❤️ زادمردِ بی نیاز
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
شخصی به یکی از خلفا مراجعه و درخواست کرد تا در بارگاه او به کاری گمارده شود.
خلیفه از او پرسید: قرآن می دانی؟
او گفت: نمی دانم و نیاموخته ام.
خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته، معذوریم.
مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه خود، به آموختن قرآن پرداخت. مدتی گذشت تا این که از برکت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید که دیگر نه در دل آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.
پس از چندی، خلیفه او را دید و پرسید: چه شده که دیگر سراغی از ما نمی گیری؟
آن آزاد مرد پاسخ داد: چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم که از خلق و از عمل بی نیاز گشتم. خلیفه پرسید: کدام آیه تو را این گونه بی نیاز کرد؟ مرد پاسخ داد: (من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب).
هر که از خدا بترسد ، برای او راهی برای بيرون شدن قرار خواهد داد ، و از جايی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد
به نقل از: مجله موعود جوان، سال چهارم، شماره26
@zarboolmasall
حکایت "نااميد نشو!"🪄🖐🏻
روزى به خدا شكايت كردم كه چرا من پيشرفت نمىكنم؟! ديگر اميدى ندارم، مىخواهم خودكشى كنم!
ناگهان خدا جوابم را داد و گفت: آيا درخت بامبو و سرخس را ديدهاى؟
گفتم: بله ديدهام.
خدا گفت: موقعى كه درخت بامبو و سرخس را آفريدم، به خوبى ازآنها مراقبت نمودم... خيلى زود سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمين را گرفت، اما بامبو رشد نكرد... من از او قطع اميد نكردم!
در دومين سال، سرخس بيشتر رشد كرد، اما از رشد بامبو خبرى نبود.
در سالهاى سوم و چهارم، باز هم بامبو رشد نكرد.
در سال پنجم، جوانه كوچكى از بامبو نمايان شد... و در عرض ششماه ارتفاعش از سرخس بالاتر رفت.
آرى، در اين مدت بامبو داشت ريشههايش را قوى مىكرد!
آيا مىدانى در تمامى اين سالها كه تو درگير مبارزه با سختىها و مشكلات بودى، در حقيقت ريشه هايت را مستحكم مىساختى؟؟ زمان تو نيز فرا خواهد رسيد و تو هم پيشرفت خواهى كرد. نااميد نشو!
ضرب المثل های مرتبط💭🀄
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
پایان شب سیه سپید است
@zarboolmasall
#ضرب_المثل
ضرب المثل قديمي مي گويد: ميمون پير دستش را داخل نارگيل نمي كند.🤍🪢
•• در هندوستان، شكارچيان براي شكار ميمون سوراخ كوچكي در نارگيل ايجاد مي كنند. يك موز در آن مي گذارند و زير خاك پنهان اش مي كنند. ميمون دست اش را به داخل نارگيل مي برد و به موز چنگ مي اندازد، اما ديگر نمي تواند دست اش را بيرون بكشد، چون مشت اش از دهانه سوراخ خارج نمي شود. فقط به خاطر اين كه حاضر نيست ميوه را رها كند. در اين جا، ميمون درگير يك جنگ ناممكن معطل مي ماند و سرانجام شكار مي شود.
همين ماجرا، دقيقاً در زندگي ما هم رخ مي دهد. ضرورت دستيابي به چيزهاي مختلف در زندگي، ما را زنداني آن چيزها مي كند. در حقيقت متوجه نيستيم كه از دست دادن بخشي از چيزي، بهتر است تا از دست دادن كل آن چيز.
در تله گرفتار مي شويم، اما از چيزي كه به دست آورده ايم، دست نمي كشيم، خودمان را عاقل مي دانيم؛ اما (از ته دل مي گويم) مي دانيم كه اين رفتار يك جور حماقت است.••
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی
خدای مهربانم
در این روزگار غریب تنها تو را دارم
پروردگارا
درهای لطف تو باز است
در این روزهای معنوی
دست هایم را به آسمان بلند میکنم
تا میوه های اجابت بچینم
و می دانم دست هایم خالی
بر نخواهندگشت ....
به یاد تو قدم در رویاهایم می گذارم
و در آغاز صبح دگرم
فقط به تو می اندیشم
و تنها تو را میخوانم
خدایا بهترین ها را برایمان مقدر بفرما
آمیـن☘
@zarboolmasall
✅ خواص عاشورایی:
عَمرو بن قَرَظه انصاری
🔹 پدر عمرو بن قَرَظه ، قرظه بن کعب، یکی از یاران پیامبر ص است که در جنگ احد و سایر جنگ ها همراه سپاه اسلام بود و در دوران خلافت امام علی ع نیز با ایشان همراهی کرد.
🔻 عمرو برادری هم داشت که روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد بود و به امام هم جسارت و حمله کرد. نقل شده که عمرو خود را سپر هر تیری که به سوی امام پرتاب میشد قرار میداد تا به امام گزندی نرسد.
🔸 عمرو بن قرظه به نمایندگی از امام ع با عمر بن سعد گفتگو کرد. هنگام نبرد شجاعانه با دشمن جنگید و تعداد زیادی از افراد ابن زیاد را کشت.
▫️ سرانجام وی بر اثر زخمهای که خورده بود، زمین گیر شد. در این حال به امام حسین ع گفت: " آیا به پیمانم وفا کردم؟" امام فرمود: " آری، تو در بهشت پیش روی من هستی". سپس به شهادت رسید.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#عمرو_بن_قرظه_انصاری
#بصیرت
(مثیرالاحزان، ص۶۰)
@zarboolmasall
داستان مسجد تاج محل:
✳️
دختر خانم شاهزادهایی که گفته میشود ایرانی بوده و پیش از ازدواج، بانو بیگم نام داشت، در سن ۱۹ سالگی، به عقد شاه جهان (پادشاه هندوستان) درآمد و او را ممتاز محل نامیدند. زندگی مشترک ممتاز محل با شاه جهان، هجده سال به طول انجامید و حاصل این ازدواج، چهارده فرزند بود. علاقه زیاد شاه گورکانی به همسر خود سبب شد تا در بسیاری از سفرها، او را با خود همراه ببرد.
گفته شده است که ممتاز محل در حین تولد یکی از فرزندان خود، در حالی که سی و نه سال داشت، دار فانی را وداع گفت و شاه جهان را برای همیشه عزا دار کرد. سوگی که سبب شد، یکی از زیباترین مناطق جهان، به یاد همسر شاه جهان ساخته شود و تاجی بر سرزمین شگفتیها شود.
🦋🦋🦋
در این بنای عظیم و زیبا که معماران اصلی آن ایرانی بودند، یکی از باشکوهترین و منحصر به فرد ترین بناهای جهان را مشاهده میکنیم که تماما از مرمر ساخته شده است. بنا به طرز شگفت انگیزی متقارن ساخته شده و از هر چهار طرف از آن، می توان تصویر آینهای به دست آورد. در سال ۲۰۰۷ میلادی، در فهرست عجایب هفت گانه جهان قرار گرفت که همین امر کافی بود که سالانه بیش از ۷ میلیون گردشگر از آن دیدن کنند.
(داستان تفصيلي اين مسجد را در كتاب تاريخ تمدن براي نوجوانان مي توانيد مطالعه كنيد. )
@zarboolmasall
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅کودکان در عراق قلکهایشان را خرج اربعین می کنند
@zarboolmasall
اینجا گز نیست اینجا تهران قدیمه که تبدیل شده به ماشین و دود ترافیک و کار و کار و کار..
یک سریها خوشحالن که تو تهران زندگی میکنن خبر ندارن که فقط دارن واسه صاحب ملک هاشون کار میکنن
هر چی در میارن میدن اجاره خونه اجاره مغازه خودشون از زندگی لذتی نمیبرن
و ضرب المثل قدیمی است که میگه:
کوجع بودی. شکار
چوکار کردی هیچکار
میدان شوش تهران قدیم ۱۳۰۵ شمسی
در تهران قدیم اطراف شهر تهران دارای دیوارهای بلندی بود.وبیرون دیوارها را خندق فرار گرفته بود.دیوار جنوبی شهر با خیابان شوش فعلی در حد فاصل میدانهای شوش و راهآهن منطبق بود و دروازههای آن عبارت بودند از خانی آباد، دروازه غار و دروازه حضرت عبدالعظیم.که در تصویر ذیل قابل مشاهده است.در تهران قدیم اطراف شهر تهران دارای دیوارهای بلندی بود.و بیرون دیوارها را خندق فرا گرفته بود.دیوار جنوبی شهر با خیابان شوش فعلی در حد فاصل میدانهای شوش و راهآهن منطبق بود و دروازههای آن عبارت بودند از خانی آباد، دروازه غار و دروازه حضرت عبدالعظیم.که در تصویر ذیل قابل مشاهده است.
@zarboolmasall
🦋💙
روزی شخصی در کوچه ای میگذشت، ناگهان غلامی را دید. از اینکه چشم بر زمین دوخته خوشحال شد و قصد خریدنش را کرد. از او پرسید می توانم تو را به غلامی برگزینم؟
گفت:آری.
گفت: نامت چیست؟
گفت: هرچه تو بگویی.
گفت: از کجا آمده ای؟
گفت: هر کجا که تو بخواهی.
گفت: چه کار میکنی؟ گفت: هر چه تو بگویی.
ناگهان صاحب به گریه افتاد و گفت: ما نیز باید برای صاحبمان (خدا) اینگونه باشیم و رو به غلام کرد گفت: تو آزادی
💙🦋
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
@zarboolmasall
اگر زندگی بهتر میخواهی، خودت را تغییر بده نه دیگران را
و این ضرب المثل را همیشه به یاد داشته باش کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من💚✨️
🔸مردی برای مشاوره نزد من آمد. او پسر مؤمنی است.
🔹شروع به تعریف از زندگیاش میکند و میگوید:
یک بار همسرش طلاق گرفته و ازدواج دوم کرده و اکنون زن دوم او هم از او طلاق میخواهد.
🔸میگویم:
متوجه شدم! کفایت میکند.
🔹در خودرو یک چرخ شیارداری هست که به آن فولی میگویند و تسمه بر آن سوار میشود. اگر این فولی خراش برداشته و نامیزان شود هر تسمهای بخواهد آن را بگرداند، بهمرور رشتهرشته شده و پاره میشود.
🔸اکنون نیز فولی تو ریشریش شده و باید اصلاح شود، که اگر اصلاح نشود هر زنی که برای تسمه و گرداندن زندگیات بر زندگی تو وارد شود، دیر یا زود عاصی شده و طلاق خواهد خواست.
🔹تو باید خودت را اصلاح کنی تا زندگیات اصلاح شود، چراکه تغییر همسر هیچ تغییری در زندگی تو ایجاد نخواهد کرد.
@zarboolmasall
پادشاه هم فالوده نمیخورد💙⛓
••فالوده یا پالوده را که می دانید چیست؟ نوعی خوردنی سرد اکه از نشاسته، یخ یا برف، شربت قند یا شیره تهیه، و با یک یا چند نوع عرق گیاهی نظیر عرق بیدمشک، نعناع یا گلاب مصرف میشود. گاه برای تغییر رنگ و افزودن طعم بیشتر، با زعفران نیز معطر میشود. فالوده ترکیبی جامد و مایع است که هم آن را مینوشند و هم با قاشقی مخصوص میخورند.
این دسر از دسرها و میان وعدههای اصیل و سنتی ایران است که قدمت دیرینهای دارد. نام و نشان این دسر تابستانه و شیرین در آثار بر جای مانده از ایران باستان و پیش از ورود اسلام نیز دیده میشود. اشعار شاعران بسیاری نیز حاکی از وجود این میان وعده خوش طعم در روزگاران قدیم است.
نظامی، شاعر مشهور فارسی زبان، در اثر جاودانی خود خسرو و شیرین از پالوده به همان معنای امروزی خود این چنین یاد کرده است:
ملک نقل دهان آلوده میخورد
به امید شکر پالوده میخورد
اصولاً فالودههای شیراز و یزد در ایران شهرت بسزایی دارند. در این شهرها همواره دکانهایی خاص برای تهیه و فروش فالوده وجود داشته، بهطوریکه تا چند دهۀ پیش، این شغل کاملاً مجزا از شغلهای بستنیسازی و بستنیفروشی بوده است
فالوده خوردن یکی از تفریحات مردم بود و به دکان ها یا دوره گردهای فالوده فروش مراجعه می کردند و با رفقای خود وقت می گذراندند . طبیعی است که هر کس دوستان و اطرافیان خود را از میان کسانی بر می گزیند که قبول دارد. برای همین اگر کسی از گروهی دوری می کرد و به گونه ای که احساس شود فرد دچار غرور شده می گویند دیگر با شاه هم فالوده نمی خورد چه برسد به ما••
#شاه
#فالوده
@zarboolmasall