eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌊 اینجا آبشار قره سو در مشهد استان است که پله‌هایی برای بالا رفتن از آبشار تعبیه شده. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روستای کَنگ _ خراسان رضوی روستای کنگ روستایی پلکانی است که در ۱۹ کیلومتری غرب طرقبه و حدود ٣۰ کیلومتری مشهد قرار گرفته و آخرین روستا در محور دره‌ رودخانه کنگ است که از طریق یک جاده‌ آسفالتی به روستای نُغُندَر و شهر طرقبه و از آنجا به شهر مشهد مرتبط می‌شود.  این روستا را ماسوله‌ای دیگر دانسته‌اند که به دوران پیش از اسلام تعلق دارد. به قول ساکنان این منطقه «آفتاب عمر» کنگ «بر لب بام است»...، اما با اینکه پیری و فرسودگی بر پیکره این روستا زخم فراموشی زده، باز هم می‌توان به کوچه پس کوچه‌ها و معماری با اصالتش، عاشقانه دل سپرد.  این روستا از سطح دریا ۱۷۰۰ متر ارتفاع دارد و به دلیل وجود کوه‌های مرتفع، درختان فراوان و نوزیدن بادهای خشک از آب و هوای معتدل برخوردار است. شغل و پیشه‌ مردم این روستای تاریخی بیشتر باغ‌داری، دام‌داری و کشاورزی است. فرش‌بافی نیز در این روستا صورت می‌گیرد. این روستا به دلیل داشتن پوشش سبز و متنوع گیاهی در دامنه‌های کوهستانی و وجود دو رودخانه‌، مناظر زیبایی را ایجاد کرده است که به‌عنوان استراحتگاهی ییلاقی گردشگران بسیاری را به سوی خود می‌کشد.  https://eitaa.com/zandahlm1357
خراسان رضوی، نیشابور، آرامگاه خیام عمر خیام فیلسوف، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و  رباعی‌سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بوده‌است، ولی آوازهٔ وی بیشتر با انگیزه نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. طراح آرامگاه هوشنگ سیحون است. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 دره شمخال _ خراسان رضوی دره شمخال از زیباترین و رازآلودترین دره‌های ایران است که در ۵ کیلومتری شهر مرزی باجگیران در کناره شمال شرقی ایران و نزدیک کشور ترکمنستان و ۸۰ کیلومتری قوچان قرار دارد. مهم‌ترین علت آب و هوای مناسب این دره، وجود آب زیاد است که از پیوستن رودخانه‌های شارک قرچه، دربادام، شمخال و اضافه شدن چشمه‌های گوناگون در مسیر است. چشمه‌های ابتدای دره در ادامه تبدیل به رودخانه‌ای پرآب می‌شوند که شالیزارهای درون‌گر را سیراب می‌کند. دره شمخال با دیواره‌های بلند و عرض کم، طبیعتی کم‌نظیر و خاص دارد. طول این دره در حدود ۱۸ کیلومتر و ارتفاع آن تا ۲۰۰ متر برآورد شده است. در فاصله ۱۰ کیلومتری از ابتدای دره، فضای جذاب و دیدنی با نام «حمام آب» وجود دارد که پذیرای تعداد زیادی از گردشگران در فصل تابستان است. بهترین فصل برای بازدید از دره، فصول بهار و تابستان هستند. دره شمخال یک مسیر طولانی و پرپیچ و خم دارد. اگر قصد دیدن طبیعت دره شمخال و لذت بردن از آن را دارید بهتر است برنامه‌ای دو روزه را برای خود تدارک ببینید. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسبادهای نَشتیفان _ خراسان رضوی شهر نشتیفان در جنوب شرقی خواف در استان خراسان رضوی قرار دارد و به‌خاطر آسبادهای قدیمی‌اش مشهور است. آس به معنی له کردن گندم و غلات می باشد. حال اگر این دستگاه آس کردنی با نیروی آب کار کند آسیاب و اگر با نیروی باد کار کند آسباد می گویند. نام این شهر از دو جزء «نش» به‌معنی نیش و «تیفان» به‌معنی توفان تشکیل شده است.  وزش بادهای موسمی منطقه سیستان که همه ساله به‌مدت حدود ۱۲۰ روز ادامه دارد، موقعیت بی‌بدلیلی برای ابداع آسبادهای منحصربفرد در این شهر بوجود آورده است. نزدیک به هزار سال است که آسبادهای نشتیفان که از خاک رس طبیعی و نی و چوب ساخته شده‌اند دانه‌های غلات را برای تولید آرد له می‌‌کنند. هریک از آسبادهای روستای نشتیفان از هشت اتاقک تشکیل شده و هر اتاقک شش تیغه دارد. وقتی بادهای قوی و مداوم منطقه به اتاقک‌ها وارد می‌شود، تیغه‌ها و سپس سنگ آسباد را به چرخش در می‌آورد. ارتفاع این سازه‌ها حدود ۲۰ متر است. این سازه‌ها می‌توانند به نیروی بادهای فراوان منطقه قدرت کافی برای چرخاندن سنگ آسباد بدهند. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار نمکی پتاس ، خوروبیابانک ، اصفهان ‌ آبشار نمکی پتاس در 40 کیلومتری شرق شهرستان خور و بیابانک واقع شده است. این شهرستان  از جنوب به استان یزد، از شمال به سمنان، از مشرق به خراسان جنوبی و از مغرب به شهرستان نایین، بخش انارک متصل می‌باشد. آبشار نمک در حدود 405 کیلومتری شرق استان اصفهان و در دل کویر مرکزی ایران قرار گرفته است. دهکده گردشگری نمک پتاس یکی از دیدنی ترین جاذبه های گردشگری کویر مرکزی ایران و شهرستان خور و بیابانک می باشد. آبشار نمکی پتاس که تنها نمونه در جهان است در دهکده نمکی اصفهان قرار دارد ‌ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبیعت بهاری خراسان شمالی خراسان شمالی سرزمین چهار فصل شمال شرق کشور از تمامی پدیده‌های طبیعی و زمین شناختی برخوردار است. از جنگل، رودخانه، آبشار و کوه گرفته تا کویر و همین تنوع اقلیمی، زیبایی خیره کننده‌ای را پدید آورده است. علاوه بر جاذبه‌های بکر طبیعی، روستاهای چشم‌نواز این استان به مقصد گردشگری تبدیل و مسافران بسیاری را به سوی خود جذب کرده است. روستای تیمورتاش یکی از روستاهای معروف شهرستان بجنورد است که در جاده قدیم بجنورد - آشخانه معروف به جاده قدیم بدرانلو قرار گرفته است.  جاده ای کوهستانی و پیچ در پیچ که روستاهای زیادی در این مسیر قرار دارند و طبیعت بکر و زیبا و باغات میوه، چشم اندازهای تماشایی را خلق کرده اند. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشِ مردم کج مکن گردن که حیرانت کنند آبرویت برده و بدتر پریشانت کنند سفره دل باز کن درحال وهنگام سجود پیشِ " الله" کن گدایی تاکه "سلطانت" کند https://eitaa.com/zandahlm1357
18 - توسل به قرآن و فرج قريب جناب حاج محمد حسن ايمانى گفتند زمانى امر تجارت مرحوم پدرشان آقاى على اكبر مغازه اى مختل شد و گرفتار مطالبات بسيار و نبودن قدرت بر ادا شدند، در آن اوان جناب عالم ربانى مرحوم حاج شيخ محمد جواد بيدآبادى كه در داستان اول و چهارم از ايشان ذكرى شد از اصفهان به قصد شيراز حركت نمودند و چون آن بزرگوار مورد علاقه و ارادت مرحوم والد بودند در شيراز منزل ما وارد مى شدند. به مرحوم والد خبر رسيد كه آقاى بيدآبادى به آباده رسيده اند. مرحوم والد گفت : در اين هنگام شدت گرفتارى ، آمدن ايشان مناسب نبود. چون ايشان به زرقان مى رسند، پنج تومان اضافه مى دهند و مركب تندروى كرايه مى نمايند تا اينكه قبل از ظهر روز جمعه به شيراز برسند و غسل جمعه را بجا آورند (چون آن بزرگوار سخت مواظب مستحبات بودند خصوصا غسل جمعه كه از سنن اكيده است ) و خلاصه پيش از ظهر جمعه وارد منزل شدند و هنگام ملاقات مرحوم والد با ايشان ، فرمودند بى موقع و بى مناسبت نيامدم ، شما از امشب با تمام اهل خانه سرگرم خواندن سوره مباركه انعام شويد به اين تفصيل كه بين الطلوعين مشغول قرائت شويد و آيه :(وَرَبُّكَ اْلغَنِىُّ ذُوالرَّحْمَةِ) را تا آخر، 202 مرتبه تكرار كنيد به عدد اسماء مباركه رب و محمد و على عليه السلام پس به حمام رفته و غسل جمعه را بجا آوردند و به منزل مراجعت فرمودند و ما از همان شب شروع به خواندن پرهيز از لقمه شبهه كرديم پس از دو هفته فرج شد و از هرجهت رفع گرفتاريها گرديد و تا آخر عمر مرحوم والد، در كمال رفاه و آسايش بوديم . .......: .......: 📚داستان‌های شگفت،  آیت الله شهید دستغیب ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/zandahlm1357
19 - پرهيز از لقمه شبهه و نيز جناب آقاى ايمانى فرمودند در همان روز اول ورود آقاى بيدآبادى به مرحوم والد فرمودند خوراك من تنها بايد ازآنچه خودت تدارك مى كنى باشد و آنچه ديگرى بياورد قبول نكن . تصادفا روزى مرحوم آقاى حاج شيخ ‌الاسلام - اعلى اللّه مقامه - يك جفت كبك آوردند و به مرحوم والد داده گفتند ميل دارم آن را كباب كرده جلو آقا بگذاريد. آن مرحوم قبول نمود و ازسفارش مرحوم بيدآبادى غافل بود، پس آن را كباب نموده و موقع صرف شام جلو آقا گذاردند، چون آقا كبك را ملاحظه فرمود از سر سفره برخاست و رفت و به مرحوم والد فرمود به شما سفارش كردم كه از كسى هديه اى قبول نكنيد. خلاصه ذره اى از آن كبك ميل نفرمود. مبادا تعجب كنيد كه مرحوم بيدآبادى كبك را نخورد با آنكه آورنده آن مرحوم شيخ ‌الاسلام بود؛ زيرا ممكن است آورنده كبك براى مرحوم شيخ صيد كننده آن را راضى نكرده باشد يا آنكه صياد آن را تذكيه شرعى نكرده باشد مثلا ((بسم اللّه )) نگفته و احتمالات ديگر و چون خوردن لقمه شبهه كاملا در قساوت و غلظت قلب مؤ ثر است ، آن بزرگوار از آن پرهيز مى فرمود و خلاصه لقمه اى كه انسان مى خورد به منزله بذرى است كه در زمين افشانده مى شود، اگر بذر خوب باشد ثمر آن هم خوب است و گرنه خراب ، همچنين لقمه اگرحلال و پاكيزه باشد ثمره اش لطافت قلب و قوت آثار روحانيت است و اگر حرام و خبيث باشد، ثمره اش قساوت قلب و ميل به دنيا و شهوات و محروميت از معنويات است . و نيز تعجبى نيست كه آن بزرگوار خباثت و شبهه ناكى كبك را دانست ؛ زيرا شخص ‍ به بركت تقوا و شدت ورع ، خصوصا پرهيز از لقمه شبهه ناك ، صفاى قلب و لطافت روح نصيبش گردد به طورى كه امور معنوى و ماوراى حس را درك نمايد. مانند اين داستان و بالاتر از آن ، از عده اى از علماى ربانى و بزرگان دين نقل گرديده و چون نقل آنها خارج از وضع اين مختصر است ، تنها براى تاءييد اكتفا مى شود به ذكر داستانى كه مرحوم حاجى نورى در جلد اول دارالسلام (ص 253) در بيان كرامات عالم ربانى مرحوم حاج سيد محمد باقر قزوينى ، خواهرزاده سيد بحرالعلوم نقل فرموده است از صالح متقى سيد مرتضى نجفى كه گفت به اتفاق جناب ((سيد قزوينى )) به زيارت يكى از صلحا رفتيم . چون سيد خواست برخيزد آن مرد صالح عرض كرد امروز در منزل ما نان تازه طبخ شده دوست دارم شما از آن ميل بفرماييد. سيد اجابت فرمود، چون سفره آماده شد، سيد لقمه اى از نان در دهان گذارد پس ‍ عقب نشست و هيچ ميل نفرمود، صاحب منزل عرض كرد چرا ميل نمى فرماييد؟ فرمود: اين نان را زن حائض پخته ، آن مرد تعجب كرد و رفت تحقيق نمود معلوم شد سيد درست مى فرمايد پس نان ديگر آورد جناب سيد از آن ميل فرمود. جايى كه پخته شدن نان به دست زن حائض سبب مى شود كه يك نوع قذارت و كثافت معنوى در آن نان پيدا شود به طورى كه صاحب روح لطيف و قلب صافى آن را درك مى كند، پس چه خواهد بود حالت نانى كه پزنده آن مبتلا به انواع آلودگيها ازنجاسات معنوى و ظاهرى باشد. و در حالات جناب ((سيد بن طاووس )) گفته شده كه هر طعامى كه هنگام آماده كردن آن نام خدا بر آن خوانده نمى شد از آن ميل نمى فرمود عملا بقوله تعالى :(وَلا تَاءْكُلُوا مِمّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ).(12) واى از دوره اى كه به جاى بردن اسم خدا هنگام طبخ ، موسيقى و آلات لهو استعمال نمايند و نعمت خدا را با معصيت همراه كنند و بدتر از آن اخبار از آتيه نانى كه گندم يا جو آن مورد زكات و حق فقرا بوده يا زمينى كه در آن زراعت شده غصبى باشد،هرچند خورنده بيچاره ازاين امور بيخبرباشدلكن اثروضعى و حتمى آن بجاست . از اينجا دانسته مى شود كه چرا در اين دوره دلها قساوت پيدا كرده ، موعظه اثر نمى كند و وساوس شيطانى بر آنها مسلط گرديده به طورى كه صاحب مقام يقين و قلب سليم عزيزالوجود گرديده و با اين وضع اگر كسى با ايمان از دنيا برود خيلى مورد تعجب است . .......: .......: 📚داستان‌های شگفت،  آیت الله شهید دستغیب ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0126 baghareh 274.mp3
6.31M
۱۲۶ آیه ۲۷۴ منبع قصه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب«وسائل الشيعة، ج‏لد نهم، صفحه401» اثر شیخ حر عاملی
...: 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 .🍒 👈 یه مدت که گذشت برادرم گفت مادر میخوام فردا شب دوستانم را برای شام دعوت کنم مادرم گفت قدمشون رو چشم فقط بگو چند نفر هستن تا کمو کسری نباشه برادرم گفت شاید 10یا 15 نفری باشن ، فرداشب دوستاش برای شام اومدن بعد شام باهم شوخی میکردن که یکی گفت احسان چرا ریش گذاشتی؟ مثل مسلمانها شدی همه خندیدن... احسان گفت مسلمان شدم و به خاطر همین دعوتتون کردم ؛ خوب به حرفم گوش کنید تا قیامت ازم گلایه نکنید که چرا بهمون نگفتی گفتن قیامت چی ول کن بابا... گفت این راهی که در پیش گرفتید اشتباهه من توبه کردم و از خدا میخوام که منو ببخشه شما هم توبه کنید برگردید دیگه از خدا بد نگید کفر نگید خودتون میدانید که من از همه شما بیشتر کمونیست بودم هر کس از شما فکر میکنه که میتونه با من جدل کنه بسم‌الله بیاید حرف میزنیم و بهتون ثابت میکنم که خدایی هست و قیامتی... و اگر ازم قبول نمی‌کنید دیگه رفاقتمون تمام میشه دیگه من دوست شما نیستم هر کی بره سوی کار خودش همه ساکت بودن یکی گفت من میرم دیگه اینجا کاری ندارم... همه دنبالش رفتن مادرم گفت پسرم این چه کاری بود کردی اینا دوستات بودن برادرم ساکت بود بعد گفت مادر تو دوست داری من تو مدرسه با درس خونها دوست باشم یا با تنبلا...؟ مادرم گفت معلومه پسرم با درسخونها گفت مادر بخدا اینا شاگردای تنبل این دنیا هستن واگه باهاشون دوستی کنم تو قیامت حتما رفوزه میشم... ✍یه مدت که گذشت روزی پدرم عصبانی اومد خونه گفت بیا تحویل بگیر پسرت لات شده از مدرسه زنگ زدن با چند نفر دعوا کرده مادرم گفت چیزیش شده گفت نه ای کاش میشد تا از دستش راحت بشم مادرم گفت بشین براش چای آورد داشت پاهای پدرم ماساژ میداد که پدرم گفت بسه دیگه این صبر حوصله تو هم آدم رو دیوونه میکنه من میگم دعوا کرده تو داری منو ماساژ میدی؟ مادرم چیزی نگفت ناراحت شد رفت تو آشپزخانه پدرم آروم که شد رفت گفت ببخش سرت داد زدم آخه بخدا نگرانشم چرا ریش گذاشته چرا سر دین بچه مردم رو میزنه به ما چه که به دین فحش میدن... وقتی برادرم اومد مادرم گفت چرا دعوا کردی...؟ گفت چیزی نبود مادر یه کم تکوندمشون... پدرم گفت این چه طرز حرف زدنه؟ یه چیزی بهت میگم باید به حرفم گوش کنی باید ریشتو بتراشی گفت محاله تمام پیامبران خدا ریش داشتن چرا من باید بتراشم مادرم گفت پدرت دوست نداره گفت ولی خدا دوست داره این بهتره... 👌چند روزی گذشت تا اینکه صدای عموهام در آمد درست یه هفته هرشب می آمدن خونمون با برادرم حرف بزنن که باید ریشتو بتراشی نمازتو خونه بخونی ما هم مسلمان هستیم ولی هیچ کدوممون مثل تو رفتار نمیکنیم ولی جواب کسی رو نمیداد تا اینکه تصمیم گرفتن که باهاش بی توجهی کنن و کسی ازش نظر نخواد چه تو ورزش و هر کار دیگه ای تشویقش نکنن... عموم کوچکم میگفت که اگه این کارو بکنیم و کسی رو دور بر خودش نبینه کم کم پشیمون میشه و میفهمه که بدون ما هیچی نیست... از اون روز بی توجهی به برادرم شروع شد توی جمع کسی باهاش حرف نمیزد وقتی که حرف میزد زود بحث حرفوش عوض میکردن گاه گاهی به مادرم میگفت مادر چرا با من این طوری شدن کسی منو آدم حساب نمیکنه مگه من چیکار کردم...؟ مادرم میگفت چیزی نیست پسرم تو صبور باش همه چیز خوب میشه همه دوستت دارن... روز به روز بهش بیشتر فشار می آوردن ، تا اینکه یه شب... ⬅️ ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
9 👈مشکلات مثل یه دیوارند! 💠میتونی با دیدنش؛ خودتو تهِ یه بن بست ببینی! یا میتونی از این دیوار بالا بری وبه نور برسی! بستگی داره خودت،برای خودت چقدر می ارزی؟👇 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با ما همراه باشید☝️☝️☝️👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357