فصل دهم : در آداب معاشرت ظالمان و قليلى از احوال ايشان
بسند معتبر از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام منقول است كه : بشيعيان خود فرمود، كه اى گروه شيعه گردنهاى خود را ذليل مكنيد بترك اطاعت پادشاه خود، پس اگر عادل باشد از خدا بطلبيد كه او را باقى بدارد، اگر ظالم و ستمكار باشد از خدا بطلبيد كه او را باصلاح آورد كه صلاح شما در صلاح پادشاه شما است ، پادشاه عادل بمنزله پدر مهربان است و از براى او بخواهيد آنچه از براى خود مى خواهيد، و از براى او مخواهيد آنچه از براى خود نمى خواهيد.
بسند معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : خدا رحمت كند كسى را كه يارى كند پادشاه خود را بر نيكى كردن به او.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه متعرض پادشاه ظالمى شود واز او آزارى بيابد، خدا او را بر آن آزار ثواب ندهد و صبر او را روزى نكند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : هر كه مدح كند پادشاه ظالمى را و نزد او شكستگى و تذلّل كند، براى طمع دنيا قرين او باشد، در جهنم زيرا كه حقتعالى ميفرمايد وَلا تَرْكَنُوا اِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ يعنى به دل ميل مكنيد بسوى آنها كه ظلم ميكنند، پس مس ميكند شما را آتش و فرمود هر كه راهنمائى كند ظالمى را بر ظلم در جهنم باهامان وزير فرعون باشد و هر كه از جانب ظالمى خصومت كند، يا يارى او نمايد در آن حصومت چون ملك الموت نزد او آيد بگويد، بشارت باد ترا بلعنت خدا و آتش جهنم و هر كه تازيانه در دست گرفته گرداند از آتش جهنم كه درازاى آن هفتاد ذرع باشد و مسلط گرداند آنرا بر او درجهنم و نهى فرمود از حاضر شدن بر سر سفره فاسقان .
حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام در وقت فوت وصيت فرمود به حضرت امام حسن عليه السّلام كه دوست دار صالحان را براى صلاح ايشان ، مدارا كن بظاهر با فاسقان و در دل دشمن ايشان باش .
در حديث ديگر فرمود كه حضرت عيسى با بنى اسرائيل عليه السّلام ميگفت ، كه يارى نكنيد ظالم را بر ظلمش كه فضل شما باطل ميشود.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : سه چيز است كه دل را فاسد ميكند، ونفاق را در دل ميروياند چنانچه آب درخت را ميروياند، شنيدن سازها و خوانندگيها و فحش گفتن ، وبدر خانه پادشاه رفتن و از پى شكار رفتن .
از حضرت صادق منقول است كه : نگاه داريد و حفظ كنيد دين خود را بپرهيزكارى از محرمات و قوت دهيد دين خود را بتقيه كردن از مخالفان و مستغنى شدن بخدا از طلب كردن حوائج از پادشاهان ، بدانيد هر مؤ منى كه خضوع وشكستگى كند، نزد صاحب سلطنتى يا كسى كه مخالف او باشد در دينش از براى طلب آن دنيائيكه در دست او است خدا او را گمنام كند، دشمن دارد او را و او را بخود بگذارد، و اگر چيزى از دنياى او بدستش بيايد خدا بركت را از آن بردارد، و او را ثواب ندهد اگر خرج كند در حج يا عمره يابنده آزاد كردن .
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : چون روز قيامت شود منادى از جانب حق تعالى نداكند، كه كجايند ظالمان و مددكاران ايشان و آنانكه دوات ايشان را ليقه گذاشته اند، يا سر كيسه براى ايشان بسته اند يا مد قلمى بايشان داده اند آنها را هم با ظالمان محشور كنند.
در حديث معتبر ديگر فرمود كه هيچ بنده بپادشاهى نزديك نميشود، مگر آنكه از خدا دور ميشود، هيچ بنده مالش زياد نميشود، مگر آنكه حسابش دشوارتر ميشود و هيچ بنده اتباعش بيشتر نميشود، مگر آنكه شياطين او بيشتر ميشوند، و فرمود زينهار كه احتراز كنيد از در خانه پادشاهان و آنها كه با پادشاهان ميباشند، كه نزديكترين شما بآنها دورترين شمايند از خدا پادشاهان و آنها كه با پادشاهان ميباشند، كه نزديكترين شما بآنها دورترين شمايند از خدا و هر كه پادشاه را بر خدا اختيار كند خدا پرهيزكارى را از او بردارد، او را حيران گرداند.
در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه معذور دارد ظالمى را در ظلم او خدا مسلط گرداند بر او كسى را كه ظلم بر او كند، پس اگر دعا كند دعايش مستجاب نشود و خدا اورا بر آن ستم كه ميكند ثواب ندهد.
در حديث صحيح ديگر فرمود كه هر كه يارى دهد ظالمى را بر مظلومى پيوسته حق تعالى بر او خشمناك باشد، تا دست از آن يارى بردارد.
در حديث ديگر فرمود كه در زمان حضرت موسى عليه السّلام پادشاهى ظالمى بود كه حاجت مؤ منى را بشفاعت بنده صالحى برآورد، پس پادشاه و آن مرد صالح هر دو در يك روز مردند و همگى بر جنازه آن پادشاه جمع شدند، درهاى بازارها را بستند براى مردن او تا سه روز، آن مرد صالح در خانه خود ماند تا كرمهاى زمين رويش را خوردند، پس حضرت موسى بعد از سه روز مرده آنمرد صالح را بآنحال مشاهده كرد و گفت پروردگارا آن دشمن تو بود كه با آن اعزاز و اكرام او را برداشتند، و اين دوست تست و باين حال مانده است ، حق تعالى وحى فرستاد باو كه يا موسى اين دوست من از آن جبار حاجتى سئ
وال كرد، آن را برآورد او را مكافات دادم براى بر آوردن حاجت اين مؤ من و كرمهاى زمين را بر روى اين مؤ من مسلط كردم براى سئوالى كه از آن جبار كرد.
در حديث ديگر منقول است كه : سليمان جعفرى به حضرت امام رضا عليه السّلام عرض كرد، كه چه ميفرمائيد در كارهائى كه مردم متكفل ميشوند، ازجانب پادشاهان حضرت فرمود كه داخل شدن در اعمال ايشان و يارى ايشان كردن و سعى در حوائج ايشان نمودن ، معادل كفر است و عمدا نظر بسوى ايشان كردن ، گناه كبيره است .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : هر كه برود نزد توانگرى و بنزد او شكستگى كند براى توانگرى او دو ثلث دينش ميرود.
در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : هر كه برود بسوى پادشاه ظالمى و او را بپرهيزكارى بكند، و پند و نصيحت بگويد او را مثل ثواب جن و انس بوده باشد، از على بن حمزه منقول است كه : گفت من دوستى داشتم از نويسندگان بنى اميه با من بخدمت حضرت صادق عليه السّلام آمد، عرض كرد كه من در ديوان بنى اميه كار ميكردم و مال بسيار بهم رسانيدم ، حضرت فرمود كه اگر نه اين بود كه مردم براى بنى اميه كتابت ميكنند، و غنيمت براى ايشان جمع ميكنند، از براى ايشان جنگ ميكنند، و نزد ايشان حاضر ميشوند هر آينه حق ما را غصب نميكردند، آن شخص گفت كه آيا مرا چاره اى هست حضرت فرمود اگر بگويم خواهى كرد؟ گفت ميكنم فرمود كه هر چه كسب كرده در ديوان ايشان آنچه صاحبش را مى شناسى پس ده و آنچه نمى شناسى تصدق كن و اگر چنين كنى من ضامن بهشت ميشوم براى تو، آن شخص ساعتى سر در زير افكند پس گفت چنين ميكنم ، على بن ابى حمزه گفت كه آن جوان با ما بكوفه آمد و تمام مال خود را داد حتى آن جامه هائى كه پوشيده بود و ما در ميان خود مالى جمع كرديم و جامه ها براى او خريديم و خرجى براى او فرستاديم ، بعد از چند ماهى بيمار شد چون من بديدنش رفتم در حال جان كندن بود پس چشم گشود و گفت حضرت صادق عليه السّلام بضامنى خود وفا كرد اين را گفت ومرد، او را فن كرديم و در سال ديگر بخدمت آنحضرت رفتم چون نظر آنحضرت بر من افتاد فرمود واللّه كه براى رفيق تو بضامنى خود وفا كرديم .
ازمفضل بن مزيد كه نويسنده خلفا بود وشيعه بود منقول است : كه بخدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كرد، كه ميدانيد خدماتى كه من نزد اين خلفا ميكنم ، حضرت فرمود كه آنچه بهم ميرسانى بشيعيان بده حق تعالى ميفرمايد، كه حسنات گناهان و سيئات را ميبرد.
در حديث معتبر منقول است كه : صفوان شتردار بخدمت حضرت امام موسى آمد حضرت فرمود كه همه چيز تو خوبست بغير از آنكه شترهاى خود را بهارون الرشيد كرايه ميدهى ، صفوان گفت واللّه كه من شتر خود را باو كرايه نداده ام براى كاربدى يا شكارى يا لهوى وليكن از براى راه مكه باو كرايه دادم ، من خود با او نميروم نوكران و غلامان خود را ميفرستم حضرت فرمود آيا ميخواهى آنقدر زنده باشند كه كرايه تورا بدهند، گفت بلى فرمود هر كه زندگى ايشان را خواهد از ايشان است ، هر كه از ايشان است از اهل جهنم است .
در حديث ديگر منقول است كه : عبدالغفار بن القسم از حضرت امام محمد باقر و حضرت صادق عليه السّلام پرسيد كه چه ميفرمائيد درباب رفتن بنزد پادشاه فرمود، كه خوب نميدانم براى تو گفت بسيار است كه بشام ميروم و مرا بنزد ابراهيم پسر وليد ميبرند، حضرت فرمود كه رفتن بنزد شاه و حكام باعث سه چيزبد ميشود، اول محبت دنيا دويم فراموشى مرگ سيم راضى نبودن آنچه خداتو را روزى كرده است ، گفت يابن رسول اللّه من مرد عيال بارم و بتجارت ميروم بآنجا براى منفعت حضرت تجويز اين فرمود.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : هر كه راضى باشد بحكم پادشاه ظالمى و اعانت او كند، از دوستان او خواهد بود.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : دو صنفند از امت من كه صلاح ايشان موجب صلاح تمام امت است ، فساد ايشان موجب فساد امت ، فقيهان و پادشاهان .
حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه اميد نجات دارم براى هر كه اعتقاد بامامت ما داشته باشد از اين امت مگر سه كس صاحب استيلائيكه ظلم كند بر رعيت خود و كسيكه در دين بدعت كند و كسيكه علانيه فسق كند، فرمود سه كسند كه هر كه با ايشان منازعه كند ذليل و بيمقدار ميشود پدر و پادشاه و قرض خواه .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : بيوفاتر و كم دوست تر از همه كس پادشاهانند.
در حديث حسن از آن حضرت منقول است كه : هر كه حكومت مردم اختيار كند وعدالت كند و در خانه خود را بگشايد، پرده بردارد كه همه كس راه باو داشته باشد، باحوال همه مردم برسد بر خدا لازم است كه ترس او را در قيامت بايمنى مبدل گرداند، او را داخل بهشت كند.
در حديث ديگر فرمود كه چون حق تعالى خير رعيت را خواهد پادشاه مهربانى بر ايشان مسلط مى گرداند، براى او وزير عادلى ميسر مى گرداند، وبسند معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه :
خداوند عالميان ميفرمايد كه منم پروردگارى كه بجز من خداوندى نيست آفريده ام پادشاهان را و دلهاى ايشان بدست من است پس هر گروهى كه طاعت من بكنند، دلهاى پادشاهانرا بر ايشان رحمت مى گردانم ، پس مشغول مگردانيد خود را بدشنام دادن پادشاهان و توبه كنيد بسوى من تا دلهاى ايشان را بر شما مهربان بگردانم .
در حديث ديگر فرمود كه چون حق تعالى بهشت را خلق نمود فرمود ببزرگوارى خود سوگند ميخورم كه داخل بهشت نميكنم ، كسى را كه هميشه شراب خورد، سخن چينان را و دويت را چوبكيان ظالمان را و شكافندگان قبرها را و تمقاچيان را كه عشور از مردم ميگيرند وقطع كننده رحم را و كسيكه بجبر قائل باشد.
در حديث ديگر فرمود هر كه بناحق سر كرده جماعتى شود، بر ايشان استيلا يابد حق تعالى او را در كنار جهنم بازاى هر روزى هزار سال بدارد، چون محشور شود دستهايش در گردنش بسته باشد، پس اگر بامر خدا در ميان ايشان عمل كرده باشد خدا او را رها كند، اگر ظلم بر ايشان كرده باشد، او را بجهنم اندازد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه والى مسلمانان شود و ايشان را ضايع گذارد وباحوال ايشان نپردازد خدا او را ضايع بگذارد، رحمت خود را از او بازگيرد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : هر والى كه مردم را ممنوع سازد از آنكه كارهاى خود را باو عرض كنند، حق تعالى در قيامت حاجت او را برنياورد و اگر چيزى برسم هديه بگيرد چنانست كه از غنيمت دزدى كرده است كه بدترين دزدى هاست و اگر رشوه بگيرد چنان است كه به خدا شرك آورده باشد و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : حق تعالى وحى فرمود بسوى پيغمبرى از پيغمبران كه درمملكت پادشاه جبارى بود كه برو و بآن پادشاه بگو كه من ترا پادشاه نكرده ام كه خون مردم را بريزى و مالهاى ايشان را بگيرى براى اين تو را پادشاه كرده ام كه صداهاى مظلومان را از من بازگيرى ، بدرستى كه من ترك بازخواست ستمها كه برايشان شود، نميكنم هر چند كافر باشند.
از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : در جهنم كوهى هست كه آن را سعدا ميگويند و در آن كوه وادى هست كه آن را سقر ميگويند، در آن وادى چاهى هست كه آن را هبهب گويند هر گاه كه پرده آن چاه را برمياندازند اهل جهنم از گرمى آن بفرياد ميآيند و آنچاه جاى جباران است .
در روايت ديگر منقول است : از محمدبن اسمعيل بن نوح كه حضرت امام رضا عليه السّلام فرمود: كه خدا را درپادشاهان جماعتى هست كه خدا دين حق را بايشان عطا فرمود، ايشان را استيلا بر شهرها داده است كه بسبب ايشان از دوستانش ضررها و ستمها را دفع كند و ببركت ايشان باصلاح آورد امور مسلمانان را و مؤ منان در حالهاى بد بايشان پناه ميبرند، محتاجان و شيعيان ما بايشان متوسل ميشوند، مؤ منان بحق و راستى و ايشانند امينان خدا در زمين و نور ايشان روشنى ميدهد اهل آسمان را چنانچه ستاره ها روشنى ميدهند اهل زمين را و در قيامت نور ايشان عرصه محشر را روشن ميكند، ايشان براى بهشت خلق شده اند اگر خواهى كه از ايشان باشى شادگردان مؤ منان از شيعيان ما را.
در حديث صحيح از حضرت امام موسى عليه السّلام و در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : هر كه برساند بپادشاهى حاجت كسى كه نتواند حاجت خود را باو رساند حقتعالى پاهايش را در قيامت بر صراط ثابت گرداند.
در حديث معتبر منقول است كه : حميرى عريضه نوشت بخدمت حضرت صاحب الامر، كه شخصى هست كه متصدى اوقاف است و حلا ميداند تصرف در آنها را و بى پروا ميگيرد و صرف ميكند، من گاهى در ده او وارد ميشوم ، اگر طعام او را نخورم با من عداوت ميكند، گاهى هديه هم براى من ميفرستد، حضرت در جواب نوشتند كه اگر اينمرد مالى و معاشى بغير آنچه در دست اوست از وقف دارد، طعامش را بخور و احسانش را قبول كن و اگر بغير آن مال حرام چيزى ندارد، طعامش را مخور و مالش را قبول مكن .
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : سه دعاست كه از درگاه خدا رد نميشود، دعاى پدر براى فرزند نيكوكار و نفرين او بر فرزندان بد كردار و نفرين مظلوم بر ظالم و دعاى مظلوم براى كسيكه انتقام از ظالم براى او بكشد، دعاى مؤ من براى مؤ منى كه از براى دوستى اهل بيت او را بمال خود اعانت كند، و نفرين مؤ من بر كسى كه اعانت او نكند با قدرت و احتياج آن مؤ من به او.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : حقتعالى ميفرمايد، كه غضب من سخت وشديد است ، بر ظالمى كه ظلم كند، بر كسيكه ياورى بجز من نيابد.
در حديث ديگر منقول است كه : حتقعالى ميفرمايد كه من مستجاب نميكنم دعاى كسى را كه مظلمه از كسى نزد او باشد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است : كه ظلم كننده و يارى كننده او بر ظلم و كسيكه راضى به آن ظالم باشد، هر سه در گناه شريكند.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه ظلمى بر كسى بكند، حقتعالى برانگيزد كسى را كه مثل آن ظلم را نسب
ت باو يا فرزندان او يا فرزندان فرزندان او بكند.
در حديث ديگر فرمود كه هر كه حق مؤ منى را حبس كند حقتعالى در قيامت او را پانصد سال بر پا بدارد تا آنكه از عرقش رودخانه ها جارى شود و منادى ندا كند، كه اين است ظالمى كه حق خدا را حبس كرده است پس چهل روز او را سرزنش كنند، پس بفرمايد كه او را بجهنم برند و از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : بهترين جهادها آنست كه چون كسى صبح كند ظلم بر كسى در خاطر نداشته باشد.
حلیة_المتقین
#https://eitaa.com/zandahlm1357
#ترس_از_صدای_طبل_و_سینه_زنی
سلام استاد بزرگوار خدا قوت. من پسر 11ساله ای دارم که از کوچیکی از صدای توپ وبادکنک و.. میترسید به طوری که اگه کسی دستش توپ یا بادکنک بود گوشش میگرفتم وفرار میکرد وگریه تا یه دوسال همینطوری بود کم کم انواع توپ های رنگی خریدم براش وبازی کردم خوب شد الان مشکلی که از همون کوچیکی هم داشت از صدای طبل وسینه زنی بدش میاد استرس میگیره هر چی میگم مامان اینا که ترس نداره میگه دلشوره میگیرم نمیدونم چیکار کنم اگر جایی صدای آهنگ نوحه وسینه زنی بشنوه فوری یا میگه آهنگ خاموش کنید یا اونجا رو ترک میکنه هر کاری میکنم استرسش آروم نمیشه حالا من موندم ببرمش هیئت تا عادت کنه یا نبرمش که استرس نگیره ممنون میشم کمکم کنید
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
58257.mp3
4.62M
#ترس_از_صدای_طبل_و_سینه_زنی
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#اختلال_صدابیزاری
سلام جناب. آقایی هستم 35 ساله دو فرزند دارم. متاسفانه مبتلا به میسوفونیا هستم و نسبت به صدای غذا خوردن (جویدن غذا) فرزندانم حساسیت شدیدی دارم بطوری که خیلی عصبی میشوم و بهم میریزم. لطفا یک راهکار بدید بگید باید چکار کنم. هم خودم کلافه شدم هم همسر و بچه هام، چون دائم عصبی میشم و سر سفره اوقات همه رو تلخ میکنم. قبلا از پاسخگویی شما سپاسگزارم
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
58251.mp3
4.65M
#اختلال_صدابیزاری
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و هشتاد و سوم پدر به سمت تلفن رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و هشتاد و چهارم
از همان روی کاناپه سرم را بلند کردم و دیدم عبدالله از وضعیت به هم ریخته خانه وحشت کرده و نگران حالم شده بود که به سرعت به سمتم آمد. پای کاناپه روی زمین نشست و آهسته صدایم کرد: «الهه جان! حالت خوبه؟» حالا با دیدن برادر مهربانم سیلاب اشکم سرازیر شده و نمیخواستم پدر صدایم را بشنود که از هجوم گریه بیصدایم، چانه ام به لرزه افتاده بود. عبدالله روی دو زانو خودش را بیشتر به سمت کاناپه کشید و زیر گوشم گفت: «مجید بهم زنگ زد گفت بیام پیشت، خیلی نگرانت بود!»
تا اسم مجید را شنیدم، پریشان نگاهش کردم و با دلواپسی پرسیدم: «حالش خوبه؟» و طاقت نیاوردم جواب سؤالم را بگیرم و میان هق هق گریه، سر دردِ دلم باز شد: «از اینجا که میرفت حالش خیلی بد بود، سرش شکسته بود، همه صورتش پُر خون بود... عبدالله! مجید تقصیری نداشت...» نگاه عبدالله از حرفهایی که میزدم، تغییری نکرد و ظاهراً از همه چیز خبر داشت که با آرامش جواب داد: «میدونم الهه جان! الان که اومدم خودم مجید رو دیدم. هنوز پشت در وایساده، بهم گفت چی شده.» سپس به چشمانم دقیق شد و پرسید: «الهه! مجید خیلی نگران حالته. چرا جواب تلفن رو نمیدی؟» با نگاهم به سیم بریده تلفن اشاره کردم و با صدایی که از حجم سنگین بغض بالا نمیآمد، جواب دادم: «بابا سیم تلفن رو پاره کرده، موبایلم انداخت تو حیاط.»
عبدالله نگاهی به در خانه انداخت تا مطمئن شود پدر در راهرو نباشد و با صدایی آهسته گفت: «مجید خیلی نگرانه! من الان بهش زنگ میزنم، باهاش صحبت کن.» و من چقدر مشتاق این هم صحبتی بودم که گوشی را از دست عبدالله گرفتم و به انتظار شنیدن صدای مجیدم، بوقهای آزاد را میشمردم که آهنگ مهربان و دلواپس صدایش در گوشم پیچید: «عبدالله! الهه رو دیدی؟ حالش خوبه؟» از حرارت محبت کلامش، قلب یخ زدهام تَرک خورد و با صدایی شکسته جواب دادم: «سلام مجید...» و چه حالی شد وقتی فهمید الههاش پشت خط است که شیشه بغضش شکست و عطر عشقش به مشام جانم رسید: «الهه جان! حالت خوبه؟» و من با همه دردی که به جانم چنگ انداخته بود، باز میخواستم دلش را آرام کنم که با مهربانی پاسخ دادم: «من حالم خوبه! تو چی؟ خوبی؟» که آرام نشد و به جای جواب من، باز پرسید: «الهه جان! به من راست بگو! الان چطوری؟»
چقدر دلم میخواست کنارم بود تا آسمان سنگین غمهایم را پیش چشمان زیبا و نگاه صبورش زار بزنم که نمیشد و نمیخواستم گلایههای من هم زخمی به زخمهایش اضافه کند که به کلامی شیرین جواب دلشورههایش را دادم: «من خوبم عزیزم! الان که صدای تو رو شنیدم، بهترم شدم! تو چطوری؟» و باز هم باور نکرد که صدای نفسهای خیسش در گوشم نشست و آهسته زمزمه کرد: «الهه جان! شرمندم، خیلی اذیتت کردم، قربونت برم! ای کاش مرده بودم و امشب رو نمیدیدم که انقدر عذاب کشیدی!» عبدالله متحیر نگاهم میکرد که چرا اینچنین بیصدا اشک میریزم و من همچنان گوشم به لالاییهای آرامبخش مجیدم بود تا نهایتاً از نوازش نرم نغمههای عاشقانهاش آرام گرفتم و ارتباطمان پایان یافت و باز من در خماری لحظات حضور مجید در این خانه فرو رفتم که میشد امشب هم کنارم باشد و درست حالا که سخت محتاج حضورش بودم، از دیدارش محروم شده بودم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
سخنرانی #استاد_شجاعی 🎤 شب پنجم #محرم۱۴۴۳ ▪️از قیام حسین علیهالسلام، تا ظهور تمدن نوین اسلامی در قی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
▪️ بیش از هزار سال است؛
شیعه در عزای سیدالشهداء اشتباهی میگرید!
مصیبتی را جدّی گرفته است؛ که برای خدا، از آن جدّی تر هم هست!
- Daghe Nahan- Mohammad Esfahani.mp3
3.27M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
گریه نکن میگذرد این شب محنت بار
یوسف تو شهره شود بر سر هر بازار
گریه نکن میگذرد این شب محنت بار
یوسف تو شهره شود بر سر هر بازار
فردا کاروان آید بر چاه
بیند گوهری تابان چون ماه
دارد در دل رازی از این شب کوتاه
ای آتش پنهان در من برخیز
ای شسته به خون پیراهن برخیز
برخیز با داغ نهان
برگیر این بار گران
روشن کن چشم جهان
خطبه بخوان زینب
خطبه بخوان زینب
ای خواب از چشم تو دور
بیداد از خشم تو کور
آوار شو بر سر زور
خطبه بخوان زینب
خطبه بخوان زینب
آتش تنهایی در دل دارم
دست اگر از عشق تو بردارم
آتش تنهایی در دل دارم
دست اگر از عشق تو بردارم
#عبدالجبار_کاکایی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
"خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب"
....................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای خرید #کلاه_صورتی توسط رهبر انقلاب
⭕️ خاطرهی زیبای دختر #مدافع_حرم از دیدارش با رهبر انقلاب