eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: پس از پیروزی انقلاب، مأمور شکنجه کننده ی حسین به همراه دیگر شکنجه گران دستگیر شد. از حسین خواسته شد که اگر شکایتی دارد، به دادگاه بدهد! حسین به دادگاه رفت و پس از نصیحت و اندرز افسری که شکنجه اش کرده بود، نامه ای نوشت و خواست که او به درگاه خدا توبه کند. او با بزرگواری از جرم شکنجه گرش درگذشت. در پایان نامه ی حسین آمده است: اینجانب جرمی برای سروان م. ن قائل نشده تا پس از آزادی عنصری مجاهد و مومن، در خدمت انقلاب باشند. ۲۲ برای این که خطر حمله ی عراق به ایران را مستند کند و مسئولین را نسبت به این خطر آگاه کند، دست به ابتکار جالبی زد؛ یکی از سالن‌های مرکزی اهواز را برای برگزاری نمایشگاهی در نظر گرفت. سپس همه ی اجناس و سلاح‌هایی را که عراق در اختیار مرزنشینان قرار داده بود، در آن جا به نمایش گذاشت. از خبرنگاران دعوت کرد تا به تهیه گزارش از نمایشگاه بپردازند و خود نیز توضیحات کامل را ارائه داد. البته، این اقدام او متأسفانه مؤثر نیفتاد و دولت مسئله را جدی تلقی نکرد. ۲۳ نیمه شب بود دیدم هنوز چراغ اتاق حسین روشن است. رفتم ببینم دارد چکار می‌کند؛ در را که باز کردم دیدم روی کتاب خوابش برده. آرام چراغ را خاموش کردم و تا خواستم از اتاق بروم بیرون، صدای حسین را شنیدم که گفت: چراغ را روشن کن. گفتم: چرا نمی خوابید، نزدیک صبح است. گفت: فردا امتحان دارم. گفتم: خواب دیدی خیر باشد؛ چه امتحانی؟ حسین چشمانش را باز کرد و گفت: امتحان دارم؛ هر روز خداوند از ما امتحان می‌گیرد. چراغ را روشن کردم و او به مطالعه ی خود ادامه داد. ۲۴ حسین از زمان دانشجویی، هر هفته حداقل یک شب برای کمک، به مناطق محروم شهر می‌رفت و غذا و وسایلی را که از طریق دانشجویان یا مردم جمع کرده بود، بین مستمندان توزیع می‌کرد. این کار در اوایل پیروزی انقلاب که سر او خیلی شلوغ بود و همچنین در ایامی که در روز چندین جلسه ی کلاس و سخنرانی داشت، متوقف نشده بود. هیچگاه حالت خسته و پریشان او را در شبی از شب‌های بهار سال ۱۳۵۸فراموش نمی کنم. یکی دو ساعت بعد از نیمه شب، با لباس خاکی به خانه آمد. وقتی از کارش جویا شدم، در حالی که اشک در چشمش حلقه زده بود از وضعیت خانواده‌های مستضعف برایم تعریف می‌کرد. ۲۵ حسین نهج البلاغه را خیلی خوب خوانده بود. ما سخنرانی‌های او را که با عنوان «درس‌هایی از نهج البلاغه» از صدای جمهوری اسلامی ایران، مرکز اهواز، پخش می‌شد، به خوبی در یاد داریم؛ همچنین سخنرانی‌هایی را که در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی با عنوان «جنگهای پیامبر» انجام می‌داد و همزمان از بلندگوی همه ی مساجد شهر و همین طور در جبهه ها، پخش می‌شد. ۲۶ در تابستان سال ۵۹ حسین خودش را برای شرکت در مراسم حج آماده می‌کرد. با گروهی از دوستانش برای برگزاری راهپیمایی برائت از مشرکان برنامه ریزی می‌کردند. حدود سه ماه جلسات هفتگی برای تقسیم کار بین برادران، در منزل حسین برگزار می‌شد. حسین، احرامش را نیز آماده کرده بود، اما روز ۳۱ شهریور، که قرار بود اولین پرواز حجاج انجام شود، همه فرودگاهها توسط عراق بمباران شد و سفر حج لغو گردید. 📚پیک افتخار خاطرات شهید حسین علم الهدی https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: حمد نورانی کننده قوله علیه السلام: وَ تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الاْءَبْشَارُ. أولاً بدان که: « وجه » گاهی اطلاق می‌شود بر قصد، آیه: « وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الاْءَرْضَ [۳] » أی قصدت قصدی، و گاهی بر صورت اطلاق می‌شود، چنان که گاهی اطلاق می‌شود بر ذات و قلب، « وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ [۴] »، أی قلوب، «و أعوذ بوجهک الکریم» [۵] أی بذاتک. و ابیضاض، استعاره می‌شود گاهی از نوریّت و بهجت و سرور، چنان که اسوداد از حزن و اندوه. ---------- [۳]: ۱ - سوره مبارکه انعام، آیه ۷۹. [۴]: ۲ - سوره مبارکه قیامت، آیه ۲۲. [۵]: ۳ - الکافی، ج ۳، ص ۳۴۶. و دعای: « اللّهم بیّض وجهی یوم تسودّ فیه الوجوه » [۶]، أعنی: خدایا نورانی و مسرور نما قلب مرا، روزی که کدر و ظلمانی و مغموم باشد قلوب، اگرچه از کثرت ارتباط و علاقه بین روح و بدن عوارضاتی که در باطن عارض روح می‌شود از قبیل غضب و خوف و فرح و اندوه اثره او از نفس سرایت به ظاهر بدن می‌نماید، چون حُمرت و صُفرت و انبساط و انقباض وجه، مثلاً وقتی که نفس به یکی از حواسّ خود از قبیل باصره و سامعه و خیال و واهمه ادراک امر مکروهی نمود از اثره او اضطراب و التهابی در باطن پیدا شود که موجب قلیان دم قلب گردد، به واسطه دفع منافر از خود روح دفعةً توجّه به ظاهر بدل، و اثر توجّه او در ظاهر بدن حُمرت وجه می‌شود، چنان که در خوف نفس امر منافری را ادراک نموده در ظاهر به واسطه هرب از موذی روح دفعةً از ظاهر بشره فرار به باطن نموده، و روح بخاری که مَطیّه [۱] نفس است نیز به تبعیت روح به باطن توجّه نماید. و چون روح بخاری دفعةً از ظاهر بدن هرب به باطن کرده به واسطه عدم توجّه خون به ظاهر جلد صفرتی در بَشَره پیدا می‌شود، چنان که در فرح و سرور که نفس امر محبوبی را درک نموده از اشتیاق او متدرّجا به ظاهر بدن توجّه نماید، و از توجّه روح بخاری به ظاهر جلد خلل و مسامات قشر صورت را پر کرده، لهذا انبساطی در وجه پیدا می‌شود، و در غم و حزن به خلاف آن ادرک امر مکروه متدرّجاً نفس با مرکب خود، أعنی روح بخاری توجّه به باطن نموده، و از قلّت آن روح در ظاهر بدن انقباضی در بشره حاصل می‌شود، پس غضب توجّه نفس است از باطن به ظاهر دفعةً، چنان که فرح توجّه او است از باطن به ظاهر متدرجاً، و غم و اندوه توجّه نفس است از ظاهرِ بدن به باطن متدرّجاً. بالجمله، بدان که: جائی حقّ تعالی از اشراق و نوریت و بهجت باطنی قلب تعبیر ب« نضرة »، نموده و قال: « وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ [۲] » أی منوّرة مسرورة، و نقیض او که ظلمت و کدورت و کراهت قلب باشد ب-« بسرة » تعبیر فرموده، و قال: « وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ [۱] »، ای کدرة متکرّهة، که اثر او در ظاهر بدن انقباض وجه است، و گاهی از نوریت و ابتهاج قلب تعبیر به بیاض فرموده، و قال: « یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ [۲] »، و از ظلمت و کدورت و اندوه قلب که وجه باطنی است تعبیر سواد، و قال: « وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ». [۳] پس، بعد از این مقدمات فقره دعاء قول معصوم علیهم السلام: « و تَبْیَضُّ به وجوهنا اذا اسودّت الأبشار » مفادش این که حمد و توحید می‌نمایم تو را، توحیدی که به سبب آن نورانی و مسرور شود قلب ما زمانی که ظلمانی و کدر شود در آن روز اَبشار، اَعنی بشره، و ظاهر صور مشرکین و جاحدین ؛ و هو یوم الموت الذی لایغنی فیه مولی عن مولی شی ء، « وَ الاْءَمْرُ یَوْمَئِذٍ للّه ِِ [۴] »، این است که عرض می‌نماید. ---------- [۶]: ۴ - الکافی، ج ۳، ص ۷۰ ؛ الفقیه، ج ۱، ص ۴۱ ؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۰۵ ؛ جامع الأخبار، ص ۶۳. [۱]: ۵ - مطیه: مرکب، وسیله سواری. [۲]: ۱ - سوره مبارکه قیامت، آیه ۲۲. [۱]: ۲- همان، آیه ۲۴. [۲]: ۳ - سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۶. [۳]: ۴ - همان. [۴]: ۵ - سوره مبارکه انفطار، آیه ۱۹. 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: همنشینی با حاکم منصور عباسی نامه ای به امام صادق علیه السلام نوشت که چرا مانند دیگران نزد ما نمی آیی؟ امام نوشت: نه دنیایی دارم که برای آن از تو بیمناک باشم و نه آخرتی داری که به آن امیدوار گردم. نه نعمت ویژه ای داری که تبریک گویم، و نه در بلایی هستی تا تسلیت گویم. منصور نوشت با ما بنشین تا پندمان دهی. دعا برای گنهکار ابوحازم گوید: در موقف حج در مشعر زنی زیبا را دیدم که روبند برداشته و مردم را به چهره فریفته. گفتم: ای زن این مشعرالحرام است؟ چرا مردم را از عبادت باز داشته و به خود مشغول کرده ای؟ از خدا بترس و چهره بپوشان. گفت: من زنی هستم که به خاطر تقرب به خدا ظلم نمی کنم، من می‌خواهم آنکه گناه ندارد به قتل برسانم، ابوحازم به یارانش گفت: دعایش کنیم که خدا این صورت زیبا را در آتش نسوزاند. شعبی از این واقعه با خبر شد، گفت: شما حجازی‌ها خیلی رقیق القلب هستید، اگر عراقی بودید می‌گفتید خدا تو را لعنت کند. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجموعه نمایش صوتی " یک آیه یک قصه " "آموزش مفاهیم قرآن به کودکان با قصه" 🔹قسمت های 1 تا 46 🔹 تهیه شده در رادیو قرآن با اجرای سرکار خانم
1_1032504831.mp3
2.42M
قسمت 1️⃣ 📜سوره مبارکه شرح آیه ۵ و ۶ 🔹"فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً"🔹
پیامد ناسزا گفتن به زمین و زمان لا تَسُبُّوا الرِّیاحَ فإنّها مَأمُورَةٌ، ولا تَسُبُّوا الجِبالَ ولا السّاعاتِ ولا الأیّامَ ولا اللَّیالِیَ فَتَأثَمُوا وتَرجِعَ علَیكُم. به بادها ناسزا مگویید كه آنها (از جانب خداوند) مأمورند و كوهها و لحظه ها و روزها و شبها را ناسزا نگویید كه گنهكار مى شوید و به خودتان بر مى گردد. حضرت محمد(ص) (علل الشرائع، ص 577، ح 1 - منتخب میزان الحكمة، ص 264) اسرارآفرینش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️تعامل بین این پرنده نوک قرمز و ایمپالا یک رابطه همزیستی است . نوک قرمز اجازه دارد، کنه و شپش های بدن ایمپالا را بخورد. ♻️« قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیۤ أَعۡطَىٰ كُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ » (طه - 50) 🍃 (ع) گفت: « ما همان کسی است که به هر را او بوده داده؛ سپس کرده است!» (طه - 50 ) اسرارآفرینش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️با تفکر ببینیم.برای ضبط این سه دقیقه، حدودا دو سال زمان صرف شده است. ⁉️چگونه در فضای محصور رحم مادر( انسان و یا حیوان) جنین بوجود می آید، تغذیه می شود ، رشد می کند و به وقت معین متولد می شود. چه کسی این موجودات را خلق می کند؟! 👌👌تنها خداوند خالق کل هستی، 14 قرن پیش، عصر فقر علم، به بسیاری از خلقت های جهان بویژه، مراحل تشکیل جنین در رحم مادر(انسان) اشاره فرموده!!! ‼️پروفسور تياسن در مورد آيات جنين شناسي قرآن كريم می گوید: معتقدم كه هر آنچه در 1400 سال پيش در قرآن آمده است، كاملا درست است و پايه و اساس علمي دارد و علم مي‌تواند به مرور زمان يكايك آنها را به اثبات رساند. «سپس از نطفه، لخته خونى آفريديم، آن گاه لخته خون را پاره‌گوشتى ساختيم و پاره گوشت را به صورت استخوان‌هايى در آورديم، و استخوان‌ها را با گوشت پوشانديم، سپس آن را آفرينش تازه‌اى داديم، پس شايسته‌ى تكريم و تعظيم است خداوندى كه بهترين آفرينندگان است.» (سورۀ مومنون - آیۀ 14)
.......: سوره‌ها از نگاه حروف و حرکات ۱. کدام سوره است که به غير از ميم بسم الله در آن حرف ميم وجود ندارد؟ سوره اي که در آن حرف ميم نيست؛ سوره کوثر است ۲. کدام سوره از قرآن است که به غير از کسره‌هاي بسم الله فقط يک بار اعراب کسره آمده است؟ سوره اي که فقط يک بار اعراب کسره در آن آمده است؛ سورهاخلاص است. ۳. کدام سوره است که حرف فاء در آن نيست؟ سوره اي که در آن حرف فاء نيست سوره حمد است. ۴. کدام سوره است که حرف آخر تمامي آياتش (به غير از بسم الله) حرف (سين) است؟ سوره ناس تمامي آياتش به سين ختم مي‌شود. ۵. کدام سوره است که حرف آخر تمامي آياتش (به غير از بسم الله) حرف (دال) مي‌باشد؟ سوره توحيد تمامي آياتش به دال ختم مي‌شود. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: چرا فرضيّه كهنه عود ارواح از نو زنده شد؟ سؤال: اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه چرا پاره اى از محافل روحى غرب، در يكى دو قرن اخير، اصرار دارند فرضيّه كهنه و خرافى عود ارواح و تناسخ را از نو زنده كنند و روح تازه اى در كالبد آن بدمند؟ مگر آنها هم به خرافات علاقه اى دارند؟! آيا هنگامى كه مى بينيم در ميان دانشمندان غرب، همان غربى كه كره ماه را براى نخستين بار فتح كرد و تكنيك و صنعت خيره كننده او به طرز شگفت آورى پيشرفته است، افرادى پيدا مى شوند كه طرفدار «كارما» و «عود ارواح» هستند، نبايد حدس بزنيم لابد در اين موضوع اسرارى است و مطالبى بر آنها كشف شده كه بر ما مخفى مانده است؟! در اين باره چه مى گوييد؟ ارتباط با ارواح، ص: ۱۶۴ پاسخ: در پاسخ اين گونه سؤالات با صراحت بايد گفت: اوّلًا، اگر تعجّب نكنيد، خرافات در ميان غربى‌ها اگر گسترده تر از شرق نباشد، كمتر نيست؛ و تعداد طالع بينها و فالگيرها- منتها به سبك مدرن و با آب و رنگ نو- در مراكزى همچون «پاريس» بسيار زياد است و تكنيك و صنايع پيشرفته، نه دليل بر خرافى نبودن است، و نه مانع آن؛ و حتّى حساب صنعت و فلسفه هم بكلّى از هم جدا است. ثانياً، از آنجا كه مسأله اعتقاد به عود ارواح يك جنبه استعمارى قوى دارد، و از طرفى روح استعمار آنچنان با زندگى و افكار جمعى از مردم غرب آميخته است كه حتّى در فلسفه، ادبيّات، و بحث هاى علمى آنها- تا چه رسد به مسائل تبليغاتى- نفوذ كرده، اين سوءظن براى انسان پيش مى آيد كه نكند گسترش دامنه عقيده به تناسخ و عود ارواح نيز مربوط به افكار استعمارى باشد. اكنون به توضيح زير توجّه فرماييد: اعتقاد به «كارما» و عود ارواح از آن نظر جنبه استعمارى دارد كه اقوام محروم و استثمار شده را به پذيرش اين طرز زندگى ملالت بار، به عنوان اين كه ممكن است كفّاره گناهان زندگى پيشين آنها باشد، تشويق مى كند، و آن را قابل تحمّل مى سازد. ارتباط با ارواح، ص: ۱۶۵ عقيده به تناسخ، يك نوع حالت تسليم و رضا در افراد ايجاد مى كند، و آنها رابه استقبال انواع ناملايمات و محروميّت‌ها به عنوان يك وسيله تكامل و شست و شوى روح دعوت مى نمايد. بى جهت نيست كه بعضى از مطّلعين نقش مؤثّر عقيده به كارما را در استعمار هندوستان و حكومت طبقاتى بر مردم هند قابل انكار نمى دانند. در پاورقى كتاب مشرق زمين گاهواره تمدّن (جلد دوّم، صفحه ۷۳۵) چنين مى خوانيم: عقيده به كارما و تناسخ، بزرگترين مانع نظرى در راه اجراى نقشه برچيدن دستگاه فرقه اى در هند است؛ زيرا هندوهاى متديّن عقيده دارند كه اختلافات طبقاتى، حاصل سلوك روح در طىّ حياتهاى گذشته و جزئى از نقشه الهى است كه بر هم زدن آن به منزله هتك حرمت دين و مقدّسات است!! «۱» ارتباط با ارواح آیت الله شیرازی https://eitaa.com/zandahlm1357
مستند صوتی شنود - 13.mp3
17.44M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۱۳ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه سیزدهم: 🔻 وضعیت جنگ اسرائیل درغزه 🔻 گردابی از نور که من را به دشت بسیار نورانی برد 🔻 ابر سیاهی که نصف آسمان را گرفت 🔻 فرشته هایی که مسلح بودند 🔻 با یک اشاره اش، اسرائیل نابود می شد 🔻 نقش نیت و اراده شیعیان در پیشبرد اهداف 🔻 افرادی که از جنگ، رضایت خدا را در نظر نداشتند 🔻 سران جنگی که با اسرائیل بسته بودند 🔻 با یک چرخش زمین، یمن را می دیدم 🔻 جنگ عراق، جنگ قدرت بود 🔻 افرادی که خود را به آمریکا نزدیک می کردند 🔻 به ایران هم سر زدم 🔻 افرادی که با دستور آنها، کارها پیش می رود 🔻 آرامشی که بعد از دیدن تمثال امام، به من دست داد 🔻 همه عالم هستی در اختیار ماست و ما غافلیم 🔻 مقام حضرت آقا
‌🔆تجربه پس از مرگ علامه حسن زاده آملی 🔆حضرت استاد در این خصوص مکاشفه‌ای را نقل می‌فرمایند: در سحر شب یکشنبه 5 مردادماه 1348 بعد از ادای نافله شب و نافله و فریضه صبح در اربعینی که ذکر جلاله «الله» را هر روز بعد از نماز صبح به عددی خاص داشتم، بعد از این ذکر به توجه نشستم که ناگهان جذبه و حالتی دست داد و بدن طوری به صدا در آمد و می‌لرزید، آن چنان صدایی که مثلاً تراکتور روی سنگ‌های درشت و جاده ناهموار می‌رود، دیدم که جانم از بدنم مفارقت کرد و متصاعد شد ولی در بدنی مثل بدن عالم خواب قرار دارد، تا قدری بالا رفت. دیدم در میان خانه‌ای مانند پرنده‌ای که در خانه‌ای در بسته گرفتار شده است و به این طرف و آن طرف پرواز می‌کند و راه خروج نمی‌یابد، تخمیناً در مدت یک ربع ساعت گرفتار بودم و به این سو و آن سو می‌شتافتم، دیدم در این خانه زندانیم، نمی‌توانم به در بروم، سخنی از گوینده‌ای شنیدم و خود او را ندیدم که به من گفت: این محبوس بودنت بر اثر حرف‌های زیاد و بیخود تو است، چرا حرف‌هایت را نمی‌پایی!؟ 🔆من در آن حال چندین بار خدای متعال را به پیغمبر خاتم(ص) برای نجاتم قسم دادم و به تضرع و زاری افتادم که ناگهان چشمم به طرف شمال خانه افتاد که دیدم دریچه‌ای که یک شخص آدم بتواند به در رود برویم گشوده شد، از آنجا در رفتم و پس از به در آمدن چندین به سوی مشرق در طیران بودم و دوباره به جانب قبله رهسپار شدم. 🔅و هنگامی که از حبس رهایی یافتم، یعنی از خانه به در آمدم، آن خانه را بسیار بزرگ و مجلل دیدم، که در میان باغی بنا شده است و آن باغ را نهایت نبود و آن را درخت‌های گوناگون پر از شکوفه سفید بود که در عمرم چنان منظره‌ای ندیدم. 🔅و می‌بینم که به اندازه ارتفاع درخت‌ها در هوا سیر می‌کنم به گونه‌ای که رویم، یعنی مقادیم بدنم همه به سوی آسمان است و پشت به سوی زمین و به اراده و همت و فرمان خود نشیب و فراز و بسیار خدای متعالی را به پیغمبر خاتم و همه انبیاء قسم دادم که کشف حقایقی برایم دست دهد و در همین حال به خود آمدم. 🔅آن محبوس بودن چند دقیقه، بسیار در من اثر بد گذاشت به گونه‌ای که بدنم خسته و کوفته شده بود و سرم و شانه‌هایم همه سخت درد گرفت و قلبم به شدت می‌زد.
.......: مقدمه حمد وسپاس خداوند ِمالک روز قیامت را ودرود وصلوات بر محمّد وآلش باد. اعتقاد به معاد جدای از اعتقاد به توحید نیست وهرکه توحید راقبول کرده است ناچار باید معاد را هم قبول داشته باشد وآن که قیامت را انکار کند، در حقیقت توحید را انکار کرده است. همه پیامبران وامامان علیه السلام وهمه کتاب‌های آسمانی در قرآن نزدیک به هزار آیه در باره معاد است اعلام کرده اند که پس از این جهان مادی وخاکی، وبعد ازمردن انسانها، جهانی دیگر است که بنام برزخ وپس از آن جهانی دیگربنام آخرت وصحنه قیامت وبرانگیختن انسانها وجود دارد. البته«یقین»به قیامت در این دنیا برای افراد کمی وجود دارد همانطور که یقین به وجود خداوند نیز در افراد کمی وجود دارد. امّا در عالم برزخ وپس ازآن درقیامت همه انسانها حتّی کفّار ومنافقین به یقین می‌رسند وهمه باچشم خود عظمت دستگاه الهی را مشاهده می‌نمایند. لذا یکی ازاسامی قیامت«یوم الیقین»است. وبه مرگ هم، یقین گفته شده است. ابتدای ورود به برزخ علی علیه السلام چگونگی حالت احتضار را شرح میدهد ناگاه سکرات مرگ وحسرت از دست دادن آنچه داشتند، بر آنهاهجوم آورددرا این حالت، اعضاء بدنشان سست گردید ودربرابرآن، رنگ خود را باختند. سپس کم کم مرگ در آنها نفوذ کرده وبین آنها وزبانشان، جدائی افکند! او همچنان در میان خانواده خود باچشم، نگاه می‌کند وباگوشش، می‌شنود! در حالیکه عقلش، سالم است وفکرش باقی است! می‌اندیشد که عمر را در چه راهی فانی کرده وروزگارش را در چه راهی، سپری نموده است! به یاد ثروتهائی که جمع کرده است، می‌افتد! همان ثروتی که در جمع آوری آن، چشمها را بهم گذارده بود و از حرام وحلال ومشکوک گرفته، گناه جمع آوری آنها به گردن اوست! حال هنگام جدائی از آن اموال، فرارسیده، در حالیکه این ثروت برای وراث می‌ماند واز آن استفاده کرده وبهره می‌برند! راحتی آن برای دیگران وسنگینی گناهش، بر دوش اوست و او در گرو این اموال است! دست خودرا ازپشیمانی به دندان می‌گزد واین به خاطر صحنه هائی است که در هنگام مرگ، برایش مشخص می‌گردد. دراین حالت، به آنچه در زندگی به آن علاقه داشت بی اعتناست! وآرزو می‌کند، ای کاش آن شخصی که درگذشته بر ثروت او، غبطه می‌خوردم وبر او حسد می‌بردم، این اموال راجمع کرده بود! مرگ همچنان بر اعضایش، چیره می‌شود! تا آنجا که گوشش همچون زبانش، از کار می‌افتد! بطوریکه در میان خانواده اش، نمی تواند با زبانش سخن بگوید! وبا گوشش بشنود، پیوسته به صورت آنان می‌نگردوحرکات زبانشان را می‌بیند، اما صدای آنان را نمی شنود! سپس چنگال مرگ، همه وجودش را فرا می‌گیرد! چشم او نیز همچون گوشش، از کارمی افتد وروح از بدنش، خارج می‌گردد! وهمچون مرداری، بین خانواده اش می‌افتد! آنچنانکه از نشستن نزدش، وحشت می‌کنند وازاو دور می‌شوند! او نه سوگواران خود را یاری می‌کند ونه به آن شخصی که اوراصدا می‌زند، پاسخ می‌گوید! سپس اورا به منزلگاهش در درون زمین، حمل می‌کند وبه دست اعمالش می‌سپارند واز دیدارش، برای همیشه، چشم می‌پوشند! https://eitaa.com/zandahlm1357