eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
34.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
درعلمای شیعه کسی مثل آقا شیخ عباس قمی نیست که این قدر ذکرش در محافل باشد و این قدر کتاب هایش چاپ شده باشد. بعد از قرآن بیشترین کتابی که چاپ شده است مفاتیح است. ایشان یک انسان بوده است ولی خدا را شناخته و مَن خودش را کنار گذاشته است ،کسی که با خدا پیوند بخورد صورت الهی اش می ماند. هر نفسی که خرج خدا می شود می ماند. مرحوم شیخ عباس قمی ملقب به «محدث قمی» در سال ۱۲۹۴ هجری قمری در قم متولد شد، پدرش محمدرضا کاسبی فردی متدین بود که مردم برای یادگیری احکام دین به او مراجعه می‌کردند.   محدث قمی دوران کودکی و نوجوانی را در قم سپری کرد و دروس مقدماتی را فرا گرفت؛ در این بین «آیت‌الله حاج میرزا محمد ارباب ‌قمی» از اساتیدی بود که نقش بیشتری در آموزش او داشت. شیخ عباس در سن ۲۲ سالگی برای کسب معرفت بیشتر تصمیم به هجرت گرفت و راهی نجف شد. شیخ عباس قمی روزانه بیش از ۱۷ ساعت مطالعه می‌کرد و با مراجعه به منابع معتبر اسلامی به تدوین جهان اسلام می‌پرداخت که حاصل آن تالیفات ارزشمندی همچون «منتهی‌الآمال» در خصوص تاریخ تحلیلی و مستند پیامبر اسلام و اهل‌بیت (علیهم السلام) و کتاب دیگری به نام «پیرامون نهضت امام حسین (علیه السلام) و وقایع کربلا» است. شاید بتوان سه مشخصه برای شیخ عباس قمی بر شمرد ۱ـ عارف و اهل معرفت؛ ۲ـ زاهد و به دور از مقام، شهرت و ثروت؛ ۳ـ عالم و عامل، محقق و پژوهشگر و در نهایت مترجم و مؤلف.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: حاج شیخ عباس قمی، همان خضوعی که در برابر قرآن داشت، نسبت به ائمه اطهار (ع) و آثار و احادیث آن انوار مقدس نیز از خود نشان می داد. هیچ گاه بدون وضو و طهارت حدیثی یادداشت نمی کرد و یا دست بی وضو بر صفحه کتاب حدیث یا جلد آن نمی گذاشت و همواره هنگام مطالعه کتب حدیث، دو زانو و رو به قبله می نشست. مرحوم میرزا علی محدث زاده می گوید: «فراموش نمی کنم زمانی که در نجف اشرف بودیم، یک روز صبح در حدود سال ۱۳۵۷ ق، یعنی دو سال قبل از وفاتشان، از خواب برخاستند و اظهار داشتند: امروز چشمم به شدت درد می کند و قادر به مطالعه و نوشتن نیستم و بسیار ناراحت به نظر می رسید و تقریباً زبان حالشان این بود که شاید خاندان پیغمبر (ص) مرا از در خانه شان طرد کرده باشند و این مطلب را با تأثر گفت و گریست. در آن اوقات، مشغول تحصیل بودم. رفتم به درس و ظهر که به خانه برگشتم، دیدم ایشان مشغول نوشتن هستند. عرض کردم: درد چشمتان بهتر شد؟ فرمود: درد به کلی مرتفع گردید، سؤال کردم: به چه چیز معالجه فرمودید؟ گفتند وضو ساختم و مقابل قبله نشستم و کتاب کافی را به چشم کشیدم، درد چشمم برطرف شد، و ایشان دیگر تا پایان عمر به درد چشم مبتلا نگردید.» اخلاص در تالیف در سال ۱۳۵۶ ه.ق هنگامیکه ناشری طی درخواستی از وی می خواهد تا در برابر یک هزار تومان(در آن مقطع) حق چاپ کتاب گهربار مفاتیح الجنان را به موسسه علمی اش واگذار نماید؛ چنین پاسخ می دهد:« من کتاب را ننوشته ام که از آن استفاده مادی نمایم، طبع کتاب مذکور آزاد است و هر کس می خواهد چاپ نماید!».     تالیفات آثار قلمی و تالیفات محدث قمی بسیار است و این مرد فضیلت پیشه همانگونه که خود بیان داشته در سن ۴۰ سالگی دارای ۷۰ تالیف در ۷۴ جلد بوده که این حجم تالیفات آنهم در این وقت از سن و با کسالت و سفرهای متعدد ایشان موجب حیرت می شود. شیخ عباس قمی غروب روز 22 ذی الحجه سال 1359 ه. ق(1316 ه.ش)، به دلیل بیماری «استسقاء»، حالش منقلب می گردد و پی در پی نام ائمه اطهار علیه السلام را بر زبان جاری می سازد. آن شب به علت کسالت فراوان نمازهایش را نشسته خوانده و سرانجام درنیمه شب دعوت حق را لبیک گفته و در سن شصت و پنج سالگی به لقاءاللّه می پیوندد. مرحوم آیت اللّه سیدابوالحسن اصفهانی بر جنازه مطهرش نماز خوانده و بعد از تشییعی باشکوه، توسط بزرگان و مراجع و عموم مردم، در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، کنار مرقد استادش محدث نوری، به خاک سپرده می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرشب انس با قران ..... https://eitaa.com/zandahlm1357
0018 baghareh 055-057.mp3
6.16M
#لالایی_خدا 18 #سوره_بقره آیات 55-57 #محسن_عباسی_ولدی با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
داستان شب.... https://eitaa.com/zandahlm1357
. 🔮 . . ❤❤ . خواستم برم جلو و بگم سو تفاهم شده ولی خجالت میکشیدم...اروم اروم سمت کلاسم رفتم...فضای کلاس دانشگاه برام آزار دهنده بود...انگار یه غریبه بودم...حوصله هیچکس رو نداشتم...اروم رفتم و آخر کلاس نشستم و منتظر بودم زودتر کلاس تموم بشه... بعد از کلاس حتی حوصله نشستن تو کافه و جایی که همیشه مینشستم هم نداشتم😕 یه گوشه از حساط نشستم و مشغول چک کردم گوشیم شدم . . تو حیاط دانشگاه بودم که دوسه تا از بچه های هم اردویی و بسیجی رو دیدم... . . انگار که میان غریبه ها اشنایی دیده باشم خوشحال شدم و سریع رفتم جلو... سلام...😊 سلام اخوی...بفرمایین؟! اگه اشتباه نکنم ما همسفر راهیان نور بودیم...😕 -آهان...بله بله...خوبید شما؟؟☺ -ممنونم... -خب کاری داشتید؟! -نمیدونم چجوری بگم😕من از وقتی از راهیان برگشتیم یه جوریم...دوست دارم مثل شماها باشم... خوب باشم ولی راه و روشش رو نمیدونم😔 -ما که خوب نیستیم حاجی😕...سعی کن مثل شهدا باشی...ما الان داریم میریم مسجد اگه دوست داری بیا اونجا بیشتر حرف بزنیم. . -باشه باشه حتما... . نزدیک مسجد که شدیم دوتایی استیناشون رو بالا زدن و رفتن وضو بگیرن...منم راستیتش وضو گرفتن رو خوب بلد نبودم و به دست اونا نگاه میکردم و همون کار رو میکردم... . داخل مسجد شدیم دیدم مشغول به نماز خوندن شدن... خواستم الکی ادا نماز خوندن در بیارم ولی گفتم سهیل کی رو میخوای گول بزنی؟! خودت رو یا خدارو؟!😕 گوشیم رو در آوردم و سرچ کردم آموزش نماز... دو دور کامل خوندم و منم شروع کردم به نماز خوندن... خیلی حس خوبی داشتم...😊 . بعد از نماز همراه بچه ها راهی دفتر بسیج شدیم...اونجا با چندتا دیگه از بچه ها اشنا شدم...و بنا به پیشنهاد بچه ها فرم بسیج رو هم پر کردم چند مدت به همین روال گذشت و من داشتم به شخصیت جدیدم عادت میکردم... به مسجد و هیات رفتن...به شوخی ها و دور دورها با بچه مذهبیا و احساس خوبی داشتم... همه چیم عوض شده بود...شوخیام...دوستام...حتی چیزهایی که باعث شادی و غم هام میشدن هم تغییر کرده بودن.. یه روز تصمیم رو گرفتم... باید مستقیم با اون دختر حرف بزنم...باید بهش بگم که... راستیتش حس میکردم هیچکس مثل اون نیست و اون با همه فرق داره... . یه روز بعد نماز دیدم کنار در مسجد با دوستش وایساده... خیلی با خودم کلنجار رفتم که چیکار کنم... آب دهنم رو قورت دادم و آروم جلو رفتم 😕😕 . سلام...😞 سلام..بفرمایین...😐 -ببخشید میخواستم اگه اجازه بدین یه چیزی بهتون بگم..😔 . . . رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات🌺 ------------------------------------- 🔷وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ ---------------------------------------- 🔶 و هرگز به ناچیزی که به قومی از آنان (قومی کافر و جاهل) در جلوه دنیای فانی برای داده‌ایم چشم آرزو مگشا، و خدای تو بسیار بهتر و پاینده‌تر است. ---------------------------------------- 🔻.And do not extend your eyes toward that by which We have given enjoyment to [some] categories of them, [its being but] the splendor of worldly life by which We test them. And the provision of your Lord is better and more enduring. ---------------------------------------- 📙آیه 131 سوره طه 📬پیام ها 1📤- رسيدن به مقام رضايت از خداوند، در صورتى است كه به زرق و برق دنيا خيره نشوى. (آرى كسى كه جذب جلوه‌هاى مادّى شد، احساس كمبود و تبعيض مى‌كند و از خدا راضى نمى‌شود) «لَعَلَّكَ تَرْضى‌ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» 2📤- انسان به طور طبيعى به سوى مادّيات گرايش دارد، امّا بايد آن را مهار كند. «لا تَمُدَّنَّ» 3📤- نگاه، مقدّمه جذب و دلبستگى است. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» ز دست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد 4📤- رهبرى امّت نبايد چشم داشتى به مال ديگران و توجّهى به مادّيات داشته باشد و مقهور و شيفته‌ى دنياى پر زرق و برق ديگران شود. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» 5📤- جلوه‌هاى مادّى حتّى براى انبيا مى‌تواند خطرساز باشد. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» 6📤- همه‌ى متاع‌هاى دنيوى و وسايل كاميابى، نعمت الهى محسوب نمى‌شوند. «مَتَّعْنا» نه، «انعمنا» 7📤- همه‌ى كافران، كامياب نيستند. «أَزْواجاً مِنْهُمْ» 8📤- جلوه‌هاى زندگى دنيوى همچون غنچه و شكوفه‌اى است كه هرگز گل نمى‌شود. «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» 9📤- جلوه‌هاى زندگى دنيا، ابزار آزمايش انسان‌هاست. «لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ» 10📤- به آنچه در خود داريم بينديشيم، نه آنچه در دست ديگران مى‌بينيم. «رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ» 11📤- رزق دادن از شئون ربوبيّت خداوند است. «رِزْقُ رَبِّكَ» 12📤- همه‌ى دارايى‌هاى انسان رزق او نيست. چون بسيارند كسانى كه همه نوع امكانات دارند، امّا بهره خودشان كم است. لا تَمُدَّنَ‌ ... مَتَّعْنا ... رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ 13📤- ملاك ارزش هر چيز دو امر است؛ يكى خير بودن و ديگرى پايدار بودن. «خَيْرٌ وَ أَبْقى‌» https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما در این بحث به دنبال این نیستیم که صرفا کاری کنیم که زندگیمون پر از مشکل نباشه!بلکه ما دنبال ساختن یه خانوادۀ نمونه هستیم. ما باید دنبال این باشیم که یه خانوادۀ نمونه داشته باشیم و یا حداقل در خانوادمون "یه فرد نمونه" باشیم. متاسفانه در جامعۀ ما باب شده که مردم و مسئولین فرهنگی به دنبال این نیستن که خانواده های عالی داشته باشین، بلکه تا بحث خانواده میشه میخوان سمینار و همایش بذارن و راه کار های کاهش مشکلات خانوادگی رو بررسی کنن! فقط دنبال این هستن که خانواده ها صبح تا شب با هم دعوا نکنن! خب عزیز من شما بیا یه فرهنگ قوی در زمینۀ داشتن خانوادۀ عالی رو بین مردم رواج بده، به طور خودکار بسیاری از مشکلات هم حل میشن. در واقع باید زمینۀ مشکلات رو از بین برد... اگه فرهنگ زندگی مؤمنانه که بر اساس مبارزه با هوای نفس هست، در جامعه رواج پیدا نکنه، آمار مشکلات خانوادگی هم بالامیره.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: همینطور که الان آمار طلاق و مشکلات خانوادگی خیلی بالا هست. البته آمار نارضایتی هایی که فعلا منجر به طلاق نشده هم باید بهش اضافه کرد! این مشکلات و درگیریها اگرچه به طلاق ختم نشه اما اثر خودش رو روی فرزندان خانواده ها خواهد داشت... 🚸 خصوصا مشاوران و روانشناسان غربزده باعث عمیق تر شدن این مشکلات میشن. ریشۀ بسیاری از مشکلات اجتماعی، نبود خانواده های قوی هست. مثلاً اگه میبینید که بدحجابی توی جامعه گسترش پیدا کرده، اول از همه باید "به فکر اصلاح خانواده ها بیفتید". یکی از دوستان میگفت که ما میخوایم یه کار موثر در زمینه حجاب انجام بدیم. گفتم برید و برای قدرتمند کردن خانواده ها تلاش کنید چون ریشۀ بد حجابی توی خانواده های ضعیف هست. توی خانواده ای که به پدر احترام گذاشته نمیشه، معلومه دختر اون خانواده بی بند و بار خواهد شد... خصوصا اگه خانمی اهل توهین و بی احترامی به شوهرش باشه ناخودآگاه بچه های خودش رو خراب کرده.
.......: یه مادری مدیر مدرسه بود، اتفاقا خیلی خوب کار فرهنگی میکرد. دانش آموزانی که توی مدرسه ایشون درس میخوندن همگی مؤدب و نمونه بودن ولی ایشون دو تا دختر داشت که فوق العادی بی ادب و بی بند و بار بودن. ایشون از این وضعیت خیلی ناراحت بود و هر چی فکر میکرد به نتیجه ای نمیرسید. بهش گفتم برخورد شما با شوهرتون چطوره؟ آیا بهش احترام میذارید و اقتدار مرد رو توی خونه حفظ میکنید؟ ایشون گفتن خیر! شوهرم یه کارگر ساده هست و خیلی وقتا حرفای بیخود میزنه؛ برای همین ضرورتی نداره که من بخوام بهش احترام بذارم! گفتم تنها دلیلی که دخترات اینطوری شدن همینه که به شوهرت توی خونه و خصوصا جلوی بچه ها احترام نمیذاری... تو هر چقدر هم که پول خرج کنی آخرش فایده ای نداره. هرچقدر کلاس قرآن و هیئت و بسیج بفرستی هیچ اتفاقی نمی افته. آخرش باید رفتارت رو نسبت به شوهرت اصلاح کنی....
ادامه این بحث هفته ی آینده ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا زنان در #بهشت می‌توانند چند شوهر داشته باشند؟؟ #استاد_محمدی https://eitaa.com/zandahlm1357