به نام خالق لبخند.
سید مجید فیروزه هم ازدواج کرد!
سلام سید جان!
سلام، قوت چشمان برادر!
بدون آنکه راه #اغراق بپیمایم و به رخسارِ قلم، #تیغِ تکلف درکشم، چند خطی از خوبی هایت برایت می نویسم :
«از اولین سلام مان، اینک هفت سال می گذرد! نه تو باور می کنی و نه در باور من می گنجد!
و چه قدر از گذشته #گفتن و از گذشته شنیدن، برای خرمنْ سوخته ای مثل من #دشوار است!
در این هفت سال، خداوند تو را به بیماری آزمود، و آنقدر #صبر و بندگی پیشه ساختی که #رضایت او را جلب کردی و با سلامتی و سربلندی از چهار چوب این #آزمون خارج شدی! مبارکت باشد جان برادر!!
هیچ گاه فراموش نمی کنم!
لابه لای همه #دغدغه ها و روزمرگی ها، که آدمی، خودش را هم فراموش می کند، تو ما را فراموش نمی کردی! هنوز #امواج صدای مهربانت از پشت تلفن، به گوش می رسد و #گذشته تلخ و شیرین را زنده می کند!
برادر خوش قلبم!
در این هفت سال از تو جز #ادب و اخلاق استشمام نکرده ام! جز خیر خواهی و #انصاف ندیده ام! جز #لبخند و سرزندگی نچشیده ام!
و خلاصه بگویم : تو از مؤمنان روزگار ما هستی! و این بلند ترین عنوانی است که روزی یک #انسان می شود! اکتساب این عنوان هم مبارکت باشد!
در این دنیای ناآرام ، در این #گرداب پر خطر، در این دریای #توفانی که هر لحظه موجی از التهاب و #تنهایی بر پیکرت می نشیند! ازدواج، آرام ترین #ساحلی است که کشتی جوانی ات در آن پهلو بگیرد ! این ساحل امن و #آرام نیز مبارکت باشد!»
@zarakhsh