هدایت شده از 🇮🇷 زُلال سخن 🇮🇷
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 #انتشـــــار 🚨
🚨 #مهـــــــــم 🚨
جوانهایی که اینگونه روشنگری میکنند کمتر از اونایی نیستن که جهاد میدانی میکنند .هر کس با هر تخصص و هنری که میتونه باید برای امام زمان سربازی کنه....
📤#بانشرمطالب_درفراگیری
#معارف_مهدوی_سهیم_باش
اگر ۱ نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
#ظهور_بسیار_نزدیک_است
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷ڪانال زلال سخن🇮🇷
╔═══🚥═══╗
@zolalesokhan
╚═══🚥═══╝
هدایت شده از روشنگری
🔻هشدارها یکی یکی محقق میشود
🔹پس از ماجرای قطعی برق، یکی از پوسترهای دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در حال دست به دست شدن بین کاربران است.
🔹فعالان فضای مجازی با تعجب از سرعت تحقق این هشدارها میگویند!
√ @Roshangari_ir | روشنگری
هدایت شده از چریک سایبر🇵🇸
19.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
* ادامه فعالیت سیاسیاش را منوط به عمل به وعدهها کرده ...پیامبر حضرت محمد مصطفی فرمودند. هرکه مسولیتی را بپذیردوبداندکه شایسته آن نیست،جایگاهش پراز آتش است درقبرو قيامت....
#شیلی_سازی
هدایت شده از چریک سایبر🇵🇸
32.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ همتی یا نمیدانی یا شیادی⁉️
دولت نفاق، مردم رو به زور میخواد ببره جهنم‼️
خیانت شخص قالیباف ونمایندگان مفت خور مجلس به مردم با رای دادن به همتی خائن به دولت سوم روحانی....
#شیلی_سازی
به بزرگترین گروه مطالبه گران کشوری بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/607060724C4e6078d0b5
تاریخ تحلیلی اغتشاشات از برجام تا سند 2040 استنفورد شیخ قمی جهاد تبیین .MP3
21.51M
🔴چرا برقها میره؟
✅چرا در دوره شهید رئیسی برق نمیرفت؟
➖فتنه ای که به دنبال عصبانی کردن مردم هست!!!
💥فاجعه توافق پاریس از دوره روحانی تا قطعی برق و گاز و فتنه ۹۸ بنزین و فتنه ۹۹ آب و فتنه ۱۴۰۱ مهسا
💥تاریخ تحلیلی اغتشاشات از برجام تا سند 2040 استنفورد»»» شیخ قمی
♦️شبکه نفوذ چگونه بدنبال بدبین کردن مردم نسبت به نظام دینی هستند؟
➖➖➖
شیخ قمی
@TablighGharb
@Israel666
هدایت شده از خادمان ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ولایتمداری_در_آخرالزمان
💢والله، باالله،تاالله، به یقین رضایت امام زمان در همراهی با ولایت فقیه...
🎙استاد شجاعی
#خادمان_ظهور
🆔@Khademan_Zohoor313
┈┉┅━━━━❀💌❀━━━━┅┉┈
✍ خدا جای حق نشسته
🔹کلاس پنجم بودم که با تعطیلی مدارس، به مغازه مکانیکی میرفتم. صاحب مغازه مرد بسیار بیرحم و خسیسی بود.
🔸دو شاگرد ثابت داشت که من فقط برای آنان چای درست میکردم و صف سنگک میایستادم و کارم فقط آچار و یدکیآوردن برای آنها بود که از من خیلی بزرگتر بودند.
🔹در مکانیکی لژی داشتند و همیشه صبحانه و نهار در آنجا کلهپاچه و کباب میخوردند.
🔸وقتی برای جمعکردن سفرهشان میرفتم، مانده نان سفره را که بوی کباب به آنها خورده بود و گاهی قطرهای چربی کباب بر روی آن ریخته بود را با لذت بسیار میخوردم.
🔹روزی آچار ۶ را اشتباهی خواندم و آچار ۹ را آوردم. صاحب مغازه پیکانی را تعمیر میکرد که رانندهاش خانم بود.
🔸از تکبر و برای خودنمایی پیش آن زن، گوش مرا گرفت و نیم متر از زمین بلندم کرد. زن عصبانی شد تا صاحب مغازه ولم کرد.
🔹آتش وجودم را گرفته بود. بهسرعت به کوچه پشت مغازه رفتم و پشت درخت توت بزرگی نشستم و زار گریه کردم.
🔸آن روز از خدا شاکی شدم. حتی نماز نخواندم و با خود گفتم:
چرا وقتی خدا این همه ظلم را به من دید، بلایی سر این آقا نیاورد؟
🔹گفتم:
خدایا! این چه عدالتی است؟ من که نماز میخوانم، کسی که بینماز است مرا میزند و آزار میدهد و تو هیچ کاری نمیکنی؟
🔸زمان بهشدت گذشت و سی سال از آن ایام بر چشم برهمزدنی سپری شد. همه ماجرا فراموشم شده بود و شکر خدا در زندگی همه چیز داشتم.
🔹روزی برای نیازمندان قربانی کرده بودم و خودم بین خانوادههای نیازمند تقسیم میکردم.
🔸پیرمردی از داخل مغازه بقالی بیرون آمد. گمان کردم برای خودش گوشت میخواهد.
🔹گفت:
در این محل پیرمردی تنها زندگی میکند. اگر امکان دارد سهمی از گوشت ببرید به او بدهید.
🔸آدرس را گرفتم. خانهای چوبی و نیمهویران با درب نیمهباز بود.
🔹صدا کردم، صدایی داخل خانه گفت:
بیا! کسی نیست.
🔸وقتی وارد اتاقی شدم که مخروبه بود پیرمردی را دیدم. خیلی شوکه شدم گویی سالها بود او را میشناختم. بعد از چند سؤال فهمیدم صاحب مغازه است.
🔹گذر زندگی همه چیزش را از او گرفته بود و چنین خاکنشین شده بود.
🔸خودم را معرفی نکردم چون نمیخواستم عذاب وجدانش را بر عذاب خاکنشینیاش اضافه کنم.
🔹با چشمانی گریان و صدایی ملتمسانه و زار به من گفت:
پسرم آذوقهای داشتی مرا از یاد نبر. به خدا چند ماه بود گوشت نخورده بودم که آن روز به بقال گفتم: اگر عید قربان کسی گوشتی قربانی آورد خانه مرا هم نشان بده.
🔸از خانه برگشتم و ساعتی درب خودرو را بستم و به فکر فرورفتم. شرمنده خدا بودم که آن روز چرا نمازم را نخواندم و کارهای خدا را زیر سؤال تیغ نادانیام بردم.
🔹با خود گفتم:
آن روز از خدای خود شاکی شدی و دنبال زندگی صاحب مغازه بودی که چرا مثل او، خدا تو را ثروتمند خلق نکرده است.
🔸اگر خدا آن روز، امروزِ تو و صاحب مغازه را نشانت میداد و میپرسید: میخواهی کدام باشی؟ تو میگفتی: میخواهم خودم باشم.
💢 پس یاد گرفتم همیشه در زندگی حتی در سختیها جای خودم باشم که مرا بهرهای است که نمیدانستم.
👇👇👇
💎نسیم معرفت 🦋
https://eitaa.com/M_Khosravi_zanjan
هدایت شده از عبد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سلام
🍀به روز سه شنبه بیست و دومین روز آبان ماه ۱۴۰۳خوش آمدید.
🌺تقدیم به حضور گرمتون
🍀سه شنبه تون پُر از عطـر خـدا
🌺امروزتون شاد و
🍀سرشاراز عشق و رضایت
🌺سلامتی ساکن جان هاتون
🍀و لبخنـد جاری
🌺در زندگیتون باشد
🍀کسب و کارتون خوب
🌺شادیهاتون دائمی
🍀و حال دلتون عالی باشـه
🌼ذکر روز سه شنبه یا ارحم الراحمین 🍃
سلام علیکم:
" معلم🪑زنجان "
به ابر گروه فرهنگیان استان زنجان
خوش آمدید
https://eitaa.com/joinchat/430047969Ce673a932b5
درد فهمیدن، فهماندن و مفهوم شدن مال من است؛
من معلم هستم.