eitaa logo
ضرب المثل
32.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
857 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
( آن‌چه گذشته افسوس مخور) : کاربرد ضرب المثل: به کسانی می‌گویند که افسوس کارهای گذشته را می‌خورند. داستان ضرب المثل: این مثل برای کسانی گفته می‌شود که نسجیده وبدون فکر کاری رو انجام می‌دهندو همیشه در پی درست کردن و افسوس خوردن هستند. شما باید اول فکر کنید بعد انجام دهید و هیچ وقت نباید افسوس گذشته را خورد . یک شکارچی، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده‌ای و هیچ وقت سیر نشده‌ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی‌شوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو می‌دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می‌دهم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانه‌ات بنشینم به تو می‌دهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم. مرد قبول کرد. پرنده گفت: پند اول اینکه: سخن محال را از کسی باور مکن. مرد بلافاصله او را آزاد کرد. پرنده بر سر بام نشست. گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور. برچیزی که از دست دادی حسرت مخور. پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متأسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت می‌شدی. مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله‌اش بلند شد. پرنده با خنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟ پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟ مرد به خود آمد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو. پرنده گفت : آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم. پند گفتن با نادان خواب‌آلود مانند بذر پاشیدن در زمین شوره‌زار است. @zarboolmasall
🔺داستان راستان چوب معلم !! امیر نصر سامانی از امرای نامور سامانی که از سال 301 تا 331 ه.ق پادشاهی کرد در ایّام کودکی معلّمی داشت، که نزد او درس می خواند، ولی به دست معلّم کتک بسیار خورد. امیر نصر کینه ی معلم را به دل گرفت و با خود می گفت: هر گاه به مقام پادشاهی برسم، انتقام خود را از او گرفته و به سزای عملش می رسانم.وقتی امیر نصر به پادشاهی رسید، یک شب به یاد معلمش افتاد و در مورد چگونگی انتقام از او اندیشید، تا این که فکری به نظرش رسید و آن را چنین اجرا کرد: به خدمتکار خود گفت: برو در باغ چوبی از درخت «به» بگیر و بیاور.خدمتکار رفت و چنان چوبی را نزد امیر نصر آورد و امیر به خدمتکار دیگرش گفت تو نیز برو آن معلم را احضار کن و به اینجا بیاور.خدمتکار نزد معلم رفت و پیام جلب امیر را به او ابلاغ کرد، معلم همراه او حرکت کرد تا نزد امیر نصر بیاید، معلم در مسیر راه از خدمتکار پرسید: علت احضار من چیست؟خدمتکارجریان را باز گفت.معلم دانست امیر نصر در صدد انتقام است، در راه به مغازه ی میوه فروشی رسید، پولی داد و یک عدد میوه ی «بِهِ خوب» خرید و آن را در میان آستینش پنهان کرد. هنگامی که نزد امیر نصر آمد، دید در دست امیر نصر چوبی از درخت«به» هست و آن را بلند می کند و تکان می دهد. همین که چشم امیر نصر به معلم افتاد، خطاب به او گفت: از این چوب چه خاطره ای داری؟در همان دم معلم دست در آستین خود کرد و آن میوه ی «به» را بیرون آورد و به امیر نصر نشان داد و گفت:« عمر پادشاه مستدام باد،این میوه ، به این لطیفی و شادابی از آن چوب به دست آمده ست.» ( یعنی بر اثر چوب و تربیت معلم، شخصی مانند شما به مقام ارجمندی رسیده است.)امیر نصر از این پاسخ زیرکانه ، بسیار مسرور و شادمان شد، معلم را در آغوش محبت خود گرفت، جایزه ی کلانی به او داد و برای او حقوق ماهیانه تعیین کرد، به طوری که زندگی معلم تا آخر عمر در خوشی و شادابی گذشت. نتیجه:نیمکت های چوبی بیشتر از درختان جنگل میوه می‌دهند.چون ریشه در تلاش معلم دارند.یادتان باشد مدرک تحصیلی شما و توان خواندن متن بالا؛ نتیجه زحمات معلم تان است .پس به نیکی از آنان یاد کنید., @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 کلبه ای ڪه در آن مهربانی هست و ساکنینش می خندند بهتر از کاخی ست که مردمانش دلتنگ هستند. کلبه زندگیتان گرم به عشق و محبت ❤️ صبحتون بخیر @zarboolmasall
به کوچکترین چیزای زندگی دقت کنید ، چیزایی که الان شاید به چشم نیاد ولی یه روز اینقدر مهم میشن که ازشون چشم برنمی‌دارید! مثلا دوستم که مادرش فوت کرده می‌گفت : من هنوز دستخط مادرم رو از روی قوطی‌های آشپزخونه پاک نکردم چون دستخط مامانمه... کی فکرش رو می‌کرد یه روز دست خط مادر روی قوطی‌های آشپزخونه بشه دلخوشی یک نفر؟ از چیزای کوچیک ساده نگذرید...یه روزی خیلی مهم میشن ... خیلی... 👤سهیل ملکی @zarboolmasall
سن و سال، دزد نابه‌کاری است. تازه زمانی که داری کنترل زندگی را به دست می‌گیری، به زیر پایت می‌زند و کمرت را خم می‌کند... @zarboolmasall
حکايت بندهٰ بُت پرست: منطق الطيرعطار ✳️ روزي جبرئيل، فرشته مقرب خداوند متعال، مشاهده کرد که خداوند دعاها و نيايش‌هاي بنده‌اي را پاسخ مي‌دهد. جبرئيل هر چه نگاه کرد، آن بنده را نديد. با خود گفت: حتماً اين بنده، فرد بسيار خاص و مُقّرب است که خداوند اين چنين پاسخ او را مي‌دهد. به همين دليل همه جا دنبال او گشت تا او را پيدا کند و ببيند اما جستجوي او بي‌نتيجه بود و نتوانست او را پيدا کند. سپس به درگاه خدا رفت و از او پرسيد: اين بندة مقرب، چه کسي است و کجاست؟ خداوند پاسخ داد: او بندة پاک و مؤمني است که نفس خود را مهار کرده و دلش زنده و سرشار از ايمان است. جبرئيل از خداوند خواست تا جاي او را نشان دهد تا از نزديک او را ببيند و بشناسد. خداوند متعال، جاي او را در سرزمين روم و در يک بتخانه نشان داد. ✳️ حق تعالي گفت،عزم روم كن در ميان دير شو،معلوم كن ✳️ جبرئيل به آن بتخانه آمد. مردي را ديد که بت‌ها را عبادت مي‌کند. با تعجب به نزد خدا بازگشت و گفت: اي ذات باري‌تعالي، او بت‌ها را عبادت مي‌کند و ترا مي‌خواند و شما جوابش مي‌دهي و به نداي او لبيک مي‌گويي؟ خداوند پاسخ داد: او در ذات خويش گناهکار نيست، اما راه خود را گم کرده است. او بسيار دل پاک است ولي راه را به غلط رفته است. اما من که خالقش هستم نبايد به اشتباه بيفتم. @zarboolmasall
آیت الله آقا مجتبی تهرانی استاد اخلاق و از علمای حوزه علمیه تهران بود. وی نماز جماعت مسجد جامع بازار تهران را اقامه می‌کرد و جلسات معارف اسلامی و درس اخلاق او مورد علاقه مردم تهران بود. او در سال ۱۳۱۶ش در تهران زاده شد و پس از دوره مقدمات، در ۱۸سالگی به قم رفت. امام خمینی و آیات عظام بروجردی، گلپایگانی، طباطبایی، محقق داماد از جمله اساتید او بودند. وی در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید. کتاب مکاسب محرمه امام خمینی و همچنین دو جلد رسائل اصولی او نیز به همت شیخ مجتبی تنظیم و منتشر شد. وی مدتی با شهید مصطفی خمینی هم مباحثه بود. امام خمینی، آیت الله تهرانی را مأمور به جمع‌آوری فتاوا و تنظیم صحیح‌ترین نسخه از رسالۀ عملیه و مناسک حج خویش کرد که در سال۱۳۴۳ش به چاپ رسید. آیت الله آقا مجتبی تهرانی در ۱۹ صفر ۱۴۳۴ق(۱۳۹۱ش) بعد از گذراندن یک دورۀ طولانی بیماری درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. @zarboolmasall
🔰 روزی که حجاج بن یوسف ثـقفی(۱)از دنیا رفت، مردی به قصراو آمد و گفت میخواهم با حَجاج ملاقات کنم.‼️ نگهبان به او گفت: *حجاج درگذشت مُرده*. مرد رفت ساعتی طول نکشید برگشت و گفت:میخوام بایوسف ملاقات کنم‼️ نگهبان به او گفت: باباجون بهت گفتم ک: *گفتم حجاج مُرده ازدنیا رفته..* مَرد قصررا ترک کرد طولی نکشید ک برای بار سوم برگشت و مجددا گفت: میخواهم حجاج بن یوسف را ببینم/ ★اینبار نگهبان تند شد و با عتاب گفت مگــه نفهمیدی چندمین باره که بهت میگم حجاج مُرده مرده مُردِ؟ مردباخونسردی گفت: *می فهمم می فهمم، اما از شنیدن این خبر، خیلی لذت می برم*. ۱- حچاج ثقفی: یکی از خلفای اموی بود که به ظلم و بی رحمی و تجاوز معروف است. @zarboolmasall
✅ خواص عاشورایی: نافع بن هلال بجلی 🔹 نافع بن هلال بجلی، از اصحاب امام علی و امام حسین علیهماالسلام است. وی مردی بزرگوار و از قاریان قرآن و از نویسندگان حدیث بود. او در جنگ‌ های زمان امام علی ع شرکت کرد. 🔻 او قبل از شهادت مسلم از کوفه خارج شد و در میانه راه به کاروان امام پیوست. شب عاشورا، نافِع به امام گفت: "به خدا سوگند با دوستِ تو، دوست و با دشمن تو، دشمنيم". 🔸 وی در رساندن آب به خانواده امام ع نقش مؤثّرى داشت. با بسته شدن راه ورود به آب، امام به حضرت عباس فرمودند که شبانه با نافع و بقیه نیروها، از فرات آب به خیمه‌ ها برسانند. موفق شدند ضمن کشته و زخمی کردن چند تن از دشمنان، آب به خیمه‌ ها برسانند. ▫️نافِع بن هِلال، تيراندازى ماهر بود. در روز عاشورا، دوازده نفر از دشمن را از پا در آورد. پس از تمام شدن تيرهايش، با شمشير خود به صف دشمن زد. آن قدر جنگيد تا به اسارت دشمن در آمد و کشته شد. @zarboolmasall
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
12.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔉 | تو کس‌وکار و خونوادمی 🎙 با نوای 🎵 فایل صوتی قطعه 🖌 متن شعر 🇮🇷 صفحۀرسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir