✍درباورهای عامیانه مردم ایران ننه سرما دو پسر دارد به نامهای اهمن و بهمن (چله بزرگ و چله کوچک) که بر زمستان حکمرانی میکنند.
«چله بزرگ» که مهربان است بر چهل روز اول زمستان حکومت میکند(از یکم دی تا دهم بهمن ماه) و پس از آن «چله کوچک» که بدجنس است سرمای شدیدی را به مدت بیست روز در زمین حاکم میکند.
🔸فاصلهی هفتم بهمن ماه تا چهاردهم بهمنماه «چار چار» نام دارد و سردترین زمان سال دانسته میشود. چهار روز از این هشت روز تحت حکومت برادر بزرگتر است و بر چهار روز بعدی برادر کوچکتر حکمرانی میکند. این دو برادر در این فاصله با هم مشاجره میکنند و به همین دلیل هوا بسیار سرد میشود.
🔹برادر کوچکتر به برادر بزرگتر میگوید:
«تو هوا را به اندازه کافی سرد نکردی.
حالا صبر کن و ببین که من چگونه نوزدان را در گهواره از سرما کبود میکنم و کاری میکنم که آب در رودخانهها و دریاچهها یخ بزند.»
برادر بزرگتر که عاقل تر است به او میگوید:
«به خودت مغرور نشو چون عمر تو کوتاه است و بهار در همسایگی تو زندگی میکند.»
🔸«مردم«همدان»، معتقدند «ننه پیرزن» ۳ فرزند دارد که آفتاببههود»دخترش، و «اهمن و بهمن»پسرانش هستند و هر کدام ۱۰ روز از ماه اسفند -سی روز باقیمانده زمستان- را شامل میشوند.
اهمن و بهمن به کوه میروند تا هیزم بیاورند ولی باز نمیگردند.
🔹پیرزن دخترش را به دنبال آنها میفرستد او نیز بازنمیگردد.
او در جستجوی فرزندانش سه روز به کوه میرود اما آنها را پیدا نمیکند. از شدت غصه جارویی آتش میزند و همانطور که دور سر خود میچرخاند میگوید:
«کو اهمنم؟ کو بهمنم؟ دنیا رو آتش میزنم.»
🔸آن وقت جارو را پرت میکند، اگر به آب افتاد؛ سال پر آب و پرکتی میشود و اگر به خشکی افتاد؛ خشکسالی در پیش است.»
#حکایت_تاریخی
#ننه_سرما
@zarboolmasall
🌟 مجوز حسادت 🌟
💫💫 قالَ رَسُولُ اللَّه (ص):
🌸«لَا حَسَدَ إِلَّا فِي اثْنَيْنِ رَجُلٍ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ آنَاءَ النَّهَارِ وَ رَجُلٍ آتَاهُ اللَّهُ الْقُرْآنَ فَهُوَ يَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ آنَاءَ النَّهَار» 🌸
«حسد جایز نیست، مگر در دو مورد؛ یکی فردی که خداوند، به او مالی داده است و او شب و روز آن را انفاق میکند
و دیگری در خصوص فردی است که خدا به او قرآن را عنایت فرموده و او در نیمههای شب و ساعاتی از روز آن را تلاوت میکند.»
وسائل الشیعة، ج9، ص20.
@zarboolmasall
🟩مثل اینکه آقا از آسمان افتاده
🔸️این مثل در مورد افراد گردن کلفت و زورگو و متکبر که میخواهند همه چیز را به زور تصرف کنند و یا در هر کاری خیلی به قدرت خود میبالند و تکبر میکنند استفاده میشود.
🔹️داستان این مثل مربوط به دوران قاجاریه است و آن را به دو اتفاق مشابه نسبت میدهند.
🔻یکی اینکه سید محمد باقر شفتی، در عصر فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار در اصفهان سکونت داشت.
وی در مرافعات، بسیار دقیق بود و طول میداد به قسمی که بعضی از مرافعاتش بیش از یک سال هم طول میکشید تا حقیقت مطلب به دستش آید.
میرزا محمد تنکابنی میگوید:
«... زنی خدمت آن جناب رسید و عرض کرد کدخدای فلان قریه ملک صغار مرا غضب کرده. کدخدا را حاضر کردند. او منکر برآمده و چهارده حکم از چهارده قاضی اصفهان گرفته و در همه مجالس آن زن را جواب گفته.
سید (حجةالاسلام شفتی را سید مینامند و مسجد سید در اصفهان از بناهای اوست) آن احکام را ملاحضه کرد و آن نوشتجات را پیش روی خود بالای هم گذاشته، پس به آن زن گفت که: "کدخدا مرد درستی است و سخن بقاعده میگوید!" آن زن شروع به الحاح و آه و ناله نمود. سید به مرافعات دیگر اشتغال فرمود و در میان مرافعات پرسید که: "ای کدخدا، مگر تو این ملک را خریده ای؟" گفت: "نه، مگر در مالکیت خریدن لازم است؟" سید گفت: "نه، ضروری نیست." باز مشغول سایر مرافعات شد. در آن اثنا از کدخدا پرسید که: "این ملک از باب صلح یا وصیت به شما رسیده؟" گفت: "نه، مگر در مالکیت اینگونه انتقال شرط است؟" سید فرمود: "نه". پس در اثنای مرافعات یک یک از نواقل شرعیه را نام برد و آن شخص همه را نفی کرده اقرار بر عدم آنها نمود. سید گفت: "پس به چه سبب این ملک به تو انتقال یافته؟" گفت که: "سببی نمیخواهد. از آسمان سوراخی پدید آمده و به گردن من افتاده". سید فرمود: "چرا از آسمان برای من ملک نمیآید؟! برو ملک صغار این زن را رد کن که تو غاصبی". پس سید آن چهارده حکم را درید و به خواهش آن زن حکمی به کدخدای قریه خود نوشت که: آن ملک را گرفته تسلیم آن زن نموده باش...»
🔺️اما واقعه دیگری که در زمان ناصرالدین شاه قاجار اتفاق افتاده به شرح زیر است:
محمد ابراهیم خان معمار باشی ملقب به وزیر نظام که مردی بسیار هشیار و زیرک بود از طرف کامران میرزا نایب السلطنه (وزیر جنگ ناصرالدین شاه) مدتی حکومت تهران را بر عهده داشت. در طول مدت حکومتش شهر تهران در نهایت نظم و آرامش بود. با مجازاتهای سختی که برای خاطیان و متخلفان وضع کرده بود، هیچ کس یارای دم زدن نداشت و تهرانیها از آرامش و آسایش کامل برخوردار بودند.
روزی یکی از اهالی تهران به وزیر نظام شکایت کرد که چون عازم زیارت مشهد بودم، خانهام را برای حفاظت و نگاهداری به فلان روضه خوان دادم. اکنون که با خانوادهام از مشهد مراجعت کردم مرا به خانه راه نمیدهد. حرفش این است که متصرفم و تصرف قاطعترین دلیل مالکیت است. هر کس ادعایی دارد برود اثبات کند! وزیر نظام بر صحت ادعای شاکی یقین حاصل کرد و روضه خوان غاصب را احضار نمود تا اسناد و مدارک تملک را ارائه نماید. غاصب شانه بالا انداخت و گفت: "دلیل و مدرک لازم ندارد، خانه مال من است زیرا متصرفم." حاکم گفت: "در تصرف تو بحثی نیست، فقط میخواهم بدانم که چگونه آن را تصرف کردی؟" غاصب مورد بحث که خیال میکرد وزیر نظام از صدای کلفت و اظهارات مقفی و مسجع و دلیل تصرفش حساب میبرد با کمال بی پروایی جواب داد: "از آسمان افتادم توی خانه و متصرفم. از متصرف مدرک نمیخواهند".
وزیر نظام دیگر تأمل را جایز ندید و فرمان داد آن روحانی نما را همان جا به چوب بستند و آن قدر شلاق زدند تا از هوش رفت. آنگاه به ذیحق بودن مدعی حکم داد و به غاصب پس از به هوش آمدن چنین گفت: "هیچ میدانی که چرا به این شدت مجازات شدی؟ خواستم به هوش باشی و بعد از این هر وقت خواستی که از آسمان بیفتی، به خانه خودت بیفتی نه خانه مردم! چرا باید این گونه افکار، آن هم نزد امثال شما باشد؟"
#آسمان #گردن_کلفت
@zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃
#فرهنگ_انتظار_درقرآن
در کلام وحی سه کلمه به معنای انتظار آمده است که به عنایت حق تعالی در این مبحث به بررسی این سه کلمه خواهیم پرداخت:
🌟تَرَبُّص:
به انتظاری منفی گویند که یک کافر آرزو می کند و شوق دارد که بر یک مؤمن وارد شود.
مثال، دو برادر هستند یکی اهل نماز و عبادت و قناعت، و دیگری اهل کفر و طمع است. آن برادر اهل کفر و طمع چون برادر دیگرش مانند او مشغول کسب دنیا از حلال و حرام نشده است مُتربِّص است که فرزندان آن برادر بعد از بلوغ، دچار فقر و بیکاری و یا اعتیاد شوند که به چنین انتظاری "تَربُّص" گفته می شود.
در حالی که همین برادر مؤمن هم در انتظار نشسته است که ببیند جمع کرده از حرام برادر سودی بر او نخواهد داشت و خوشبخت شان نخواهد نمود.
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَی الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ (۵۲_توبه)
بگو مگر برای ما جز (وقوع) يكی از دو نيكی را انتظار میبريد؟ (قطعاً نه) ولی ما درباره شما انتظار داريم كه خدا بوسيله عذابی از جانب خود و يا بدست ما جانتان را بگيرد، پس منتظر باشيد كه ما نيز با شما منتظريم.
مثالی که زده شد مصداقی برای این آیه می تواند باشد که کافران در آرزوی شکست مسلمانان بودند. به آیه دیگر می رویم: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (۹۸_توبه)
گروهی از اعراب بادیهنشین آنچه را که به عنوان انفاق میدهند غرامت محسوب کرده و همواره منتظرند تا حوادث ناگواری به شما برسد! اتفاقات ناگوار بر خودشان باد! بدانید که خدا شنوا و آگاه است.
مراد از "دائِرَةُ السَّوْءِ" یعنی چنان بدی ها و مصائب شما مؤمنان را مثل دایره به طور کامل احاطه کند که نتوانید از آن خارج شوید، یعنی برخی اعراب که ایمان به خداوند نداشتند انفاق را نوعی جریمه محسوب می کردند و برای کسانی که انفاق می کردند مُتربِّص بودند تا فقری بر آنان وارد شود و از انفاق خود ضرر دیده و پشیمان شوند.
خداوند به مؤمنان می فرماید: "فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ" به کافران بگویید در ما تَربُّص کنید که ما هم در شما تَربُّص کرده ایم. (یعنی شما منتظر فقر و بدبختی ما باشید که ما هم در انتظار و تَربُّص از دست رفتن سرمایه بنا شده بر ستم شما هستیم)
@zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃
#تدبر_در_آیات_الهی
حال به بررسی امر در آیات قرآن به مدد الهی می پردازیم:
قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمانُهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (۲۹_سجده) روز پيروزی، كافران را ايمان آوردنشان سود ندهد، و مهلت شان ندهند.
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ (۳۰_سجده)
از آنان روی بگردان و منتظر باش كه آنها نيز منتظرند.
بگو: در روز فتح و پیروزی مسلمانان بر کفار، کفر آنان سودی نخواهد بخشید و آنان را از عذاب من ایمن نخواهد کرد و به کافران نظاره و نگاهی نخواهد شد پس از آنان روی برگردان و تو منتظر پیروزی خود باش چنانچه کافران و مشرکان مکه منتظر شکست تو هستند، ولی امید به فتح مکه برای مسلمانان یک انتظار بود پس در روز فتح و فرج کسانی پیروز و شادمان هستند که مؤمنان راستین بوده و در انتظار فرج و پیروزی بوده اند و کسانی که منتظر آن روز نبودند در آن روز نمی توانند برگردند و در عقیده خود تغییر دهند و با دیدن نصرت و پیروزی مسلمانان عقیده آنان هرگز عوض نخواهد شد.
در حدیث آمده است: أفْضَل الأعْمَالُ انتظار الفَرج
فرج به دو معناست: یک معنای ظهور حضرت حجت (عج)، و معنای دیگرش یعنی انسان در شداید مبادا ایمان خود از دست بدهد و باید منتظر گشایش از سوی حق تعالی باشد.
مثال، اگر مؤمنی در راه خدا قدم بر می دارد و با اقوام و بستگان طبق اوامر الهی برخورد و بخشش می کند و در این بخشش مستأصل و آسیب مادی و روحی با حرف مردم می گیرد باید منتظر روز فرج یا فتح الهی در حق خویش باشد که روزی او را خدا یاری خواهد کرد. مانند یوسف نبی که در کودکی در چاه افتاد، در جوانی در زندان رفت ولی منتظر فرج الهی بود که رؤیای صادقه اش محقق خواهد شد و بر دیگران که در حق او اجحاف کردند روزی از رحمت خدا برتری داده شده و فرجی بر او حاصل خواهد شد پس یوسف نبی از روزی که در چاه افتاد منتظر فرج و گشایش در امر خود بود که این انتظار باعث افزودن بر صبر و استقامت او در راه خدا شد.
و در تعبیر دیگر آیه، کسانی در روز فتح و پیروزی شامل توفیق و اجر الهی هستند که قبل از آن در زمان آزار کفار و مشرکان مکه در انتظار فتح و پیروزی مسلمانان بودند، برای همین فرهنگ انتظار در شیعه امری مهم است. پس فرهنگ انتظار هم بُعد فردی در مصایب شخصی و هم بُعد اجتماعی با ظهور دارد، و در روز فرج و ظهور اجر کسانی که منتظر ظهور بودند با کسانی که منتظر ظهور نبودند هرگز یکسان نخواهد بود.
از سوی دیگر ایمانی که بر منتظران در آن روز تکمیل می گردد هرگز برابر با ایمانی نخواهد بود که غیر منتظران نصرت الهی بر خود داشته اند. امام صادق (ع) میفرمایند: ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید؛ چون در زمان ظهور، ایمانها به سختی مورد امتحان و ابتلاء قرار میگیرند.
إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي (۲۴۹_بقره)
خداوند شما را به وسیله رودخانهای خواهد آزمود. پس هرکس از آن بنوشد از (پیروان) من نیست.
از امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه نقل شده که اصحاب امام زمان علیه السلام هم، مانند یاران طالوت، امتحان و آزمایش میشوند. برای همین فرهنگ و معرفت انتظار بر مسلمانان تأکید شده است که حتی اهل تسنن هم به نوعی به ظهور یک منجی از سُلاله نبی مکرم اسلام (ص) باور دارند هرچند به وجود امام دوازدهم شیعیان شاید باوری که تشیّع داشته باشند آنان ندارند. این فرهنگ انتظار در تاریخ در دین موسی (ع) هم محقق شد و آن مُلک سلیمان نبی بود که اجنه و شیاطین تسخیر حضرت سلیمان شدند و قوم بنی اسرائیل به اوج شکوفایی دینی و دنیوی خود رسید و معبد سلیمان یا همان بیت المقدس ساخته شد.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (۱۵۸_انعام)
مگر انتظاری دارند جز اين كه فرشتگان به سويشان آيند، يا فرمان پروردگارت بيايد يا بعضی نشانههای پروردگارت بيايد روزی كه پارهای از آيات پروردگارت بيايد كسی كه از پيش ايمان نياورده يا در مدت ايمان خويش كار خيری نكرده ايمان آوردنش سودش ندهد، بگو منتظر باشيد كه ما نيز منتظريم.
آیه خطاب به خواسته برخی مشرکان است که خواستار دیدن ملائک و یا آیاتی با چشم سر از جانب خدا بودند تا خدا را باور کنند که حق تعالی می فرماید: در روز فرج و پیروزی برخی نشانه های پیروزی من بر مسلمانان ظاهر خواهد شد که این نشانه ها برای کسانی که پیش از روز فتح و فرج بر من ایمان نداشتند سودی نخواهد داشت و باعث تقویت ایمان آنان نخواهد شد.
@zarboolmasall
میگن شیشه حافظه داره
یعنی هر ضربه ای بهش بزنی 🌸🍃
تو خودش جمع میکنه
برای همینه که بعضی وقتا
بی دلیل با یه تقه کوچیک میشکنه
حکایت دل ما آدماست
@zarboolmasall
🔻فهرست انواع ضرب المثل که با حرف الف آغاز میگردند
اثاث خونه به صاحب خونه
سر و وضع و اثاث خانه نشان دهنده سلیقه و روحیات صاحب آن میباشد.
اجارهنشین خوش نشینه
کسی که خانه ندارد میتواند به راحتی محل زندگیش را عوض کند و هر جایی که خوشش آمد زندگی کند. دلبستگی نداشتن به چیزی.
اجاق کور بهتر از بچه بینور
اجاق کور یعنی زن نازا یا بی بچه، اشاره به اینکه فرزند نداشتن بهتر از فرزند ناخلف داشتن میباشد.
اجل دور سرش میچرخد
وضعیت ناگوار و خطرناکی در انتظارش است.
احمد نباشه یار من، الله بسازه کار من
اگر کسی کمکم نکند خداوند یاریم میکند.
ادب از که آموختی؟ از بیادبان
از اعمال بی ادبان هر چه به نظر ناپسند و زشت آید نباید انجام داد. رفتار زشت دیگران را دیدن و خلاف آن انجام دادن.
ارث دست کسی سپردن
توقع بی جا از کسی داشتن.
اَره بده، تیشه بگیر
یکی به دو، مشاجره، بگو و بشنوی همراه با درگیری بر سر چیزی.
اَره و اوره و شمسی کوره
جمع بی تربیت و شلوغ که اغلب در مورد مهمانها گفته میشود.
از آب در آمدن
مشخص شدن نتیجه کار.
از آب کره گرفتن
خسّت و حسابگری بیش از حد، از هرکه و هر چه کمترین چیز استفاده بردن و طرفنظر نکردن.
از آب گل آلود ماهی گرفتن
از موقعیت خراب و آشفته سوء استفاده کردن.
از آسمان به زمین میبارد
توانگران به نیازمندان چیزی عطا میکنند نه نیازمندان به ثروتمندان.
از ابروش سرکه میریزد
به آدم اخمو و بد اخلاق و ترشرو گویند.
از اسب افتاده از نسل که نیفتاده!
هستی و سرمایهاش از دست رفته، شخصیت و اصالتش که از بین نرفته.
از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست
هوسبازی که هر چه بیند، دلش بخواهد.
از آن نترس که های و هوی دارد، از اون بترس که سر به تو دارد
کسانی که در ظاهر شلوغ و پر شر و شور هستند همه چیز خود را عیان میکنند اما کسانی که ساکت و بیصدا و به نظر بیآزار هستند و چه بسا خطرناکند.
از اینجا مانده و از آنجا رانده
از دو طرف محروم یا نا امید. سرگردان.
از این حسن تا آن حسن صدگز رسن
اشاره به دو چیز ظاهراً مشابه که از نظر ارزش و مقام تفاوت زیادی با هم داشته باشند.
از این ستون تا به آن ستون فرج است
گذشت زمان ممکن است موجب گشایش در کار شود.
از این شاخه به آن شاخه پریدن
حرف یا کاری را با حوصله تمام نکردن و دائماً موضوعی به موضوع دیگر یا کاری به کار دیگر پرداختن. ناقص انجام دادن کارها.
از این گوش میگیره، از اون گوش در میکنه
شنوندهای که به حرف یا نصیحتی بیاعتنا باشد، گویی که نشنیده باشد.
از بام میخواند از در میراند
رفتار دوگانه، دو نوع حرف زدن.
از بای بسمالله تا تای تمّت
از ابتدا تا انتها، با دقت و کامل.
از بیخ عربه
نفهم و خنگ و بیعار. نادان.
از بیکفنی زنده است
آنقدر مُفلس و بیچاره است که حتی پول کفنش را هم ندارد.
از پشت خنجر زدن
دشمنی پنهان، دشمنی از راه دوستی. خیانت کردن.
از پی هر گریه آخر خندهای است
بعد از هر غم و سختی انشاا... خوشی و آسایشی است. اشاره به آیه: انَّ مع العُسر یُسری. پایان غم و غصه خوشی و آسایش است.
از تنگ و تا نیفتادن
صلابت و قدرت خود را حفظ کردن و ضعف نشان ندادن.
از تو حرکت، از خدا برکت
اگر انسان تلاش و کوشش کند، خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد.
از تو عباسی، از من رقاصی
پول از تو، کار یا اطاعت از من (انجام هر کاری به خاطر پول حتی رقصیدن).
از چاله به چاه افتادن
از یک وضعیت بد به وضعیت بدتر گرفتار شدن.
از خجالت آب شدن
شرمندگی زیاد، در حد ذوب شدن و غرق کردن.
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان
وقتی بخواهند رازی را به کسی بگویند این جمله را ادا میکنند.
از خر شیطان پائین آمدن
کوتاه آمدن، دست از
#ضربالمثل_های_الف
@zarboolmasall
🌸
همچو آن طفل که غافل به هدف تیر زند
به غلط،
گاه نگاهِ تو به ما می افتد...
👤 #میرزا_نظام
@zarboolmasall
.
🤸♂
درباره ضرب المثل مشهور " پیش غازی و معلق بازی" :
غازی با همین ریخت نگارشی، معانی
گوناگون دارد که یکی از آنها " بندباز" یا "
معرکه گیر" است.
در این ضرب المثل همین واژه با همین
معنا در نظر است و منظور گوینده این
است که هنرنمایی و شیرین کاری پیش
" بندباز " و " معرکه گیر"، بی فایده و بی اثر است.
ادعا کننده و لاف زننده را زشت کار، دغل باز
و بیهوده کار می داند.
🤹
.
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شب چه زیباست
💫سکوتش ، آرامشش
🌸ستارگانش ، آسمانش
💫وچه زیباتر خلوت باتو
🌸که به آرامش میرسم
💫خـدایـا
🌸زیبایی مـاه و
💫ستارگان و آرامش
🌸شب را نصیب
💫دوستان و عزیزانم بگردان
شبتـون رویایی 🌙
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸پر باشیم از آرزوهای خوب
💗برای دیگران
🌸یادمان باشه وقتی که برای
💗دیگران آرزوهای خوب داریم
🌸قلبمان از شادی و حس خوب
💗لبریز خواهد شد
🌸بهترینها را براتون آرزو میکنم
💗صبحتون بخیر ونیکی
\╭┓
╭ 🌺🍃
┗╯\╲
@zarboolmasall
💠شعری زیبا از امام خامنه ای
من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!
رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
به وقت ترس و تنهایی،تو هستی تکیه گاه من
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن
که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!
هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!
🔹سید علی خامنه ای حفظه الله
✨
@zarboolmasall