4_5920099869023797580.mp3
7.6M
#شکرانه ۴۰
نذار آینده نگرانت کنـه!
اونم آینده ای که هنوز نیومده.
یادت باشه
ترس از دست دادن نعمت
نمیذاره وقتی داریش،ازش لذت ببری.
شُکرِ نعمت، نعمتت رو تثبیت میکنه.
#استاد_شجاعی 🎤
تنها مسیر...🦋
🌹 @zanjan_tanhamasir
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
🍒#تربیت_فرزند 🎁جلسه شصت و هشتم 📝موضوع: راه تسهیل مفاهیم عمیق دینی به فرزندان ونوجوانان 🍒_________
#تربیت_فرزند 🍒
جلسه شصت و نهم
📝موضوع: راه انتقال مفاهیم عمیق دینی به فرزندان ونوجوانان 💪
ما میدونیم طبیعتاً انتقالِ یک مفهوم به یک خردسال حالا همون 7 تا چهارده سال رو ما جزء گروه مخاطبمون قرار می دیم👌🏻
عدد رو هم که میخوان به بچه ابتدایی یاد بدن، دو تا سیب نشون میدن مفهوم عدد 2 رو منتقل میکنن ✅
🔹مفاهیمِ انتزاعی که در دین وجود دارد در مفاهیمِ اخلاقی همیشه ما می بینیم
🔹اینها رو بهتره که با عمل منتقل کنیم ✅
🔹پس ما یک سیاست ، یک اصلِ کلیدی را در انتقالِ مفاهیمِ دینی باید در نظر داشته باشیم که در انتقالِ مفاهیم دینی از عمل بیشتر باید استفاده کرد
این نه فقط مخصوص کودکان ونه فقط مخصوص 7 تا چهارده ساله ها بلکه، در عموم رفتارهای ما پیامبر گرامیِ اسلام فرمود:
✨کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ✨
🔹بدون زبان، بدون استفاده از مفاهیم که معانیِ الفاظ هستند انتقال بدید یعنی چی⁉️
یعنی با رفتارتون✅
🔹آدم ها در میان سالی و کهن سالی هم نیاز دارند به اینکه عملاً به اونها آموزش داده بشه👌🏻
🔹پس راه انتقال مفاهیمِ دینی از باورها گرفته که عقاید نامیده میشوند تا اخلاقیات و معنویات و همه ی مفاهیمِ دینی اینها
اکثراً خوبه عملاً منتقل بشن، این یک اصل هستش✔️
غیر از این اصل من اشاره ای به مطلبِ قبلی کنم، که گفته بودیم:
🔹قبل از این که مفاهیمِ دینی را منتقل کنیم مفاهیمِ زندگی رو معرفی کنیم💫
ودر مقام معرفیِ زندگی باید چکار کنیم ⁉️
باید محدودیت های واقعی زندگی رو با بچه ها کار کنیم✅
بچه ها رو باید با واقعیتِ دنیا آشنا کنیم
که دنیا محلِ نداشتنِ چیزهایی است که دوست داریم، وقتی این رو گفتیم راحت تر مفهوم دوم را می پذیرد✅
✨دست نزدن به چیزهایی که دوست داری و داری!
✨یعنی خود داری بکنی ، جلویِ خودت رو بگیری
ما دفعه ی قبل مفهومِ مخالفتِ با هوایِ نفس رو که مقدمه ی تقوا هم هست وحالا بعداً در موردِ تقوا هم صحبت می کنیم☺️
مفهوم مخالفتِ با هوای نفس که در 7 تا چهارده سالگی باید به بچه یاد داده بشه✅
💠تا قبل از 7 سالگی ذکر لااله الاّ اللّه و محمدً رسول الله(ص) و وضو گرفتن واینها رو به بچه ها یاد میدهیم
💠بچه تا قبل از 7 سالگی معمولاً آزاد هست از تعلیم وتربیت، مفهومِ مخالفتِ با هوای نفس اگه برایِ بچه جا نیفتد نمی تونی اونو نماز خون کنی‼️
💠 چون دوست نداره و مبنایش این نیست
که مخالفتِ با هوای نفس کنه
این مبنارو از شما نپذیرفته🤔
💠با شما دعواش می شه ، این جوری بار نیومده اصلاً😔
💠برایِ اینکه مخالفتِ با
هوایِ نفس براش جا بیفته باید از هفت سالگی شروع کنیم
💠محدودیت هارو به بچه تقدیم کنیم وبگیم تو داری وارود وادیِ پذیرشِ محدودیت ها می شی، اصلاً زندگی این گونه است که محدودیت های فراوانی درش وجود داره😊✅
💠امروز می خواهیم مفهومِ دیگری رو بگیم:
♦️در تفاوت به این مفاهیم بسیار دقت کنید
چون اینها بسیار نزدیک به هم هستند اون موقع تصور می کنیم اینا یه معنی دارن👌🏻
در حالی که باهم متفاوت هستند و با یک دقّت نظری باید اینها رو نگاه کرد
الآن ما میخوایم مفهومِ دیگری رو به بچه هامون منتقل کنیم اون مفهوم چیه⁉️
💠مفهومِ کلیدیِ حیاتِ ما است که هویتِ ما رو مشخص می کنه
💠منظور از هویت این هست که انسان خودش رو بشناسه، بدونه کیه
امام علی(ع) می فرماید :
💫خدا رحمت کند کسی را که بداند کیست واز کجا اومده وبه کجا خواهد رفت💫
💠این مفهومی که امروز می خواهیم معرفی کنیم، وباید به بچه منتقل بشه، مفهومِ هویّت ساز است
یعنی چی⁉️
یعنی باید هم ما بهش هویتش رو بشناسونیم و باهاش گفتگو می کنیم و هم او خودش در شناخت هویتش تجربه کسب میکند☺️✅
🔅مفهومی که امروز معرفی میکنیم مفهومِ عبودیت هستش😊
بچه ی ما فردا عبدِ خدا هست یا نیست⁉️
💠او عبد است که بعداً باید اطاعت بکند 😊
💠او عبد است که بعداً باید بچه ی خوبی بشود، عبد خوبی بشود ، او عبد است که بعداً باید پرستش بکند
💠این عبد باید با هوای نفسِ خود مخالفت بکند
مفهومِ عبودیت که رابطه او رو با خدا مشخص می کند، باید در هفت تا چهارده سال براش جا بیفته✅
💠قبلاً با یک خدایی آشنا شده ولی الآن می فهمه رابطه ی اون با خدا رابطه ی عبودیت هستش
حالا مفهومِ عبودیت رو چطوری به بچه منتقل بکنیم⁉️
از کجا شروع کنیم ⁉️
چطوری شروع کنیم 🤔
با چه ادبیاتی؟☺️
💠پدر ومادر نقش ارباب رو بازی می کنن واز نزدیک، تجربه ی عبد بودن رو در 7 سال دومِ زندگی به بچه یاد میدهند
💠این است که در روایت میفر مایند بچه شما از 7 تا چهارده سال عبد شماست
وشما نقشِ اون خدایِ مقتدرِ مهربان ورئوف رو بازی می کنی🍃🌺🍃
🎊الَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🎊
🌹 @zanjan_tanhamasir
خوب امیدوارم تا اینجای بحث #تربیت_فرزند نهایت بهره رو برده باشید ❤️😌
باتکرار چند تا جمله ی زیبا آرامش رو برا خودتون به ارمغان ببرید 🎁🎊
💥اهمیت ادب در کودکی🌷
💪تمرین ادب ،
💠 اولین مرحله از فراگیری مهارت مبارزه با نفس در کودکان است. مبارزه با نفس به معنای پاسخ منفی به برخی دلبخواهیها و خواستههای نابجای نفس است 💯
و1⃣ اولین مراحل آن در کودکی با فراگیری👈 حیاء و ادب آغاز میشود. 👌
🌷حیاء نوعی خودداری است،
🌹و ادب برنامهای مستمر است که
شامل یک سلسله مقررات و احترام به اطرافیان است.💯
🌹 @zanjan_tanhamasir
#با_ادب_دست_به_سينه_سلام
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
🌱سلام امام مهربانم🌱
🔖کاش....
هر روز صبح یادمان می افتاد
که چه قدر
دوستمان داری و برایمان دعا می کنی!!
اللهم عجل لولیک الفرج
#بأبي_أنت_و_امي_ونفسي_وأهلي_ومالي
🌹@zanjan_tanhamasir
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
دوستان و همراهان عزیز سلااااام🤚❣
صبـحِ قشنگ آدینه تون بخیـر و نیکی 🌺
🌸شروع آدینه تون پُر برکت با
صلوات بر حضرت محمد (ص)
امروز با نثار شاخه های گل صلوات🌸 محضر حضرت ختمی مرتبت و ائمه هدی علیهم السلام
مهمان لطف و کرم اهل بیت نبوت می شیم...
ممنونم از مهربانی و لطف شما عزیزان....☺️🌺
ممنون که هستید و ما رو همراهی می کنید...
#تنهامسیراستانزنجان
🌹 @zanjan_tanhamasir
🔴 فضیلت و اهمیت غسل جمعه
🔵 پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
🌕 هر کس موفق شود چهل جمعه پشت سر هم غسل کند بدنش در قبر متلاشی نشده و نخواهد پوسید.
🔺 اهمیت غسل جمعه تا حدی است که برخی فقیهان در قرون گذشته آن را واجب دانستهاند.
🌹 @zanjan_tanhamasir
4_5827746866590125621.mp3
9.09M
✅ گونه شناسی تکریم های امیرالمومنین علیه السلام از ابوطالب علیه السلام- دکتر علیرضا هزار
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تصویری
#صلوات_ابوالحسن_ضراب_اصفهانی
👤سيد ابن طاووس مي فرمايد:
♦️اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است.
🌱🌸«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌸🌱
═════••❁••═════
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#شکرانه ۴۰ نذار آینده نگرانت کنـه! اونم آینده ای که هنوز نیومده. یادت باشه ترس از دست دادن نعمت ن
#شکرانه 40 ✅⬆️
شکـــــرا یا ربـــــی شکـــــرا.... 🤲
4_5963034183180747495.mp3
7.38M
#شکرانه ۴۱
شُکـر در زمان سختی ها
فقط در یـک حالت ممکنـــه!
اینکه توی روزهایِ قشنگ
یاد گرفته باشی؛ خوب شکــر کنی!
روزهای آروم
برای روزهای طوفانی، آماده شو.
#استاد_شجاعی 🎤
تنها مسیر...🦋
🌹 @zanjan_tanhamasir
گرفڪررهاییزغموراهنجاتی
دراینشبپرفیضتوخواهیثمراتی
بایدکهبهڪوریدوچشمانحسودان
براحمدوآلشبفرستیصلواتی💞
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
#عید_مبعث_مبارک❤️
🌹@zanjan_tanhamasir
🔘كلید فهم سیاست آمریكا1️⃣
❓چرا #آمریکا از كشتارها و قتل عام هایی كه #اسرائیل مرتكب میشود، تحت عنوان ارزش ها و اصول انسانی، دفاع و حمایت میكند؟
🔹باید گفت كه اساساً در طرح این سؤال اشتباهی رخ داده. براین باوریم كه ایالات متحده، از اسرائیل حمایت میكند. این اعتقاد نادرست، منجر به اخذ نتایج نادرست شده است.
🔹رابطه ایالات متحده و اسرائیل، مبتنی بر حمایت و تقویت (سیاسی) نیست.
🔹واقعیت آن است كه رابطه آمریكا اسرائیل، از حد منافع #سیاسی، #اقتصادی و امنیتی، فراتر رفته است و وقتی آمریكا، پیشنهاد توافق و حتّی حركت در ركاب اسرائیل را به جهان عرب داد، برقراری این رابطه، هرگز تغییری در موضع آمریكا نسبت به اسرائیل ایجاد نكرد.
🔹به این دلیل كه چنین موضعگیری، مبتنی بر اصول و اعتقاداتی دین ایمانی است كه از حد منافع و محاسبات سیاسی گذشته است.
#مسیحیان_صهیونیست_را_بهتر_بشناسیم
📚#پیشگویی_ها_و_آخرالزمان
🌹@zanjan_tanhamasir
🔘كلید فهم سیاست آمریكا2️⃣
🔹در سال 1897 در شهر #بال #سوییس، اوّلین كنگره صهیونیسم به دعوت #تئودور_هرتزل روزنامه نگار اتریشی برگزار شد. امّا جنبش و حركت صهیونیسم مسیحی، سه قرن قبل از آن، از هلند و #بریتانیا آغاز و سپس در ایالات متحده مستقر و ریشه دار شده بود.
🔹كاتولیك ها، عقیده داشتند كه عصمت، از خصایص كلیسا است و در پاپ ظهور می یابد. امّا پس از آغاز جنبش اصلاح طلبی مذهبی كه از #آلمان به رهبری #مارتین_لوتر، #كالوین و دیگران نشو و نمو یافت نظریه ای كه معتقد بود عصمت، ویژه #كتاب_مقدس است، (به جای نظر كاتولیك ها) رایج شد.
🔹مذهب كاتولیك بر نظر كشیش #آگوستین پای می فشرد كه می گفت:
آنچه راجع به وجود «كشور خدا» در كتاب مقدّس آمده است، در آسمان قرار دارد نه در زمین و ثانیاً: #قدس و #صهیون دو محل معین زمینی، برای سكنای یهود، نیست؛ بلكه دو مكان آسمانی است كه به روی تمام مؤمنان به خدا گشوده است.
#مسیحیان_صهیونیست_را_بهتر_بشناسیم
📚#پیشگویی_ها_و_آخرالزمان
🌹@zanjan_tanhamasir
سلام و شب بخیر خدمت شما سروران گرامی
خدا قوت بده بهتون 🌹
تبریک و تهنیت عرض میکنیم #عید_مبعث رو خدمت شما عزیزان ☺️🌺
خیلی عذر میخوایم از این که چند روزی رمان رو نتونستیم قرار بدیم ، ان شاءالله ادامه رمان رو از امشب قرار میدم خدمتتون 🌷
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_بیست_وششم اصلا انتظار چنین جواب قانع کننده ایی رو نداشت با
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_بیست_وهفتم
همین جور با خودم داشتم فکر میکردم و ذهنم درگیر و نگران بود که دیدم خانم حسینی نشست کنارش! دستش رو انداخت دور گردن دختر...عه!عه...نمی دونم چی شد که دختر شروع کرد زار زار گریه کردن...
نیم ساعتی گذشت و من از دور فقط نگاه میکردم خانم حسینی با محبت و مهربونیش حسابی دختر رو شرمنده کرده بود! چقدر غبطه خوردم به سلاحی که خانم حسینی داشت چقدر کاربردی و موثر بود درست می خورد به هدف... گاهی تیر سلاحش به قلب می خورد و گاهی به عقل و منطق و اثرش رو می گذاشت...
بعد از نیم ساعت با روبوسی و دست دادن از هم خدا حافظی کردن . خانم حسینی اومد طرفم و کلی عذر خواهی کرد که معطل شدم گفتم: چی شد مامان ظاهرا سلاح شما کاربردی تر بود! لبخندی زد و گفت: بندگان خدا مسافر بودن و خسته راه...و بدون جا...غریب توی شهر... برای ثبت نام دانشگاه اومده بودن که من کمی راهنمایشون کردم بعد هم سکوت کرد... من هم خوب می دونستم راهنمایی های خانم حسینی از چه جنسی هست...
در سکوت یک چهارشنبه زهرایی دیگه رو به ذهنم سپردم تا نشانی باشد برای ادامه ی مسیرم...
یکسالی از حضورم در جمع تیم بچه های چهارشنبه های زهرایی می گذشت... تا اینکه یه روز چهارشنبه که به محل استقرارمون رسیدیم بعد از تقسیم کارها خانم حسینی به من گفت: نازنین جان بمون با شما کار دارم...
حقیقتا اون لحظه فکر نمی کردم خانم حسینی مطلبی رو میخواد بهم بگه که تاثیر زیادی در زندگیم داشت...
همه رفتند من موندم و خانم حسینی... گفت: نازنین چه خبر!؟ چکار کردی دانشگاه رو؟ تموم شد؟! یه نگاه تعجب برانگیزی به خانم حسینی کردم گفتم: مامان داری شوخی می کنی! من هفته قبل داشتم بهتون می گفتم ترم آخرم و ایام غم بار امتحانات!
یکدفعه گفت: آهان راست میگی یادم رفت دختر... اصلا بذار برم سر اصل مطلب به من حاشیه سازی نیومده!
ببین دخترم یه موردخیلی خوب با شرایط تو هست که میخواستم ببینم موافقی تا بگم با خانواده تماس بگیرند؟ بعد هم شروع کرد از فضائل و ادب و اخلاق و اینکه هر چه خوبان همه دارند این آقا پسر یکجا دارد...گفتن!
من شوکه نگاهی به خانم حسینی انداختم و گفتم: شما که می دونید من یه تجربه تلخ داشتم که براتون گفتم به خاطر همین اصلا به این موضوع فکر نمی کنم راستش اصلا می ترسم به این موضوع فکر کنم!
خانم حسینی خیلی جدی گفت: اولا این فرق میکنه! دوما قرار نیست که تا آخر عمرت به خاطر یه تجربه زندگیتو نابود کنی عزیزم...
با خودم گفتم: حتما کسی رو که خانم حسینی معرفی میکنه سبکش با سبک امید فرق می کنه! خلاصه بگم خانم حسینی مجابم کرد و من شماره خونه رو دادم بهشون و قرار شد تماس بگیرند من هم دیگه چیزی نپرسیدم که حالا این آقا پسر کی هست؟؟؟
ذهنم دوباره درگیر شده بود تلفیقی از ترس و امید توی ذهنم شکل گرفته بود!
روز بعد تلفن خونمون زنگ خورد مامانم گوشی رو برداشت... قرار شد با آقازاده صحبت کنیم بعد اگر به توافق رسیدیم تشریف بیارن خونه... دلم مثل سیر و سرکه می جوشید.. مامانم گوشی رو گذاشت و گفت: مامانشون بود گفتن: از طرف خانم حسینی معرفی شدن برای امرخیر...
دوشنبه قرار شد با هم صحبت کنیم و خدا میدونه تا دوشنبه چی به من گذشت! مرور خاطرات تلخ نامزدی با امید وحشتی به دلم انداخته بود... از اون طرف هم تعریف های خانم حسینی نوری رو روشن میکرد... اصلا نمیدونستم با کی میخوام صحبت کنم؟ چه جور شخصیتی داره؟و چه تفکراتی؟ سردر گمی مبهمی بود... بالاخره دوشنبه شد...
چون جلسه فقط برای آشنایی بود با مادرشون اومدن خونه، بعد از حال و احوال با خانوادم ،مادرم من رو صدا زد از شدت استرس رنگ صورتم مثل لبو سرخ شده بود رفتم داخل اتاق پذیرایی سرم پایین بود سلام کردم مادرشون بلند شد و روبوسی کرد، یکدفعه با صدای سلام آقا پسر جا خوردم!
و به سمت صدا برگشتم!
قیافه رو که دیدم مثل مجسمه خشکم زد! زبونم بند اومده بود و باورم نمی شد! چرا! چرا! منه ذی شعور فامیل این پسره رو از خانم حسینی نپرسیدم! وای که چقدر من... بنده خدا که متوجه بهت و تعجب و استرس من شده بود همینجور سر پا وایستاده بود با همون حال گفتم: بفرمایید!
مامانها به بهانه ای رفتند بیرون و گفتند: شما صحبتهاتون رو بکنید لحظاتی به سکوت گذشت من کلا لال شده بودم! که شروع به صحبت کرد و با همون حجب و حیاش گفت: جسارتا شما شروع کننده باشید بفرمایید ویژگی های همسر مورد نظرتون رو بگید که چه شرایطی باید داشته باشند...
منم از شدت استرس ساکت!
داشتم فکر میکردم یعنی من رو شناخته!
متوجه استرس من شد و دوباره تکرار کرد ببخشید خانم کاظمی معیارهای شما برای همسر آیندتون چیه؟
مثل آدم های گنگ من من کنان گفتم: شما بفرمایید شروع کنید گفت: پس بااجازه شما...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر