eitaa logo
زن و حماسه
250 دنبال‌کننده
602 عکس
312 ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  "عصمت"
📌برشی از کتاب "عصمت" به قلم سرکار خانم سیده رقیه آذرنگ در مورد کمک های مردمی و اهدای طلا به مردم مظلوم فلسطین توسط شهیده فاطمه صدف ساز مادر شوهر شهیده عصمت پورانوری که در آذرماه سال ۱۳۶۰ بر اثر حمله هواپیماهای بعثی به مراسم بزرگداشت شهدای عملیات طریق القدس بر روی پل قدیم دزفول به همراه دو نوعروسش آسمانی شدند. ✍صديقه‌ خانم لبخندي زد و رو کرد به عصمت و گفت: «هر چی از خصوصيات اخلاقي محمد بگم، کم گفته‌م. يادمه قبل از جنگ، توی حياط خونه نشسته بودم و با مادرم، که مشغول کوبيدن برگاي درخت سدر توی هاون بود، حرف مي‌زدم. معمولاً مادرم از بازار يا از آشناهایي که تو خونه‌شون درخت سدر داشتن، مقداري برگ درخت سدر، تهيه مي‌کرد. خودش توی خونه اونا رو مي‌کوبيد. بعد از کلي کوبيدن برگا، ختمي آماده مي‌شد. همين‌ طور که سر پا ايستاده بود و چوب هاون رو بالا و پايين مي‌کرد و برگا رو مي‌کوبيد، محمد از راه رسيد. موتورش رو گوشة حياط گذاشت و اومد طرفمون سلام کرد. مادرم به محمد گفت:«پس چرا امروز زود اومدي؟» محمد گفت:«مادر! دارن براي مردم فلسطين از کمکاي مردمي لوازمي رو تهيه مي‌کنن و مي‌فرستن.» مادرم چوب هاون رو کنار گذاشت و رفت کنار محمد وايساد و گفت:«خب، چيزي مي‌خواي بگي؟» محمد نگاهي به دستای مادرم انداخت و گفت:«مادر! يکي از اين النگوهات رو براي آخرتت مي‌دي؟» هنوز حرف محمد تموم نشده بود، که مادرم يکي از چهار تا النگويي رو که دستش بود، درآورد و داد به محمد، بي‌اینکه حتي سؤالي بپرسه، يا ناراحتي‌ای توی چهره‌ش باشه. وقتي النگو رو به محمد داد، يه جمله گفت:«ببرش مادر، من راضي راضي‌ام.» و بعد دست هایش را بالا برد و برای مظلومیت مردم فلسطین دعا کرد. پ.ن: تصویر تزئینی است. 🌹به کانال کتاب"عصمت" شهید عصمت پورانوری در پیامرسان ایتا بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/534446100C4630a601bc