چند ضرب المثل کوتاه درباره آب در کشورهای مختلف💙
💙ایرانی: آب میدهد گلاب میگیرد.
💙ایتالیایی: آب کثیف چیزی را پاک نمیکند.
💙انگلیسی: آب و نمک و غیبت؛ عشق و علاقه را از بین میبرد.
💙پانتویی: آب هرگز راهش را گم نمیکند.
💙بلغاری: آب و آتش نوکران خوب و اربابان بدی هستند.
💙لاتینی: آب سرِ چشمه گواراتر است.
💙نیجریهای: آب کثیف را نمیتوان شست.
@zarboolmasall
اصطلاح آفتابی شدن💙💠
فلات مرکزی ایران سرزمین خشک و کم آبی است، که تنها با استفاده از رشته قناتهای متعدد که از بزرگترین شاهکارهای مهندسی دنیای قدیم به حساب می آید، تبدیل به محلی برای کشت و زرع وسکونت شده است.
سیستم آبرسانی با کمک قنات در ظاهر ساده به نظر میرسد.
ابتدا توسط مقنیهای کارکشته محل اصلی آب یا همان "مادر چاه" پیدا میشد.
بعد شترگلوهای متعددی برای تنظیم کشش آب به سمت مادر چاه حفر میگردید.
آنگاه از محل مادرچاه تا جایی که آب قنات به سطح زمین میرسید یا در اصطلاح مقنیها "آفتابی میشد"، طرازبندی شده و سپس در فواصل معین چاههای متعددی برای تهویه قنات و همچنین جذب آبهای آزاد حفر میشد و در انتها مشکلترین قسمت کار، یعنی نقب زدن و اتصال این رشته چاهها به هم و همین طور مادرچاه صورت میپذیرفت.
اصطلاح "آفتابی شدن" که به معنای دیدن شخصی پس از مدتهای مدیدی است، در واقع از همین کار حفر قنات ریشه گرفته است، زیرا در زمان گذشته و با نبود وسایل حفاری و مهندسی دقیق، رساندن آب قنات به سطح زمین یا همان "آفتابی شدن آب قنات" کار دشوار و زمانبری بود.
@zarboolmasall
#پندانه💖🌷
✍️ صلح بهخاطر مروت و مهمانداری
🔹پادشاهی بود در کرمان که در غایت کرم و مروت بود و عادتش آن بود که هرکس از غربا به شهر او میرسیدند، سه روز مهمان او بودند.
🔸وقتی عضدالدوله دیلمی وارد بر کرمان شد او طاقت مقاومت ایشان نداشت.
🔹هر صبح که خورشید طلوع میکرد، جنگ میکرد و خلقی را میکشت و چون شب میشد مقداری طعام نزد دشمنان و لشگریان عضدالدوله میفرستاد.
🔸عضدالدوله کسی را نزدش فرستاد و گفت:
این چه کاری است که میکنی، روز ایشان را میکشی و شب طعام میدهی؟
🔹پادشاه گفت:
جنگکردن اظهار مردی است و ناندادن اظهار جوانمردی. ایشان (لشگر عضدالدوله) اگرچه خصم من هستند اما در این ولایت غریبند و چون غریب باشند در ولایت ما مهمان باشند، و جوانمردی نباشد که مهمان را بدون غذا نگه دارند.
🔸عضدالدوله گفت:
کسی را که چنین مروت و مهمانداری بود ما را با او جنگکردن خطاست.
🔹و با او صلح نمود.
@zarboolmasall
هدایت شده از دکتر روح الامینی
🔺🔺🔺فوری
❇️❇️❇️مهم
عدم تخصیص ارز به واردات خودرو و عدم اجرای قانون مجلس تکذیب شد
🔺🔺🔺کانال عبدالحسین روح الامینی
https://eitaa.com/joinchat/750059643C022686b31f
✳ به این حدیث عمل کردم!
🔻 میفرمودند: «هرگاه اندیشه و تصور گناه به ذهنم میآمد، ناخودآگاه و بیفاصله از ذهنم میرفت!»
راه ایجاد این حالت را از ایشان پرسیدند.
بیان کردند:
در اوایل تحصیلم این حدیث را خواندم «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ اَلْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»* و به آن عمل کردم.
📚 از کتاب علامه | صد روایت از زندگی علامه طباطبایی
📖 ص ۸
@zarboolmasall
﷽
کلاهش پشم ندارد🌿🤍
یعنی از او نباید ترسید، ابهتی ندارد و دلیلی وجود ندارد كه از او هراس داشته باشیم.
اما ریشه این ضرب المثل:
در زمان قدیم، روزگار نه چندان دور، در ایران صاحب منصبان نظامی به تقلید از نظامیان روس كه كلاه پشمی به سر داشتند، كلاه پشمی پوستی بر سر میگذاشتند.
از آن جایی كه نظامیان مأمور ایجاد نظم هستند، وقتی از دور پیدا میشدند، مردم خود را جمع و جور میكردند كه مورد مؤاخذه واقع نشوند، و اگر آن صاحب منصب نظامی افسر نبود به هم میگفتند : این كه افسر نظامی نیست، كلاهش پشم ندارد.
@zarboolmasall
💠دعای روز هجدهم ماه رمضان
🔹اللّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِکلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِک یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِینَ
🔸خدایا مرا در اين ماه به بركات سحرهایش آگاه كن
🔸و در آن دلم را به پرتو انوارش روشن كن
🔸 و اعضایم را به پیروى از آثار آن وادار
🔸به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان
@zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
اصطلاح دسته گل به آب دادن💙💠
جوانی ساکن یکی از آبادیهای ساکن شهرکرد چهارمحال و بختیاری به قول همشهریهایش از شانس خوبی برخوردار نبوده و به آدمی جنجالی معروف بوده که به هر جا پا میگذاشته، اگر اتفاق یا حادثهای ناگوار روی میداده، بلافاصله نظرها روی او جلب میشده و اگر هم در آن درگیری تقصیری نداشته از اقبال بدش او را گناهکار دانسته که بهطور مثال اگر در فلان دعوا میانجی نمیشد یا شرکت نمیکرد، چنین و چنان نمیشد. جوان بیچاره به خودش هم امر مشتبه شده بود که از شانس خوبی برخوردار نیست.
از قضای روزگار و دست حوادث، جوان بداقبال چنان دلباخته دختری از اهالی آبادی میشود که دست مجنون را از شدت عشق از پشت میبندد. آوازه عاشق شدن جوان در آبادی میپیچد، در حالی که خود دختر هم بیمیل نبوده به همسری او درآید، اما سابقه ناخوشایند جوان عاشق موجب میشود خانواده دختر موافق به آن ازدواج نباشند، بلکه عدهای آن وصلت را شوم میدانند.
جوان ناامید میشود، خواستگاری دیگر گوی سبقت از او میرباید. بعد از خواستگاری و موافقت پدر و مادر دختر، بساط جشن برپا میشود. جوان عاشق هم برای دختر آرزوی خوشبختی میکند و چون قادر نبوده از نزدیک تماشاگر جشن عروسی کسی باشد که از جان بیشتر دوستش داشته، ایام حنابندان و جشن و پایکوبی از آبادی خودش دور میشود و به کوههای اطراف پناه میبرد.
کوههایی که آبهای برفهای زمستان به هم پیوسته تشکیل رودخانهای بزرگ میدهد. جوان عاشق که دستش از همه چیز کوتاه شده برای تسکین دل عاشقش از دشت و دمن و کوه صحرا دسته گل زیبایی میچیند. از آنجا که میداند رودخانه از روبهروی خانه عروس عبور میکند. دسته گل را به آب میاندازد که شاید نگاه عروس به آن بیفتد.
روبهروی خانه دختربچهها و پسران خردسال مشغول بازی هستند. تا نگاهشان به دسته گل میافتد هر یک برای گرفتن گل از دیگری سبقت میگیرند. دختر خواهر عروس برای گرفتن دسته گل خودش را به رودخانه میزند. گرداب او را در خودش غرق میکند. دخترک از دنیا میرود و عروسی به عزا تبدیل میشود.
جوان عاشق بعد از یکی دو روز به آبادی برمیگردد. روبهروی قهوهخانهای ماتمزده مینشیند. ماجرا را برایش شرح میدهند که جشن عروسی تبدیل به عزا شد. چرا؟ علت را توضیح میدهند.
جوان عاشق دست پشت دست میزند. آه از نهادش بلند میشود و ماجرا را شرح میدهد که دسته گل را او برای عروس فرستاده بوده و مردم به او میگویند: «پس اون دسته گل را تو به آب داده بودی».
@zarboolmasall
🔵 "Səsini qaldırmaq/ucaltmaq"
👉 Açıqlama:
Hirsdən, acıqdan dolayı uca bir səslə danışmaq ya da qışqırmaq
🔵 «سسینی قالدیرماق/اوجالتماق»
👈 آچیقلاما:
هيرسدن، آجيقدان دولايي اوجا بير سسله دانيشماق يا دا قيشقيرماق
🔴 🔴 🔴 🔴
🔵 «صدایش را بلند کردن»
👈 توضیح:
به خاطر عصبانیت با صدای بلند صحبت کردن و یا داد زدن
🔴 🔴 🔴 🔴
🔵 "Raise one's voice"
👉 Definition:
To speak or shout loudly, especially out of anger
@zarboolmasall
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
در این شبهای عزیز یکدیگر را حلال کنیم و برای هم دعا کنیم. دعا در حق دیگران مستجاب است.
امام کاظم علیه السلام می فرماید: هر کس در غیاب برادر مؤمنش برای وی دعا کند... فرشته ای از آسمان هفتم فریاد بر می آورد که ای بنده خدا! برای تو هفتصد هزار برابر آنچه که تو دعا کردی باشد. سپس خداوند به او ندا می دهد: من بی نیازی هستم که فقیر نمی گردم، ای بنده خدا! برای تو هزار هزار برابر آنچه که دعا کردی باشد.
📚عده الداعی/ص304
دعا برای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خلاصی مردم مظلوم جهان خصوصا غزه را فراموش نکنید.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@zarboolmasall
🔴 حکایت "بشنو و باور نکن"
در زمانهای دور، مرد خسیسی زندگی میکرد. او تعدادی شیشه برای پنجرههای خانهاش سفارش داده بود.
شیشهبر، شیشهها را درون صندوقی گذاشت و به مرد گفت: باربری را صداکن تا این صندوق را به خانهات ببرد من هم عصر برای نصب شیشهها میآیم.
از آنجا که مرد خسیس بود، چند باربر را صدا کرد...ولی سر قیمت با آنها به توافق نرسید.!
چشمش به مرد جوانی افتاد، به او گفت:
اگر این صندوق را برایم به خانه ببری، سه نصیحت به تو خواهم کرد که در زندگی بدردت خواهد خورد.
باربر جوان که تازه به شهر آمده بود، سخنان مرد خسیس را قبول کرد. باربر صندوق را بر روی دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد.
کمی که راه رفتند، باربر گفت: بهتر است در راه یکییکی سخنانت را بگوئی.!
مرد خسیس کمی فکر کرد.نزدیک ظهر بود و او خیلی گرسنه بود. به باربر گفت: اول آنکه سیری بهتر از گرسنگی است و اگر کسی به تو گفت گرسنگی بهتر از سیری است، بشنو و باور مکن!!
باربر از شنیدن این سخن ناراحت شد زیرا هر بچهای این مطلب را میدانست، ولی فکر کرد شاید بقیه نصیحتها بهتر از این باشد.!
همینطور به راه ادامه دادند تا اینکه بیشتر از نصف راه را سپری کردند... باربر پرسید: خوب نصیحت دومت چیست؟!
❌ ادامه در پست های بعدی...
@zarboolmasall