#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و سی و ششم
پرتقال و سیب را در پیش دستی چینی گذاشتم و با گفتن «بفرمایید!» بشقاب را به دستش دادم که با شیطنت خندید و گفت: «خیلی بد رد گم میکنی! اینجوری من بدتر شک میکنم! خُب بگو چی شده!» و من از بیم بر ملا شدن راز دلم، به شوخی اخم کردم و جواب دادم: «هیچ خبری نیس! چقدر اذیت میکنی!» در برابر مقاومت مشکوکم، از آشپزخانه بیرون رفت و همچنانکه موبایلش را از روی میز اتاق پذیرایی بر میداشت، تهدیدم کرد: «الان زنگ میزنم از مجید میپرسم!» و تا از آشپزخانه بیرون دویدم و خواستم مانعش شوم، کار از کار گذشته و مجید جواب تماسش را داده بود. با نگرانی شیرینی مقابل عبدالله ایستاده بودم و بدم نمیآمد خبری که من روی گفتنش را ندارم، مجید به عبدالله بگوید، اما ظاهراً مجید هم زیرِ بار نمیرفت که عبدالله همچنان اصرار میکرد و میخواست به هر زبانی شده از راز من و مجید با خبر شود که سرانجام مجید در برابر سماجتهای شیطنتآمیز عبدالله تسلیم شد که صورت عبدالله از خنده پُر شد و با گفتن «الحمدالله!» اوج شادی برادرانهاش را به نمایش گذاشت و من که دیگر خجالت میکشیدم در چشمانش نگاه کنم، به آشپزخانه بازگشتم.
یک دقیقه هم نگذشت که عبدالله با چهرهای شاداب و چشمانی که زیر پردهای از حیا میخندید، به آشپزخانه آمد و همچنانکه چند اسکناس نو را از جیبش در میآورد، گفت: «مبارک باشه الهه جان!» و اسکناسها را کف دستم گذاشت و با خندهای مهربان ادامه داد: «من سلیقه ندارم! هر چی خودت دوست داری بگیر!» سرم را پایین انداختم و با لبخندی پُر حجب و حیا تشکر کردم که آهی کشید و حرفی که در دل من بود، با لبخندی غمگین به زبان آورد: «اگه الان مامان بود، چقدر ذوق میکرد!» و پیش از آنکه شاهد اشک من باشد، مثل اینکه نتواند غم جوشیده در سینهاش را تحمل کند، به سمت در به راه افتاد و با گفتن «مواظب خودت باش الهه جان!» از خانه بیرون رفت که هنوز بعد از گذشت حدود سه ماه از رفتن مادر، غم از دست دادنش از خاطرمان نرفته بود.
نماز مغربم را خواندم و برای تدارک شام به آشپزخانه رفتم. سبزی پلو را دم کرده بودم و چون بخاطر کمر دردهای گاه و بیگاهم نمیتوانستم سرِ پا بایستم، پای اجاق گاز روی صندلی نشسته و ماهیها را سرخ میکردم که باز بوی ماهی سرخ شده، حالم را به هم زد. شعله را کم کردم تا ماهیها نسوزند و برای مقابله با این حالی که به گفته دکتر باید چند ماهی تحملش میکردم، به بالکن رفتم، بلکه هوای تازه حالم را بهتر کند. به گمانم از خیابان اصلی که به عرض چند کوچه از خانه فاصله داشت، دستههای عزاداری به مناسبت شب عاشورا، عبور میکردند که نغمه نوحه و طنین طبل و زنجیرشان به وضوح به گوشم میرسید و به قدری غمگین میخواندند که بیاختیار دلم شکست و مژگانم از اشک تَر شد که من هنوز عزادار مادرم بودم و به هر صدای پُر سوز و گدازی دل از دست میدادم و سختتر اینکه این نوای اندوهبار مرا به عالم شبهای امامزاده میبُرد و قلبم را بیشتر آتش میزد.
شبهایی که فریب وعدههای مجید را خورده و به امید شفای مادرم، به پای همین روضهها ضجه میزدم و چه ساده مادرم از دستم رفت. چشم به سیاهی سایه خلیج فارس، غرق دریای غم و اندوه مصیبت مادر، به زمزمههای عزاداران دل سپرده بودم که صدای کوبیده شدن پنجرههای طبقه پایین، خلوتم را به هم زد. کسی پنجرههای مشرف به حیاط را به ضرب بست و بلافاصله صدای نوریه را شنیدم که با لحنی لبریز از نفرت، شیعیان و آیین عزاداری شان را به باد توهین و تمسخر گرفته بود و مجید چه خوب حس کرده بود که وهابیها تا چه اندازه از دیدن پیراهن عزای امام حسین (علیهالسلام) واهمه دارند که حتی تاب شنیدن نوای نوحه شهادتش را هم نداشتند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
باما همراه باشید💍
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مهارتهای_کلامی ۲۲ حتماً حتماً حتماً ؛ در طول زندگی شما، افراد حسود، سخنچین، دو رو، منافق و دوبهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
مهارتهای کلامی_23.mp3
8.2M
#مهارتهای_کلامی ۲۳
▫️خانواده، کوچکترین اجتماع انسانهاست،
اما اولین، بزرگترین و بیهمتاترین دانشگاه انسانسازی است!
با ازدواج
با ارتباط با خانوادهی همسر
با تولد فرزند
با ازدواج فرزندان و...
▪️شما وارد میادین جدیدی از ارتباط میشوید که باید توانایی خویش را در خاموش کردن آتشهای زبان خود و دیگران، سنجیده و ارتقاء ببخشید.
#استاد_شجاعی 🎤
@ostad_shojae
🔸️چشم در چشم ضریح و دست در دست دعا
گریۀ اهل تمنا با سؤال آمیخته...
#شب_نامه
شبتان خوش
@shervamusiqiirani - امام رضا - حجت اشرف زاده.mp3
1.47M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
گلدسته های روبرو
مردم همه در آرزو
الله مدد الله مدد
الله مدد الله مدد
یا خالق یکتا مدد
یا خالق یکتا مدد
پروانه ها در جستجو
آیینه ها در گفتگو
دلداده ها از راه دور
منزل به منزل کو به کو
#محمد_عبدالحسینی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
●❥ ﷽ ❥●
🌺هم نشینی آیات و تصاویر🌺
-----------------------------------------
📤- اهل بخل #بدانند كه ثروت #نجات دهنده نيست. «وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى»
📤- نتيجه #بخل سقوط است، سقوط از انسانيّت و كمال و #سقوط از چشم مردم همراه با سقوط در #دوزخ و محروم شدن از درجات اخروى. «إِذا تَرَدَّى»
-----------------------------------------
🔷وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّىٰ
------------------------------------------
🔶و گاه عذاب و هلاکت داراییش وی را هیچ نجات نتواند داد.
------------------------------------------
🔻.And what will his wealth avail him when he falls?
------------------------------------------
📙 آیه ۱۱ سوره لیل
33.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الشيخ أحمد محمد عامر رحمه الله
ماتيسر من سورة الحجر 85-99 والضحي
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: برهم زدن مجلس امام و طرد مردم دومين برخورد زشت مامون كه پس از ولايتعهدى نسبت به امام رضا ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
برهم زدن نماز عيد پيشنهادى خود
با اين كه امام عليه السلام شرط كرده بود كه در هيچ كارى دخالت نكند، مامون از امام رضا عليه السلام خواست كه نماز عيد را برگزار كند و با رد اين پيشنهاد از سوى امام، مامون با پافشارى و اصرار زياد، امام عليه السلام را آماده خواندن نماز عيد كرد.
حضرت فرمود: من به روش و
سنت پيامبر صلى الله عليه و آله نماز عيد را مى خوانم، آن گاه با پاى پياده همراه با تكبير، نمازگزاران را به طرف محل برگزارى نماز عيد حركت داد. اين برنامه رعب و وحشتى عجيب در دل عباسيان به ويژه مامون عباسى به وجود آورد. از اين رو پيش از آن كه امام
عليه السلام به محل برگزارى نماز برسد، مامون پيام فرستاد كه به خانه بازگردد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چاپ_اول
🎥 ماجرای مسلمان شدن یک زندانی مسیحی با کمک خادم یاران امام رضا (ع)🌷
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 آیا امام پس از تسلط بر جهان خودشان فرمانروایی می کنند یا برای هر بخش و کشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
استاد روایت بخشش خمس در چه عصری بوده است و تا کی ادامه داشته است؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
🔸بحث بخشش خمس زمان مقطعی بود و همیشه نبود.
✌️🏻دوما آن روایتی از امام زمان (عج) که می گوید خمس تا ظهور بر شما حلال شده بحث خمسی هست که←در مال اهل سنت است.
💰شیعیان با اهل سنت معامله می کردند. اهل سنت چون خمس ندارند، شیعیان برایشان شبهه شد🤔 این مالی که از اهل سنت می گیریم این ها که خمس نمی دهند، پس حکم این مالی که دست ماست چیست؟ خمس این مال را باید خودمان بدهیم یانه؟
👈🏻 که امام زمان (عج) گفته است این خمس را بردارید. ″بحث حلیت خمس″ در بعضی احادیث آمده (خمس حلال است تا زمان ظهور) منظور این است؛ آن قسمت از خمسی که با اهل سنت معامله می کنید نیازی نیست خمسش را بدهید بر شما حلال است. نه اینکه اصل خمس حلال باشد!!
📃 ما روایات فراوانی در بحث وجوب خمس داریم. آن همه روایت را پس چه کار بکنیم؟ در کتاب های فقهی این موارد مفصل بحث شده است.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
مهدوی ( هرندی ).mp3
4.39M
👌 ماجرای حاج آقا رضا هرندی و ملاقات امام زمان( ع )
و نجات از دست بهاییان.
🎙 آیت الله مهدوی
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره عجیب و تکاندهنده #حاج_قاسم در افطاری فرماندهان
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🌤اللـهُمــّ عَجّـلــْ لـِوَلیـّڪـَ الفـَرجــْ 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فرق مسلمان انقلابی و غیر انقلابی
♨️ دلیل اصلی آلرژی بعضیها نسبت به انقلابیگری چیست؟
⚠️کسانی که نون امام حسین(ع) رو میخورن، اما چوبش رو نه!