eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه‌ای: کرونا را دست کم نگیرید. اینکه روزی ۱۵۰ هم وطن از دست بروند، این چیز کوچکی است؟ بعضیها ارزیابی مناسبی ندارند از این قضیه. فرض کنید هر دو روز یک بار یک هواپیمای ۳۰۰ نفره سقوط کند و همه بمیرند! این چیز کمی است؟ ما هر روزی ۱۵۰ نفر، ۱۴۰ نفر، ۱۷۰ نفر متوفی داشته باشیم، این چیز کمی است؟ 🔸 علاج هم دست خودمان است. خوب مسئولین که می‌بینید دارند خودشان را واقعا فدا میکنند از پزشک از پرستار و از مدیر و ... دائم دارند تلاش میکنند کار میکنند. ما مردم بایستی به وظایفمان عمل کنیم. این فاصله اجتماعی، این ماسک، این دستوراتی که داده می‌شود، این شستشوی دست، این کارهای لازمی است که باید انجام بگیرد. 🔹 حالا بحث اربعین پیش آمده بعضیها خوب عاشق امام حسین‌اند عاشق اربعین‌اند. حالا شماها خودتان رفتید، بنده که محروم هم بودم و مشتاق هم بودم: گرچه دوریم، به یاد تو سخن می گوییم 🔹 اما رفتن برای راهپیمایی اربعین فقط متوقف به صلاحدید مسئولان ستاد ملی مبارزه با کروناست. اگر گفتند نه، که تا الان گفتند نه، باید همه تابع باشند. اینی که ما بلند شویم برویم دم مرز. مثلا اظهار ارادت به حضرت بکنیم. نه، از توی خانه اظهار ارادت بکنیم. 🔹 روز همه بنشینند، دو سه تا زیارت مهم روز اربعین وارد است. زیارت اربعین را بشینید مردم بخوانند با حال و با توجه، و پیش امام حسین (ع) شکوه کنند بگویند یا سیدالشهدا ما دلمان میخواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است تایک نظری بکنند یک کمکی بکنند. ۹۹/۶/۳۱ .......: فرمانده صلوات https://eitaa.com/zandahlm1357
🛑 در بحث همه باید تابع باشیم ✅ پیش امام حسین شِکوه کنید تا یک نظری بکنند 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس: 🔹 حالا بحث اربعین پیش آمده بعضیها خوب عاشق امام حسین‌اند عاشق اربعین‌اند. حالا شماها خودتان رفتید، بنده که محروم هم بودم و مشتاق هم بودم: گرچه دوریم، به یاد تو سخن می گوییم 🔹 اما رفتن برای راهپیمایی اربعین فقط متوقف به صلاحدید مسئولان ستاد ملی مبارزه با کروناست. اگر گفتند نه، که تا الان گفتند نه، باید همه تابع باشند. اینی که ما بلند شویم برویم دم مرز. مثلا اظهار ارادت به حضرت بکنیم. نه، از توی خانه اظهار ارادت بکنیم. 🔹 روز همه بنشینند، دو سه تا زیارت مهم روز اربعین وارد است. زیارت اربعین را بشینید مردم بخوانند با حال و با توجه، و پیش امام حسین (ع) شکوه کنند بگویند یا سیدالشهدا ما دلمان میخواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است تایک نظری بکنند یک کمکی بکنند. ۹۹/۶/۳۱ .......: فرمانده صلوات https://eitaa.com/zandahlm1357
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️چگونه از سرمایه جوانی بهره‌برداری کنیم؟ تماشایی «پیغمبر اکرم از جوانی از صحابه‌ خودشان خوششان آمد و برای او دعایی کردند و فرمودند: «اللّهمّ امتعه بشبابه»؛ یعنی پروردگارا! او را از جوانىِ خود متمتع کن، بهره‌مند کن. معلوم می‌شود همه‌ جوانان از جوانىِ خود بهره‌مند نمی‌شوند که پیغمبر برای این جوان چنین دعایی را کرد. تمتع از جوانی، بهره‌مندی از جوانی به چه معناست؟ خطاست اگر خیال کنیم بهره‌مندی از جوانی به معنای لذت بردن از شهوات مادی جوانی است...» ۱۳۹۰/۷/۲۴-رهبر انقلاب .......: فرمانده صلوات https://eitaa.com/zandahlm1357
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بيانات مهم امام خامنه ای درباره گناه بزرگ مسئولانی كه در جامعه ايجاد فتنه ميكنند. .......: فرمانده صلوات https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...: 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 ....🍒 👈 بهش نگاه کردم گفتم هستم گفت مگه میشه؟ گفتم حالا که شده بهم نگاه کرد گوشیش رو گذاشت تو جیبش رفت بیرون وقتی برگشت برام وسایل و‌ غذا آورده بود دکتر اومد گفت باید بستری بشه گفتم نه نمی‌خوام میرم نمیتونم بمونم... اصرار کرد ولی قبول نکردم گفت با مسئولیت خودت میری بیرون گفتم باشه رفتیم بیرون تو ماشین با خودم گفتم پول رو ازش نمی‌گیرم خرج بیمارستان کرده و برام غذا آورده ولی چیزی تو جیبم نبود... گفتم همینجا پیاده می‌شم گفت کجا میری نمیشه باهات کار دارم رفتیم دم در خونه‌شون گفتم نمیام تو من میرم پیاده شدم کمی رفتم... گفت پولت رو ندادم کجا میری گفتم حلالت باشه برام غذا و پول بیمارستان دادی نمی‌خوام اومد دنبالم گفت بخدا نمی‌زارم بری دستم رو گرفت بزور گفت باید بیایی تو خونه نمی‌خواستم برم پاهام خیلی درد داشت به زور منو برد تو خونه ؛ رفتیم داخل خونه گفت بشین راحت باش کسی نمیاد پیشمون بچه ها طبقه بالا هستن گفت پاشو برو یه دوش بگیر گفتم نمی‌خواد گفت چقدر تعارفی هستی رفتم تو حمام پیرهنم خونی بود شستمش گفتم خدایا حالا چی بپوشم رفتم بیرون برام لباس آورده بود سفره رو کنار بخاری پهن کرده بود ؛ گفت لباس‌هارو بپوش بیا بشین بیا جلو غذات رو بخور داشتم آب میشدم از خجالت.... گفت چرا خجالت می‌کشی؟ من میرم بالا تو غذا بخور رفت منم خیلی گشنه‌ام بود و خوردم بعدش اومد سفره رو برد بالا ازش تشکر کردم گفتم من میرم ممنون به خاطر همه چیز گفت بشین بابا کارت دارم... گفت می‌خوای کار کنی؟ گفتم چه کاری؟ بهت وسایل میدم ببر بفروش آگه فروختی پولشو برام بیار.. گفتم اگر حلال باشه از خدامه گفت حلاله گفتم من چیزی ندارم ضمانت پیشت بزارم گفت تو ضمانت خودت رو گذاشتی گفتم چی؟ گفت ولش کن از فراد میریم انبار همه چیز رو در اختیارت میزارم ؛ گفتم چرا بهم اعتماد میکنی؟گفت به تو اعتماد ندارم به ایمانت اعتماد می‌کنم واگه بهم خیانت کنی و پولم رو بالا بکشی دنبالت نمیام هیچ وقت ولی در قیامت پیش خود خدا اونجا حقمو ازت میگیرم... هزارتا فکر آمد تو ذهنم خدایا چیکار کنم گفتم ممنون از لطفت ولی نه نمیتونم... گفت چرا ؟ گفتم اگر فردا تو این راه وسایلا رو ازم گرفتن چی اگر ماشین تصادف کرد و بار نابود شد چی؟ گفت اینار و از شرط کارت بر می‌دارم...گفتم باشه ولی باید یه کاغذ بنویسیم گفت نمی‌خواد گفتم نه باید بنویسیم از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم. گفتم داداش خیلی اذیت شدی گفت چیزی نیست حالا تو از مادر برام بگو راستی برای مادر کادو گرفتم در آورد گفت این مال مادرم این مال توپلی این مال خواهر بزرگم اینم مال تو... گفتم پس پدر چی؟ گفت پدری ندارم برام مُرده گفتم خدا نکنه این چه حرفیه... گفت اون روز که شناسنامه رو پاره کردو به صورتم پرت کرد برام مُرد دیگه پدری ندارم... خندید گفت حالا کادوت رو باز کن ببینم خوشت میاد.. بازش کردم یه چادر مشکی بود گفت پاشو بنداز ببینم بهت میاد... بلند شدم انداختم به خودم یه دختر و پسر یه گوشه نشسته بودن دختر گفت اینو ببین از الان عشق زندگیش رو پیر کرد عین پیرزن ها... برادرم بلند شد گفت آهای این خواهرمه خواهری که هیچ وقت عزت برادرش رو زیرپا نذاشته.... بیاد با یه گرگ صفت مثل تو خلوت کنه؟ پسره بلند شد گفت به من میگی ؟ برادرم گفت بشین بخدا جلو دوست دخترت طوری می‌زنمت مثل سگ واق واق کنی آمد جلو....... ⬅️ ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
1 ❤️🍃تمام حقیقت انسان، قلب اوست حقیقت انسان، اوست که همه دارایی انسان محسوب می‌شود. قلب چیزی است که ما در این دنیا با آن زندگی می‌کنیم و با خودمان از این دنیا می‌بریم. خوشبخت ­ترین انسانها در دنیا و آخرت خوش­ قلب ­ترین انسان است. هر چقدر قلب انسان ثروت بیشتری داشته باشد , قویتر باشد در دنیا خوشبخت­تر، شادتر، آرامتر و همچنین در آخرت خوشبخت­تر و مقرب­تر به خدا و اهل بیت ع خواهد بود. قلب جسمانی را عرض ‌می‌کنم، نه قلب اصلی و روحانی که شخصیت ما است. ❤️ وقتی قلب مادی در جسم خراب شود یا ضعیف کار کند، این ضعف به سایر قسمتها هم سرایت می‌کند و روی عملکرد آنها تاثیر می‌گذارد. آنهایی که مشکل قلبی دارند، حتی اگر سایر قسمت های بدن شان هم سالم باشد، زمینگیر و مریض هستند. اما اگر قلب خوب کار کند، ضعف سایر قسمتها انسان را نمی‌تواند زمینگیر کند. در مورد دل انسان هم همینطور است. 👌کسانی که در دنیا دائماً اضطراب و دلشوره دارند، احساس بدبختی، پوچی، دلتنگی، غصه و عصبانیت دارند و حساس و زودرنج هستند. علت این که اینها زود عصبی می‌شوند، این است که دلشان ضعیف است. به تعبیر قرآن دل شان خالی، ضعیف و فقیر است. حتی ممکن است بدنشان بدن قوی باشد و از نظر اقتصادی و مالی ثروتمند باشند و صاحب مکنت و مقامی باشند، ولی شخصیتاً و روحاً آدم های فقیر و گدایی هستند ادامه دارد در کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: ای سر که پر خونی به چشمم آشنایی گویا سر بابم حسین سر جدایی سرت بنازم ای پدر شبم ز رویت شد سحر پدر حسین جان * از لطف خود شرمنده‌ام کردی پدر جان گر مرده بودم زنده‌ام کردی پدر جان اما چرا دیر آمدی رفتی جوان، پیر آمدی پدر حسین جان * چون تو مهی ویرانه را روشن نکرده با سر کسی از دخترش دیدن نکرده سرت شده مهمان من کو پیکرت جانان من پدر حسین جان * در جمع ما تا آشیان کردی پدر جان با چشم دنبال که می‌گردی پدر جان نگاهِ یاری می‌کنی یا سرشماری می‌کنی پدر حسین جان * در کوفه یک دم آمدی و زود رفتی دیدی که زینب بی تحمل بود و رفتی رفتی و امشب آمدی چون اشک زینب آمدی پدر حسین جان * من کار سقایی به اشک دیده دارم مهمان نوازی از سر ببریده دارم شام یتیمی شد سحر ای شامیان اینم پدر! پدر حسین جان * بابا ببین قدر و مقام دخترت را عمه تنت بوسید و من بوسم سرت را خواهی اگر رقیه را با خود ببر رقیه را پدر حسین جان * دیدم چو بوسد عمه‌ام زیر گلویت من هم به خیمه دیده کردم آرزویت امشب ببوسم این گلو رسیده‌ام بر آرزو پدر حسین جان * قوت ندارم تا که رویت را بشویم با اشک، خون‌های گلویت را بشویم پیش سرت دل داده‌ام از دست و پا افتاده‌ام پدر حسین جان * رنگ تو و من زرد از غم گشته بابا چشم تو و من خیره در هم گشته بابا آخر بکن لطفی به من چیزی بگو حرفی بزن پدر حسین جان https://eitaa.com/zandahlm1357