14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت صد و سی و پنجم 🔸حضرت آیت الله مجتبی تهرانی میفرمایند؛ یک انسان
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی☀️
◀️قسمت صد و سی و ششم
⁉️..سوال پیش می آید حالا که
ما صلاح خودمان را نمی دانیم نباید دعا بکنیم؟!! یعنی باید دست روی دست بگذاریم تا صلاح ما را خدا بخواهد، اینها یکسری روایاتی هست که باید روی آن بحث بکنیم👇
📚ما روایات متعددی داریم که خدا میفرمایند با همین مقدار تشخیص و فهمی که داری از من بخواه، تو طبق آن عقل ناقصت عمل بکن ای بنده، از من درخواست بکن اما خواسته ات را به من تحمیل نکن، مصلحتت را به تحمیل نکن، یعنی که بخواهی به من بفهمانی مصلحت تو را نمیدانم، توی بنده مصلحت خودت را میدانی، خُب کار غلطی است❌. اما تو دعای خودت را بکن.
🤔شاید بگویید مستجاب نمی شود چه فایده ای دارد؟؟ نه، آن چیزی که تو میخواهی مستجاب نمی شود، خدا یک جور دیگر برای تو جبران می کند.
⚜آقا رسول الله (ص) در روایتی
میفرمایند که خدای تبارک و تعالی میفرمایند؛ «يَابْنَ ءَادَمَ» 👥 ای فرزند آدم! «أَطِعْنِی فِيمَا أَمَرْتُكَ» در آن چیزی که به تو امر کردم اطاعتم کن (یعنی وقتی به تو میگویم دعا کن، دعا را انجام بده) «ولا تُعَلِّمنی ما يُصلِحُكَ» اما آن چه را که مصلحت🌀 توست به من یاد نده. وسائل الشیعه، ج15، ص235″
🔆امیرالمومنین (ع) میفرمایند؛
خدا از بالای عرش می گوید ای بندگان من تسلیم من شوید و مرا بپرستید💚، اما به من یاد ندهید که چه چیزی به مصلحت شماست! چرا❓چون من از شما بهتر میدانم و من نسبت به شما بخل نمیورزم. (یعنی آن چیزی که مصلحت شما هست را به شما می دهم) این روایت هم در ″بحار، ج68، ص184″ آمده.
⚠️حالا دعا چه فایده ای دارد؟ یعنی اگر خدا کریم است، حکیم هم هست خُب آن چیزی که مصلحت من هست به من میدهد، حالا آنکه مصلحت نیست و من دعا میکنم چه فایده ای دارد⁉️
✍پاسخ این است که فایده دعا
تصحیح حکم حکمت الهی هست. ما گفتیم کرامت خدا بر محور حکمت آن هست. براساس حکمت🌸 خدا به ما لطف میکند، در بسیاری از موارد حکمت خدا اقتضاء میکند اگر دعا بکنیم با آنکه به مصلحت ما نیست ولی الان و با دعا کردن شما اجابت بشود.
⬅️به عبارت دیگر یعنی نفس دعا کردن مصلحتی💎 را از نظر شرایط حالی و اعمالی ایجاد می کند که هر چند درخواست شما به نفع شما نیست، ولی در یک موقعیت خاصی اجابت می شود. یعنی همان خواسته ای🤲 که بدون دعا حکمت خدا اقتضاء میکرد که اجابت نشود با دعا شرایط عوض می شود و مصلحت پیدا میشود. یعنی تصحیح حکم حکمت خدا. یعنی همان چیزی که دعا می گوید قضا و قدر الهی🍃 بر می گرداند.
👥یعنی دعای من و شما کار را می تواند به جایی برساند که خدا آن چیزی که مصلحت ما نیست، مصلحت ما بکند. یعنی تغییر حکمت الهی⚠️. بله چنین چیزی امکان دارد. خدا می بیند بنده اش این را با خواسته زیاد می خواهد، می گوید به مصلحتت نیست اما چون زیاد میخواهی من این را در مصلحت تو قرار میدهم.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق
مهدوی" فایل شماره (29)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 136
💠☀️💠☀️💠☀️💠
_____________
بداء در حتمیات.MP3
4.68M
💠 جواب دقیق و مستند #استاد_عبادی از اساتید مهدویت به روایتی از امام جواد (ع) که اشاره می کند در علائم حتمی ظهور هم ممکن است بداء حاصل شود.
🔰 نظر علامه مجلسی در این باره چیست؟
🔰این روایت از نظر سندی و متنی چگونه است؟
🔰 روایات دیگر در این باره چه نظری دارند؟
👈 حتما این فایل مهم را نشر دهید 👉
https://eitaa.com/zandahlm1357
كربلائى رضا پسر حاج ملك تبريزى الاصل و كربلائى المسكن فرمود:
من از كربلا به عزم زيارت حضرت على ابن موسى الرضا (ع ) براه افتادم (در روز هشتم ماه جمادى الاولى سنه 1334) تا رسيدم بايوان كيف و آن اسم منزل اول بود.
از تهران به جانب مشهد رضوى پس در آن منزل مبتلا به تب و لرز گرديدم و چون خوابيدم و بيدار شدم پاى چپ خود را خشك يافتم از اين جهت در همان ايوان كيف دو ماه توقف نمودم كه شايد بهبودى حاصل شود و نشد و هرچه از نقد و غيره داشتم تمام شد و از علاج نيز مايوس شدم .
پس با همان حالتى كه داشتم برخواستم و دو عدد چوبى را كه براى زير بغلهاى خود فراهم كرده بودم و بدان وسيله حركت مى كردم زير بغلهاى خود گرفته و براه افتادم .
گاهى بعضى از مسافرين كه مى ديدند من با آن حال به زيارت امام هشتم (ع ) مى روم ترحم نموده مقدارى از راه مرا سوار مى كردند تا پس از شش ماه روز هفتم جمادى الاولى قريب بغروب وارد مشهد مقدس شدم و شب را در بالاخيابان بسر بردم . روزش با همان چوبهاى زير بغل رو به آستان قدس رضوى نهادم و نزديك بست امام بحمام رفتم و عمله جات حمام مهربانى كرده و مواظبت از حالم نمودند تا غسل نموده و بيرون آمده روانه شدم تا بصحن عتيق رسيدم و در كفشدارى چوب زير بغلم لرزيد و بزمين افتادم .
پس با دل سوزان و چشم گريان ناليدم و عرض كردم اى امام رضا مرادم را بده آنگاه بزحمت برخواسته چوبها را در كفشدارى گذاردم و خود را بر زمين كشيدم تا بحرم مطهر مشرف گرديدم و طرف بالا سر شريف ، گردن خود را با شال خود بضريح مقدس بسته و ناليدم كه اى امام رضا مرادم را بده .
پس بقدرى ناله كردم كه بى حال شدم خوابم ربود در خواب فهميدم كسى سه مرتبه دست به پاى خشكيده من كشيد نگاه كردم سيد بزرگوارى را ديدم كه نزد سر من ايستاده است و مى فرمايد برخيز كربلائى رضا پايت را شفا داديم . من اعتنائى نكردم مثل اينكه من سخن تو را نشنيدم . ديدم آن شخص رفت و برگشت و باز فرمود: برخيز كربلائى رضا كه پاى تو را شفا داديم ، عرض كردم چرا مرا اذيت مى كنى مرا بحال خود بگذار و پى كار خود برو.
پس تشريف برد بار سوم آمد و فرمود: برخيز كربلائى رضا كه پاى تو را شفا داديم ، در اين مرتبه عرض كردم تو را بحق خدا و بحق پيغمبر و بحق موسى بن جعفر كيستى .
فرمود: منم امام رضا تا اين سخن را فرمود من دست را دراز كردم تا دامن آن حضرت را بگيرم بيدار شدم در حالتى كه قدرت بر تكلم نداشتم با خود گفتم صلوات بفرست تا زبانت باز شود. پس شروع كردم به صلوات فرستادن و ملتفت شدم كه پاى خشكيده ام شفا داده شده و از هنگام ورود بحرم تا آنوقت تقريبا نيم ساعت بيش نگذشته بود.
https://eitaa.com/zandahlm1357