#حکایت🐝🐜 زنبوری، موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت: ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم. این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد. مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید. زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟ مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد. و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد... 📚جوامع الحکایات، سدید الدین محمد

✍#حکایت پوستین ایاز🧥 ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می‌رفت و به آنها نگاه می‌کرد و از بدبختی و فقر خود یاد می‌‌آورد و سپس به دربار می‌رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می‌بست. درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمی‌دهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان می‌کند. سلطان می‌دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید. نیمه شب، سی نفر با مشعل‌های روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هرچه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره آنجا از دیوار آویزان بود! وقتی پیش شاه آمدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ گنج ها کجاست؟ آنها سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند. ☆ سلطان گفت: من ایاز را خوب می‌شناسم او مرد راست و درستی است. آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه می‌کند تا به مقام خود مغرور نشود و گذشته اش را همیشه به یاد بیاورد.

چرتکه اى براى نفس جوانى با شیخ پیرى به سفر رفت. جوان در کنار برکه اى بود که مارى به سمت شیخ آمد ولى شیخ فرار کرد. پیر گفت: خدایا! مرا ببخش، صبح که از خواب بیدار شدم به همسایه گمان بدى بردم. جوان گفت: مطمئنى این مارى که به سمت تو آمد به خاطر این گناهت بود؟ پیر گفت: بلى. جوان گفت از کجا مطمئنى؟ پیر گفت: من هر روز مواظب هستم #گناه نکنم و چون دقت زیادى دارم، گناهانم را که از دستم رها مى شوند زود مى فهمم و بلافاصله #توبه مى کنم و اگر توبه نکنم، مانند امروز دچار بلا مى شوم. تو هم بدان اگر اعمال خود را محاسبه کرده و دقت کنى که مرتکب گناه نشوى، تعداد گناهان کم مى شود و زودتر مى توانى در صورت رسیدن بلایى، علت گناه و ریشه آن بلا را بشناسى. بدان پسرم! بقالى که تمام حساب و کتاب خود را در آن لحظه مى نویسد، اگر در شب جایى کم و کسرى بیاورد، زود متوجه مى شود اما اگر این حساب و کتاب را ننویسد و مراقب نباشد، جداکردن حساب سخت است. اى پسرم! اگر دقت کنى تا معصیت تو کمتر شود بدان که به راحتى، ریشه مصیبت خود را مى دانى که از کدام گناه تو بوده است. #تمثیلات --------------------------

🌼🌸🌹🌺💐 مولودی خوانی میلاد امام جواد علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺

﷽ گفتند جواد است سر راه نشستیم در جمع گدایان خبری بهتر از این نیست گفتند سلامی بده و زائر او باش دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست #یا_جواد_الائمه_ادرکنی 🌺 #امام_جواد #صلوات الله علیه https://eitaa.com/zandahlm1357 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺

میلاد میوه دل امام رضا(ع) مبارک❤️❤️💐💐💐💐💐💐💐 https://eitaa.com/zandahlm1357

عیدتون مبارک https://eitaa.com/zandahlm1357

.......: ⚘⚘السلام وعلیک یا #جوادالائمه⚘⚘ اے ڪاش ڪه خاک ره یاران تو باشم آقاے ڪرم آیم و مهمان تو باشم تومظهر جودے وعزیزدل زهرا اے ڪاش نَمے ازیَم ایمان توباشم فرزند رضایے و تویے رونق بستان من خادم آن گلشن ورضوان توباشم نام تو جواد و نهمین اختر والا اے ڪاش ڪه ڪنیزے زِڪنیزان توباشم اے بود و نبودم به فدایت گل طاها گر لطف ڪنے شاعر دیوان توباشم لایق چو بدانے من دیوانه بگویم ! بنما نظر لطف ، به فرمان تو‌باشم من روسیهم اے توشفیع دل شیدا خودمرحمتے ڪن ڪه پریشان توباشم خواهم بزنم پر چوڪبوتر سرڪویت راهم بده تاجیره خورخوان توباشم اے جلوه ے جود و ڪرم حضرت بارے خواهم ڪه گدایے زگدایان توباشم میلاد #امام_جواد برهمگان مبارک باد #صلوات https://eitaa.com/zandahlm1357

.......: ❤️ زیارت کوتاه حضرت #امام_جواد علیه السلام در ولادت ایشان 🌸مرحوم علامه مجلسی زیارت شریفی را به نقل از مرحوم سید بن طاووس برای حضرت جواد علیه السلام نقل می کند 🍂«السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ ابْنِ الْإِمَامِ، وَ ابْنِ سَيِّدِ الْأَنَامِ، هَادِي الْعِبَادِ، وَ شَافِعِ يَوْمِ التَّنَادِ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْجَوَادِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَ ابْنَ خَيْرِ الْوَصِيِّينَ، وَ سَمِيَّ نَبِيِّ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ الْإِمَامَ الْمُجْتَبَى، وَ ابْنَ الْخَلِيفَةِ الرِّضَا. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ فِي الْمَلَإِ الْأَعْلَى، وَ بَلِّغْهُ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى، وَ اجْزِهِ عَنَّا خَيْرَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ شَفِّعْهُ فِينَا يَوْمَ الدِّينِ، وَ أَبْلِغْهُ مِنَّا التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ، وَ ارْدُدْ عَلَيْنَا مِنْهُ التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ بَرَكَاتُهُ. 📙(بحارالأنوار، ج102، ص226 به نقل از فلاح السائل)

داستان شب @zandahlm1357

#قسمت_سی_و_سوم_رمان_نسل_ سوخته: دلت می آید؟ ... نهار رسیدیم سبزوار ... کنار یه پارک ایستادیم ... کمک مادرم وسایل رو برای نهار از توی ماشین در آوردم ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... سر سفره نشسته بودیم ... که خانمی تقریبا هم سن و سال مادرم بهمون نزدیک شد ... پریشان احوال ... و با همون حال، تقاضاش رو مطرح کرد ... - من یه دختر و پسر دارم ... و ... اگر ممکنه بهم کمکی کنید ... مخصوصا اگر لباس کهنه ای چیزی دارید که نمی خواید ... پدرم دوباره حالت غر زدن به خودش گرفت ... - آخه کی با لباس کهنه میره سفر؟ ... که اومدی میگی لباس کهنه دارید بدید ... سرش رو انداخت پایین که بره ... مادرم زیرچشمی ... نگاه تلخ معناداری به پدرم کرد ... و دنبال اون خانم بلند شد ... - نگفتید بچه هاتون چند ساله ان؟ ... با شرمندگی سرش رو آورد بالا ... چهره اش از اون حال ناراحت خارج شد ... با خوشحالی گفت ... - دخترم از دخترتون بزرگ تره ... اما پسرم تقریبا هم قد و قواره پسر شماست ... نگاهش روی من بود ... مادرم سرچرخوند سمت من ... سوئیچ ماشین رو برداشت و رفت سر ساک و پدرم همچنان غر می زد ... سعید خودش رو کشید کنار من ... - واقعا دلت میاد لباسی رو که خودت می پوشی بدی بره؟... تو مگه چند دست لباس داری که اونم بره؟ ... بابا رو هم که می شناسی ... همیشه تا مجبور نشه واست چیزی نمی خره ... برو یه چیزی به مامان بگو ... بابا دوباره باهات لج می کنه ها ... . .ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#هر_روز_یک_پند 🍃🌺هر بدیی را، به دشمن نرسان که ممکن است روزی دوستت گردد و هر رازی را با دوستت در میان نگذار که ممکن است روزی دشمنت گردد.... ✍#سعدی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

✨✨✨✨✨ 🌺 از نورَت جهان زیبا شد روشن دیده بابا شد 🌺 آمدی و بار دیگر «انا اعطینا» معنا شد 🌺 السلام ای ماهِ ماهِ خدا السلام ای مهرِ جود و سخا 🌺 السلام ای آبروی جهان السلام ای آرزوی رضا 💐 میلاد حضرت جواد الائمه(ع) مبارک باد 💐 ✨✨✨✨✨

#هرروزیک_آیه 🌼هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ✨ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ 🌼سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۹﴾ 🌼اوست آن كسى كه آنچه در زمين است ✨همه را براى شما آفريد سپس به 🌼آفرینش آسمان پرداخت و هفت ✨آسمان را استوار كرد و او به 🌼هر چيزى داناست (۲۹) 📚 سوره مبارکه البقرة ✍ آیه ۲۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

✨ #کلام_نور ✨ 📸 استاد عبدالباسط عبدالصمد آیاتی از " سوره طارق "

💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت هشتاد و یکم ⛔️بحث گناهان کبیره و صغیره 📚(طبق سرفصل های کتاب اخلاق عملی آیت الله کنی پیش می رویم) ☝️قطعا همه گناهان از آن جهت که تمرد از دستور خدای متعال هست بزرگ است. روایاتی هم در این زمینه ما داریم که اصلا همه ی گناهان به خودی خود بزرگ است، ما نمی توانیم بگوییم گناهی کوچک است. به قول معروف به کوچکی گناه نگاه نکن، عظمت آن کسی که در مقابلش گناه کردی تفکر در آن کن، که در مقابل خدا بی ادبی کردی. 🔹یک مثالی بزنم: 👈یک موقع هست ما یک بی ادبی مثلا در کنار همسایه یمان انجام می دهیم خُب آدم اینجا یک جوری شرمنده می شود. اما یک موقع هست بی ادبی را خدمت یک مسئول بسیار بلند پایه کشوری و البته مسئولی که واقعا سرش به تنش بیارزد نه هر مسئولی! یک بی ادبی را در مقابل آن مسئول انجام می دهیم، خُب خیلی شرمندگی آدم بیشتر می شود، یک مقدار هم آن مناسبات رفتاری هم تحت تأثیر قرار می گیرد. ✅اینجا هم همین است، هر چند عمل کوچک اما در محضر خداست، این را باید توجه بکنیم. اما با توجه به اینکه خصوصیاتی که آن گناه دارد و تبعات مختلفی که ممکن است داشته باشد و‌ همچنین آثار گوناگونی که در این گناهان وجود دارد می توانیم ما حدس بزنیم که همه ی گناهان با هم برابر نیستند. این را می توانیم حدس بزنیم. بعضی بسیار بزرگ هستند و بعضی بسیار کوچک هستند، البته باز هم از نظر تبعات و آن چیزهایی که ما درک می کنیم. برخی متوسط هستند. 👤آقای کنی مثال می زند👇 💭می گوید قطعا گناه قتل نفس، یک نفر را بکشی به مراتب بدتر و بزرگتر از گناهی است که یک نفر را کتک بزنی حتی اگر ظالمانه باشد.. گناه کدام بیشتر است؟ قطعا قتل بیشتر هست. ❌و ‌یا نعوذبالله گناه رابطه نامشروع بزرگتر از گناه نگاه کردن به نامحرم هست. هر دو گناه هست ولی قطعا رابطه نامشروع گناهش بیشتر است. 👌حالا اگر ما این نکته را بپذیریم، دو سوال اینجا مطرح می شود؛ 1⃣با اینکه همه ی گناهها در مقام مقایسه با یکدیگر شدت و ضعف دارند یکی بیشتر و یکی کمتر، آیا تقسیم گناه به کبیره و صغیره مطلق هست یا نسبی؟ یعنی می توانیم بگوییم یک گناه در فلان جا، در این زمان گناه کبیره هست ولی ممکن است همین گناه یک جای دیگر، یک زمان دیگری صغیره باشد، چنین چیزی داریم⁉️ ✍آقای مهدوی کنی در پـاسخ به سوال اول می گویند؛ ما باید اینطور جواب بدهیم هر چند گناهها در مقام مقایسه با یکدیگر شدت و ضعف دارند و تقسیم به کبیره و صغیره از این لحاظ ممکن است بگوییم نسبی هست. همیشه مطلق و یک جا و ثابت نیست. یعنی ممکن است گناهی نسبت به یک گناه دیگر صغیره باشد، اما نسبت به یک گناه دیگری کبیره حساب بشود. این را در این تقسیم بندی ما داریم. 2⃣سوال دوم هم این است که این تقسیم بندی صغیره و کبیره، بر چه اسـاسی و ملاکی هست⁉️ ✍این را بزرگان دیگر هم پاسخ دادند اینطور گفتند؛ گناهانی که در قرآن و روایات وعده عذاب به آنها داده شده گناهان کبیره هست. یعنی صراحتا در قرآن یا روایات آمده که وعده عذاب دادیم. مثل ترک نماز، شراب خوردن، رابطه نامشروع. و گناهانی که نیامده صراحتا به عذابش اشاره نشده می گویند صغیره. بعضی کتاب ها من دیدم که نوشتن یعنی شمردن، یک، دو، سه.. بعضی ها بیست تا، بعضی ها سی تا، چهل تا.. حالا اینها را کار نداریم. اصلا نمی خواهیم با اینها کار داشته باشیم. ما می خواهیم اینها را ربطش بدهیم به بحث اخلاق مهدوی.. 🔹ادامه دارد .... 💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (15) 🎤استاد احسان عبادی #اخلاق_مهدوی 81 💠☀️💠☀️💠☀️💠 ___________

#تلنگری 💌 چرا ظهور اتفاق نمیفته؟ پس چی شد این آخرالزمانی که ازش حرف میزنن؟ حالا که بیماری و ظلم همه ی دنیارو گرفته اگر امام زمان نیاد پس کی میخواد بیاد؟! خسته شدیم ازین وضع .......: @zandahlm1357

هر روز با امام رضا .......: @zandahlm1357