.......:
💢#تلنگر
انتقاد ڪردن، به نوعی جراحی شخصیت است!!
والدین وقتی ڪه تیغ انتقاد را در دست میگیرند لازم است مواظب قسمتهای سالم شخصیت فرزندشان باشند.
مثلا وقتی میخواهند از نوجوان به خاطر عدم مسئولیت پذیری انتقاد ڪنند نباید ڪل شخصیت او را زیر سوال ببرند.
پس جملاتی مثل : «ڪلا از تو ناامید شدم، تو هیچی نمیشی و ...» آسیب زننده است.
بهتراست بعد از گفتن بعضی نڪات مثبتش ڪه مطمئنا دارد، فقط از عدم مسولیت پذیری او انتقاد ڪنند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
زمانیکه احساس میکنید در حال عصبانی شدن هستید،
از مکان دور شوید
و بعد از مدتی، شما میتوانید به طرف کودک بازگشته و روشی را که به آن فکر کردید، اجرا کنید؛
در هنگام انجام دادن این رفتارها، انتظار کمال و بیعیب و نقص بودن را از خود یا از کودکان نباید داشته باشید!
🔸 همواره این مساله را به خود گوشزد کنید که هر انسانی میتواند اشتباه کند
و اشتباه کودکان بیشتر بهخاطر ناآگاهی آنها می باشد.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
مستند کف خیابان
با ما همراه باشید👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇
#کف_خیابون_3
وقتی هواپیما پرید، کمربندمو باز کردم و یه کم راحت تر نشستم. من عاشق خوراکی هایی هستم که توی هواپیما میدن. هرچند کم هست اما خوشمزه و متنوعه. به همون میزان علاقمندیم به خوراکی های وسط پرواز، از توصیه های ایمنی که خانم های مهماندار انجام میدن، متنفرم. بیشتر شبیه ایروبیک اما با سرعت آروم و بسیار موزون انجام میشه. مخصوصا وقتی میخوان این جمله را اجرا کنند خیلی ضایع اجرا میکنند: «در هنگام خطر و فرود اضطراری، دو درب در جلو ... دو درب در عقب ... و دو درب در قسمت بالهای هواپیما جهت خروج شما عزیزان تعبیه شده است...»
میخواستم خودم را از این شکلک ها و اداها نجات بدم که روزنامه را از زیپ پشت صندلی جلویی درآوردم و یه نگاهی به تیترها و عکساش انداختم... یه تیتر خیلی نظرمو جلب کرد... جمله ای از دکتر بهشتی (پسر شهید بهشتی) نوشته بود... اصل جملش دقیق یادم نیست اما یادمه که خیلی از «مهندس میرحسین موسوی» تعریف کرده بود... قبلا هم یادمه... در روزنامه اطلاعات چند بار دیگه هم از موسوی تعریف و تمجید کرده بود... خیلی اکثر مردم نمیفهمیدند داره چه اتفاقی میفته... اما واسه بچه های ما خیلی واضح بود که دارن موسوی را میندازن سر زبونا... جوری که مثلا برای اذهان عمومی حالت مطالبه گری پیش بیاد و بعدا بگن «به خواست ملت...» ایشون در انتخابات شرکت کردند و کاندید شدند... به این کار در عالم رسانه و سواد مطبوعاتی میگن: «کی داریم؟ فقط یکی هست!» ... بگذریم!
از هواپیما پیاده شدم... خیابونا خیلی شلوغ بود... حدود دو سه ساعت طول کشید تا رسیدم شعبه جردن... قرار معرفیم اونجا بود... همه کارهای مربوط به معرفیم انجام شده بود... من فقط خودمو به نوعی تحویل دادم و منتظر اولین دستور شدم... درست نیست از اونجا بگم اما یه ساختمون حدودا 300 یا 400 متری... بدون تابلو و سردر... سه طبقه... تقریبا نوساز... علاوه بر کنترل ورود و خروج چشمی، باید رمز عبور هر روز را هم اعلام میکردیم... و کلی چیزای دیگه که بعدا شاید بیشتر توضیح دادم...
رفتم در استراحتگاهم و روی یه تخت دراز کشیدم تا صدام بزنند... خسته بودم... مدام تصویر خانمم جلوی چشمام بود... من حتی فرصت نکرده بودم با بچه هام خدافظی کنم... توی همین فکرها بود که چشمام بسته شد و خوابم برد.
وقتی بیدار شدم، اذون مغرب بود... قرار شد بعد از نماز و شام، یه جلسه مختصر داشته باشیم تا بتونیم از همون شب یا از فرداش شروع کنیم... نماز را پشت سر یه سید میان سال خوندیم. روحانی بسیار ساکت و معمولی بود... خب قطعا از دفتر روحانیت اداره بوده که در شعبه جردن داشت نماز میخوند... وگرنه نمیرن یه روحانی معمولی را پیدا کنند و دستش را بگیرن و بیارنش وسط یکی از شعبه های «کارگزینی و تقسیم» اداره... فقط نماز خوند و رفت... یاد حاج آقای اداره خودمون افتادم که چقدر بچه ها باهاش راحتن و اونم اهل بگو بخنده... کلا جو اداره تهران خیلی جو سنگینه... خیلی کسی با کسی حرف نمیزد... همه درگیر خودشونند... مثل شیراز نبود که گوشت تلخ تر از همشون من باشم!
نماز خوندیم... شام مختصری هم خوردیم... جاتون سبز...کتلت و مخلفات... اما حیف که نوشابه نداشت... بعدش رفتیم اتاقی که اسمش را سالن جلسات گذاشته بودند... حدودا 22 نفر بودیم... 10 نفر از خود بچه های تهران... 12 نفر هم از شهرستان ها و مراکز استان ها... خیلی معطلم نشدیم... شاید ده دقیقه... قرآن را شروع کردند... یادمه آیات 107 تا 109 سوره یونس خوندند... من خیلی این سه آیه را شنیدم و توی ذهنمه... چون اولین روز تحصیلم در دانشگاه امام باقر علیه السلام هم قاری قرآن جلسه، همین آیات را خوند...
جلسه حدودا دو ساعت طول کشید... از بیان محتویاتش معذورم اما درباره ماموریتمون در تهران و حومه نبود... چون اداره و حتی سازمان، هیچوقت مامورهای چندین پرونده موازی یا متوازی را با هم یه جا جمع نمیکنه... گود مورنینگ پارتی که نیست... بالاخره هر چیزی رسم و رسوم خودشو داره... وقتی من در شیراز قرار نیست بفهمم که اتاق بغلیم چه خبره و دارن روی چه پروژه ای کار میکنند، دیگه تهران که جای خود داره...
موضوع کلی جلسه درباره «بررسی شرایط منطقه با رویکرد آشوب محور در معادلات رژیم صهیونیزمی» بود... به جرات میتونم بگم که 80 درصد مطالبش برام تازگی داشت... واسه منی که حداقل سالانه دو سه بار، ماموریت خارج از کشور میرفتم تازگی داشت... چه برسه به بقیه... فقط فهمیدم که روزهای سخت و سنگینی در پیش داریم... تمام ضمایری که استفاده میکردند مخاطب و نزدیک بود... این ینی جامعه هدف دشمن، ما هستیم... ینی خطر داره نزدیک میشه اما ممکنه در دسترس نباشه!
ادامه دارد...
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠💠💠
✳️ پاسخ به یک #شبهه
✳️ یکی از کتاب هایی که شدیدا توسط افراد کوروش پرست و باستان گرا، تبلیغ می شود ، کتاب دو قرن سکوت ، نوشته آقای عبدالحسین زرین کوب است ، کتابی که در چاپ اولش ، مطالب تند و غلطی علیه اسلام و لفظ سید و حمله اعراب به ایران و .... نوشته شده است.
از طرفی آقای زرین کوب هم از افراد با اطلاع و قوی در تاریخ است و می توان کتبش را منبع قرار داد.
حال چه کنیم؟
کتابش را رد کنیم یا بپذیریم حرفهایش علیه اسلام را؟
✳️ جواب ساده هست ، آقای زرین کوب ، متولد 1301 می باشد ، ایشان چاپ اول کتاب دو قرن سکوت را در سال 1330 نوشته اند ، یعنی 29 سالگی ، ایشان در چاپ اول ، مطالبی تند علیه اسلام و اعراب می نویسد.
این آن چیزی است که باستان گراها برای شما می گویند و مدام هم می گویند.
اما نکته مهمی که هرگز به شما نمی گویند این است که استاد زرین کوب در مقدمه چاپ دوم کتاب در سال 1336 ، یعنی 6 سال بعد ، صراحتا اشاره می کند که در این مدت خوب فکر کرده و مطالعات خود را بیشتر کرده و تعصب ایرانی را کنار گذاشته و تحقیقات علمی تر کرده است و به اشتباهات خود پی برده است. به همین خاطر تمام آن مطالب تند را حذف کرده است.
✳️ نکته مهم این است که چاپ دوم این کتاب هم در سال 36 ، یعنی در زمان پهلوی دوم نوشته شده است ، یعنی زور جمهوری اسلامی بالای سرش نبوده!!!!
✳️ اما یک سوال دارم از این باستان گراها و کسانی که به کتابهای استاد زرین کوب استناد می کنند علیه اسلام ، شما چرا به کتاب کارنامه اسلام ایشان رجوع نمی کنید؟
چرا از این کتاب نام نمی برید؟
چرا از پیشرفت های ایران ، بعد از اسلام که خود آقای زرین کوب به آن استناد کرده رجوع نمی کنید؟؟؟
چرا؟؟؟
✳️ البته این ضعف نیروهای انقلابی هم هست که کتاب نمی خوانند تا جواب این حرفها را بدهند و بگویند که زرین کوب ، کتاب کارنامه اسلام هم دارد.
عکسهای مربوطه را در پائین قرار دادم.
🌐🌐🌐🌐
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
جلد کتاب دو قرن سکوت
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مقدمه چاپ دوم کتاب و توضیحات استاد زرین کوب درباره اشتباهاتش در چاپ اول کتاب ص 19 کتاب
مقدمه چاپ دوم کتاب و توضیحات استاد زرین کوب درباره اشتباهاتش در چاپ اول کتاب ص 20 کتاب
مقدمه چاپ دوم کتاب و توضیحات استاد زرین کوب درباره اشتباهاتش در چاپ اول کتاب ص 21 کتاب
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃