eitaa logo
ضرب المثل
31.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
927 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی خدای مهربانم در این روزگار غریب تنها تو را دارم پروردگارا درهای لطف تو باز است در این روزهای معنوی دست هایم را به آسمان بلند میکنم تا میوه های اجابت بچینم و می دانم دست هایم خالی بر نخواهندگشت .... به یاد تو قدم در رویاهایم می گذارم و در آغاز صبح دگرم فقط به تو می اندیشم و تنها تو را میخوانم خدایا بهترین ها را برایمان مقدر بفرما آمیـن☘ @zarboolmasall
خواص عاشورایی: عَمرو بن قَرَظه انصاری 🔹 پدر عمرو بن قَرَظه ، قرظه بن کعب، یکی از یاران پیامبر ص است که در جنگ احد و سایر جنگ ها همراه سپاه اسلام بود و در دوران خلافت امام علی ع نیز با ایشان همراهی کرد. 🔻 عمرو برادری هم داشت که روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد بود و به امام هم جسارت و حمله کرد. نقل شده که عمرو خود را سپر هر تیری که به سوی امام پرتاب می‌شد قرار می‌داد تا به امام گزندی نرسد. 🔸 عمرو بن قرظه به نمایندگی از امام ع با عمر بن سعد گفتگو کرد. هنگام نبرد شجاعانه با دشمن جنگید و تعداد زیادی از افراد ابن زیاد را کشت. ▫️ سرانجام وی بر اثر زخمهای که خورده بود، زمین گیر شد. در این حال به امام حسین ع گفت: " آیا به پیمانم وفا کردم؟" امام فرمود: " آری، تو در بهشت پیش روی من هستی". سپس به شهادت رسید. (مثیرالاحزان، ص۶۰) @zarboolmasall
داستان مسجد تاج محل: ✳️ دختر خانم شاهزاده‌ایی که گفته می‌شود ایرانی بوده و پیش از ازدواج، بانو بیگم نام داشت، در سن ۱۹ سالگی، به عقد شاه جهان (پادشاه هندوستان) درآمد و او را ممتاز محل نامیدند. زندگی مشترک ممتاز محل با شاه جهان، هجده سال به طول انجامید و حاصل این ازدواج، چهارده فرزند بود. علاقه زیاد شاه گورکانی به همسر خود سبب شد تا در بسیاری از سفرها، او را با خود همراه ببرد. گفته شده است که ممتاز محل در حین تولد یکی از فرزندان خود، در حالی که سی و نه سال داشت، دار فانی را وداع گفت و شاه جهان را برای همیشه عزا دار کرد. سوگی که سبب شد، یکی از زیباترین مناطق جهان، به یاد همسر شاه جهان ساخته شود و تاجی بر سرزمین شگفتی‌ها شود. 🦋🦋🦋 در این بنای عظیم و زیبا که معماران اصلی آن ایرانی بودند، یکی از باشکوه‌ترین و منحصر به فرد ترین بناهای جهان را مشاهده می‌کنیم که تماما از مرمر ساخته شده است. بنا به طرز شگفت انگیزی متقارن ساخته شده و از هر چهار طرف از آن، می توان تصویر آینه‌ای به دست آورد. در سال ۲۰۰۷ میلادی، در فهرست عجایب هفت گانه جهان قرار گرفت که همین امر کافی بود که سالانه بیش از ۷ میلیون گردشگر از آن دیدن کنند. (داستان تفصيلي اين مسجد را در كتاب تاريخ تمدن براي نوجوانان مي توانيد مطالعه كنيد. ) @zarboolmasall
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅کودکان در عراق قلکهایشان را خرج اربعین می کنند @zarboolmasall
اینجا گز نیست اینجا تهران قدیمه که تبدیل شده به ماشین و دود ترافیک و کار و کار و کار.. یک سری‌ها خوشحالن که تو تهران زندگی میکنن خبر ندارن که فقط دارن واسه صاحب ملک هاشون کار میکنن هر چی در میارن میدن اجاره خونه اجاره مغازه خودشون از زندگی لذتی نمیبرن و ضرب المثل قدیمی است که میگه: کوجع بودی. شکار چوکار کردی هیچکار میدان شوش تهران قدیم ۱۳۰۵ شمسی در تهران قدیم اطراف شهر تهران دارای دیوارهای بلندی بود.وبیرون دیوارها را خندق فرار گرفته بود.دیوار جنوبی شهر با خیابان شوش فعلی در حد فاصل میدان‌های شوش و راه‌آهن منطبق بود و دروازه‌های آن عبارت بودند از خانی آباد، دروازه غار و دروازه حضرت عبدالعظیم.که در تصویر ذیل قابل مشاهده است.در تهران قدیم اطراف شهر تهران دارای دیوارهای بلندی بود.و بیرون دیوارها را خندق فرا گرفته بود.دیوار جنوبی شهر با خیابان شوش فعلی در حد فاصل میدان‌های شوش و راه‌آهن منطبق بود و دروازه‌های آن عبارت بودند از خانی آباد، دروازه غار و دروازه حضرت عبدالعظیم.که در تصویر ذیل قابل مشاهده است. @zarboolmasall
🦋💙 روزی شخصی در کوچه ای میگذشت، ناگهان غلامی را دید. از اینکه چشم بر زمین دوخته خوشحال شد و قصد خریدنش را کرد. از او پرسید می توانم تو را به غلامی برگزینم؟ گفت:آری. گفت: نامت چیست؟ گفت: هرچه تو بگویی. گفت: از کجا آمده ای؟ گفت: هر کجا که تو بخواهی. گفت: چه کار میکنی؟ گفت: هر چه تو بگویی. ناگهان صاحب به گریه افتاد و گفت: ما نیز باید برای صاحبمان (خدا) اینگونه باشیم و رو به غلام کرد گفت: تو آزادی 💙🦋 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' @zarboolmasall
اگر زندگی بهتر می‌خواهی، خودت را تغییر بده نه دیگران را و این ضرب المثل را همیشه به یاد داشته باش کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من💚✨️ 🔸مردی برای مشاوره نزد من آمد. او پسر مؤمنی است. 🔹شروع به تعریف از زندگی‌اش می‌کند و می‌گوید: یک بار همسرش طلاق گرفته و ازدواج دوم کرده و اکنون زن دوم او هم از او طلاق می‌خواهد. 🔸می‌گویم: متوجه شدم! کفایت می‌کند. 🔹در خودرو یک چرخ شیارداری هست که به آن فولی می‌گویند و تسمه بر آن سوار می‌شود. اگر این فولی خراش برداشته و نامیزان شود هر تسمه‌ای بخواهد آن را بگرداند، به‌مرور رشته‌رشته شده و پاره می‌شود. 🔸اکنون نیز فولی تو ریش‌ریش شده و باید اصلاح شود، که اگر اصلاح نشود هر زنی که برای تسمه و گرداندن زندگی‌ات بر زندگی تو وارد شود، دیر یا زود عاصی شده و طلاق خواهد خواست. 🔹تو باید خودت را اصلاح کنی تا زندگی‌ات اصلاح شود، چراکه تغییر همسر هیچ تغییری در زندگی تو ایجاد نخواهد کرد. @zarboolmasall
پادشاه هم فالوده نمیخورد💙⛓ ••فالوده یا پالوده را که می دانید چیست؟ نوعی خوردنی سرد اکه از نشاسته، یخ یا برف، شربت قند یا شیره تهیه، و با یک یا چند نوع عرق گیاهی نظیر عرق بیدمشک، نعناع یا گلاب مصرف می‌شود. گاه برای تغییر رنگ و افزودن طعم بیشتر، با زعفران نیز معطر می‌شود. فالوده ترکیبی جامد و مایع است که هم آن را می‌نوشند و هم با قاشقی مخصوص می‌خورند. این دسر از دسرها و میان وعده‌های اصیل و سنتی ایران است که قدمت دیرینه‌ای دارد. نام و نشان این دسر تابستانه و شیرین در آثار بر جای مانده از ایران باستان و پیش از ورود اسلام نیز دیده می‌شود. اشعار شاعران بسیاری نیز حاکی از وجود این میان وعده خوش طعم در روزگاران قدیم است. نظامی، شاعر مشهور فارسی زبان، در اثر جاودانی خود خسرو و شیرین از پالوده به همان معنای امروزی خود این چنین یاد کرده است: ملک نقل دهان آلوده می‌خورد به امید شکر پالوده می‌خورد اصولاً فالوده‌های شیراز و یزد در ایران شهرت بسزایی دارند. در این شهرها همواره دکانهایی خاص برای تهیه و فروش فالوده وجود داشته، به‌طوری‌که تا چند دهۀ پیش، این شغل کاملاً مجزا از شغلهای بستنی‌سازی و بستنی‌فروشی بوده است فالوده خوردن یکی از تفریحات مردم بود و به دکان ها یا دوره گردهای فالوده فروش مراجعه می کردند و با رفقای خود وقت می گذراندند . طبیعی است که هر کس دوستان و اطرافیان خود را از میان کسانی بر می گزیند که قبول دارد. برای همین اگر کسی از گروهی دوری می کرد و به گونه ای که احساس شود فرد دچار غرور شده می گویند دیگر با شاه هم فالوده نمی خورد چه برسد به ما•• @zarboolmasall
دری وری گفتن چیست؟💚🪢✨️ تا به حال شنیده‌اید که می‌گویند فلانی دری وری می‌گوید؟ به طور کلی جملات نامفهوم و بی معنی و خارج از موضوع را در میان عوام دری وری می‌گویند. نخست باید دانست که در زبان فارسی این رسم وجود دارد که مردم بسیاری از واژه‌ها را به صورت جفتی و دو تایی به کار می‌برند که واژه‌ی نخست آن را که معنی دار است مستعمل و واژه‌ی دوم را که با واژه‌ی نخست هم وزن و قافیه است ولی هیچ معنایی ندارد مهمل می‌نامند. مانند: پول مول، بچه مچه، زغال مغال، ریزه میزه ، کوچولو موچولو و بسیار مانند این‌ها ( اصطلاح مهمل گویی یا مهمل بافی نیز از همین جا است ). دیگر آن که زبان پارسی باستان (فرس قدیم) در زمان هخامنشیان زبان مردم پارس و زبان رسمی پادشاهان هخامنشی بوده است. حمله اسکندر و تسلط یونانیان و مقدونیان سبب گردید که زبان پارسی باستان از میان برود و زبان یونانی تا سیصد سال در ایران رواج پیدا کند. ادامه‌ی پارسی باستان، فارسی میانه بود که به شکل زبان‌های پهلوی اشکانی در زمان اشکانیان و پهلوی ساسانی در زمان ساسانیان دوباره در ایران رایج گردید و زبان فارسی دری به عنوان شاخه‌ای از زبان پهلوی ساسانی در دربار ساسانی رواج پیدا کرد. یعنی زبانی شد که پادشاهان ساسانی در دربار بدان سخن می‌گفتند و به همین علت نیز “دری” نامیده شد. پس از شکست ساسانیان به دست اعراب، یزدگرد پادشاه ساسانی که هزاران تن درباری دیگر را نیز با خود همراه کرده بود از تیسفون خارج شده و در مشرق به مرو رفت و بدین ترتیب مرو مرکز زبان فارسی گردید و سپس در سراسر خراسان رواج یافت و جای لهجه‌ها و زبان‌های محلی مانند خوارزمی، سغدی و هروی را نیز گرفت. خراسانیان که نخستین کسانی بودند که از زیر نفوذ عرب خارج شده و اعلام استقلال کردند، زبان محلی خود را نیز که اکنون زبان دری بود زبان رسمی خود و سراسر ایران اعلام نمودند که همان زبانی است که ما امروز با آن سخن می‌گوییم و به خط عربی می‌نویسیم. سلسله‌هایی مانند طاهریان، صفاریان و سامانیان که همگی از خراسان و ماوراالنهر برخاسته بودند به رواج زبان دری ، یعنی فارسی امروز بسیار یاری رساندند و در ترویج آن کوشیدند. لیکن همان گونه که گفته شد این زبان تنها در منطقه‌ی خراسان و ماوراالنهر رواج داشت و تا قرن هشتم هجری سایر مردم ایران با آن آشنایی نداشتند و اگر کسی غیر خراسانی آن را می‌دانست بدان افتخار می‌کرد. ناصر خسرو در سده‌ی پنجم هجری با سرافرازی و افتخار می‌گوید: من آنم که در پای خوکان نریزم مرین قیمتی دُر نظم دری را و حافظ شیرازی به دانستن زبان دری می‌بالد و می‌گوید: ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه که لطف طبع و سخن گفتن دری داند و در جای دیگری می‌گوید: چو عندلیب فصاحت فرو شدای حافظ تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن بدین ترتیب به مدت پانصد سال تا قرن هشتم هجری، زبان دری به جز برای مردم خراسان و ماوراالنهر برای ایرانیان دیگر مفهوم نبود و کسی آن را درک نمی‌کرد و از این رو مردم مناطق دیگر ایران هنگامی که زبان دری را از زبان کسی در میان خود می‌شنیدند چون آن را نمی‌فهمیدند به رسم زبان فارسی و با استفاده از مهمل ” وری ” می‌گفتند: فلانی دری وری می‌گوید که منظورشان این بود که : به زبانی حرف می‌زند که نامفهوم و مهجوز است. این عبارت امروز به هیچ روی دیگر مصداقی ندارد و زبان دری نه تنها زبان رسمی و ملی همه‌ی ایرانیان، بلکه به یکی از گران بها ترین سرمایه‌های معنوی جهان تبدیل گردیده است و گام به گام می‌رود تا به مرحله‌ای از تحول و تکامل برسد که نمونه‌ای برای آن نتوان شناخت. @zarboolmasall
شنیدنی💚💌 ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻤﺮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ. ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺨﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﻗﺎﺿﻰ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻭﺻﻴﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺪﻫﻢ و ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ. ﻗﺎﺿﻰ ﺑﺎ ﺗﺎﺛﺮ ﻭ ﺗﺎﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺻﻴﺖ ﻧﻜﺮﺩ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺍُﺧﺮﻭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻨّﺖ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮو، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭﺻﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺎ بدان ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ ... «عبید زاکانی» @zarboolmasall
حکایت🤍🪄 حاکمی در قصر نشسته بود که از بیرون قصر صدای سیب فروش را شنید که فریاد میزد : “سیب بخرید! سیب !!!” حاکم بیرون را نگاه کرد و دید که مرد دهاتی، حاصلات باغش را بار الاغی نموده و روانه‌ی بازار است.حاکم میل و هوس سیب کرد و به وزیر دربارش گفت: ۵ سکه طلا از خزانه بردار و برایم سیب بیار! - وزیر ۵ سکه را از خزانه برداشت و به دستیارش گفت: -این ۴ سکه طلا را بگیر و سیب بیار! دستیار وزیر فرمانده قصر صدا زد و گفت: -این ۳ سکه طلا را بگیر و سیب بیار! فرمانده قصر افسر دروازه قصر را صدا زد و گفت: -این ۲ سکه طلا را بگیر و سیب بیار! افسر ، عسگر را صدا کرد و گفت: این ۱ سکه طلا را بگیر و سیب بیار! عسگر دنبال مرد دست فروش رفته و یقه شو گرفته گفت: های مرد دهاتی! چرا اینقدر سر صدا میکنی؟ خبر نداری که اینجا قصر حاکم است و با صدای دلخراش ات خواب جناب حاکم را اشفته کرده ای.اکنون به من دستور داه تا تو را زندانی کنم. مردم باغدار به پاهای عسکر قصر افتاد و گفت: اشتباه کردم قربان! این بار الاغ حاصل‌ یک سال زحمت من است، این را بگیرید، ولی از خیر زندانی کردن من بگذرید! عسکر نصف بار سیب را برای خودش گرفت و نصف ديگر را برای افسر برده و گفت: -این هم این سیب ها با ۱ سکه طلا. افسر نیمی از ان سیب‌ها را به فرمانده قصر داده، گفت: این سیب ها به قیمت ۲ سکه طلا! فرمانده نیمی از سیب‌ها را برای خود برداشت و نیمی به دستیار وزیر داد و گفت: -این سیب ها به قیمت ۳ سکه طلا! دستیار وزیر، نیمی از سیب ها را برداشت و نزد وزیر رفته و گفت: -این سیب ها به قیمت ۴ سکه طلا! وزیر نیمی از سیب ها را برای خود برداشت و بدین ترتیب تنها پنج عدد سیب ماند و نزد حاکم رفت و گفت: - این هم ۵ عدد سیب به ارزش ۵ سکه طلا! حاکم پیش خود فکر کرده و پنداشت که مردم واقعا در قلمرو تحت حاکمیت او پولدار و مرفه هستند. که کشاورزش پنج عدد سیب را به پنج سکه طلا می فروشد هر سیب یک سکه طلا و مردم هم یک عدد سیب را به یک سکه طلا میخرند! یعنی ثروتمندند پس بهتر است ماليات را افزايش دهم و خزانه قصر پرتر بسازم. در نتيجه مردم فقیر تر شدند و شریکان حلقه فساد قصر سرمایه دار تر @zarboolmasall
⭕️ وقوع جنگ نهروان میان امام علی (علیه السلام) و خوارج 🔹بعد از جنگ صفین و تحمیل حکَمیت بر امام علی (علیه السلام)، عده ای از کوفیان که خود را بازنده ماجرا می‌دانستند امام را برای جنگ دوباره با معاویه تحریک می‌کردند. امام هم به آنها می‌فرمود: پس بیایید به من کمک کنید. آنها میگفتند: تو و ما کافر شده بودیم؛ ما توبه کردیم، تو هم اول باید توبه کنى، آن گاه ما هم تو را یارى می کنیم. 🔻درگیری خوارج با امام زیاد شد و دیگر ریختن خون شیعیان امام را حلال دانستند، لذا دست به جنایات هولناکی در نهروان (نزدیک کوفه) زدند. امام ابتدا برای تعامل با آنان به نهروان رفت و خواست که قاتلان را تحویل دهند. اما آنان امتناع کردند. 🔻امام هم اعلام کردند که به قاتلان رحم نمی‌کنند. لذا پس از نصایح فراوان و فرصتی که به خوارج دادند جمعی از آنان جد شدند. سپس جنگ نهروان در ۹ صفر سال ۳۸ هجری رخ داد. از سپاه ۱۴۰۰۰ نفری امام کمتر از ۱۴ نفر شهید شدند، حال آنکه از سپاه خوارج (مارقین) کمتر از ۱۰ نفر زنده ماندند. @zarboolmasall