فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی از پیرزنی که میخواست خدا را ملاقات کند🦋💙
@zarboolmasall
✅ بزرگداشت "محمد بن زکريای رازی"
🔹 محمد بن زکریای رازی، در سال ۲۵۱ قمری در شهر ری متولد شد. در جوانی به فراگیری علم کیمیا و شیمی پرداخت و در اثر دود ناشی از زرگری، چشم هایش وَرَم کرد. بعد از درمان چشمهایش، کیمیاگری را ترک کرد و در سن ۴۰ سالگی به تحصیل طب پرداخت.
🔻 شهرت او در میان همگان به حدی رسید که عَرَب ها به او طبیب المسلمین و جالینوس العَرَب می گفتند. وی بعدها به سرپرستی بیمارستان های معروف در بغداد و ری برگزیده شد.
🔸 کشف الکل از جمله نتایج تحقیقات او در کیمیا است. ۵۶ کتاب در طب، ۳۳ کتاب در علوم طبیعی، ۱۷ کتاب در فلسفه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا و ده ها کتاب دیگر در علوم مختلف از او ذکر کردند.
▫️سرانجام این دانشمند بزرگ مسلمان در ۶۰ سالگی از دنیا رفت و در شهر ری مدفون شد. ۵ شهریور، سالروز تولد این پزشک مسلمان ایرانی، به عنوان روز بزرگداشت این شخصیت علمی نامگذاری شده است.
#تقویم_تاریخ
#5شهریور
#زکریای_رازی
@zarboolmasall
#آموزش
*حفظ ارزشمندی*
کسب و درآمد
آیا تا بحال این ضرب المثل رو شنیدید؟
*احترام امامزاده به متولی اونه*
ارزش محصولِ شما هم با خود شماست
یعنی شمـــا باید ارزش محصـــول خودتون
رو حفظ کنید چون دیگران به فکـر حفــظ
ارزشمندیِ محصولِ شما نیستند.
این حفظ ارزشمندی در کسب و کار چه
فایده ای داره؟
و کجا باید حفظ ارزش کنیم؟
.
۱. در معـرفی محصول: وقتـی که در
ابتدا قصــــد داری محصـولتو معـرفی
کنی اونجا باید ارزشمند معرفی کنی
.
۲. در ارائه محصول به مشتری در
محتوای کانال:
این معرفی با معرفیِ محصول در زمان
فروش یا اجرای جشنواره فرق می کنه
اینجا هــم باید حفــظ ارزشــمندی بکنی
اون جا هم باید ارزشمند ارائه بدی.
.
۳. در ارائه محصول به مشتری خاص:
وقتـی که یک مشـــــتری زنگ می زنه یا
پیام میده و قصـد خرید از شما رو داره
اونجا اگر زیادی تعریف کنـــــی یا ارزش
محصـــول خودت رو ندونی و کـم ارزش
تلقی بشه برای مشتری، در واقع کالا و
محصول خودت رو بی ارزش کردی
.
۴. در زمان فروش و اجرای تخفیفات:
وقتـی که مشــــــتری قصـــد خرید داره، اون
چنان قاطـع نباش که مشتــری فرار کنـــــــه
و پشیـــمان بشه از خریدش و نه اون قــدر
سسـت باش که زیادی تخفیـــف بدی، اون
موقع مشــتری فرار می کنــــه و دیگه خرید
نمی کنــه چون فکر می کنه داره گرون می
خره یا اینکــه فکــــر می کنــه یک کالای بی
ارزش رو داره خرید می کنه و فکر می کنه
شما داری کلاه سرش می زاری
.
۵. یکی از بهترین گزینـههای حفظ
ارزشمنـدی، سـناریونویـسی و تهیــه
فیلم داستانی برای معـرفی و ارائـه
به مشتری هست
.
۶. وقتی که می خوای محصولت رو
ارائه بدی مکان محــصول، موقعیت
محصول، کیفیت فیــلم یا عکس، و
حتی صوتی که در کنـــار محصول به
کار می بری و اون پس زمینه ای که
کالای خودت رو در اون پس زمیــــنه
معرفی می کنی همـه اینها مهمـــه و
در ارزشمـندی محصول تاثیــــر گذاره
.
نکته مهم اینجاست👇
هر چه کالا و محصـول، ارزشمندتر
ارائه بشه مشتری با رغبت بیشتری
خرید میکنه
@zarboolmasall
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان ضرب المثل « شیر تو شیر » رو میدونی ؟
بشنوید و لذت ببرید
@zarboolmasall
📘#داستان_شب
فریب نخورید!
در زمان حضرت سلیمان پرندهای برای نوشیدن آب به سمت حوضی که کنار چشمهای بود پرواز کرد اما چند کودک را به سر برکه دید پس آنقدر صبر کرد تا کودکان از آنجا متفرق شدند! همینکه قصد فرود به سوی برکه را کرد این بار مردی را با ریش بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود. پرنده با خود گفت که این مرد خوبی است از وی آزاری به من نمیرسد! وقتی نزدیک شد آن مرد سنگی بهسویش پرتاب کرد و چشم پرنده کور شد! پرنده از مرد نزد حضرت سلیمان شکایت برد! پیامبر آن مرد را احضار کرد او را محاکمه و فرمان کور کردن چشم او را داد. اما پرنده به حکم صادر شده اعتراض کرد و گفت: چشم این مرد هیچ آزاری بهمن نرساند بلکه ریش او بود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوی او آزاری به من نمیرسد! پس به عدالت نزدیکتر است اگر ریش او را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند!
@zarboolmasall
آینه در آینه - هوشنگ ابتهاج.pdf
5.41M
📖آینه در آینه
نویسنده: هوشنگ ابتهاج
گردآورنده: محمدرضا شفیعی کدکنی
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح که می شود
دنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرد
دنبالِ آدم هایِ خوبی
که حالِ خوبت را
با لبخند هایشان
به روزگارت سنجاق کنی
یک روزِ خوب، اتفاق نمی افتد
ساخته می شود
سلام صبح وعاقبت همگی دوستان بخیر
@zarboolmasall
💢دوستان واقعی
✍پسری تصميم به ازدواج گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيردو آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند
روز عروسی ، پسر با تعجب میبیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من از شما خواستم تمامِ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند
پدر به پسر گفت ، من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند
دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
👤سعدی
@zarboolmasall
🌱تاجری دو شاگرد برای تجارت داشت که در سفرهای تجاری، آن دو را همراه خود میبرد که بار تاجر بر شتر میزدند و از بار او مراقبت میکردند تا دزد و سارقی بر آن نزند یا در طول راه بر زمین نریزد. شرط یکی از شاگردان اخذ دستمزد، و شرط دیگری فقط اخذ پند و کلام از تاجر بود؛ و اگر تاجر به او دستمزدی میداد، آن را میگرفت ولی شرط کرده بود که اگر دستمزد از او دریغ کرد، پند و کلام و نصیحت را از شاگرد خود دریغ نکند.
شاگرد عاقل و طالب معرفت هر لحظه برای یادگرفتن درس و حکمتی همراه تاجر بود. روزی در بغداد به مردی برخورد کردند که مرد دیگری را ناسزا میگفت. مرد به نزد قاضی شکایت برد و قاضی به علت ناسزا حد قذف بر آن مرد رأی داد و چون مرد را توان شلاقخوردن در بدن نبود، شکایت را شاکی تغییر داده و بر اساس تغییر شکایت، رأی قاضی به جریمه 20 سکه طلا تغییر یافت.
تاجر روی به شاگرد خود گفت:
ای جوان! بدان چنانچه سیم و زر را در هر جا روی در کیسه و انبانی مینهی و درب کیسه را محکم میبندی و طلا در کیسه زندانی میکنی، باید زبان خود نیز پشت میلههای دندان خود در دهان زندانی کنی. اگر کیسۀ زر بند دهانش باز شود، همۀ زرها به فنا میرود و اگر کیسه سوراخ شود شاید فرصتی یابی و زود بفهمی و سکه یا سکههایی از تو فنا رود.
گاهی انسان سخن بیربطی در تجارت میگوید، گویی کیسه او سوراخ است و اندک سکهای ضرر میکند؛ ولی گاه کیسه زر باز میکند و زبان درنده از کام دهان رها میسازد و مثل آن مرد هرچه در کیسه زر داشت، بیرون میریزد. پس بزرگترین کیسۀ زر تو دهان توست که باید بیش از کیسۀ زر همراه خود، مراقبش باشی.
‹🤍🌼›
@zarboolmasall
آدمهاي منفي به پيچ وخم جاده مي انديشند...🌱
و آدمهاي مثبت به زيباييهاي طول جاده...
عاقبت هردوممکن است به مقصد برسند،
امايکي با حسرت وديگري با لذت.
‹🤍🌼›
@zarboolmasall
گرگی با مادر خود از راهی میگذشتند، بزی در بالای صخرۂ تیزی ایستاده بود و بر سر گرگ آب دهان میانداخت. گرگ مادر اهمیتی نداد و ردّ شد.
فرزند گرگ ناراحت شد و گفت: مادر! برای من سنگین است که بزی برای ما آب دهان بیندازد و تو سکوت کنی.
گرگ مادر گفت: فرزندم، نیک نگاه کن ببین کجا ایستاده و آب دهان میاندازد، اگر او نمیترسید این کار را از روی صخرۂ تیزی نمیکرد، چون مطمئن است من نمیتوانم آنجا بایستم و او را بگیرم. پس به دل نگیر، که بز نیست بر ما آب دهان میاندازد، جایی که ایستاده است را ببین که بر ما تف میکند.
گاهی ما را احترام میکنند گمان نکنیم که محترم هستیم و این احترام قلبی و بخاطر شایستگی ماست، چه بسا این احترام یا بخاطر نیازی است که بر ما دارند یا بخاطر ترسی است که از شرّ ما بر خود میبینند. مانند: سکوت و احترام عروسی در برابر بدخلقیهای مادرشوهری بداخلاق، و یا سکوت و احترام کارگری در برابر کارفرمایی ظالم!!!
🌹 حضرت محمد (ص) فرمودند: مبغوضترین بنده نزد خداوند کسی است که برای درامان ماندن از شرّ او، تکریم و احترامش کنند.
@zarboolmasall