eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
"سنگ ماهی" به خاطر استتار، سرعت بالا و سم کشنده اش یکی از خطرناک ترین حیوانات جهان به شمار می رود و سم این ماهی توانایی کشتن انسان را دارد https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماهی ناشناخته‌ای که روی دو پای عجیب و شاخه مانندش راه می‌رود! این ماهی زره‌دار به سینه‌سرخ دریایی مشهور است. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فضای شبیه کلاس درس برای دخترش درست کرده... با ماکت یه معلم که تبلت جای سر معلمه😄👌 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
‏رفتم تعمیرگاه گفتم کولر نداری؟ گرمت نیست!؟ گفت پنکه دارم اما فعلا تعطیله! سقف رو نگاه کردم اینو دیدم! کسی که سختی رو به جون خودش میخره تا رفاه دیگران رو خراب نکنه❤️ زوم کن رو پنکه ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان با لهجه اصیل قزوینی رو دریابید😂😍 اقای روشن پژوه خنده ش گرفت😁 ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
رمان های عاشقانه مذهبی 📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و پنجاه و هفتم هنوز این عادت را ترک نکرده بودم که برای بدرقه‌اش به بالکن بروم و از همانجا برایش دست تکان بدهم که دیدم کیفش را روی تخت کنار حیاط گذاشت و همانطور که با نگاه متعجبش به کف حیاط نگاه می‌کرد، جارو دستی را برداشت و به سمت شیر آب رفت. از رفتار مردّدش پیدا بود که شک کرده کسی حیاط را شسته که آهسته صدایش کردم و وقتی سرش را بالا آورد، طوری که پدر و نوریه از صدایم بیدار نشوند، گفتم: «من دیروز حیاط رو شستم.» ابرو در هم کشید و با مهربانی تشر زد: «مگه نگفته بودم نمی‌خواد حیاط رو بشوری! آخه تو با این وضعیت...» که از حالت مظلومانه‌ای که به شوخی به خودم گرفته بودم، خنده‌اش گرفت. جارو دستی را سر جایش گذاشت، کیفش را به شانه انداخت و با احساسی عاشقانه که از چشمانش می‌بارید، برایم دست تکان داد و رفت. تا ساعتی از روز به خُرده کاری‌های خانه مشغول بودم و در همان حال با کودکم نجوا می‌کردم و بابت تمام رنج‌هایی که در این مدت به خاطر وضعیت آشفته و حال پریشانم کشیده بود، عذرخواهی می‌کردم. از خدا می‌خواستم مراقب نازنینم باشد که در این سه ماه، با هجوم طوفانی از غم و غصه، حسابی آزارش داده بودم. هر چند مجیدِ مهربانم، تمام تلاشش را می‌کرد تا آرامش قلبم به هم نریزد، ولی روزگار رهایم نمی‌کرد که مصیبت از دست دادن مادر و عقده ازدواج زود هنگام پدر و غم آواره شدن برادرم، لحظه‌ای دست بردار نبود و بدتر از همه حضور نوریه در این خانه بود که با عقاید شیطانی‌اش، من و همسرم را در خانه خودمان زندانی کرده و هر روز با زهر تازه‌ای نیش‌مان می‌زد و می‌دانستم که دیر یا زود، پدر عقده رفتار دیشب مجید را بر سر زندگی‌مان آوار می‌کند و هجوم این همه دل نگرانی، دل نازکم را لحظه‌ای رها نمی‌کرد. خسته از این همه اضطراب روی مبل نشستم که زنگ آیفون به صدا در آمد. سنگین از جا بلند شدم و گوشی آیفن را برداشتم که صدای مهربان لعیا در گوشم نشست و صورتم را به خنده ای شیرین گشود. از فرصت تعطیلی امروز استفاده کرده و برای احوالپرسی به دیدنم آمده بود. برایم یک پاکت موز و شیشه‌ای از عسل آورده بود با یک طومار بلند بالا از دستورالعمل‌هایی که به تجربه به دست آورده و می‌خواست همه را به من آموزش دهد که در همان نگاه اول، چشمانش رنگ نگرانی گرفت و با ناراحتی تذکر داد: «چرا انقدر رنگت پریده؟ اصلاً حواست به خودت هست؟ درست حسابی غذا می‌خوری؟ استراحت می‌کنی یا نه؟» لبخندی زدم و گفتم: «آره، خوب غذا می‌خورم. مجید هم خیلی کمکم می‌کنه، خیلی هوامو داره.» که غصه در صورتش دوید و در جوابم گفت: «ولی فکر کنم هر چی آقا مجید بهت می‌رسه، یه بار که چشمت به این دختره بیفته، همه خونت خشک میشه!» https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
ارتباط موفق_17.mp3
10.68M
۱۷ ✘ با آنان که شایستگیِ رفاقت با تو را ندارند، و به شأنِ انسانیِ تو، ضربه می‌زنند ؛ ـ همنشینی ـ بگو و بخند ـ رفت و آمد .../ نکن! △ حتی سپری کردنِ کوتاهترین زمان‌ها، در کنار این افراد، میزانِ جذب تو را در مهربانی و صداقت دیگران، کم می‌کند. 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-3 - آرامِ جان.mp3
1.57M
‌ ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ای مردمان بگوییدآرام جان من کو راحت فزای هرکس محنت رسان من کو من مهربان ندارم نامهربان من کو نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس گه گه به نازگویم سرو روان من کو من مهربان ندارم نامهربان من کو در بوستانِ شادی هرکس به چیدن گُل آن گُل که نشکنندش در بوستان من کو من مهربان ندارم نامهربان من کو جانانِ من سفر کردبا او برفت جانم باز آمدم از ایشان پیداست ؛ آن من کو من مهربان ندارم نامهربان من کو 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
khotbe ghadir part9.mp3
320.3K
خوانش پیامبر اکرم 9️⃣🔶بخش نهم: مطرح کردن بیعت
پیک غدیر کودکان نهایی1.pdf
3.51M
فایل رایگان پیک غدیر مناسب برای چاپ و هدیه به کودکان ویا برگزاری مسابقه. را زنده نگه می داریم. 💠ارسالی از سوی معاونت آموزش بنیاد مهدویت کل کشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در منابع معتبر اهل سنت ✍️ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فرمود: آیا من به مومنین سزاوارتر از خودشان نیستم؟ همه گفتند بله یا رسول الله. پس رسول اکرم دست را گرفت و فرمود: هرکس من و سرپرست او هستم پس این علی سرپرست و مولای اوست. خدایا هرکس از او پیروی میکند و او را دوست دارد دوست بدار و هرکس با او دشمنی میکند دشمن بدار. هر کس که او را یاری میکند یاری کن و هر کس با او مخالفت میکند خوار گردان. 💥ببینید و انتشار دهید
.......: سفارش به استاندار در عهدنامه مالك اشتر نوشت: مالك! كارى كن كه در خيمه حيات از حداقل زندگى خوب تمام مردم برخوردار باشند، چه اين كه مردم هم دين تو باشند يا هم دين تو نباشند، براى تو فرقى نكند. يك وقت نگويى چون اينها مؤمن هستند به اينها بيشتر برسم، ولى اينها چون يهودى ، مسيحى يا زرتشتى اند از تداركات كشور چيزى به آنها ندهم. (۷) https://eitaa.com/zandahlm1357
✍الهی گرفتار مصیبت نشیم! گاهی با خـودمون فـکر ڪنیم مصیبتی که بار میاد برای چیه؟ 🔹کجا خطا کردیم 🔹کجا غیبت کردیم 🔹کجا زور گفتیــم 🔹کجا دل شکستیم از خـدا طلبکار نـباش به کوچک ترین گناهت نگاه بکن. 📚سوره شوری آیه 30 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•