eitaa logo
آذرخش
56 دنبال‌کننده
399 عکس
417 ویدیو
102 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه تعالی انگیزه! انسان است و یک دو راهی یا باید حرکت کرده و استعداد هایش را برای رشد و تعالی، شکوفا سازد یا باحرکت قهر کرده و چشمه استعداد هایش گندیده شود! آن و این مستقیما با انگیزه و اندیشه آدمی در ارتباط بوده و میباشد. اگر آدمی در مسیر تحصیل خوش بختی و کمال لنگ می‌زند باید و خود را نسبت به کاری که انجام داده بازبینی کند. اگر نسبت به راه خود مشکل معرفتی و شناختی دارد، به درخشنده آسمان آن راه چشم بدوزد، یقینا گمراه نخواهد شد. اما اگر کمیت جوان در بُعد انگیزه لنگ می‌زند باید پیوسته خود را مرور نموده وضعیت کنونی خود را با نقطه پایان مقایسه کند. نیز یکی دیگر از راه های تقویت انگیزه است، شخص باید متناسب با همان مسیری که گام برمی‌دارد مثبت داشته باشد مثلا برای یک طلبه، ملبس شدن، یک بمب انرژی و انگیزه است چراکه آدمی را به جریان انداخته و از طرفی با مواجه مردمی دامنه دانشی فرد را گسترده می‌سازد. شاید یکی از هزاران حکمت پرداخت زکات علم همین باشد چناچه علم آدمی متراکم شده و در گردش نباشد، انبار باروتی است که با جرقه ای کوچک، خسارتی بزرگ به بار خواهد آورد! کم ترین افت و ، بحران هویت و احساس بی فایده بودن است دیگر غرور و پست و مقام خواهی آن بماند! اگر انگیزه باشد دیگر ضعف ساختار آموزشی، استاد خوب، عدم هم بحث کوشا و سایر مشکلاتی که در زندگی وجود داشته و تمام نمیشود، هرگز مانع تحصیل علم و کمال نخواهد شد. @zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی استخر استان قدس! چهارشنبه ای بود که به همراه دوستان، عزم استخر کردیم و به علت نزدیکی مسیر، مدرسه اتوبوس نگرفت و رفت و آمد را به خودمان واگذار کرد. با دوستان به حساب و کتاب نشستیم و طول مسیر را با پای پیاده بیست دقیقه محاسبه کردیم. ساعت یک ربع به هفت، به همراه یکی از دوستان راهی شدیم و خیلی عجله داشتم اما با این حال چندین و چند بار درختان و راهزنان مسیر شدند و وقت ما را بلعیدند. از کنار هر درختی که عبور می کردیم برق درشتی هایش، چشم مان را کور می کرد و از مقصد غافل میشدیم! در همین حال و هوا بودم که ناگهان به خود آمدم و مقصد را تذکر دادم. چند لحظه ای به فکر فرو رفتم و همین جریان کوچک، درس بزرگی به من آموخت و همچون آینه ای تمام و های زندگی ام را جلو چشمانم زنده ساخت! مرغ خیالم از این هم فراتر پرید و به یاد دنیایی افتادم که با ها و رنگ و لعاب هایش، آدمیان را می فریبد و از رسیدن به مقصود عالی _که همان بندگی باشد _باز می دارد! خدا را بر این سپاس می گذارم چراکه بسیاری از را برایم ملموس و عینی ساخت. دیگر آنچه اساتید اخلاق از دنیای فریبا، گذر عمر، غفلت آدمی و مقصد و مقصود می گویند کاملا برایم گرم و آشناست! خدا را سپاس که استخر آستان قدس، برای لحظه ای ما را به آستانه ی قدس الهی رساند. @zarakhsh