامش بخش هستند
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هرشب
انس با قران .....
https://eitaa.com/zandahlm1357
0104 baghareh 238 - 239.mp3
5.72M
#لالایی_خدا ۱۰۴
#سوره_بقره آیات ۲۳۹ - ۲۳۸
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
🍂دوستان خوب لالایی خدا!
هموطنای عزیزِ سیل زدهمون تو استان سیستان و بلوچستان منتظر کمکهای ما هستن.
#شهید_میشم...:
#از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو
قسمت شصت و چهارم
😔نمیدونم اون شب چطور شد که بابا دست از سرم برداشت. دو روز بعدش آخر هفته بود و کلاسا تعطیل میشد و بخاطر حرف و تهدیدایِ بابا برگشتم خونه، تو مسیر همش به این فکر میکردم که قراره چه اتفاقی بیفته شاید اگه کس دیگه ای جای من بود به این زودیا بر نمیگشت خونه اما من انگار مجبورم کرده بودن چهار دست و پا خودم رو تحویل بدم. وقتی رسیدم عصر بود و بابا تو خونه
منتظر بود که من برگردم سلام کردم جواب نداد یه لیوان آب خوردم بعد گفت بیا بشین کارت دارم؛ دلم مثل بید میلرزید خیلی لحظات سنگینی بودن که بارها تجربشون کرده بودم ؛ هرچی که راجع بهم شنیده بود رو باز تکرار کرد و ازم توضیح خواست حرفایی به گوشش رسیده بود که اون موقع تو مناظره ها یادم میومد گفته بودم واسه همین نمیشد انکارشون کنم اما سعی کردم تا حدی توجیهشون کنم. بابا این بار ولکن نبود
😔تا تونست لفظا بهم بی احترامی کرد و گوشیم رو هم شکست و خورد کرد دقیقا یادم نمیاد اما فکر کنم ازم خواست قسم بخورم که قلبا تغییری نکردم و این حرفایی که شنیده بود دروغن چون نتونستم قسم بخورم بهش گفتم بابا جان راستش من خیلی جاها عقیدت رو قبول ندارم اینو که گفتم از عصبانیت از جاش بلند شد و خون جلو چشماشو گرفت گفت اینطوره؟؟ گفتم همینو میخواستی بشنوی خب همینه دیگه دست از سرم بردار
گفت یعنی تو اینقد جاهل و سرکش و گمراه شدی که روبروی من میگی عقیدمون بهم نمیخوره؟! دختر تو چرا نه با محبت نه با زبون تند متوجه نمیشی که اشتباه میکنی! گفتم بابا جان در واقع هیچ اشتباهی نکردم تو بیش از حد متهمم میکنی و سخت گرفتی
😔انگار اصلا حرفامو نشنید رفت تو حیاط گفت چاره دردت شلاقه تا بخودت بیایی فکر نمیکردم بابا بتونه در این حد دست روم بلند کنه، اما انگار قضیه بیشتر ازینا براش مهم بود یه تیکه از شلنگ بلندی که تو حیاط بود رو برید و آورد تو
نزدیک شانزده شلاق بهم زد که نامادریم و فرشته نتونستن جلوشو بگیرن آخر سرهم با تهدید نامادریم تموم کرد که میگفت اگه بزنیش میرم تو کوچه دادو هوار راه میندازم تا آبرومون بره موقعی که میزد انتظار داشت به دست و پاش بیفتم و بگم من اشتباه کردم تو راست میگی
اما اینو نگفتم و بهش گفتم هرچقد بزنی اجر داره واسم چون میدونم سر حقه ازین حرفم بیشتر عصبانی میشد و محکمتر میزد منم دیگه تکرار نکردم از شدت عصبانیت چهره و گردنش تماما قرمز شده بود و انگار اون دستایی که منو میزدن مال بابا نبودن
😔کنترلش رو از دست داده بود خیلی عجیب بود تو عمرم اینطور ندیده بودمش تمام بدنم کبود شده بود و به سختی دراز میکشیدم اما زیاد به روی خودم نیاوردم که جای شلاق هارو هم نشون نامادریم و فرشته ندادم دوست نداشتم شاکی بشم در این مورد یه جورایی از ذلت بدم میومد، عجیب بود حتی قلبا اونطوری که باید از بابا دلگیر باشم نبودم میدونم جاهایی حق داشت عصبانی بشه از سر دلسوزی بود؛ خودش میگفت بخاطر کتکا پشیمان نیستم چون اینا بخاطر خودم نبوده بخاطر ایمانت بوده که به خودت بیای و فردای قیامت شرمنده نشی که چرا بعد از این همه سال پشت پا بزنی به ایمان خودت دوست نداشتم ادامه بدم وگرنه حرف واسه گفتن زیاد داشتم
😔شبش بابا آشتم کرد اما من توجه زیادی نکردم برام کتابای عرفانی میخوند و توجیهم میکرد که من اشتباه میکنم منم فقط سکوت کردم و حرف دیگه ای نزدم چند روز بعدشم خودش منو رسوند خوابگاه و برگشت مامان انگار فهمیده بود زیاد سرحال نیستم مدام دلیلش رو میپرسید اما هیچوقت بهش نگفتم چه اتفاقی افتاده چون اگه میفهمید خیلی غصه میخورد و بابا رو نفرین میکرد جریان خواستگاری کردنم معلق موند تا اینکه سهیل گفت من آمادم پیش واسطه ها برم و خواستگاری رو مطرح کنم واسطِ این کار از فامیلای سهیل بود فرد شریفی بود و بابا هم خیلی قبولش داشت و از لحاظ عقیده و مرام همفکر بابا بود وقتی سهیل جریان رو پیشش مطرح میکنه خوشحال میشه و میگه من خیلی موافق این ازدواجم و رسما از طرف خودم برات خواستگاریش میکنم چون باباش خواسته منو رد نمیکنه
😔اما زهی خیال باطل! بابای من بیشتر ازینا زیرک و شکاک بود چندین بار به بابا گفته بودن اما قبول نکرده بود تااینکه بهش میگن لازمه با دخترتم در میون بزاری و خودسر ردش نکنی بابا هم از ترس اینکه اونا زودتر به خودم نگن
یه روز که باهم میرفتیم تا سوار اتوبوسم کنه و برگردم خوابگاه، بهم گفت همچین خواستگاری داری اما تحقیق کردم عقیدش خوب نیست و مخالفم دیگه خوددانی تو اگه خواستی بدون اذن من ازدواج کن به روی خودم نیاوردم که سهیل رو میشناسم اما بهش گفتم خب وقتی فلان کس ازم خواستگاری کرده واسه این پسر لابد پسر خوبیه و عقیدشم حتما اونی نیست که فکر میکنی وگرنه ایشون واسط همچین کسی نمیشد؛گفت نه اینطور نیست ایشون کمی تو کار ازدواج سهل انگاره و دو تا دوماد خودش عقیدشون خوب نیست
ادامه دارد..
https
#داستان_ زیبا_از_امیرالمومنین🕊
جواب ابلهان خاموشیست
✍جابر گويد: امير المؤمنين علی علیه السلام شنيد كه مردى به قنبر دشنام میداد و قنبر نيز میخواست به او جواب گويد،
حضرت او را صدا زد
اى قنبر! آهسته، ناسزا گوى خود را در زبونى رها كن تا خداى رحمان را خشنود سازى، و شيطان را به خشم آوردى، و دشمنت را كيفر و شكنجه دهى.
سوگند به آن كس كه دانه را شكافت و جانداران را آفرید شخص با ايمان خداى خويش را به چيزى مانند حلم و بردبارى خوشند نسازد،
و شيطان را به چيزى مثل سكوت و خاموشى به خشم نياورد،
و هيچ احمق و نادانى به عكس العمل مانند سكوت در مقابل او كيفر و شكنجه نگردد.
امالى شيخ مفيد با ترجمه استادولى،ص129
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@zandahlm1357
مداحی آنلاین - برا فاطمیه چیکار کنیم - حجت الاسلام دارستانی.mp3
994.9K
♨️برا #فاطمیه چیکار کنیم؟
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎙حجت الاسلام #دارستانی
🌹🍃🌹🍃
❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄
--------------------------
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایام فاطمیه را خدمت شما تسلیت عرض میکنم....
@zandahlm1357