.......: 👆👆 ♨️از کجا می شود فهمید حکومت، #حکومت_حق است‌ یا #حکومت_گمراه؟ 🎙 #استاد_احمد_پناهیان https://eitaa.com/zandahlm1357

#نکته دشمنان اسلام به هر وسیله ای متوسل میشن تا اون رو مقابل مذهب تشیع برپاکنند و تشیع رو تضعیف کنند. با استفاده از احساسات گرایی شدید ایرانیها. گاهی احساسات ملی و قومی ما رو تحریک میکنند تا در مقابل دین و امور شرع بایستیم. گاهی از جهل ما استفاده میکنند برای اینکه در دلها شبهه افکنی مذهبی بکنند و باورهای ما رو سست کنند. گاهی دنیا دوستی ما رو هدف قرار میدن تا مردم رو به سمت زندگی سکولاری و لیبرالی و اومانیستی راهبری کنند و لذتجویی رو ترویج کنند و ما مداوم به دنبال لذت و شادی افراطی بریم و هدف زندگیمون بشه لذت جویی و تفریح و حرص مادیات و غیره تا ما رو از مقدسات و دین دور کنند. https://eitaa.com/zandahlm1357 🇮🇷🇮🇷🇮🇷

کلیپ زیرخاکی از سخنرانی هیتلر درمورد یهودیان : اقلیتی بی ریشه که وطنی ندارد ولی تمام دنیا را وطن خود میداند ، در خانه مینشینند و دیگران را به جان هم می اندازند. https://eitaa.com/zandahlm1357

🔯🔯 کابالا و پایان تاریخش مولف : آیت الله مرتضی رضوی #کتاب #صهیونیزم #یهودیت #فرقه_شناسی https://eitaa.com/zandahlm1357 🔯🔯🔯📚📚📚♨️♨️

📖 #قرآن در برابر جمود فکری #جاهلی❌ 🔹جامعه جاهلی جزیره العرب، جامعه ای بسته و گرفتار رکود و جمود بود. جامعه ای بود که نشان🔖 از فرهنگ و اندیشه نداشته، هیچ نوع ابزار تربیتی فکری از قبیل مدرسه و کتابخانه📚 نداشت. ⬅️جامعه جاهلی حیات خود را مدیون "تقلید از گذشتگان" بود. تقلید از گذشتگان و اعتبار و ارزشی که مشرکان برای فرهنگ گذشته خود قایل بودند، مانع بزرگی بر سر راه رشد و دگرگونی جامعه🌐 بود. شخصیت قبیله بسته به حفظ میراث قبیله و پیشینه تاریخی آن داشت. به همین دلیل بود که از مهمترین دلایل دشمنی مشرکان⚔ با اسلام این بود که رسول خدا(ص) فرموده است: "پدران و اجداد آنان در گمراهی بوده و به همین دلیل در دوزخ🔥 هستند." ⚠️قرآن این گونه تقلید در اعتقادات و ارزشهای بی پایه را مورد حمله قرار داد و از آنان خواست تا پایه تصمیم گیری خود را "علم" و "برهان" قرار دهند. 🔰یکی از سدهای موجود در جامعه جاهلی جزیره العرب که مانع بزرگی برای رشد فکری💭 آنان محسوب می شد "حس نگری" اعراب و فقدان "اندیشه عقلی" در میان آنان بود. اعراب تنها آنچه را به چشم سر می دیدند می پذیرفتند و از حقایقی که با دیده عقل قابل درک و دیدن است محروم بودند.❌ به همین دلیل بود که عقاید توحیدی پدرشان ابراهیم(ع) را به کناری نهاده و بندگی مشتی چوب و سنگ را که خود ساخته بودند، پذیرفتند. 🌀تمجید قرآن از علم و آگاهی و بکار بردن مفاهیم گسترده ای که در حول و حوش فهم و درایت است، نشانی است بر حرکت تبلیغی📢 گسترده قرآن در باز کردن راه اندیشه و تعقل، راهی که در نهایت تمدن عظیم اسلامی را پدید آورد. 👌خداوند بر آن بود تا در ضمن آیات قرآنی، هر فرد🧕🏻👳🏻‍♂ را جدای از بستگی های قبیله ای، مسئول کار خودش بداند. متأسفانه نظام قبایلی♻️ از مهمترین موانع راه حاکم شدن معیار حق و باطل در اندیشه و عمل مسلمانان نخست بوده است. 👈با این حال رسول خدا (ص) موفق شد تا اندازه زیادی آن نظام را تغییر داده و مسلمانان را با معیار حقیقت📃 آشنا سازد بطوری که فرد مسلمان تا آنجا پیش رود که در جنگ⚔ در برابر پدر خود نیز بایستد. 👥پیروان توحید مردان متقی و پرهیزکار و معقولند اما پیروان شرک، انسانهای فاقد شعور فطری و عقلی و مظهر ❌فسق و فجورند. ⚠️مبارزه مداوم قرآن با شرک و بت پرستی و تأکید قرآن بر توحید افعالی با استفاده از زمینه های توحیدی موجود در جامعه، نقش موثری✅ در پیشبرد اهداف رسول خدا(ص) داشته است. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج1، ص293-298" رسول جعفریان #تاریخ_سیاسی_اسلام ۱۱

💠دفاع از #محرومین از آموزه هـای اصلی #قرآن 🕋در شهر مکه مناسبات اقتصادی نامطلوب سبب محرومیت عده زیادی شده بود. این محرومیت تنها اقتصادی نبود بلکه جنبه ارزشی و اجتماعی نیز داشت. سیاهان حبشی🧑🏾 و بردگان رومی هیچ موقعیتی نداشتند. آنان علاوه بر جنبه بردگی، در کمال ذلت❌ و در حد یک حیوان در این جامعه می زیستند. 🔆خداوند در قرآن📖 ضعفا و محرومان را در کنار انبیا، و اشراف و مترفین را در برابر آنان قرار داده است و این نشانگر روحیه هوادارانه قرآن✨ از چهره های ضعیف جامعه است. مهمترین آثار این آموزه ها، گرایش بخش زیادی از طبقه متوسط و پایین به اسلام بود. ⚠️در واقع سراسر دعوت اسلامی در جهت جانشین ساختن 👑 مستضعفان بر مستکبران و وارث قرار دادن آنان بوده است. (قصص،5) ⚠️مهمترین آموزه قرآن آن بود که معیار برتری را 👈تقوا👉 قرار داد. بر پایه این معیار، بسیاری از فقیران نیز توانستند از محرومیت ارزشی و اجتماعی رهایی یافته، ارزش واقعی خود را در جامعه بیابند. 🌺رسول خدا (ص) خود فرموده بود: "مبعوث شدم تا عده ای را بالا برده و گروهی را فرو آورم." 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج1، ص298-299" رسول جعفریان #تاریخ_سیاسی_اسلام ۱۲

📌تاریخ مشروطه(دغدغه مهم رهبری) 😇به زبان ساده+تحلیل درست و قوی💪 🔴قسمت نوزدهم9⃣1⃣ #یک_بلژیکی_همه_کاره_بازار_ایران😬 مباحث مالی و گمرکی کشور در زمان مظفرالدین شاه، به هم ریخته بود😕 به این خاطر، چند بلژیکی استخدام شدند و آقای مسیو نوز در راس امور گمرکی قرار گرفت. او بین تجار مسلمان و ارمنی تبعیض قائل میشد😔وبه مسلمانان سخت گیری می کرد که موجب شد تجار به صدر اعظم(عین الدوله)اعتراض کردند اما او توجهی نکرد😑 این بی اهمیتی، باعث شد که تجار در حرم عبدالعظیم بست بنشینند✊ که مسیو نوز یهودی عزل شود. مظفرالدین شاه🤴 هم گفت که فعلا او سرکار باشد اما محدود شود و چند تن از تجار به عنوان نماینده بر کارهای او نظارت کنند. تجار هم قبول کردند. این واقعه عین الدوله را از بازاریان دل چرکین کرد😡 💬برشی از درس دوم دوره رایگان تاریخ مشروطه👆

.......: 📌تاریخ مشروطه(دغدغه مهم رهبری) 😇به زبان ساده+تحلیل درست و قوی💪 🔴قسمت بیستم0⃣2⃣ #اهانتی_که_سودمند_بود!!😲 در محرم سال ۱۳۲۳ قمری اروپایی هایی که در تهران بودند، جلسه ی رقصی به نام بالماسکه ترتیب دادند و در آن آزاد بودند هر لباسی👔 بپوشند. مسیو نوز هم برای تحقیر اسلام و ایرانی با لباس روحانیت وارد آن جلسه شد🤭 وقتی سید عبدالله بهبهانی👳‍♂ که برخی او را رهبر مشروطه معرفی می کنند خبردار شد در خانه خود مجلسی گرفت و گفت باید مسیو نوز عزل شود. هرچند این قضایا خیلی از طرف شاه و عین الدوله جدی گرفته نشد😠 اما نتیجه ای مهم داشت آن هم همراهی🤝 سید عبدالله بهبهانی و آیت الله سید محمد طباطبایی بود. این یکی از سه رخداد مهم قبل از وقوع مشروطه بود. 💬برشی از درس دوم دوره رایگان تاریخ مشروطه👆

آیا میدانید؟ .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

یک باغ وحش برعکس در چین وجود دارد که این انسان ها هستند که آنجا در قفس حبس می‌شوند. باغ وحش بازدید کنندگان را حبس شده در اتوبوس در میان باغ وحش منتقل می‌کند در حالی که حیوانات آزادانه در آن پرسه می‌زنند ! تلاش آن ها بر این بوده است تا حیوانات را شاد تر نگه دارند و فشار بر آن ها وارد نکنند تا باعث افزایش طول عمرشان شود ! https://eitaa.com/zandahlm1357

درخانه های سالمندان آلمان ایستگاه های اتوبوس جعلی وجود دارد کسانی که آلزایمر دارندو می خواهند از آنجا فرارکنند را سوار اتوبوس کرده و به مبدا برمیگرداند. https://eitaa.com/zandahlm1357

اسپانیایی ها در یک اقدام جالب تصمیم گرفته اند تا با کاشت پوشش گیاهی بر روی سقف اتوبوس ها در راستای کاهش آلایندگی در محیط شهری تلاش کنند. https://eitaa.com/zandahlm1357

شرکتی به نام 3M برای تبلیغ شیشه های ضد گلوله خود ۳میلیون دلار رو تو شیشه گذاشته و در یکی از ایستگاه های اتوبوس در شهر ویرجینیای آمریکا نصب کرده است 👈واکنش مردم هم جالبه https://eitaa.com/zandahlm1357

ایستگاه اتوبوس جالب در ایران شهرداری گرگان یک ایستگاه اتوبوس رو به شکل رادیو درآورده که ازش آهنگ پخش میشه. https://eitaa.com/zandahlm1357

اینجا هلند است و برای اولین بار بشر توانست از اتوبوسی رونمایی کند که هم در خشکی و هم در آب حرکت کند! این اتوبوس ها وارد ناوگان حمل و نقل هلند شده اند! https://eitaa.com/zandahlm1357

در بیستم سپتامبر ۱۸۳۱ اولین اتوبوس بخار توسط یک مبتکر انگلیسی به نام گوردون برانز ساخته شد. تولید و اختراع این اتوبوس که از نیروی بخار برای حرکت آن استفاده می‏شد، درست دو سال پس از اختراع اتوبوس اسبی صورت گرفت. اتوبوس جدید ظرفیت ۳۰ نفر را داشته و سرعت آن بسیار کم بود. https://eitaa.com/zandahlm1357

داستان شب @zandahlm1357

#شهید_میشم...: 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 #تا_خدا_فاصله‌ای_نیست...🍒 👈 #قسمت_نوزدهم بهم نگاه کرد گفت شیون از تُپلی بگو برام (برادر کوچیکم و ) گفت چیکار میکنه باشگاه میره درسهاش رو خوب می‌خونه‌...؟ گفتم نه میگه بدون داداشم باشگاه نمیرم.. گفت نه بفرستش تنبل نشه ، مادر چی هنوز اون میاد خونه (منظورش خونه پدرم بود) باهاش شوخی می‌کنه..؟!؟ گفتم نه داداش الان کم باهم حرف نمی‌زنن حتی یه هفته به هم سلام هم نکردن... عصبانی شد گفت این چیکاریه مادر می‌کنه این یه مشکل بین منو اونه به مادرم ربطی نداره نباید اینطوری باهاش رفتار کنه... مگه نمیدونه که گناهه نباید اینطوری با شوهرش رفتار کنه مگه تو چیکاره‌ای چرا بهش نمیگی؟ گفتم چی بگم از وقتی رفتی دیگه کسی تو خونمون نمیخنده فقط صدای گریه مادرم میاد گفت بهش بگو که خواب احسان رو دیدم گفته با پدر خوب باشه باهاش مهربون باشه... ✍🏼بعد گفت پاشو بریم تو راه هرچی پول داشتم یواشکی گذاشتم تو جیبش تو شهر منو یک جا پیاده کرد گفت برو خونه گفتم داداش جان تو رو خدا بیا بریم خونه.‌.. گفت کجا بیام قوربونت برم اگه الان بیام باید تا آخر عمر مثل یه ترسو زندگی کنم نه تو برو... ولی دلم نمی‌اومد تنهاش بزارم همش میگفت برو دیگه چرا نمیری از چشماش می‌خوندم که دلتنگ خونه هست گفت مادرو برام ببوس.. خواستم برم گفت هرچند ازش دلخورم ولی هرچی باشه پدرمه اونم بجام ببوس... رفت ازم دور شد ولی برگشت گفت این چیه گذاشتی تو جیبم به جای اینکه من به تو پول بدم تو پول به من میدی؟ عیبه بگیرش گفتم داداش برش دار من لازم ندارم گفت نه فدات بشم الهی... گفتم داداش بهم زنگ می‌زنی باز ببینمت؟ مکث کرد گفت اره عزیزم حتما... رفت و بعد از یک هفته دوباره زنگ زد سراغ مادرم رو ازم گرفت گفتم می‌خوام ببینمت باهات کار دارم گفت نمی‌تونم دارم دنبال کار می‌گردم اصرار کردم گفت باشه فردا بیا فلان جا؛ شب به شادی زنگ زدم گفتم بیا با هم‌ بریم یه جایی.... شادی گفت حوصله ندارم بیام چیکار گفتم تو بیا درباره‌ی احسانه گفت باشه الان میام... به مادرم گفتم مادر جان پاشو آبگوشت برام درست کن گفت حوصله ندارم نمی‌تونم خودت درست کن.... گفتم آخه تو برام درست کن گفتم به دلم آمده احسان میاد گفت راست میگی تورخدا میاد پسرم گریه کرد زود بلند شد شروع کرد به آشپزی می‌گفت الان پسرم میاد گشنشه قوربونت بره مادر هی قوربون قدش میرفت تا شادی آمد.... 👌🏼یواشکی بهش گفتم که فردا میرم دیدن احسان همه چیز رو براش گفتم شب تا دیر وقت مادرم تو حیاط بود بهم گفت پس کی میاد پسرم غذاش رو گرم نگه می‌داشت به زور آوردیمش تو خونه صبح زود با شادی چند تا غذا درست کردیم با تمام وسایل گذاشتیم تو ماشین عموم با شادی رفتیم سر قرار.... خیلی منتظر بودیم تا بیاد شادی رفت تنقلات بگیره که داداشم آمد... شادی تا دیدش رفت تو بغلش بهم اشاره کرد که جداش کنم سوار ماشین شدیم رفتیم بیرون شهر منو شادی بهش نگاه می‌کردیم گفت چیه بابا به چی نگاه می‌کنید به شوخی گفت خوشتیپ ندیدید... پخشو روشن کرد گفت بابا این چیه گوش میدید شادی گفت سیاوش قمیشی تو که طرف دارش بودی... گفت ول کن بابا اینا چه گوش میدی ؛شادی گفت خودت یه چیزی بخون صدات که بد نیست گفت بعد ان شاءالله ؛ بعد چندتا جوان به ماشین ما نگاه کردن داداشم گفت اون روسری هاتونو درست کنید ببینم چرا اینطوری لباس می‌پوشید که نمی‌تونید از خودتون دفاع کنید... گفتم چطور مگه؟ گفت یه روز تو فلانه منطقه میرفتم که یه دختر بدحجاب کلی آرایش کرده بود جلوم بود بهش توجه نکردم که یه موتور سوار آمد مزاحمش میشد دیدم که از پشت بهش دست زدن جیغ کشید دوید کنار دیوار ترسیده بود بهش که رسیدم نگام می‌کرد بهش توجه نکردم باز همون موتور آمد رفتم گریه کرد دوید طرفم گفت داداش کمکم کن تورو خدا کمکم کن موتوری خیلی پُر رو بود انگار از چیزی و کسی خجالت نمی‌کشید... به خودم گفتم به من چه خودش می‌خواد اینطوری لباس بپوشه رفتم اومد دنبالم التماسم می‌کرد بهش توجه نکردم به خودم گفتم اگر خدا ازم بپرسه که چرا کمکش نکردم چی بگم....؟ موتوری باز آمد جلوشو گرفتم چاقو کشید.... ⬅️ ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃

#شکر_در_سختی_ها 25 قلبـ🖤ـی که؛ درگیــرِ چشم و هم چشمی ها حسادتها، رقابتها، دلخوریها، و رنجشهای کودکانه است؛ محاله بسلامت به مقصد برسه! شکـ🙏ـر قلبتو از بازیهای کودکانه رهامیکنه👇 https://eitaa.com/zandahlm1357

ای حسین جان بطلب تا که فقط سیر نگاهت بکنم... https://eitaa.com/zandahlm1357