💠 تسلط امير كبير در امور زمامداری
❖ مرحوم آیتاللهالعظمی حاج سید احمد زنجانی در کتاب «الکلام یجرّ الکلام» درباره جایگاه ویژه #امیر_کبیر و تسلط وی در امر زمامداری مینویسد:
📝...... ميرزا محمّدتقى خان امير كبير، حسب نقل آقا ميرزا عبدالله كه از جدّش نقل كرد: منشى محمّدخان امير نظام بوده؛ بعد، ترقّى كرده، حائز رتبه وزارت و بلكه فوق آن گرديد، به نحوى كه ذهن ناصرالدين شاه از آن مشوب شد. اين بود كه فوّاره وجود او از بلندايش سرنگون گرديد.
مىگويند اجازه شكار رفتن ناصرالدين شاه هم با او بوده؛ چنان كه حاج شيخ عبدالمطلب زنجانى، از سالار همايون، او نيز از پدر خود، مصطفى قلى خان چرگرى ميرشكار، نقل كرده كه:
من در زمان وليعهدى ناصرالدين شاه در تبريز، از جمله ملتزمين ركاب او بودم و ماهى بيست و پنج قران هم مواجبم بود تا اينكه محمّدشاه از دنيا رفت و سلطنت به ناصرالدين شاه انتقال يافت. او كه از تبريز به پايتخت آمد، من نيز در ركاب شاه به شكار مى رفتم.
من روزى آهويى را در شكارگاه، تعقيب نموده، چرخ دادم تا اينكه آورده، در حضور شاه شكارش نموده، شاه خوشش آمد، يك دانه اشرفى هم به من انعام داد. فردا امير كبير مرا احضار كرد و گفت: تو شاه جوان را به شكار مى برى.[آن وقت، شاه هفده سال داشت] و آن گاه، آهويى را دنبال مىکنى و چرخش داده، به برابر شاه مىآورى و در آنجا شكار مىكنى و هنرنمايى مىنمايى. با اين حال، هوس شكار نمىگذارد كه شاه، آشنا به امر سلطنت گردد. در نتيجه، امر مملكت اختلال مىيابد.
اكنون به تو مى گويم اگر از اينجا رفتى، جان به سلامت بردى؛ وگرنه، تكليف من با تو دگرگون خواهد بود.
مى گويد: من از ترس، نه در پايتخت و نه در نقطه ديگر از نقاط ايران نتوانستم بمانم؛ ناچار رفتم به مملكت روسيّه، هشت سال آنجا ماندم تا بعد از كشته شدن اميركبير، مراجعت به ايران نمودم.
❖ و سبب كشته شدن او، از كثرت تسلّطش در مهام دولت بود كه ذهن شاه از آن مشوب گرديد كه مبادا او با اين اندازه بسط يد كه در كارهاى دولتى و تصرّفات مطلقه كه در امور رعيّتى دارد، روزى دم از استقلال زده، عَلم خودسرى بلند كند. اين بود كه قصد نمود خاطر را از وى آسوده بدارد. اوّل، او را به كاشان تبعيد نمود؛ بعد، كسى را مأمور كرد كه او را در همانجا، از رخت حيات عارى سازد.
#الکلام_یجر_الکلام
@zanjani_net