eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
‏يك تفكر هست كه ميگه اگر از هايپرماركت ها خريد كني به مدير عامل كمك كردي كه بتونه ويلاي سومش رو بخره اما اگر از مغازه محل خريد كني به يه بچه كمك كردي كه بره مدرسه يا بره كلاس ورزش و به يه پدر و مادر كمك كردي تا بتونن يه لقمه نون بزارن سر سفره بچه هاشون ! https://eitaa.com/zandahlm1357
📣 گوشت های لاکچری و ماساژ دیده، کیلویی یک میلیون تومان ! ▪️گوشت لاکچری یا همان گوشت ویل(گوشتی که گوساله آن تنها منبع تغذیه‌اش شیر است و دام آن با گرفتن ماساژ عضلانی، گوشتی با بافت لطیف خواهد داشت) در برخی مغازه های شمال شهر کیلویی ۱ میلیون تومان عرضه می شود/باشگاه خبرنگاران https://eitaa.com/zandahlm1357
وقتی برای "سایه" مالیات میگیرن ! صاحبان رستوران‌ها و مغازه داران کنلیانو، شهری در ایتالیا، اگر سایه بان داشته باشند یا تابلوهایشان در خیابان سایه بیندازد، باید سالانه ۱۰۰ دلار مالیات بدهند. مالیات سایه از سال ۱۹۹۳ ایجاد شد و باعث شده بیشتر مغازه داران سایه بان هاشونو جمع کنن 😕 https://eitaa.com/zandahlm1357
خالقینِ شیاطین و شیرِ گنجشک و تخم مرغ و گوشت مصنوعی و هر چی که به ذهن بشریت نرسیده هستند ⇦ حتی فروش لایک برا اینستاگرامشون هم جالبه.؛ اینجا مغازه ای متفاوت در چین است و اون خانوم داره لایک میفروشه! https://eitaa.com/zandahlm1357
دبی، شهرِ ترین‌ها ! بندر جبل علی بزرگترین بندرگاه ساخته دست انسان با حضور 5500 شرکت از 120 کشور جهان جزایر نخل دبی بزرگترین مجموعه جزایر ساخته دست انسان با مساحت 560 هکتار مترو دوبی طولانی‌ترین شبکه مترو بدون‌راننده جهان به طول 74 کیلومتر برج خلیفه بلندترین آسمان‌خراش دنیا با ارتفاع 828 متر آب‌نمای دبی بزرگترین آب‌نمای رقصنده جهان دبی مال بزرگترین مرکز خرید جهان با 1200 مغازه هتل جوورا بلندترین هتل جهان با ارتفاع 256 متر و 75 طبقه https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز 30ام قرنطینه😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/zandahlm1357 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا بازم خوبه پایه اش موند براش دیگه میتونه باهاش پز بده😁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/zandahlm1357 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا هی بگید قرنطینه بد هست 😂😂 والا کرونا هم نبود جوون ایرانی همیشه جونش تو خطره باید قرنطینه شه🤦‍♂😅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/zandahlm1357 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو قرنطینه با مادربزرگ‌ها اینطوری بازی کنین دوست دارن😂 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سوخته: عیدی بدون بی بی نمی دونم مادرم چطور پدرم رو راضی کرده بود ... اما ازش اجازه رو گرفت ... بعد از ظهر هم خودش باهام اومد و محیط اونجا رو دید ... و حضورش هم اجازه رسمی ... برای حضور من شد ... و از همون روز ... کارم رو شروع کردم ... از مدرسه که می اومدم ... سریع یه چیزی می خوردم ... می نشستم سر درس هام ... و بعد از ظهر ... راس ساعت 4 توی کارگاه بودم ... اشتیاق عجیبی داشتم ... و حس می کردم دیگه واقعا مرد شدم ... شب هم حدود هشت و نیم، نه ... می رسیدم خونه ... تقریبا همزمان پدرم ... سریع دوش می گرفتم و لباسم رو عوض می کردم ... و بلافاصله بعد از غذا ... می نشستم سر درس ... هر چی که از ظهر باقی مونده بود ... من توی اون مدت که از بی بی نگهداری می کردم ... به کار و نخوابیدن ... عادت کرده بودم ... و همین سبک جدید زندگی ... من رو وارد فضای اون ایام می کرد ... تنها اشکال کار یه چیز بود ... سعید، خیلی دیر ساعت 10 یا 10:30 می خوابید ... و دیگه نمی شد توی اتاق، چراغ روشن کنم ... ساعت 11 چراغ مطالعه رو برمی داشتم و میومدم توی حال ... گاهی هم همون طوری خوابم می برد ... کنار وسایلم ... روی زمین ... عید نوروز نزدیک می شد ... اما امسال ... برعکس بقیه ... من اصلا دلم نمی خواست برم مشهد ... یکی دو باری هم جاهای دیگه رو پیشنهاد دادم ... اما هر بار رد شد ... علی الخصوص که سعید و الهام هم خیلی دوست داشتن برن مشهد ... همه اونجا دور هم جمعمی شدن ... یه عالمه بچه ... دور هم بازی می کردن ... پسر خاله ها ... دختر دایی ها ... پسر دایی ها ... عالمی بود برای خودش ... اما برای من ... غیر از زیارت امام رضا ... خونه مادربزرگ پر از دلگیری و غصه بود ... علی الخصوص ... عید اول ... اولین عید نوروزی که مادربزرگ نبود ... بین دلخوری و غصه ... معلق می زدم که ... محمد مهدی زنگ زد ... پسر خاله مادرم ... . .ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357 🌹🌹🌹🌹🌹🌹