دشمن قوي تر است!
------------------------------------------- -
روزي به مقام معظم رهبري عرض كردم: ارتش اين همه پادگان دارد. به آنان بنويسيد كه يكي از پادگانهاي خود را براي كارهاي قرآني و نماز، در اختيار ستاد اقامه نماز بگذارند.
آقا جمله اي فرمودند كه براي همه ما درس است. ايشان گفتند: ارتش نبايد تصور كند كه با زور ميشود چيزي از او گرفت. اگر دوست قوي باشد، دشمن قوي تراست!
اين نكته، نشان از درايت مقام معظم رهبري دارد. خيلي همه است كه انسان در هر كاري، به همه جوانب آن توجه كند. آيةاللَّه خامنه اي اين ويژگي را دارند. گاه در يك برخورد، درس بسيار بزرگي را به عده اي يا سازماني ميدهند.
حجةالاسلام و المسلمين محسن قرائتي. پرتوي از خورشيد، ص ۱۳۶.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#آیه گرافی🕊
إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا
که خداوند همواره مراقب شماست.
اینجا خداوند تبارک و تعالی می فرماید: حواسم بهت هست و خیلی مواظبتم...
آخه داریم بهتر از خدا؟😍💫
سوره نساء|۱
┈┈•✾🌸✾•┈┈
26.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ... بقره 185
ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است، (کتابی) که راهنمای مردم است، و (در بردارنده) نشانه ها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کننده حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را دریابد، باید که آن را روزه بدارد.
📺 تلاوت بی نظیر و زیبای آيه 185 سوره مبارکه بقره با صدای 12 قاری
ناصر القطامی، یاسر الدوسری، احمد العجمی، فارس العباد، اسلام صبحی، رعد الکوردی، خالد الجلیل، مشاری العفاسی، محمد البراک، پیشوا الکوردی، سعد الغامدی و ماهر المعیقلی
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: هدف يازدهم پس از دستيابى به تمام هدفهايى كه مامون از وليعهدى امام رضا (ع) منظور كرده بود،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حرکت حضرت معصومه به سمت مرو
فاطمه بيش از اين نمى توانست شكبيا باشد. دلش براى مرو پرمى گشود. خبرهايى كه از بغداد مى آمد، همه از ويرانى و شوربختى خبر مى دادند. برادرش در اين جهان، تنهاى تنها بود. آخرين نامه اى كه به تازگى دريافت كرده بود، همه موانع اين سفر را از ميان برداشته بود. اينك، عزمى پولادين براى حركت داشت.
نامه، گرچه به ظاهر شخصى بود؛ اما تنها خطاب به فاطمه نبود. رضا (ع) به تنهايى در دنياى پراندوهش مى زيست. تا وقتى كه او وليعهد بود، عباسيان آرام نمى نشستند. مأمون بيش از اين نمى توانست پايدارى كند. حضرت نمى توانست به خليفه اى دل گرم باشد كه ديروز برادر خودش را كشته و بى گناهان بسيارى را از دم تيغ گذرانده بود. هنوز خون شورش گران كوفه و مكه خشك نشده بود. فاطمه، برادرش را خوب مى شناخت. او، مدينه را با اشك ترك كرده بود. نامه، بسان فرياد يارى خواهانه يك انسان ستم ديده بود؛ انسانى كه تلاش مى كرد تا مسيرتاريخ را دگرگون سازد.
در سپيده دم يكى از واپسين روزهاى ماه
صفركه ماه ناپديد بودكاروانى از علويان از مدينه خارج شد. پيشاهنگان كاروان، برادران حضرت، احمد، محمد و حسين بودند. كاروانيان، سه هزار تن بودند. مقصد شترها، ابتدا بصره و سپس شيراز بود. (۱۳۹) اگر مشكلى پيش نمى آمد، مقصد بعدى، كرمان بود. كسى نمى دانست كاروان چرا آهنگ چنين مسير كويرى را داشت. آيا برادران امام، قصد داشتند در طول راه، ياران بيشترى را با خود همراه كنند؟
لحظه به لحظه بر تعداد كاروانيان افزوده مى شد. در مسير پرخار و خطر، مردان شهرها و آبادى هاى ميان راه به آنها مى پيوستند. هنگامى كه كاروان به نزديكى شيراز رسيد، تعداد مسافران پنج برابر شده بود. (۱۴۰)
كاروان فاطمه به سوى كوفه به راه افتاد. پس از گذشتن از ارتفاعات صخره اى، به بيابان نجد، سپس رفحا و بعد به كوفه رسيد. از فرات گذشت و به سوى همدان رهسپار شد: به سوى شرق و دره هايى ميان سلسله كوه هاى آسمان ساى. اين كاروان، بيست و دو نفر علوى را با خويش داشت. كاروان سالاران، فاطمه و برادرانش هارون، فضل، جعفر و قاسم بودند.
كاروان در هر آبادى يا شهر مى ايستاد و فاطمه، از شكوه على (ع) مى گفت؛ آن على كه نامش درفش انقلاب، گل دسته عدالت، ديباچه كرامت و آزادگى بود.
ادامه دارد....👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......:
دختر نابينا
مرحوم محدث بزرگ نوري اعلي الله مقامه در كتاب خود دارالسلام نوشته دختري بنام نجيبه كه از مردم قريه مايان كه از قراء (روستاهاي) كوهپايه شهر مشهد مقدس است شفا يافت.
اين دختر يك سال بر اثر درد چشم كور شده بود و جائي را نمي ديد و پيش از كوري نامزد پسرعمويش بود لكن چون نابينا شد پسر عمو راضي به ازدواج با او نمي شد و از اين جهت اين دختر بسيار پريشان و غمناك بود.
شبي در خواب شخصي سفيدپوش بوي گفت بيا بشهر مشهد تا ترا شفا دهيم.
لذا وقتي بيدار ميشود بشهر ميآيد و بحرم مطهر تشرف حاصل مينمايد ناگاه طرف بالا سر مبارك شخصي به او ميگويد چشم باز كن كه تو را شفا داديم پس آن دختر ديدههاي خود را باز و روشن مييابد. [۲۵].
بچشم خلق عزيز آنگهي شوي كه ز صدق
بدرگهش بنهي روي مسكنت بر خاك
https://eitaa.com/zandahlm1357