🔵 شاهی که به حیوانات هم رحم نمیکرد
💠 بی رحمی و شقاوت #رضاخان به گونه ای بوده که حتی حیوانات هم از دست او در امان نبودند تا جایی که آقای جان گونتر،خبرنگار و نویسنده آمریکایی مینویسد:رضاشاه در سفرهایش، در هر روستایی که شب را میگذراند؛دستور میداد سگها را بکشند. چون خوابش سبک بود و با صدای سگها از خواب میپرید.
📚 منبع: کتاب (1939) Inside Asia/نوشته john gunther/صفحه 532
📸 تصویر صفحه کتاب به عنوان کامنت اول بارگذاری شده.
🔵 مژدگانی گرفتن اشرف از شاه به خاطر زلزله طبس
💠 آقای آلبرتو بلیچی خبرنگار ایتالیایی در کتاب خود قسمتی ازفایل صورتی را آورده که مکالمه تلفنی شاه و خواهرش اشرف بعد از زلزله طبس میباشد:
اشرف_اعلیحضرت؟
شاه_بله
اشرف_داداش من برای شما یک خبر خوب دارم، یک مژده
شاه_چیه این خبر؟ چی شده؟
اشرف_(باهیجان) زلزله اومده، طبس با خاک یکسان شده.
شاه_(با تعجب) این که مژده نداره!
اشرف_چرا مژده نداره داداش؟ کشتار انقدر زیاده که هم مذهبیها و هم کمونیستها چه بخواهند چه نخواهند باید به آنها برسند.
شاه_(کمی خوشحال) مگر چقدر کشته شدند؟
اشرف_خیلی، خیلی زیاد، داداش تو خوشحال نیستی؟
شاه_نه، گمان نمیکنم با خبر این زلزله شورش متوقف بشه، ولی تو راست میگی زلزله همه رو مشغول میکنه ما میتونیم فوری دست به کار بشیم.
اشرف_(با خوشحالی) دیدی گفتم داداش، دیدی گفتم خدا با ماست، خدا مارو دوست داره
شاه_خبر کی به تو رسیده؟
اشرف_ همین الان، مژده هم دادم، شما هم باید به من مژده بدید
📚منبع:کتاب زندگی و عیاشیهای اشرف/نوشته آلبرتو بلیچی(خبرنگار ایتالیایی) /ترجمه دکتر م.الهام/ صفحه 37و38
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔆امام علی علیه السلام: 🔰نهج البلاغه، خطبه150 👈و چون خداوند، فرستاده خود را نزد خویش برد، گروهی به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️زیر سقف سقیفه
🔸زمانی که کار بیعت تمام شد، عمر برخاست و درباره آنچه روز قبل درباره زنده ماندن رسول خدا (ص)🍁 تا مردن آخرین اصحابش گفته و در واقع ادعای مهدویت درباره آن حضرت کرده بود، عذرخواهی کرد. او گفت: وی بر این گمان بود که آن حضرت باقی می ماند و کارها را سامان می دهد؛ اما اکنون شاهد است که قرآن در میان آنهاست📖 و با بهترین صحابی آن حضرت نیز بیعت شده است! این حکایت بیانگر آن بود که عمر در انتظار انتخاب خلیفه مورد نظر بود و پس از انجام آن دیگر مشکلی نداشت.
👈👈در این وقت کسانی به مخالفت برخاستند. افزون بر دو شخصیت برجسته بنی هاشم یعنی امام علی (ع) و عباس، کسان دیگری همچون زبیر بن عوام، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان، ابوذر، عمار، براء بن عازب و ابی بن کعب، مخالفت خویش را اعلام کردند.
هواداران ابوبکر در خانه🏡 ابی بن کعب رفتند، اما او حاضر به باز کردن در نشد.
نقش اصلی در این ماجرا بر عهده عمر، ابوعبیده جراح، مغیره بن شعبه و خالد بن ولید بوده است.
زمانی عمر با شدت و جدیت برای گرفتن بیعت، به در خانه علی (ع)✨ آمد؛ امام بدو فرمود: امروز حرص تو بر امارت ابوبکر جز برای آن نیست که فردا در دسترس خودت قرار گیرد.❌
👥کسانی که در خانه امام گرد آمدند، با برخورد شدید عمر و هواداران وی روبرو شدند.
عمر شمشیر زبیر را گرفت و شکست. آنگاه، ساکنان خانه را به آتش زدن🔥 خانه تهدید کرد.
به گزارش ابن عبد ربه، عمر که قبسی آتش در دست داشت، تهدید به آتش زدن خانه کرد، و وقتی فاطمه زهرا (س) پرسید که آیا واقعا قصد چنین کاری دارد⁉️ او گفت: آری، مگر آنکه این جمع، امری را بپذیرند که امت پذیرفته است!
🔰پس از تهدید عمر به آتش زدن خانه بر سر معترضان بود که حضرت فاطمه (س) از آنان خواست متفرق شوند؛ زیرا عمر چنین کاری را انجام خواهد داد.
🔹امیر مومنان (ع) و فاطمه زهرا (س) تلاش زیادی برای بازگرداندن امر خلافت از ابوبکر و بیعت با امام علی (ع) کردند؛ اما تلاش آنان ثمری نبخشید.
در این نکته تردیدی نیست که به دلیل حق کشی هایی که در جریان میراث پیامبر (ص)، مساله فدک و قضیه امامت انجام شد، فاطمه زهرا (س)، نسبت به ابوبکر و عمر خشمگین شد💥 و بدن آن که از آنان راضی شود از دنیا رفت.
زهری می گوید: امام علی (ع) حضرت فاطمه🍁 را شبانه دفن و ابوبکر را خبر نکرد.
او می افزاید: تا پیش از درگذشت فاطمه، نه تنها علی بلکه هیچ یک از بنی هاشم با ابوبکر بیعت نکردند. امام هم، دلیل بیعت خود را حفظ اتحاد امت اسلامی در برابر مرتدین و کفار یاد کرد.👉
با این حال در این نکته تردیدی نیست که امام تا پس از رحلت فاطمه (س) با ابوبکر بیعت نکرد.
👈👈به یقین مخالفت حضرت فاطمه زهرا (س) برای حیثیت عمومی خلیفه مساله مهمی بود. او تلاش زیادی کرد تا در نهایت با وی از در آشتی درآید، اما آن حضرت راضی نشد، همین امر سبب شد تا ابوبکر در پایان عمر از این که آن حضرت را ناراضی کرده و به خانه وی هجوم برده اظهار پشیمانی و ندامت کند.
🔹این خبر که او در روزهای آخر زندگی گفت: ای کاش هرگز خانه زهرا را مورد تفتیش قرار نداده بود توسط بسیاری از مورخان اهل سنت 📚 روایت شده است.
یکی دیگر از مخالفان ابوبکر، سعد بن عباده بود. او با ابوبکر بیعت نکرد و به شام رفت، چنان که نقل شده است، بعدها در زمان خلافت خلیفه دوم در شام به قتل رسید.
🔰تفاوت سیاست ابوبکر با عمر در این بود که عمر معتقد بود که می تواند به زور بیعت بگیرد🤝، اما ابوبکر، اگر هم به این اصل اعتقاد داشت، بکارگیری آن را مصلحت نمی دانست. در این باره سیاست دوگانه ای را به ابوبکر و عمر نسبت می دهند. در حالی که عمر بر این باور بود که همه باید به زور بیعت کنند⚔، در یک مورد آمده است که ابوبکر ضمن خطبه ای اعلام کرد: من هیچ بیعتی و تعهدی بر عهده علی ندارم و او در کارش آزاد است.
🔹ادامه دارد...
✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ
سیـاسی اسلام، ج2، ص25--28"،
رسول جعفریان.
#تاریخ_سیاسی_اسلام ۶۹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: 🔯🔯🔯 #یهودیت #صهیونیزم #تاریخی 📚 در گذر اجمالی بر تاریخ ادیان و انبیا و بررسی تاریخ شکل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
🔯🔯🔯
#یهودیت
#صهیونیزم
#تاریخی
🗂 بد نیست در ادامه صحبت هامون ، باهم به بررسی اجمالی نقش یهود در استعمار شبه قاره هند هم بپردازیم .
از اونجایی که هند سرزمینی سرشار از ثروت های طبیعی و معدنی و غیره بود ، برای یهوداهمیت خاصی داشت . هندوستان به لطف تدابیر حکام مدبر و دلسوزی مثل گورکانیان که نوادگان تیمور کورکانی یا همون تیمور لنگ بودند . اونها کاملا بر خلاف جدشون ، پادشاهانی دلسوز و مردمدار و فرهنگ دوست بودند و هند در دوره حکام گورکانی به اوج رفاه و ثروت رسید البته بدون صادرات خارجی یا کمک دیگران. گورکانیان هند همزمان با صفویان در ایران بودند و روابط دوستانه ای با هم داشتند و اگر چه به لحاظ مذهب با هم تفاوت داشتند ، این تفاوت به هیچ گونه تنش و تقابلی منجر نشد . دلیل عمده این رابطه حسنه هم قطعا عدم وجود و نفوذ محرک های غربی بود . چنانچه در مورد عثمانیان ، به دلیل وجود محرک های غربی ، اختلاف مذهب منجر به تقابل و جنگ های خونین و تجاوز عثمانی ها به خاک ایران شد .
مراکز تکاپوی اقتصادی یهود در شرق ، در قرن 16 م ابتدائا بندرهای گوا ، کوچن ، هرمز ، و مالاگا بود . بندر کوچن هند نخستین پایگاه یهودیان زرسالار در شرق بود و کانون فعالیت های استعماری واشکوداگاما دریانورد یهودی پرتغالی ، آلمیدا و آلبوکرک بود. در قرن 17 م ، خاندان هالگوا در کوچن برجسته تر بود . در قرن 18 م حزقل رحابی تاجر یهودی برجسته کوچن بود.
اسحاق سورگون در قرن 18 م از کارگزاران کمپانی هند شرقی هلند و صاحب کشتی های متعدد تجاری بود و با تسلطی که بر زبان عربی و پرتغالی داشت ، رابط مقامات مسلمان و هندو بود .
پس از تصرف بندر گوا بدست پرتغالی ها ، یهودیان اسپانیا و پرتغال به سمت هند سرازیر شدند. خواجه آبراهائو یهودی در این روند نقش مهمی داشت .
نخستین گروه از یهودیان هلندی به ریاست پدرو پریرا و فرناندو مندس هنریکز در اواخر قرن 17 م در بندر سورت هند مستقر شدند و عملیات گسترده یی رو با کمپانی هند شرقی هلند و انگلیس شکل دادند. موسی طوبیاس در قرن 18 م ، رئیس تجارتخانه پرتغالی ها و ناسی یهودیان ( رئیس یهودیان منطقه ) بود.
مدرس بندری مهم بود که کم کم در قرن 17 م به تصرف کمپانی هند شرقی انگلیس درآمد و قلعه سن جورج رو در اون احداث کردند تا محافظ منافع یهود و امنیت تجار باشند . مدرس به مرکز اصلی تجارت جهانی الماس تبدیل شد. خاندان های متنفذ و ثروت اندوز یهودی همچون رودریگز ، پورتو ، فونسکا ، ابندانا ، پائیوا ، مارکز ، المانز ، موزس ، سولومون ، اسحاق ، فرانکو ، فرانکز ، و دیگران تاجران الماس این شهر بودند . بعد از هند ، برزیل و افریقای جنوبی کانون های الماس شدند البته برای تجار یهودی الماس !
تامس پیت فرمانده قلعه سن جورج ، الماسی به وزن 410 قیراط ( به اندازه یک تخم مرغ ) بدست آورد که اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشه. ثروت های مردم ضعیف دنیا بدست غربی ها افتاد که باعث پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی و مدنی و صنعتی و علمی غرب شد . همین ثروت های بادآورده غارت شده ، پشتوانه پولی غربیهاست .
🔯 در کلکته در قرن 19 م جامعه یهودی به دست شالوم بن هارون کوهن تاجر یهودی ایجاد شد .
کم کم یهودیان بغدادی و تجار زرسالار پارسی هم به هند نقل مکان و انتقال سرمایه دادند.
پارسیان هند ، زرتشتیان ایرانی هستند که به هند کوچ کردند . الیگارشی پارسی در هند و ایران ، در پیوندی بسیار مشکوک با یهودیان زرسالار بودند و هر دو به اتفاق سرمنشأ توطئه هایی بودند .
ادامه دارد ان شاءالله ...
https://eitaa.com/zandahlm1357
تنور سنگکی ، اختراع شیخ بهایی به قدری با هوشیاری طراحی شده است که پس از گذشت چند صد سال هنوز به همان صورت اولیه پخته می شود
و نانی که بدست میآید ،
محبوبترین نان ایرانی است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
ایرانیان باستان دعایی به نام یشت درون یا گرفتن باج نان داشتند این دعا را قبل از غذا خوردن میخواندند و آن را به اهورا مزدا تقدیم میکردند این مراسم آنقدر مهم بود که کودکان تا قبل از 7سالگی باید آن را کامل فرا میگرفتند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
درخت بائوباب ،ماداگاسکار.
میوه آن نان میمون نام دارد و از آن برای معطر کردن نوشابه استفاده میشود. تنه این درخت بشکه مانند و قطر آن به 12 متر می رسد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
آلمان منبع بیشترین سوسیس دنیا است. در این کشور بیش از 1000 نوع سوسیس و بیش از 300 نوع نان تولید می شود. این باعث شده که نان و سوسیس در آلمان هر کدام موزه مخصوص خود را داشته باشند!
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن بریم صفحه خنده ههههه😂😂😂
.......:
@zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 خلاصه انقلاب ۵۷ از زبان راننده تاکسی!
مسافر بیچاره از حجم زیاد تناقض تسمه تایم پاره کرد
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸بخشی از ثروت ایران که پهلوی با خود برد!
نوستالژیه 😍👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔸از داخل اين باجهها با كسی تماس گرفتيد؟ درش كه بسته ميشد يه حس امنيت داشت
نوستالژیه https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کارتون دختری به نام نل از سری کارتونهای دهه شصت قسمت دوازدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون دختری به نام نل
از سری کارتونهای دهه شصت
قسمت سیزدهم
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شهید مصطفی چمران به روایت همسرش « غاده» قسمت7⃣ روزهایی بود که جنوب را دائم بمباران می کردند . هم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید مصطفی چمران به روایت
همسرش «غاده»
قسمت8⃣
به هرحال ، روزهای سختی بود اجازه نمی دانند از خانه بروم بیرون . بعد از هجده سال تنها این ور و آن ور رفتن ، کلید ماشین را از من گرفتند . هر جا می خواستم بروم برادرم مرا می برد و بر می گرداند تا مبادا بروم مدرسه یا پی آقای غروی . طفلک سید غروی به خاطر ازدواج من خیلی کشید . می گفتند: شما دخترم را با این آقا آشنا کردید . البته با همه این فشارها من راههایی پیدا می کردم ومصطفی را می دیدم . اما این آخری ها او خیلی کلافه و عصبانی بود . یک روز گفت: ما شده ایم نقل مردم ، فشار زیاد است شما باید یک راه را انتخاب کنید یا این ور یا آن ور . دیگر قطع اش کنید .
مصطفی که این را گفت بیشتر غصه دار شدم . باید بین پدر و مادرم که آنهمه دوستشان داشتم و او ، یکی را انتخاب می کردم . سخت بود ، خیلی سخت . گفتم: مصطفی اگر مرا رها کنی می روم آنطرف ، تو باید دست مرا بگیری ! گفت: آخر این وضعیت نمی تواند ادامه داشته باشد
آن شب وقتی رسیدم خانه ، پدر ومادرم داشتند تلویزیون نگاه میکردند . تلویزیون را خاموش کردم و بدون آنکه از قبل فکرش را کرده باشم گفتم: بابا ! من از بچگی تا حالا که بیست و پنج شش سالم است هیچ وقت شما را ناراحت نکرده ام ، اذیت نکرده ام ، ولی برای اولین بار می خواهم از اطاعت شما بیایم بیرون و عذر میخواهم. پدرم فکر می کرد مسئله من با مصطفی تمام شده ، چون خودم هم مدتی بود حرفش را نمی زدم پرسید: چی شده ؟ چرا ؟ بی مقدمه ، بی آنکه مصطفی چیزی بداند ، گفتم: من پس فردا عقد می کنم . هر دو خشکشان زد . ادامه دادم: من تصمیم گرفتم با مصطفی ازدواج کنم ، عقدم هم پس فردا پیش امام موسی صدر است . فقط خودم مانده بودم این شجاعت را از کجا آورده ام ! مصطفی اصلاً نمی دانست من دارم چنین کاری می کنم .
مادرم خیلی عصبانی شد . بلند شد با داد و فریاد ، و برای اولین بار می خواست من را بزند که پدرم دخالت کرد و خیلی آرام پرسید: عقد شما باکی ؟
گفتم: دکتر چمران .
من خیلی سعی کردم شمارا قانع کنم ولی نشد . مصطفی به من گفت دیگر نتیجه ای ندارد و خودش هم میخواست برود مسافرت. پدرم به حرفهایم گوش داد و همانطور آرام گفت: من همیشه هرچه خواسته اید فراهم کرده ام ، ولی من می بینم این مرد برای شما مناسب نیست . او شبیه ما نیست ، فامیلش را نمی شناسیم . من برای حفظ شما نمی خواهم این کار انجام شود .
گفتم: به هرحال من تصمیمم را گرفته ام . می روم . امام موسی صدر هم اجازه داده اند ، ایشان حاکم شرع است و می تواند ولی من باشد . بابا دید دیگر مسئله جدی است گفت : حالا چرا پس فردا ؟ ما آبرو داریم . گفتم: ما تصمیم مان را گرفته ایم ، باید پس فردا باشد . البته من به امام موسی صدر هم گفته ام که می خواهم عقد خانه پدرم باشد نه جای دیگر . اگر شما رضایت بدهید و سایه تان روی سر ما باشد من خیلی خوشحال ترم . باباگفت: آخر شما باید آمادگی داشته باشید . گفتم: من آمادگی دارم ، کاملاً !
نمی دانم این همه قاطعیت و شجاعت را از کجا آورده بودم . من داشتم ازهمه امور اعتباری ، از چیزهایی که برای همه مهمترین بود می گذشتم . البته آن موقع نمی فهمیدم ، اصلاً وارستگی انجام چنین کاری را نداشتم، فقط می دیدم که مصطفی بزرگ است، لطیف است و عاشق اهل بیت است و من هم به همه اینها عشق می ورزیدم ....
https://eitaa.com/zandahlm1357
ادامه دارد...
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#پرواز_در_آسمان_رجب۳ فایل هفتم 💢 " انتخاب " واژهای هست که ویژهات میکند برای خدا وقتی بدانی او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6050759289633508477.mp3
10.22M
#پرواز_در_آسمان_رجب۳
فایل هشتم
💢در عظمت ماه رجب همین بس که؛
خداوند با همه جلال و جبروتش، خود را مطیعِ تو میخواند!!!
☜ به یک شرط...!
این شرط چیست ؟
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی