دوام بیاور ...
حتی اگر طنابِ طاقتت به باریک ترین رشته اش رسید
حتی اگر از زمین و زمانه بریدی
حتی اگر به بدترین شکلِ ممکن ،
کم آوردی...
در ذهنت مرور کن ؛
تمامِ آرزوهایِ محال دیروز را که امروز ، زیرِ دست و پایِ روزمرگی ات ،
جولان می دهند
تمامِ آن ثانیه هایی که مطمئن بودی
نمی شود ، اما شد!
تمامِ آن لحظه هایی که فکر می کردی پایانِ راه است،
اما نبود !
می بینی ؟!
خدا حواسش
به همه چیز هست ؛
دوام بیاور ...
@zarboolmasall
#شعر
بنویس
بنویس و هراس مدار
از آنکه غلط میافتد.
بنویس
و
پاک کن
همچون خدا که هزاران سال است
مینویسد
و پاک میکند
و ما هنوز زندهایم
در انتظار پاکشدن
و بر خود میلرزیم
| شمس لنگرودی |
@zarboolmasall
شیشههای شکسته تعویض میشوند
پلهای شکسته ، تعمیر
آدمهای شکسته ، فراموش.
@zarboolmasall
#تیکه_کتاب
عدالت آن است که برای هر اشتباه فقط یک بار مجازات شویم؛
ولی ما بابت هر اشتباه خودمان را هزاران بار مجازات میکنیم،
انسان حافظه ای قوی دارد، بارها اشتباه خود را یادآوری میکنیم، بارها خود را محاکمه میکنیم، بارها خود را مقصر میدانیم و بارها خود را مجازات میکنیم.
📕 #چهار_میثاق
✍🏻 #دون_میگوئل_روئیز
@zarboolmasall
📗نه شير شتر نه ديدار عرب
عربی بیابانگرد به همراه زن و فرزندانش در صحرايی به چراندن گله شتران خود مشغول بودند و روزگار میگذرانید. شبی زنش کاسه ای شیر شتر در زير حصير گذاشت.
از قضا ماری كه همان نزديكی ها بود گذرش به زير حصير افتاد و شير درون كاسه را خورد و يك سکه اشرفی از گنجی که سراغ داشت آورد و به جای آن گذاشت.
فردا ايلياتیها اشرفی را در كاسه شير ديدند خوشحال شدند و شب باز در كاسه، شير شتر ریختند و زیر حصیر گذاشند. باز هم مار آمد و شير را خورد و اشرفی به جای آن گذاشت و رفت.
این کار چند شب تکرار شد تا اينكه مرد عرب گفت:
من كمين میكنم و كسی كه اشرفی ها را می آورد گرفته و تمام آن گنج را مالک میشوم.
شب هنگام عرب كمين كرد. نيمه شب مار را دید که آمد و شیر را خورد و در کاسه اشرفی انداخت. عرب تبری که در دست داشت انداخت و تبر به جای اينكه به سر مار بخورد دم مار را قطع كرد و مار فرار كرد.
مرد عرب به چادرش برگشت و خوابید و بعد از ساعتی مار برگشت و پسر او را نيش زد. عرب صبح كه بيدار شد پسر جوانش را مرده یافت و او را به خاك سپرد و از آن صحرا كوچ كرد.
بعد از مدتی قحطسالی شد. بيشتر شتران مرد عرب مردند. با زنش مشورت كرد و عزم كرد كه برگردد به همان صحرايی كه مار برايشان اشرفی می آورد، به اين اميد كه شايد باز هم از همان اشرفی ها برايشان بياورد.
القصه به همان صحرا برگشتند و مثل گذشته شير شتر را در كاسه ريختند و در انتظار نشستند. تا اينكه همان مار آمد ولی شير نخورد و گفت: نه شير شتر نه ديدار عرب.
تا مرا دُم، تو را پسر یاد است
دوستی من و تو بر باد است
@zarboolmasall
🌸 خداوند متعال به حضرت موسی (علیهالسلام) فرمود :
⁉ «تا کنون چه عمل خالصی انجام دادهای؟»
حضرت موسی پاسخ داد:
«نماز خواندم ، روزه گرفتم ، و ذکر گفتم».
🌸 خداوند متعال فرمود :
«نماز ، جواز عبور از پل صراط است .
روزه ، سپر آتش .
و ذکر ، موجب بالا رفتن درجات بهشت است .
همه اینها برای خودت بود!».
🌷 حضرت موسی علیه السلام عرض کرد :
«خداوندا ! عملی به من بیاموز که فقط برای تو باشد».
🌸 خطاب آمد :
«ستمدیده ای را یاری کرده ای ؟
برهنه ای را پوشانده ای ؟
تشنه ای را سیراب کرده ای ؟
احترام عالمی را حفظ کرده ای ؟
اینها اعمال خالص است !».
📚 تحریر المواعظ ، صفحه ۲۲۸ .
@zarboolmasall
🌹آغـاز میکنیم
روز زیبای جمعه را با نام
ایزد منان
خدای هستی بخش
خدایی که داننده رازهاست
و سرآغاز آغازها...
«بسم الله الرحمن الرحیم»
الهی به امید تو
@zarboolmasall
"آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی
ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی🌱
.
راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز
یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی🌱
.
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی🌱
.
سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام
لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی🌱
.
خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست
نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی🌱
.
با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش
سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی🌱
.
وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی🌱
.
صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود
کاش می شد باز در خوابم گذاری داشتی"🌱
🌱شهریار🌱
@zarboolmasall
وقتی حال روحی بدی داریم احتمال اینکه خرافات را باور کنیم بیشتر می شود
▫️دانشمندان استرالیایی دست به آزمایش بسیار جالبی زدند. آن ها شرکت کنندگان تحقیق را به سه دسته تقسیم کردند. از گروه اول خواستند خاطره ی موفقیت ها یا لحظات شاد زندگی شان را به یاد بیاورند. از گروه دوم خواسته شد اتفاق بی اهمیتی را به خاطر بیاورند. از گروه سوم هم خواستند خاطره ی تحقیر آمیزی را به یاد بیاورند. بعد از آن، دانشمندان از همه ی شرکت کننده ها درمورد انواع و اقسام پیشگویی ها و توانایی های ماورایی سؤال پرسیدند. کسانی که اتفاقات ناخوشانیدی را به خاطر آورده بودند، بیشتر مایل بودند که پیشگویی ها را باور کنند.
▪️نتیجه آن بود که وقتی ناراحت هستیم بسیار راحت تر تحت تأثیر قرار می گیریم و کلاهبردارانی مثل پیشگوها از این حقیقت کاملا مطلع هستند
@zarboolmasall
ضرب المثل انگلیسی
اگر بخواهی فقط تو روزهايى كه حس و حالت خوبه كار كنى، خيلى كار زيادى نميتونى تو زندگيت انجام بدى...
@zarboolmasall
📗پیرمرد فقیر
پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با گدایی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن
را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها دعا و تکرار می کرد : ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی کیسه ای از طلا ریخته است !پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود…
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ تا حالا به این فکر کردید گذشتههای خیلی دور که دوربین نبوده چجوری تاریخ رو ثبت میکردن؟
اینکه اگر تاریخنگارها نبودن الان نمیدونستیم گذشته ایرانمون چی بوده که بخوایم بهش افتخار کنیم یا ازش عبرت بگیریم؟🤔
بیهقی یکی از اون تاریخنگارهای معروف ایرانه که تاریخ ایران رو در زمان خودش نوشته.📜
#فرزند_ایران 🇮🇷
#ابوالفضل_بیهقی
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
🦋💛🦋💛🦋💛🦋💛🦋💛🦋
@zarboolmasall