eitaa logo
ضرب المثل
35.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
584 ویدیو
9 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
نه شیر شتر نه دیدار عرب از قدیم مشهور بوده که اعراب قبایلی بیابان گرد بودند و چهار پایانی که مورد استفاده شان قرار میگرفت شتر بود. ظاهرا دیدار عرب آنقدر درد سر و سختی و بدی به همراه داشت که بین ایرانی ها مشهور شد که نمی ارزد انسان برای به دست آوردن شیر شتر با همه فوایدی که دارد به سراغ آنها برود. وقتی انسان از کسی بدی ببیند یا دیدار آن فرد بسیار پر دردسر و همراه مشکلات باشد حتی اگر آن فرد خصلت نیک یا چیز مهمی داشته باشد که انسان مجبور باشد به آن فرد رجوع کند؛ از این کار منصرف میشود و می گوید: نه شیر شتر نه دیدار عرب @zarboolmasall
: درد و ورم زری که نبود توی علم💚🦋 خیاطی بود که قسمتی از پارچه‌های مردم را موقعی که رخت و لباس براشان می‌دوخت برمی‌داشت و وقتی که زیاد می‌شد پوشاکی درست می‌کرد و می‌فروخت. شبی در عالم خواب دید که مرده و جلو تابوتش علم‌های همه رنگ در حرکت است و به او می‌گویند: "این علم‌ها از پارچه‌هایی است که موقع خیاطی دزدیدی" بعد از تقلا و پیچ و تاب زیاد از خواب بیدار شد و پشیمان از کرده‌های گذشته با خودش عهد کرد که دیگر دزدی نکند. وقتی هم به دکان رفت به شاگردش سپرد که: "هر وقت خواستم از پارچه مردم ببرم و بدزدم تو بگو: "علم علم" تا من دست از دزدی بردارم". اتفاقاً زد و یک پارچه زربافتی(پارچه ای که از گرده های طلا در بافت آن استفاده شده) پیش خیاط آوردند. خیاط که چشمش به پارچه زری گران‌قیمت افتاد عهدی که با خودش کرده بود یادش رفت و قیچی را برداشت تا یک تکه از آن را بچیند و برای خودش بردارد . شاگرد که استاد را می‌پایید گفت: "علم علم" استاد اعتنایی به حرف او نکرد. شاگرد این دفعه با فریاد گفت: "اوستا، علم علم" خیاط از فریاد شاگرد اوقاتش خیلی تلخ شد و داد زد: "چه خبرته! علم علم و درد ورم ـ زری که نبود توی علم!" وقتی کسی توبه می کند و به بهانه ای یا به بهانه های مختلف توبه خود را فراموش می کند و هرچه به او یاد آوری میکنند باز هم با بهانه تراشی کار خودش را میکند از این ضرب المثل استفاده میشود. مرتبط: "اوستا، علم علم، این یکی و بکش قلم!" @zarboolmasall
تو به این خریت فهمیدی و ما نفهمیم گویند شخصی در یكی از خیابانهای شهری به طفل خردسالی برخورد كرد و دید کودک دو عدد اشرفی در دست دارد و آنها را بالا و پایین می اندازد و با آنها بازی می كند. آن شخص دیگ طمعش به جوش آمد و به طفل گفت: بچه جون! یكی از اینها را به من بده! طفل بسیار زیرك بود و گفت: قدری صدای خَر در بیاور تا یک اشرفی را به تو بدهم. شخص به این سو و آن سو خیابان نظری افكنده و سپس همین كه کسی را در آن حوالی ندید، بنای عرعر كردن را گذاشت و سپس گفت: حالا به عهد خود و فاكن! طفل گفت: عجب! تو به این خریت فهمیدی كه اینها چیز خوبی است ولی من با این آدمیتم نفهمم ؟! این ضرب المثل وقتی به کار می رود كه كسی بخواهد با زبان چرب و نرم كسی را فریب دهد و چیزی را به زرنگی از چنگ او برباید و طرف مقابل متوجه این زیرکی او شود. مرتبط : ● جنگ زرگری راه انداختن ■ سر طرف و شیره مالیدن @zarboolmasall