آیا می دانستید 💡
عبارت" بوقش را زدن " ، مراد از این است که فلانی روی در نقاب کشید و از دار دنیا رفت.
در گذشته اگر مرد یا زن بیماری به هنگام شب از دار دنیا می رفت با آهنگ مخصوصی که
میتوان آن را به آهنگ عزا تعبیر کرد بوق
میزدند تا سکنه آن آبادی آگاه شوند و صبحگاهان در تشییع جنازه متوفی شرکت کنند.
مدتی پس از انجام این مراسم اگر احیانا افراد بی خبر از جریان مرگ آن شخص، از حال و احوالش می پرسیدند مخاطب از باب طنز یا کنایه جواب می داد "بوقش را زدند" یعنی ازاین دنیا رفت و روی در نقاب خاک کشید.
این عبارت رفته رفته به صورت ضرب المثل درآمد و اکنون نه تنها در مورد اموات و مردگان به کار می رود بلکه درباره افرادی که از مشاغل حساس برکنار شده باشند نیز مورد استفاده قرار می گرفت ، فی المثل می گفتند :" فلانی بوقش را زدند"، یعنی دیگر کاره ای نیست و از گردونه خارج شده است .
#بوق
@zarboolmasall
از درون مرا میکشد از بیرون شما را💠💙
در مورد كسانی گفته می شود كه با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند و مورد رشك و حسد دیگران واقع می شوند .
آورده اند كه ...
مردی دهاتی به شهر آمد یك نفر از دوستان شهری او كه دختری بسیار زشت داشت با همكاری دو سه نفر از دوستان خود، اطراف او را گرفتند و با تشویق و ترغیب های بسیار ،دخترك را به عقد زناشویی او در آوردند .
دهاتی وقتی فهمید چه حقه ای به او زده اند كه كار از كار گذشته بود. پس تن به قضا داد و او را پذیرفت .
دو روز بعد همسرش را سوار الاغش كرد و به سوی ده روان شد زن چون شهری بود، چادری زرق و برق دار بر سر داشت و كفش پاشنه بلند پوشیده بود و قروفری تمام عیار از خود نشان می داد .
این وضعیت ظاهری او ،توجه دهاتی ها را به خودش جلب كرد و اتفاقا چون از نظر قد و قامت هم، بلند و كشیده بود، بیشتر نظرها را به سوی خود جلب می كرد .
او چون در كوچه های دهكده بارویی گرفته و صورتی پوشیده حركت می كرد ،كسی نمی توانست چهره اش را ببیند و همگان خیال می كردند كه صورتش هم، مثل اندامش نیكوست!
اتفاقا روزی با شوهرش و جمعی از اهالی ده ،مطابق معمول روی سكوی دكان بقالی، نشسته بود و سرگرم خوردن چای بود كه زن را با همان چادر قروفری دید كه از آنجا می گذرد و دو سه نفری از جوانهای اوباش ده هم به دنبالش روان هستند .
ظاهر جذاب و سر وضع دلفریب زن، تعدادی از دهقانان دیگر را هم كه آنجا نشسته بودند جلب كرده بود و سر و كله همه به طرف او كشیده می شد.
شوهر وقتی آن عده جوان را در تعقیب زن خود روان دید و دل اطرافیان خود را هم،از كف رفته مشاهده كرد ،بی اختیار از جای برخاست و چادر از سرش كشید و چهره زشت و پر آبله و سرطاس و كم موی او را در معرض تماشای آن جمع گذاشت و گفت:شما را به خدا، ببینید و دقت كنید كه چگونه او از درون مرا می كشد از بیرون شما را !
#بیرون
@zarboolmasall
قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را💭🖇
•🪴• ضرب المثل قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را در مورد افرادی گفته میشود که خیلی راحت قسم دروغ میخورند _و ای کاش این گونه نباشیم و متاسفانه بعد از مدتی آن قدر تکرار میکنیم که تبدیل به عادت میشود_
•🪴• روزی روزگاری، دزدی وارد دهی شد، حوالی ظهر بود و کوچهها خلوت، هرچه گشت چیزی پیدا نکرد. کم کم داشت ناامید میشد که صدای خروسی را از خانهای شنید. خانهای بسیار بزرگ که ساختمانی وسط آن قرار داشت. دزد با خود فکر کرد کوچه خلوت است و خانه بزرگی است تا کسی بخواهد بفهمد من وارد خانه شدم، من مرغ را برمیدارم و فرار میکنم. لب دیوار را گرفت، بالا رفت و پرید در خانه. دید چند مرغ و خروس از لانهی خود خارج شدهاند و هرکدام گوشهای در حال چرت زدن هستند. چاقترین خروس را انتخاب کرد، به سرعت به طرف آن رفت. خروس را برداشت در زیر پیراهنش پنهان کرد و به سرعت خواست، بالای دیوار بپرد و از خانه فرار کند که ناگهان صاحب خانه صدایی شنید به ایوان خانه آمد و مردی را دید که از روی دیوار به کوچه پرید. به سرعت خود را به کوچه رساند، در حالی که فریاد میزد دزد، دزد چند نفر از همسایهها به کمکش شتافتند و توانستند درنهایت چند نفری دزد را گیر بیندازند. دزد که دید راه فراری ندارد شروع کرد قسم خوردن و گریه و زاری که من کاری نکردم، من چیزی ندزدیدم.
دزد بیخبر بود که دُم خروس از زیر پیراهنش بیرون زده. مرد صاحب خانه گفت: نمیدانم قسم حضرت عباست را باور کنم یا دُم خروست را. دزد به دکمههای باز خود نگاه کرد و دید که دم خروس از پایین پیراهن او بیرون است. چون چاره نداشت، خروس را به کشاورز داد و به سرعت از آنجا فرار کرد.
#قسم
@zarboolmasall
📚تلنگر
با دستهای خالی به دنیا آمدهایم
با دستهای خالی هم از دنیا
خواهیم رفت
پس نگران چیزهایی ڪه
آرامش را از تو میگیرند نباش
نگرانی،مشکل فردای تو را
از بین نخواهد برد
اما آرامش امروزت را قطعاً
از تو خواهد گرفت
ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩای ندیدهات ﻧﺒﺎﺵ
ﺧﺪای ﺩیروز و اﻣﺮﻭﺯﺕ
ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
خدا بزرگتر از هر چیزی است
بزرگتر از هر چیزی که فکرت را مشغول کرده
تنها چیزی که از فردا میدانم این است
که خدا قبل از خورشید بیدار است
خیالت راحت
تا خدا هست هیچ غمی نیست
🐬@Aquatics
معرفی کتاب ضرب المثل بختیاری💙⛓
گنجینه مثل های لری
فریبرز فروتن
@zarboolmasall
سر دو گوسفند در یک قابلمه نمی جوشد🤍🕊
برای درک این ضربالمثل باید به سراغ نحوه آشپزی در میان مردم قرقیز رفت که مانند آشپزی مردم دیگر کشورها نیز دارای آداب و رسوم خاصی میباشد.
یکی از محبوبترین غذاهای مردم قرقیز سوپ «شورپا» است این غذا در تمام مراسمها از جمله جشن عروسی، تولد نوزاد و حتی عزاداری طبخ میشود
این غذا در قرقیزستان به صورت متفاوت با دیگر کشورهای منطقه از جمله قزاقستان و مغولستان پخت میشود.
در تهیه این سوپ تمام گوشت یک گوسفند را به همراه سر و پاهایش در یک قابلمه گرد موسوم به «خازان» همراه با آب قرار داده و پس از 4 ساعت جوشیدن هر قسمت از این گوشتها را که به آن «استقان» نامیده می شود را به یک نفر از مهمانان میدهند.
هر قسمت از گوسفند را با توجه به حضور مهمانان تقسیم می کنند به عنوان مثال در استانهای شمالی قرقیزستان سر گوسفند به کوچکترین فرد و در استانهای جنوبی برعکس به بزرگان و افراد محترم تعلق میگیرد.
از جمله رسوم قرقیزها این که 2 سر گوسفند نباید در یک قابلمه پخته شود زیرا برای مردم یک بدیمنی به ارمغان میآورد.
عدم قرار دادن 2 سر در یک قابلمه در حال حاضر یکی از رایج ترین ضرب المثل های قرقیزی تبدیل شده است که به معنی این که 2 مدیر در یک مرکز و با موسسه نمیتواند کار کنند و در صورت چنین اقدامی در این مراکز مشکلاتی به وجود خواهد آمد.
معادل فارسی این ضربالمثل نیز در زبان فارسی نیز هست که گفته میشود «آشپز که 2 تا شد غذا یا شور میشود یا بینمک».
@zarboolmasall
📝 حکایت درمانی ضرب المثل زرندی ارائه شده
معروف است که روزی شخصی به خیام خردمند، که دوران کهنسالی را پشت سر میگذاشت گفت : شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من ، چه زمانی درگذشت ؟! خیام پرسید: این پرسش برای چیست ؟ آن جوان گفت : من شاید خیری برای اقوام و دوستان خودم نداشته باشم اما تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و...
خیام خندید و گفت : آدم بدبختی هستی ! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا در سختی و مشقت نمیرند حال تو فقط به دنبال مردگانت هستی ؟!.. بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد .
#زرندی
@zarboolmasall
•• ریشه این ضرب المثل در یک باور قدیمی ایرانی است
طبق باور زرتشتی جهان در واقع در هفت اقلیم و یا پادشاهی تقسیم شده است
این هفت اقلیم در کتاب اوستا با جای خود مشخص شده اند که عبارتند از
اول: اَرْزه در خاور (شرق)دوم: سَوَه در باختر (غرب)سوم: فِرَدَدَفْش در جنوبچهارم: ویدَدَفْش در جنوبپنجم: وُروبَرِشْن در شمالششم: وُروجَرِشن در شمالهفتم: خوَنیرَث در میانه
نکته جالب این است که در باورهای قدیمی هندی هم جهان به هفت اقلیم تقسیم می شود
بعد از ظهور اسلام، دانشمندان اسلامی از جمله ابوریحان بیرونی خواستند که این هفت اقلیم را با جغرافیای آن زمان تطبیق بدهند که این تقسیم بندی حاصل شد
ابوریحان بیرونی در التفهیم نموداری از هفت کشور را چنین آورده:
کشور یکم: هندوستانکشور دوم: عرب و حبشستانکشور سوم: مصر و شامکشور چهارم: ایرانشهرکشور پنجم: صقلاب و رومکشور ششم: ترک و یأجوجکشور هفتم: چین و ماچین
حالا اگر کسی هر هفت اقلیم یا پادشاهی را ببیند یعنی همه جهان را گشته است
این اتفاق معمولا رخ نمی دهد جز در خواب
معمولا خواب ها این قدر سنگین یا عمیق نیستند که به اندازه دیدن همه جهان طول بکشد
به همین خاطر این ضرب المثل برای توصیف خواب بسیار سنگین، عمیق و شیرین و در نتیجه غفلت از دنیای بیرون به کار می رود••
#پادشاه
@zarboolmasall
🔴 داستان آموزنده
عربى بادیهنشین نزد پیامبر اکرم آمد و گفت: اى رسول خدا، قیامت چه زمانی برپا میشود؟ در این هنگام وقت نماز شد.
پیامبر نمازش را خواند و سپس فرمود: «کو آن مردى که از قیامت پرسید؟» مرد گفت: من هستم اى پیامبر خدا؛ حضرت فرمود: «براى قیامت چه فراهم آوردهاى؟»
گفت: به خدا، چیز زیادى از نماز و روزه فراهم نیاوردهام، جز آنکه خدا و پیامبرش را دوست میدارم. پیامبر به او فرمود: «انسان با کسى است که دوستش دارد»(۱).
همچنین فرمودهاند: «هرکس، مردمى را به سبب کردارشان دوست بدارد، روز قیامت، در جمع آنان گرد خواهد آمد و مانند آنان محاسبه خواهد شد؛ اگرچه کردارش مانند کردار آنان نباشد»(۲).
امام علی فرمود: «هرکه ما را دوست بدارد، در روز قیامت، همراه ما خواهد بود، و اگر شخصى سنگى را دوست بدارد، خداوند، او را با آن، گِرد خواهد آورد»(۳).
پ.ن: هر چند محشور شدن همراه انبیاء و اولیاء فواید زیادی دارد اما به معنای قرار گرفتن در جایگاه آنان نمیباشد.
(۱)(علل الشرائع،ج۱ص۱۳۹)
(۲)(تاریخ بغداد،ج۵ص۴۰۵)
(۳)(أمالی صدوق،ص۲۰۹)
@zarboolmasall