eitaa logo
ضرب المثل
31.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
927 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی روزگاری پیرزن فقیری توی زباله‌ها دنبال چیزی برای خوردن می‌گشت که چشمش به یک چراغ قدیمی افتاد. آن را برداشت و رویش دست کشید. می‌خواست ببیند اگر ارزش داشته باشد، آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن چراغ را پرت کرد؛ با ترس و تعجب عقب‌عقب رفت و دید که چند قدم آن طرف‌تر، یک غول بزرگ ظاهر شد. غول فوری تعظیم کرد و گفت: نترس پیرزن! من غول مهربان چراغ جادو هستم. مگر قصه‌های جورواجوری را که برایم ساخته‌اند،‌ نشنیده‌ای؟ حالا یک آرزو کن تا آن را در یک چشم به هم زدن برایت برآورده کنم. امّا یادت باشد که فقط یک آرزو! پیرزن که به خاطر این خوش‌اقبالی توی پوستش نمی‌گنجید،‌ از جا پرید و با خوش‌حالی گفت‌: الهی فدات بشم مادر! امّا هنوز جمله ی بعدی را نگفته بود که فدای غول شد و نتوانست آرزویش را به زبان بیاورد. و مرگ او درس عبرتی شد برای آن‌ها که زیادی تعارف می‌کنند... ‎‌‌‌‌‌ @zarboolmasall
📗حکایتی از کلیله و دمنه آورده اند که مردی پارسا بود و بازرگانی که روغن گوسفند و شهد فروختی با او همسایگی داشت و هر روز قدری از بضاعت خویش برای قوت زاهد فرستادی. زاهد چیزی بکار بردی و باقی را در سبویی کردی و طرفی بنهادی. آخر سبو پر شد. روزی در آن می‌ نگریست، اندیشید که اگر شهد و روغن به ده درم بتوانم فروخت و آن را پنج گوسفند خرم هر پنج بزایند و از نتایج ایشان رم‌ ها پیدا آید و مرا استظهاری باشد و زنی از خاندانی بزرگ بخواهم لاشک پسری آید، نام نیکوش نهم و علم و ادب بیاموزمش و اگر تمردی نماید بدین عصا ادب فرمایم. این فکرت چنان قوی شد که ناگاه عصا برگرفت و از سر غفلت بر سبوی آویخته زد در حال بشکست و شهد و روغن بر روی او فرود آمد. 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
▪️روی تصمیماتت محکم باش! ▫️کاری رو انجام بده که به نظرت بهترینه... و هیچ‌وقت روی تصمیمت کم نیار. خودت رو خوشحال کن، چون زندگی کوتاه‌تر از اونه که به خوشحال کردن دیگران بگذره! @zarboolmasall
📗نادر شاه زیرک ▫️نادر شاه که هنگامی که برای لشکرکشی به هندوستان رفت به شهری رسید که برج و باروی و خندقی بسیار قوی داشت، لذا دستور داد لشکر در آنجا اطراق نموده تا فکری نماید. شب هنگام که در حال قدم زدن در کنار خندق بود، صدای قورباغه ها شنیده می شد. ناگهان فکری بسرش زد... ▪️روز بعد دستور داد در بوق و کرنا کنند و اعلام کنند که امشب به دستور ملوکانه هیچ قورباغه ای حق سر و صدا ندارد. هندی ها که از بالای برج همیشه لشکر را زیر نظر داشتند، شروع به خنده و مسخره کردن ایرانیان نمودند و گفتند آخر مگر قورباغه دستور ملوکانه را می فهمد که اطاعت کند؟ ▫️نادر بلافاصله دستور داد، روده های گوسفندانی که برای لشکر ذبح میشد را تمیز کنند، سپس باد کرده و دو سر شان را ببندند و مخفیانه به خندق بریزند. شب شد و در میان بهت و حیرت هندی ها از دیوار صدا درآمد از قورباغه ها نه! ▪️صبح روز بعد دروازه ها گشوده شد و شهر تسلیم شد، چرا که وقتی دیدند قورباغه هم از نادر فرمان میبرد راهی جز تسلیم نیست! قورباغه ها روده ها را با مار اشتباه گرفته بودند و از ترس شکار شدن ساکت شدند… @zarboolmasall
دو چیز مانع خوشبختی ما می شود 👈 زندگی در گذشته 👈توجه زیاد به حرفهای دیگران در لحظه زندگی کن ،خودت را درگیر حرفها و قضاوت های دیگران نکن @zarboolmasall
ـ🌱🌱🌱 اگه اشتباه نميكرديم قدرت درك امروز رو نداشتيم و اگه قدرت درك امروز رو داشتيم كه اون اشتباهات رو نميكرديم! در نتيجه ما ناچاريم يكسرى خطاها رو انجام بديم تا ياد بگيريم تا بزرگ بشيم تا تجربه كسب كنيم و با فراگيرى اين مهارت ها براى برداشتن قدم هاى بهتر در آينده آماده بشيم سرزنش و نقد و قضاوت گذشته خودت هيچ سودى نداره و فقط باعث تعميق مشكلات امروزت ميشه چون با اين خودخورى ها روحيه و اعتماد به نفست هم لطمه ميخوره و حال خوب رو ازت ميگيره پس رها كن هرآنچه كه بر تو گذشته و روى زمان حال و زندگى امروزت تمركز كن. @zarboolmasall
از خانه بیرون می‌زنم امّا کجا امشب؟ شاید تو می‌خواهی مرا در کوچه‌ها امشب پشتِ ستونِ سایه‌ها رویِ درختِ شب می‌جویم امّا نیستی در هیچ جا امشب ای ماجرایِ شعر و شب‌هایِ جنونِ من آخر چگونه سر کنم بی‌ماجرا امشب؟ می دانم آری، نیستی، امّا نمی‌دانم بیهوده می‌گردم به دنبالت چرا امشب؟ هر شب تو را بی جست‌وجو می‌یافتم امّا نگذاشت بی‌خوابی به‌دست آرَم تو را امشب ای ماجرایِ شعر و شب‌هایِ جنونِ من... هر شب صدایِ پایِ تو می‌آمد از هرچیز حتِا زِ برگی هم، نمی‌آید صدا امشب ها، سایه‌ای دیدم شبیهت نیست امّا حیف ای کاش می‌دیدم به چشمانم خطا امشب امشب زِ پشتِ ابرها بیرون نیامد ماه بشکن قُرُق را ماهِ من، بیرون بیا امشب گشتم تمامِ کوچه‌ها را، یک نفس هم نیست شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب طاقت نمی‌آرَم تو که می‌دانی از دیشب باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب ای ماجرایِ شعر و شب‌هایِ جنونِ من... @zarboolmasall
تولستوی یه جمله قشنگ داره که میگه « همه چیز برای کسی که میداند چگونه صبر کند، به موقع اتفاق می‌افتد! » خلاصه که آروم باش، ببین، بشنو، بگذر، خرده نگیر و یادت بمونه که گاهی صبر خودِ تلاشه... @zarboolmasall
گر به مستے به جهان نادر دوران گردی گر به بازوے قوے رستم دستان گردی🌱 گر به گنج زر و مال چو قارون گردی گر به صورت به جهان یوسف ڪنعان گردی🌱 آخرش در عجل خسته و نالان گردی گر بگیرے تو سڪندر همه‌ے دوران را🌱 گر به جن و ملک و عرش دهے فرمان را گر به ڪنگان ببرے ڪنگره ڪیوان را🌱 عاقبت مرگ به در آید و تو حیران گردی🌱 @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ🌱🌱🌱 وظیفه اصلی شما کمک به حل مشکلات خودتونه نه دیگری! بار اطرافیانتون رو شما لازم نیست به دوش بکشید شما نه مشاور کسی هستید نه قراره نقش روانشناس رو براشون بازی کنید و نه مسئول ایجاد تغییر در زندگی دیگرانید، نهایت کاری که شما میتونید انجام بدید همدلی کردنه اینکه همراه شنونده خوبی باشید و اجازه بدید تا دیگران در کنار شما خودشون باشن، واقعی باشن و احساس راحتی کنن بقیه کارها و کمک ها وظیفه متخصص سلامت روانه در غیر اینصورت ممکن شما هم درگیر مشکلات زیادی بشید @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا