🤲 طاعت خدا، شکر خداست!
✍آیت الله بهجت(ره) : شکر، معنای وسیعی دارد و منظور از آن طاعت خداست؛ فقط «اَلْحَمْدُلله» زبانی نیست؛ هرچند آن هم یکی از مراتب شکر است... سپاسگزاری از نعمت بهمعنای طاعت خداست که موجب افزایش نعمت میشود. کفران نعمت هم بهمعنای عصیان الهی و موجب عذاب از ناحیه اوست.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۵۸
#ما_ملت_امام_حسینیم
💠گویند "حر بن يزيد رياحی" اولين کسی بود که آب را به روی امام بست و اولين کسی شد که خونش را برای او داد. "عمر سعد" هم اولين کسی بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد برای آنکه رهبرشان شود و اولين کسی شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
کی ميداند آخر کارش به کجا می رسد؟ دنيا دار ابتلاست...با هر امتحانی چهرهای از ما آشکار می شود، چهرهای که گاهی خودمان را شگفت زده می کند. چطور می شود در اين دنيا بر کسی خرده گرفت و خود را نديد؟
می گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بدانی که نمی شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کنی. خدا هيچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی، نداده است.
شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتی حال خوبی داری و می خواهی دعا کنی، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيری ات" را بطلبی...
📚مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی
#محࢪم
#هر_خانه_یک_حسینیه
1598015392517.mp3
553.5K
📣📣امروز ابزار اساسی تبلیغ است/سخنان رهبری
🌐تبلیغ باید فضا ایجاد کند،گفتمان ایجاد کند.
‼️گفتمان یعنی یک مفهومی، معرفتی همه گیر بشود دریک جامعه
‼️گفتمان سازی برای این است که اندیشه دینی، معرفت دینی درمردم رشد پیدا کند.
#محࢪم
#هر_خانه_یک_حسینیه
#ما_ملت_امام_حسینیم
☀️☀️☀️☀️☀️☀️
@zangoharmaerafat
حسـ♡ــین جان ...
ماســک، گــرما، فاصــلہ ، ضـدعـفۅنـے ، ۅقتِ کم
روضـہ هایـت نــاز دارد! هـرچـہ باشد مــےخـرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
💥روز پزشک در ایران
تاریخ دقیق روز پزشک در ایران ۱ شهریور ماه می باشد که زاد روز پزشک بزرگ ایرانی ابن سینا نیز می باشد👇
💢تقدیم به تمام مدافعان سلامت:👇
💥دکتر جراحی که رگهای پسر شهیدش را بوسید😭
🌺 ... چند دقیقه بین شهدا گشتند تا اینکه یک جنازه را روی خاک، روبهروی دکتر قرار دادند و گفتند: 👈 این پیکر آقامجید شماست. جنازه سر نداشت اما رگهای گلویش پیدا بود😭 دکتر دوزانو روی زمین نشست و به جیب لباس مجید که خونی بود، خیره شد. روی یک تکه پارچه سیاه کوچک، نوشته شده بود مجید ابوترابی. خم شد و رگهای گلوی مجید را بوسید و کنار پیکر پسرش سجده شکر بجا آورد...😢
🌺...این فقط فصل شهادت تنها پسر دکتر را از زندگی پرفرازونشیبی برایتان روایت کردیم؛ بخشی که گویای عمق شخصیت قوی وی بود که هشت سال در اورژانسهای خط مقدم جبههها با انجام سختترین و حساسترین عملهای جراحی، جان رزمندههای بسیاری را که زنده ماندن شان به دقیقهها وابسته بود، نجات داد...😰
🌺... در گلستان شهدای نجفآباد، چهار قبر کنار هم بودند. دوتا از قبرها خالی بودند. وقتی پیکر مجید را به گلستان شهدا آوردند، دوستش از وسط جمعیت خودش را به دکتر ابوترابی رساند و او را سر دو قبری که کنده شده بود برد و گفت: آقای دکتر! مجید را اینجا توی این قبر به خاک بسپارید😇 دکتر گفت: چرا پسرم؟!
🌺... جوان جواب داد:ما چهار نفر بودیم که شبهای جمعه میآمدیم گلزار و سر مزار شهدا دعای کمیل میخواندیم. بعد از دعاچند دقیقهای در این چهار قبر کنده شده میخوابیدیم.رسول، توی همان قبری که همیشه میخوابید، دفن شده...😭 علی ابراهیمی، دوست دیگرمان هم همینطور😨 حالا مجید آمده...بعد به قبر وسطی اشاره کرد و ادامه داد:👇
قد مجید بلند بود و داخل این قبر که میخوابید، سرش را به یک طرف خم میکرد. همیشه هم میگفت: 👈 بچهها باید سر من از تنم جدا شود تا این قبر اندازهی من بشود...وهمین طور هم شد و موقع دفن مجید در قبر جاشد👈 چون سر به بدن نداشن😭هنوز چهل مجید نشده بود که دکتر برگشت به اورژانس خط مقدم برای انجام وظیفه ...😔
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
#ما_ملت_امام_حسینیم
انتشار نخستینبار
دستنوشته سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بهمناسبت فرارسیدن ماه محرم:
کشوری که در قلب، اسمِ حسین را دارد، فرهنگِ عاشورا را دارد، باید در زیست و فرهنگ الگوی جهان شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ما_ملت_امام_حسینیم
#سلام_امام_زمانم
الا ای صاحب قلبم کجایی❤
محرم شد نمی خواهی بیایی😔
هوای شال مشکی عزایت🏴
دل زار مرا کرده هوایی
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ❤
اگه هوای امام حسین رو کردید یادی از من هم بکنید...التماس دعا
💖💖💖💖
یکی از افرادی که کارش مدیریت کاروان های اعزامی از مشهد به کربلا بودو300 مرتبه به کربلا مشرف شده بود ، تعریف میکرد:
سال1396 شمسی در فرودگاه مشهد، در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند.
تعدادی از زائران به من گفتند:
تفـاوت پـروازها را با هم ببینـیـد،
آنها با چه ظاهر و سر و وضعی هستند،
گویی بعضی ها هیچ اعتقادی به اسلام و
مسلمانی ندارند، حتی در آرایش کردن
گوی سبقت را از غربیها.. ربوده اند...
همینطور که درحال گفتگو بودیم، آقا و خانومی
به همراه دختر جوانی به سمت ما آمدند.
وضع ظاهرشان به همان پروازهای دبی و ترکیه میخورد.
وقتی به ما رسیدند گفتند:
کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟
من که توقع این سوال را نداشتم گفتم:
بله، چطور مگه؟
آنها با خوشحالی گفتند:
اگر خدا قبول کند ما هم زائر کربلا هستیم.
من که بعد از حدود 300بار مدیر کاروان عتبات عالیات بودن، تا به حال اینگونه زائر نداشتم، کمی جا خوردم، ولی بعلت اینکه زائر حضرت بودند،
به آنها خوش آمد گفتم.
بالأخره همه زائرین سوار هواپیما شدند
من هم براساس وظیفه دینی و حتی شغلی قبل از
پرواز شروع کردم اصطلاحا به
امر به معروف و نهی از منکر،
(یعنی به درب میگفتم که دیوار بشنود)
میگفتم این مکانهای مقدسی که خداوند به ما توفیق زیارتشان را داده حُرمت بالایی دارند
و زائرین باید حرمت این اماکن را نگه دارند،
اما دختر این خانواده که گویا منظور اصلی من او بود
با حالت ناراحتی و بیاعتنایی به من فهماند
که اهمیتی برای حرف های من قائل نیست.
به نجف اشرف رسیدیم
من هم در زمانهای گوناگون میگفتم
که این مکان ها مقدس است و هر فرد حداقل باید ظاهرش را حفظ کند و آن دختر هم، بی اعتنایی میکرد.
تـااینکه روز آخر که در نجف اشرف بودیم
و فردا قرار بود عازم کربلاء معلی شویم؛
پدر آن دختر پیش من آمد و گفت:
حاصل زندگی من و همسرم همین یک دختر است
که پزشک اطفال است،شاید بخاطر عدم توجه ما،
او فقط در درس و شغلش موفق شده
و از اعتقادات دینی و اخروی تقریباً چیزی نمیداند!
ما تصمیم گرفتیم
او را به کربلا نزد سیدالشهدا علیه السلام بیاوریم
بلکه حضرت جبران کاستی ها و کمبودهایی که ما
طی این سالیان از نظر اعتقادی و دینی
برای فرزند دلبندمان گذاشتیم را بنمایند،
چون آرزوی هر پدر و مادری
عاقبت بخیری فرزندش میباشد.
دختر ما بخاطر نوع دوستان و جَـوی که بزرگ شده
تقریبا هیچ چیزی از مبانی دینی و اعتقادات
نمیداند و وقتی شما از لزوم رعایت حجاب صحبت میکنید، او به اتاق می آید دائم میگوید:
منظور حاج آقا فقط من هستم!
چون فقط در این کاروان منم که
سر و وضعم اینگونه است.
ما از شما میخواهیم که رعایت حال ما و
دخترمان را بفرمائید و دیگر چیزی نگوئید.
گفتم: این وظیفه من است که این مسائل را
برای زائرین گوشزد کنم تا حریم اهل بیت
علیهم السلام شکسته نشـود.
گفتگوی ما تمام شد،
و ما روز بعد عازم کربلاء شدیم.
صبح روز اول که در کربلا بودیم به لابی هتل آمده
و دیدم خانمی
با مقنعه بلند و چادر و حجابی کامل
منتظر من نشسته است و تا من را دید سلام کرد.
وقتی دید من با تعجب او را نگاه میکنم گفت:
ظاهراً من را نشناختید؛ من همان دختر بیحجاب
چند روز پیش هستم. از شما تقاضا دارم
اجازه دهید عبایتان را بشویم.
من که شوکه شده بودم گفتم:
اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت
امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید
هم پزشک؛ در شأن شما نیست که
عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم.
درحالیکه گریه میکرد از من خواهش کرد
که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه
کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود.
به او گفتم تا نگویی چه شده من نمیگذارم..
باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم
من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا
ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم.
حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند:
دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمیتواند به این مکان بیاید. حرفهایی که مدیر کاروان میزد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری میشد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی.
و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی،
طفل مریضی دارم میخواهم درمانش کنی.
او در حالیکه گریه میکرد می گفت:
حضرت طبیب همه عالم هستند...
ولی به من فرمودند دنبال من بیا...
بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و
وارد اتاق دیگری شدیم، روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که مثل قرص ماه میدرخشید
و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود.
حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن.
(خانم دکتر در حالیکه بشدت گریه میکرد، سؤال کرد:
حاج آقا مگر امام حسین علیه السلام
1598010247305_copy.mp3
79.5K
‼️تبلیغ دین، یک عمل صالح است.
❌درتبلیغ باید فکر کرد، کار کرد.
#محࢪم
#هر_خانه_یک_حسینیه
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
@zangoharmaerafat