eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
سؤال👇 سلام با پولی که خمس آن داده شده ومثلا طلا یا سکه یا نقره و... خریداری شده باید زکات آنهم بپردازیم؟ مقلد آیت الله سیستانی پاسخ👇 سلام علیکم دراین موارد زکات صدق نمی کند. اگر این طلا یا سکه خرداری شده برای اینکه بعدا فروخته شود، ترقی آن مشمول خمس است. اگر از طلا استفاده می شود، خمس ندارد.
سؤال👇 سلام ببخشید کسی که آب تنها برای صورتش ضرر داره حکمش برای وضو، گرفتن وضوی جبیره هست یا تیمم مرجع تقلید آیت‌الله مکارم شیرازی آب برای تمام صورت ضرر داره به علت تزریق آمپول پاسخ👇 سلام علیکم هرگاه در اعضای وضو، زخم و جراحت و شكستگى وجود ندارد، امّا به‏ جهت ديگرى آب براى آن ضرر دارد، بايد تيمّم كند، ولى اگر فقط براى مقدارى از دست و صورت ضرر دارد، چنانچه اطراف آن را بشويد كافى است و احتياط واجب آن است كه تيمّم هم انجام دهد.
سؤال👇 سلام وقتتون بخیر. آیا از صدقات مستحب میشه برا کار فرهنگی وجایزه برا بچه های مدرسه برا ترغیب دین استفاده کرد؟ مرجع رهبری. پاسخ👇 سلام علیکم اگر این صدقات به نیت هرکاری خیری داده شده باشد، اشکالی ندارد و اگر برای هزینه کردن برای نیازمندان پرداخت شده باشد که معمول صدقات اینگونه است لازم است حتما در همان مسیر هزینه شود.
سؤال👇 ببخشید وقت نماز صبح تا کجاست؟؟ پاسخ👇 سلام علیکم وقت نماز صبح از اذان صبح تا طلوع آفتاب است و بهتر است تا ده دقیقه پس از آغاز اذان صبر کرد و سپس نماز را خواند.
سؤال👇 سلام علیکم خدا قوت آیا وقتی که اذان ظهر را میگویند بعد تا اذان مغرب نماز قضا میشود؟؟ مثلا اگر دو ساعت که هنوز اذان مغرب را نگفته است بگذرد نماز قضا میشود؟؟ پاسخ👇 سلام علیکم وقت نماز ظهر و عصر از اذان ظهر تا غروب آفتاب است و اگر کسی تا غروب آفتاب نماز را نخواند نمازش قضا می شود.
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد صفحه شاعران ایران زمین .......: @zandahlm1357
.......: شیخ الامام ابوعلی حسن بن احمد عثمانی از شاگردان زین‌الاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری است که کتاب رسالهٔ قُشیریه یا الرسالة القشيرية في علم التصوف از او را به فارسی برگردانده است. متن رسالهٔ قشیریه از روی نسخهٔ آماده شده به همت همراهان وبگاه تصوف ایرانی به گنجور اضافه شده است. برگردان رسالهٔ قشیریه  
.......:   قالَ اللّهُ تَعالی والَّذینَ جاهَدوا فینالَنَهْدِیَّنَهُمْ سُبُلَنا. ابوسعید خَدری رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید پرسیدند پیغامبر را صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم از فاضلترین جهاد، گفت کلمۀ حق پیش سلطان ستمکار گفتن و اشک از چشم ابوسعید فرو ریخت. استاد ابوعلی دقّاق گوید هر که ظاهر خویش را بیاراید بمجاهدة، خدای باطن او را بیاراید بمشاهدة. و بدانک هر که اندر بدایت صاحب مجاهدة نباشد ازین طریقت هیچ به وی نیابد. ابوعثمان مغربی راست کی هرکه پندارد که این در بر وی بازگشایند و هیچ چیز یابد از حقیقت مگر بمجاهدة اندر غلط است. استاد ابوعلی گفت هر که اندر بدایت او را برخاستی نبود اندر نهایت ویرا نشستی نبود. و هم از وی شنیدم اندر لفظ اَلْحَرَکَةُ بَرَکَةْ، حرکات ظاهر برکات سرّ برآورد. بویزید گفت بدوازده سال آهنگر نفس خویش بودم و پنج سال آینۀ دل خویش بودم و یکسال اندر آینه می نگریستم، زُنّاری دیدم بر میان خویش ظاهر دوازده سال در آن بودم تا ببریدم. پس بنگرستم دیگر بار در باطن خویش زُنّاری دیدم پنج سال اندر آن کردم تا چگونه ببرم پس مرا کشف افتاد، بخلق نگریستم همه را مرده دیدم، چهار تکبیر بر ایشان کردم. و از سَرّی همی آید که گفت یا جوانان کار بجوانی کنید پیش تا به پیری رسید که ضعیف شوید چنین که من و اندرین وقت هیچ جوان طاقت عبادت وی نداشتی. ابوالحسن خرّاز راست گفت این کار بر سه چیز بنا کرده اند ناخوردن الّا بوقت فاقت و ناخفتن مگر بوقت غلبۀ خواب و سخن ناگفتن مگر بوقت ضرورت. ابراهیم ادهم گفت مرد بجایگاه نیکان نرسد تا شش عقبه بنگذارد اوّل درِ نعمت دربندد و درِ سختی بر خود بگشاید و دوّم درِ عِزّ ببندد و درِ ذُلّ بگشاید و سوم درِ توانگری ببندد و درِ درویشی بگشاید. چهارم درِ سیری ببندد و درِ گرسنگی بگشاید و پنجم درِ خواب ببندد و درِ بیداری بگشاید و ششم درِ امید ببندد و درِ منتظر بودن مرگ را بگشاید. ابوعمرو نُجَیْد گوید هرکه تنش بر وی گرامی بود دین وی بر وی خوار بود. ابوعلی رودباری گوید صوفی پس پنج روز اگر گوید گرسنه ام ویرا ببازار فرستید تا کسب کند. و بدانک اصل مجاهدة خو باز کردن نفس است از آنچه دوست دارد یعنی خلاف کردن اندر همه روزگار و نفس را دو صفت است شتافتن بشهوات و سرکشیدن از طاعات چون وقت نشستن بر اسب هوا سرکشی کند لگام تقوی واجب بود باز کشیدن و چون حرونی کند بقیام کردن موافقت، تازیانۀ مخالفت بر وی فرو گذاشتن و چون بوقت خشم از جای برخیزد مراعات کردن حال او که هیچ منازلت نیست عاقبت او نیکوتر از عاقبت خشمی که سلطان او برفق شکسته کنی و آتش او بمدارا فرو نشانی و چون شراب رعونت شیرین شود اندر ذوق او، بهیچ چیز آرام نگیرد مگر بمناقب او گفتن و آراستن آنچه چشم وی بر آن افتاده است واجب بود این بر وی بشکستن به رنج و مذلّت و بپوشیدن تا حقارت اصل خویش بداند. و جهد عام اندر عملِ بسیار بود و جهد خاص اندر صافی کردن احوال کی گرسنگی کشیدن و بی خوابی سهل بود و آسان، و معالجت اخلاق بد کردن تا باخلاق نیکو بدل شود صعب است و دشوار. و از پوشیدگیهای آفات نفس و اسرار علّتهای نفس آنست که مدح دوست دارد و هرکه جرعتی از وی بخورد هفت آسمان و هفت زمین بمژۀ چشم بردارد و نشان این آنست که چون این ازو منقطع شود کاهلی و سستی اندر وی پیدا آید. و یکی از پیران اندر مسجد نماز میکرد همه بصف اوّل بسالهای بسیار روزی ویرا عایقی افتاد کی پگاه بمسجد نتوان شد چون اندر آمد بصف آخر بایستاد، بیک چند او را نیز در مسجد ندیدند، از سبب این ازو بپرسیدند گفت چندین ساله نماز قضا میکردم که چنان دانسته بودم که اخلاق بجای آورده ام بخدای، آن روز که مردمان مرا بآخر صف دیدند، خجل شدم، دانستم که نشاط من اندر آن روزگار از رؤیت مردمان بوده است، نمازها قضا کردم. مرتعش گوید چندین حجّ کردم بر تجرید، مرا پیدا گشت که آن همه حظّ نفس بوده است از آنک مادرم روزی گفت سبوئی آب برکش، بر من گران بود، دانستم که فرمان بردن نفس از آن حجّ ها به حظ و شُرب بودست نفس را که اگر از نفس فانی بودمی آنچه حقّ شرع بودی بر من گران نیامدی. زنی را پرسیدند که بزاد بر آمده بود از حال او گفت اندر حال برنائی اندر خویشتن حالها میدیدم پنداشتمی آن قوّت حال است چون پیر شدم آن از من بشد، دانستم که آن قوّت برنائی بوده است و من حال پنداشتم. استاد ابوعلی دقّاق رَحِمَهُ اللّهُ گوید که هیچکس نبود از پیران که حکایت این پیرزن بشنید الّا که بنبخشودند بر وی و گفتند انصاف بازو بوده است. ذوالنّون مصری گوید خدای عزیز نکند بندۀ را به عزّی عزیزتر از آنک به وی نماید خواری نفس او و هیچ بنده را خوار نکند خوارتر از آنک او را از خواری نفس او محجوب کند تا ذلّ نفس خویش بیند. ابراهیم خواصّ گوید هیچ چیز نبود که مرا بترساند الّا که در زیر قدم آوردم. محمّدبن الفضل گوید راحت اندر خلاص یافتن است از آروزهای نفس. ابوعلی رودباری گوید آفت از س
ه چیز درآ ید، بیماری طبیعت و ملازمت عادت و فساد صحبت، گفتم بیماری طبیعت چیست گفت حرام خوردن، گفتم ملازمت عادت چیست گفت بحرام نگریستن و شنیدن گفتم فساد صحبت چیست گفت آنچه هرچه اندر نفس فرا دیدار آید از شهوات متابعت وی کنی. ابوالقاسم نصرآبادی گوید زندان تو تن توست و نفس توست چون از وی بیرون آمدی براحت افتادی جاودانه. ابوالحسین ورّاق گوید ابتدا کار ما اندر مسجد ابوعثمان ایثار بودی بفتوحی که بودی و شب معلوم با ما نبودی و چون کسی بمکروهی پیش بازآمدی از وی کینه نگرفتیمی بنفس و عذر خواستیمی و تواضع کردیمی او را، چون حقارتی فرا دیدار آمدی اندر دل ما از کسی، او را خدمت کردی و نیکوئی، تا آن بشدی. ابوحفض گوید نفس همه تاریکی است چراغ او سرّ اوست و نور چراغ او توفیق است هرکه اندر سرّ او صحبت نکند توفیقی از خدای، کار او همه تاریکی بود. استاد امام رَحِمَهُ اللّهُ گوید معنی آنچه چراغ او سرّ اوست آن خواهد که سرّ بنده بود میان او و میان خدای تعالی و آن محل اخلاص وی بود و بدان بداند که حادثها بخدایست نه به وی و نه ازوست و تا از حیلة و قوت خویش بیزار شود بر دوام اوقات پس دست در توفیق زند از شرّ نفس خویش که آنکس که توفیق او را درنیابد علم او را سود ندارد بنفس خویش و نه بخداوند خویش و از بهر این گفتند پیران هر که او را سّرّ نباشد مُصِرّ باشد. ابوعثمان گوید هیچکس عیبهای نفس خویش نبیند مادام که او را از خویشتن چیزی نیکو آید، عیبهای خویش کسی بیند کی اندر حالها خویشتن را نکوهیده دارد. ابوحفص گوید زود بود هلاک آنکس کی عیب خویش نبیند که معاصی برید کفرست. ابوسلیمان گوید هیچ چیز مرا از اعمال خویش نیکو نیامدست که من بدان ثواب چشم داشته ام از خدای. سری گوید دور باشید از همسایگان توانگر و قرّایی بازاری و عالمان امیران. ذوالنّون گوید فساد بر خلق از شش چیز درآید از ضعیفی نیّت اندر کار آخرت، دیگر آنک تنهاء ایشان گرو شهوت ایشان بود، سه دیگر غلبۀ امل دراز دارد با نزدیکی اجل، چهارم ایثار رضاء خلقان بر رضاء حق، پنجم متابعت کردن هوا و بازپس افکندن سنّت رسول صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، ششم آنک زلّتهای سلف حجّت خویش کرده اند و هنرهاء ایشان جمله دفن کرده اند.   باب ششم - در خَلْوَت و عُزْلت: ابوهُرَیره گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغمبر ... » « باب چهارم - در توبه :قال اللّه تعالی وَتُوبُوا اِلَی اللّه جمیعاً .. https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه امر به معروف و نهی از منکر .......: @zandahlm1357
🔰اگر در موردی یقین داریم حرف ما هیچ تاثیری ندارد، فقط می‌خواهیم لذت گناه در کام گناهکار کم شود؛ آیا باید نهی از منکر کنیم؟ 🔹نظر حضرت آقا: اگر ، توسط شما و دیگران است باید نهی از منکر کنید 🔹حضرت آیت الله بهجت رضوان الله علیه : با وجود دیگر شرایط( یعنی علاوه بر احتمال تاثیر، سه شرط دیگر) ، رُجحان شرعی دارد، ارجح هست که انجام بدید. 🔹حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رضوان الله علیه: در هر حال اگر ولو در حد موارد مذکور را بدهد طبق شرایط و مراحل آن، باید کند 🔹حضرت آیت الله مکارم: این کار اشکالی ندارد و مفهومش این است که سخن او تاثیر دارد 💥یعنی همین که تو متوجه اش می‌کنی خیلی هر کی هر کی نیست، یه ذره لذت گناهشو کم میکنی، همین تاثیره! 🔹حضرت آیت الله جوادی آملی: در احتمال تاثیر لازم نیست که شخص فاعل منکر، متاثر شود، دیگران هم متاثر شوند کافی است. گناه علنی، خفا شود کافی است (احتمال تاثیر منظور هست) نهی از منکر با رعایت آداب ویژه در فرض مذکور جایز است ✍ استاد علی تقوی 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠
📝 راه‌ های قانونی شکایت از بیمارستان و مسائل پزشكى چیست؟ ✏️اولین مکان برای شکایت، دادسرای ویژه رسیدگی به جرایم پزشکی است( فقط دادسرای ناحیه ۱۹ تهران) که مردم می‌ توانند برای رسیدگی به مشکلات و پرونده‌ های قضایی خود در رابطه با قصور و تخلفات پزشکی در هر سطحی به آنجا مراجعه کنند و از این طریق می‌ توانند دیه و خسارات وارد شده را مطالبه کرده و اگر پزشک مرتکب قصور شده باشد مجازات او را هم از دادگاه بخواهند. ✏️دومین راهکاری که قانون برای شکایت از پزشکان در نظر گرفته شورای حل اختلاف (ویژه امور بهداشت) است که رسیدگی و حل و فصل اختلافات اعضای جامعه پزشکی با یکدیگر و همچنین اختلافات جامعه پزشکی با سایر اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی در صورتیکه مبلغ مورد نظر کمتر از ۵ میلیون تومان باشد و یا در صورتیکه هر دوطرف در خصوص ارجاع پرونده به شورا توافق داشته باشند، در صلاحیت آن است. ✏️سومین مرجعی که در قوانین و مقررات برای این مساله به آن اشاره شده سازمان نظام پزشکی است که تخلفات اداری و انتظامی پزشکان را مورد رسیدگی قرار می‌دهد و نتیجه آن برخورد انتظامی با پزشک خواهد بود که طیف وسیعی از اقدامات از توبیخ کتبی تا لغو پروانه طبابت به شکل دائمی را در بر می‌گیرد. ♊️یادتان باشد در تمام این موارد آنچه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است نظریه پزشکی قانونی است و مبنای اکثر احکام صادره نظریه کارشناسی این سازمان خواهد بود. Vakiil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺هنگام تنظیم قرار داد خرید یک خانه به چه نکاتی توجه کنیم Vakiil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شیوه تشخیص تراول تقلبی و اصلی که اگر نبینید و یاد نگیرید، بعدا پشیمان خواهید شد! Vakiil
شهید مصطفی چمران به روایت همسرش« غاده» قسمت2⃣2⃣ فکر می کردم آن اشک های من در تنهایی در کردستان نتیجه داده . من آن جا واقعاً با همه وجودم دعا می کردم که دیگر جنگ تمام شود . دیگر من خسته شده ام . دلم برای مصطفی هم می سوخت . من نمی توانستم از او دور بشوم و با این حال حق من بود که زندگی با آرامش داشته باشم . فکر می کردم خدا دعایم را اجابت خواهد کرد و در لبنان و ایران جنگ تمام خواهد شد . خبر حمله ی عراق برایم یک ضربه بود . می دانستم اولین کسی که خودش را برساند آن جا مصطفی است . فرودگاه بسته شده بود و من خیلی دست و پا می زدم که هرچه سریعتر خودم را برسانم به ایران . بالاخره از طریق هواپیمای نظامی وارد ایران شدم . در تهران گفتند که مصطفی اهواز است و من همراه عده ای با یک هواپیمای 130c راهی اهواز شدیم . در دلش آشوب بود، مصطفی کجا است ؟ سالم است ؟ آیا دوباره چشمش بصورت نازنین مصطفی می افتد ؟ موتور هواپیما که آتش گرفته بود و وحشت و هیاهوی اطرافیان ، پریشانیش را بیشتر می کرد . آخرین نامه مصطفی را بازکرد و شروع کرد به خواندن : "من در ایران هستم ولی قلبم با تو در جنوب است ، در موسسه ، در صور . من با تو احساس می کنم ، فریاد می زنم ، می سوزم و با تو می دوم زیر بمباران و آتش . من احساس می کنم با تو بسوی مرگ می روم ، بسوی شهادت ، بسوی لقای خدا با کرامت . من احساس می کنم در هر لحظه با تو هستم حتی هنگام شهادت . حتی روز آخر در مقابل خدا . وقتی مصیبت روی وجود شما سیطره می کند، دستتان را روی دستم بگیرید و احساس کنید که وجودم در وجودتان ذوب می شود. عشق را در وجودتان بپذیرید. دست عشق را بگیرید. عشق که مصیبت را به لذت تبدیل می کند، مرگ را به بقا و ترس را به شجاعت " https://eitaa.com/zandahlm1357 ادامه دارد....