💛✨💛
گاهی خودمان را به روز رسانی کنیم
به روزرسانی را که فقط برای انواع بازی ها
نرم افزارها و برنامه های کامپیوتری
نگذاشته اند …
گاهی هم آدم باید افکارش را به روز کند
طرز فکرش را ارتقا بدهد …
حال و هوایش را تازه کند …
مثلا دور بریزد تمام خاطراتی را که
تکرارشان چیزی به جز غم و اندوه ندارد
رها کند بعضی وابستگی ها را که
حال و روزش را به هم میریزند
افسوس ها را …
غصه ها را …
نگرانی ها را …
و تمام تلخی هایی که بوی کهنگی گرفته اند
گاهی باید یک گوشه ی دنج نشست
زندگی را نو کرد و یک "من" تازه ساخت
با باورهایی جدید
و افکاری رو به رشد …
باور کن لازم است
هر از گاهی خودمان را هم
به روز رسانی کنیم … 🦋
@zarboolmasall
هر چیز که خوار آید ، یک روز به کار آید⛓💌
یک روز مرد دنیا دیده ای با پسرش به سفر رفت .
در راه نعل اسبی پیدا کردند و به پسر گفت : نعل را بردار شاید به دردمان بخورد .
پسر گفت : ما که اسب نداریم به چه دردمان می خورد ؟ پدر نعل اسب را برداشت و به پسر هم چیزی نگفت و به راهشان ادامه دادند . در راه به روستایی رسیدند .
پدر در کارگاهی نعل اسب را فروخت بی آنکه پسر متوجه شود و با پولش کمی گیلاس خرید و در پارچه ای پیچید . و به راه ادامه دادند . در بین راه هر دو حسابی تشنه شدند و آبی که همراهشان بود تمام شد .
در راه از تشنگی زیاد پسر بی حال شد و پدر گفت فاصله ی زیادی تا مقصد نمانده راهت را ادامه بده . گیلاسی را جلوی راه پسر انداخت . پسر فوراً آن را برداشت و خورد و شیرینی آن باعث شد تا به راهش ادامه دهد .
پدر یک گیلاس جلوی راه او می انداخت و پسر آنها را می خورد تا به راهش ادامه دهد و قوت می گرفت .
پسر از پدر پرسید که این گیلاس ها را از کجا آورده؟ پدر گفت : تو حاضر نشدی برای برداشتن نعل اسب خم شوی اما 20 بار برای برداشتن گیلاس خم شدی این گیلاس از فروش همان نعل اسب به دست آمده به همین دلیل می گویند : هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید.
#خوار
@zarboolmasall
داستان زیبا؛ گوش جان بسپاریم💚🌿
✍🏻پادشاهی وزيری داشت كه هر اتفاقی میافتاد میگفت: خيراست!! روزی دست پادشاه در سنگلاخها گير كرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزير در صحنه حاضر بود گفت: خيراست! پادشاه از درد به خود میپيچيد،از رفتار وزير عصبی شد، او را به زندان انداخت،
۱سال بعد پادشاه كه برای شكار به كوه رفته بود، در دام قبيله ای گرفتار شد كه بنابر اعتقادات خود، هر سال ۱نفر را كه دينش با آنها مختلف بود،سر میبرند و لازمه اعدام آن شخص اين بود كه بدنش سالم باشد وقتی ديدند اسير، يكی از انگشتانش قطع شده، وی را رها كردند آنجا بود كه پادشاه به ياد حرف وزير افتاد نه زمان قطع انگشتش گفته بود: خير است! پادشاه دستور آزادی وزير را داد وقتی وزير ازاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنيد، گفت:خيراست! پادشاه گفت: ديگر چرا؟؟؟ وزير گفت: از اين جهت خير است كه اگر مرا به زندان نينداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام میكردند.
در طريقت هر چه پيش سالك آيد خير اوست
در صراط مستقيم ای دل كسی گمراه نيست..
#سالک🤍⃟ೄ
@zarboolmasall
اشک تمساح میریزد🤍🌈
◇• قدیم معتقد بودند كه غذا و خوراك تمساح به وسیله اشك چشم تامین می شود.
بدین طریق كه هنگام گرسنگی به ساحل می رود و مانند جسد بی جانی ساعت ها متمادی بر روی شكم دراز می كشد.
در این موقع اشك لزج و مسموم كننده ای از چشمانش خارج می شود كه حیوانات و حشرات هوایی به طمع تغذیه بر روی آن می نشینند.
پیداست كه سموم اشك تمساح آنها را از پای در می آورد. فرضا نیمه جان هم بشنود و قصد فرار كنند به علت لزج بودن اشك تمساح نمی توانند از آن دام گسترده نجات یابند.
خلاصه هربار كه مقدار كافی حیوان وحشره در دام اشك تمساح افتند، تمساح پوزه ای جنبانیده به یك حمله آنها را بلع می كند و مجددا برای شكار كردن طعمه های دیگر اشك می ریزد.◇•
#اشک
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای آرامش هم دعا کنیم🤲🏼
#دعا
@zarboolmasall
🔻ماجرای معروف بهلول و بوی غذا
خیلی جالبه😁❤️
📌مردی فقیر چشمش به مغازه خوراک پزی افتاد تکه نانی را بالای بخاری که از سر دیگ بلند می شد، می گرفت و می خورد. هنگام رفتن صاحب مغازه گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کرده ای، باید پولش را بدهی. مردم جمع شدند و مرد از همه جا درمانده، بهلول را دید و او را به قضاوت دعوت کرد.
📌بهلول به آشپز گفت: این مرد از غذای تو خورده است؟ آشپز گفت: نه ولی از بوی آن استفاده کرده است. بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به زمین انداخت و گفت: ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
📌آشپز با تعجب گفت: این چه قسم پول دادن است؟
📌بهلول گفت: مطابق عدالت است. کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند.
#عدالت
#قضاوت
@zarboolmasall
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی🌿💚
◇• مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده است ، تقریبا ۲۰۰ سال از عمرش میگذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم ، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار میخرند.دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادند.
مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو ، دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت:
ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است.
مادر از دحترش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهد.
دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:
مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را میخرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد.
مادر گفت: میخواستم این را بدانی که ، جاهای مناسب ارزش تو را میدانند. هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل میشوند ، از تو قدردانی میکنند. در جاهایی که کسی ارزشت را نمیداند حضور نداشته باش ؛ ارزش خودت را بدان!◇•
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
#گوهر_شناس
@zarboolmasall
خیاط هم در کوزه افتاد🤍🖇
در روزگار قديم در شهر ري خياطي بود كه دكانش سر راه گورستان بود . وقتي كسي ميمرد و او را به گورستان مي بردند از جلوي دكان خياط مي گذشتند .
يك روز خياط فكر كرد كه هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت كوزه اي به ديوار آويزان كرد و يك مشت سنگ ريزه پهلوي آن گذاشت .
هر وقت از جلوي دكانش جنازه اي را به گورستان مي بردند يك سنگ داخل كوزه مي انداخت و آخر ماه كوزه را خالي مي كرد و سنگها را مي شمرد .
كم كم بقيه دوستانش اين موضوع را فهميدند و برايشان يك سرگرمي شده بود و هر وقت خياط را مي ديدند از او مي پرسيدند چه خبر ؟ خياط مي گفت امروزسه نفر تو كوزه افتادند .
روزها گذشت و خياط هم مرد . يك روز مردي كه از فوت خياط اطلاعي نداشت به دكان او رفت و مغازه را بسته يافت . ازهمسايگان پرسيد : خياط كجاست ؟
همسايه به او گفت : خياط هم در كوزه افتاد .
و اين حرف ضرب المثل شده و وقتي كسي به يك بلائي دچار مي شود كه پيش از آن درباره حرف مي زده ، مي گويند :” خياط در كوزه افتاد ” .
#خیاط
@zarboolmasall
دم روباه از زرنگی در تله است🦊🧡
◇• پیرمرد کشاورزی بود که جالیزی داشت که هندوانه اش زیاد بود ولی از یک بابت خیلی ناراحت بود، چون یک روباه مکار شب که می شد، به طرف جالیز راه می افتاد و در چشم به هم زدن مقدار زیادی از خربزه و هندوانه های رسیده و کال را خرد می کرد و همه ی بوته ها را می کند، پیر مرد هر کاری که کرد نتوانست روباه را بگیرد. پیرمرد سر راه روباه یک چاه کند و روی آن را با ساقه و برگ نازک علف پوشاند ولی روباه از این حیله پیرمرد با خبر شد. ناچار آرد آورد و خمیری درست کرد و توی آن زهر ریخت و سر راه روباه گذاشت، ولی روباه مکار همین که خمیر را بو کشید فهمید که زهر دارد و آن را نخورد. عاقبت پیرمرد با یک نفر مشورت کرد و او به پیرمرد گفت که سر راه روباه تله ای در زمین کار بگذارد و به زمین، میخ کند و یک تکه گوشت سر راه روباه گذاشت، روباه شب که آمد و سفره چرب و نرمی دید جلو رفت، ولی از این فکر هم غافل نبود که ممکن است دامی برایش گذاشته باشند، به همین جهت دمش را به طرف تله نزدیک کرد و عقب عقب رفت که ناگهان دم روباه در تله گیر کرد روباه و به هر طرف که رفت و هر زرنگی که به خرج داد خلاص نشد که نشد تا صبح آنقدر تلاش کرد که خسته و بی حال افتاد. پیرمرد آمد و گفت: آقا روباه تو با آن زرنگی چطور شد که توی تله افتادی؟ روباه گفت: من که در تله نیستم بلکه این دم من است که در تله افتاده، من به این سادگی ها در تله نمی افتم! پیر مرد گفت: بله دم روباه از زرنگی در تله است.◇•
#روباه
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غمگین نباشید …🖐🏻🤍
چرا که خوشبختی میتواند
از درون تلخترین روزهای زندگی شما،
زاده شود …
باورکن …
در تقدیر هر انسانی معجزهای
از طرف خدا تعیین شده
که قطعاً در زندگی،
در زمان مناسب نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص …
یک اتفاق خاص …
یا یک موهبت خاص …
منتظر اعجاز خدا در زندگیات باش
بدون ذره ای تردید🤍🕊
#غمگین
@zarboolmasall
حرف دل💚🌿
◇• بعضی اتفافات دلت رو میشکنن
ولی چشمات رو باز میکنن !
میگن شیشه حافظه داره
یعنی هر ضربه ای بهش بزنی تو خودش جمع
میکنه؛ برا همینه که بعضی وقتا بی دلیل یا
با یه تقه کوچیک میشکنه.
حکایت دل ما آدماست...!◇
پ.ن: اومدن هر آدمی حتی با گذاشتن یه خاطره تلخ برای شما یه تجربه است، تجربه ای ارزشمند که دیگه با هوشیاری شما اون لحظه تکرار نمیشه فقط یه درس هست، یه درس بزرگ
فراموش کنید اما درسی رو که گرفتید نه! ❤️🩹🤗
@zarboolmasall
📚حکایتیپندآموز
استاد برجسته اخلاق آیت الله فاطمی نیا میفرمودند:
شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود.
کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود!
(بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است)
.
آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدا به او عنایت کرده بود.
مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند!
میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم!
تا سخنم تمام شد گفت :
چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟
میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم.
فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
#گرفتاری
@zarboolmasall
✅شنیدی میگن
«دیگ به دیگ میگه روت سیاه»
این آیه هم شبیه به همونه میشه ازش اینطوری هم استفاده کرد
✴️وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ....(یس 78)
برای ما مثالی زد در حالیکه خلقت خودشو فراموش کرده
🔰مثلا برای کسی که به دیگری میگه تو چقدر بد اخلاقی
میشه گفت:
«داره به من میگه در حالیکه اخلاق خودشو فراموش کرده»
هدایت شده کانال تفسیر قرآن و معارف در ایتا
#قرآنی
@zarboolmasall
ضرب المثل تا هیزم بجاست آتش نمی میرد🪵🔥
◇• تا انگیزه و اسباب کاری فراهم است خطر نابودی آن را تهدید نمی کند این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند تا زمانی مقدمات، ریشه ها و ابزار یک پدیده وجود دارد، امید یا خطر وقوع آن هم در دسترس است.
ضرب المثل مرتبط :
•◇تا روغن هست چراغ می سوزد
آتش برای برجا ماندن نیاز به سوخت دارد•◇
#آتش
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین روز زندگی ات خواهد بود؛
روزی که خودت باشی
خودت را دوست داشته باشی و
به خاطر خودت زندگی کنی ...!
نخواهی کسی باشی که نیستی
منتظر نباشی دیگران دوستت داشته باشند
و زندگی ات را روی مدار رضایت و تأییدِ دیگران تنظیم نکنی !
بهترین روز زندگی ات خواهد بود ؛
روزی که تمام جزئیات زیبای
اطرافت را دقیقا ببینی
و عمیقا ، دوست داشته باشی ...
روزی که بلد شده باشی با ساده ترین ها
به پیچیده ترین حالت ممکن ، شاد باشی ...!
#خودت_باش🤍⃟ೄ
@zarboolmasall
برای همه مادره، برای ما زن بابا
🦋🤍
🤍🖇در فرهنگ عامه مادر نماد و سمبل مهر و محبت و فداکاری است.
در مقابل مادر، زن بابا نماد فردی است که فرزند را به عنوان یک غریبه یا اضافه می بیند.
🤍🖇هر چند که این باور همیشه درست نیست و زن بابا هایی وجود دارند که بچه همسر خود را مثل فرزند خود پرورش می دهند.
اما خوب قصه های تخیلی و واقعی زیادی در مورد تفاوت های رفتار مادر و زن بابا وجود دارد
🤍🖇این ضرب المثل درباره کسی به کار می رود که نسبت به بقیه دلسوز است و مایه می گذارد اما برای ما نامهربان است و کاری نمی کند.
#مادر
#زن_بابا
@zarboolmasall
مروارید درون
تن آدمی چیزی است که
خواهی نخواهی نابود خواهد شد
اما چیزی در این قالب هست که
ماندنیست
مرواریدی در این صدف است که
خواستنی است
هستی، طالب این مروارید است...
همین مروارید هست که میگوید :
انا الحق
این مرواید پاره ای ازخداست
نفخه الهیاست...
غواصی که به این مروارید دست پیدا کند
با اقیانوس هستی به وحدت میرسد...
آنگاه، او در هر حباب و موج، دریا را میبیند.
بگذار این ذکر مدام تو باشد:
هرچه هست ،اوست من نیستم...
هرچه هست اوست، من درمیان نیستم
#مروارید
@zarboolmasall
شیطان سارق زمان فرصت ها🤍⃟ೄ
◇• راهکار شیطان برای تضییع عمر
اول فکر را تسخیر می کند
اگر میدان به او دادی جوارح را هم تسلیم خودش می کند.
اگر میدان ندادی و موفق نشد فکر و خیال را در اختیار می گیرد . وقتی فکر را تسلیم خودش کرد . انسان را در درون مشغول چیزهایی که دوست دارد می کند .
در واقع تا زمانی که تسلط بر خیال و فکر آدمی دارد عمر انسان را در اختیار گرفته است .
و چه خسارتی بالاتر از این ؟
که عمر شریف انسان را برباید بدون این که انسان متوجه شود .
لذا یکی از حیله های شیطان سرقت زمان (عمر ) است بدون این که هنگام سرقت آژیری به صدا درآید .
مگر این که انسان با پناه بردن به خدا خود را از وسوسه های موذیانه این موجود خبییث مصون بدارد . ◇•
حسین باقری . 🤍⃟ೄ
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آرامش شب
💫حاصل آرامش درون است
🌸از خدا میخواهم
💫آرامشی الهی،
🌸دلی شاد
💫و انگیزه ای قدرتمند ،
🌸برای فردایی زیبا داشته باشید...💖
🌸شبتون سرشار از عشق خدایی 💖💫
@zarboolmasall
﷽
🍁مطمئنا هر چی خدا بخواد همون میشه
امیدوارم خدا برات خوش بخواد
قشنگ بخواد، بهترینا رو بخواد . . .🍂
#صبح_بخیر💛
🍁ـــــــــــــــــــــــ
@zarboolmasall
🤍⃟ೄ
◇• لقمان حکیم گوید:
روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم
خوشه هایی از گندم که از روی تکبر
سر برافراشته و خوشه های دیگری که از
روی تواضع سر به زیر آورده بودند
نظرم را به خود جلب نمودند
و هنگامی که آنها را لمس کردم،
••• شگفت زده شدم •••
خوشه های سر برافراشته را تهی از دانه
و خوشه های سر به زیر را
پر از دانه های گندم یافتم
با خود گفتم: در کشتزار زندگی نیز
چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند
اما در حقیقت خالی اند.◇•
#لقمان_حکیم
@zarboolmasall
💚🌿نوکرتم و غلامتم از لفظ های کوچه بازاری است
وقتی یک نفر در مقام تعارف بخواهد ارادت و دوستی خود را نشان بدهد از این کلمات استفاده می کند
حالا تصور کنید که یک نفر همین لفظ محبت آمیز را به عنوان اقرار در نظر بگیرد و بخواهد طرف را بفروشد چه معنایی دارد
🌿💚این ضرب المثل در توصیف آدم های بسیار سو استفاده گر و فرصت طلب به کار می رود.
#غلام
@zarboolmasall