eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.7هزار عکس
35.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ هر دو کلیپ بالا که از بیانات آقا درباره " " درست شده را با دقت ببینید ، خواهشا چندبار ببینید ، نقشه راه را آقا گفته ، وظیفه ما را هم فرمودند ، دیگر تعلل برای چیست ؟ دیگر کار نکردن چه معنایی دارد؟ 👌 جالب اینکه آقا فرمودند با منطق و استدلال درست وارد این عرصه شوید و گله و شکایت کردند از رفتار برخی ها که با فحش دادن و انواع و اقسام تهمت ها به جریان های رقیب و مخالف در حال فعالیت هستند. ⬅️⬅️ دقیق و کامل در یک تکه کاغذ یادداشت کنید که آقا چه چیزهایی را به عنوان فعالیت های دشمنان و چه کارهایی را به عنوان وظایف ما معرفی می کنند ، سپس آن کاغذ را همیشه جلوی چشم خود بگذارید تا هر وقت خسته شدید ، بدانید که ما جهادی مهم در پیش داریم ، پس خستگی معنا ندارد. باید خود را مجهر و مسلح به سلام علم و تحلیل و استدلال کرد، نگذاریم حرفها و توصیه های آقا فراموش شود . 👈 بسم الله 👉
668.6K
🔰 بنشینیم خود را بررسی کنیم تا بهتر از انقلاب دفاع کنیم...
689.5K
💠 ماجرای پخش جمله دروغین منسوب به رهبری آن هم فقط یک روز بعد بیانات ایشان ، دو عبرت برای ما داشت....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
ظهر هنگام بود و نيروهاي خط شكن بر روي اسكله در ابتداي آبراهه موته براي حركت لحظه شماري مي‌كردند. وقت نماز كه شد صداي اذان از حنجره‌هاي مشتاق رزمندگان عاشورايي هور را در برگرفت. هور درهاله اي از معنويت فرورفته بود. اذان كه تمام شد همه به نماز ايستادند. هر رزمنده اي در عالم خودش بود و با خدايش راز و نياز مي‌كرد. چشمهاي اشكبار و شانه‌هايي كه تكان مي‌خورد. در آن لحظات همه چيز رنگ خدايي به خود گرفته بود... ساعت سه بعد از ظهر آقا مهدي به فرماندهان گردان‌ها دستور داد كه حركت كنند. نيروهاي خط شكن با چشماني اشك بار از همديگر جدا مي‌شدند و قول شفاعت مي‌گرفتند. آقا مهدي ابتداي آبراه موته داخل قايق ايستاده بود و پرچم‌هاي جمهوري اسلامي ايران و يا حسين (عليه السلام) در قايقش در اهتزاز بود. به بچه‌ها كه از همديگر خداحافظي مي‌كردند نگاه مي‌كرد. فرماندهان را يك به يك پيش خود مي‌خواند و توصيه اي مي‌كرد. نيروها كه سوار بر بلم‌ها از جلوي جلوي چشمانش رد مي‌شدند، دست تكان مي‌داد و چيزي مي‌گفت. روي حركت آرام و بي صدا تا رسيدن به خط دشمن زياد سفارش مي‌كرد. داشتم بلم‌ها را وارد آبراهه موته مي‌كردم كه صدايم زد. رفتم نزديكش، سلام و احوالپرسي كرديم. خسته نباشيدي به هم گفتيم و بعد آقا مهدي گفت: آقا كريم! به بچه‌ها بگين ذكر خدا را فراموش نكنن، توي مسير تا رسيدن به سيل بند، اگه هلي كوپتري چيزي ديدين، هيچ [ صفحه ۱۲۷] كس حق تيراندازي نداره، حتي اگه هلي كوپتري شما را با موشك خواست بزنه، سريع برين داخل ني زارها پناه بگيرين ولي حق تيراندازي ندارين... با آقا مهدي خداحافظي كردم و آرام آرام از اسكله دور شديم. نزديك‌هاي غروب به سه راهي فتح رسيديم، تا اينجا اتفاق خاصي نيفتاده بود؛ ولي اينجا سر و كله دو فروند هلي كوپتر دشمن در آسمان هور ظاهر شد كه درست مي‌آمدند بالاي سر ما. به توصيه آقا مهدي بي هيچ عكس العملي سريع خزيديم داخل ني زارها. «و جعلنا» مي‌خوانديم و توي دلمان از خدا دفع شر هلي كوپتر را مي‌خواستيم. هلي كوپترها چرخي در آسمان زدند و بعد برگشتند رفتند. پيش بيني آقا مهدي درست از آب در آمده بود و با شكر به درگاه خداوند متعال به راه مان تا رسيدن به خط دشمن ادامه داديم. عمليات انجام شد و گردانهاي خط شكن به اهداف خود رسيدند... روز اول عمليات، آقا مهدي از سيل بند اول، منطقه عمليات را بررسي مي‌كرد و با بي سيم به فرماندهان دستورات لازم را مي‌داد. تعدادي از نيروهاي خط شكن هم دور و برش مي‌پلكيدند و حاضر بودند آقا مهدي دستوري بدهد با جان و دل انجام دهند. تانك‌هاي عراقي از محور گردان علي اصغر مي‌گريختند. توي بي سيم به فرمانده گردان علي اصغر گفت: برادر تقي لو! چرا مي‌ذارين تانك‌ها فرار كنن؟ نمي دوني هر كدام از اين تانك‌ها كه سالم از محاصره ما مي‌رن، در ادامه اين عمليات يا عمليات بعدي هر يك مي‌تونه ده‌ها رزمنده بسيجي ما را به شهادت برسونه... [ صفحه ۱۲۸] تقي لو گفت: آقا مهدي! نيرو نداريم، چند نفر بيشتر نيستيم، بي سيم چي هست و خودم و... https://eitaa.com/zandahlm1357