eitaa logo
ضرب المثل
32.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
860 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂ضرب المثل ژاپنی 🍂هفت بار زمین بخورید و هشت بار به پا خیزید.... @zarboolmasall
📚آتش‌بیار معرکه ‍ این اصطلاح را برای کسی به کار می‌برند که در ماهیت و اصل دعوا و مشاجره‌ی میان چند تن شرکت ندارد، اما کارش تشدید این دعوا و مشاجره و گرم نگاه‌داشتن آتش اختلاف در میان آنان است. دو ساز ضرب و دف از چوب و پوست ساخته شده‌اند. پوست این دو ساز در بهار و تابستان خشک و منقبض و در پائیز و زمستان که موسم باران و رطوبت است مرطوب و منبسط می‌گردد. در بهار و تابستان لازم است که این پوست هر چند ساعت یک بار مرطوب و تازه گردد تا صدای آن به علت خشکی و انقباض تغییر نکند. این وظیفه بر عهده‌ی دایره‌ نم‌کن بود که ظرف آبی جلوی خود قرار داده و ضرب و دف را نم می‌داد و تازه نگاه می‌داشت. در پائیز و زمستان همین شخص که حالا آتش‌بیار نامیده می‌شد پوست‌های مرطوب شده را روی منقل آتش می‌گرفت و با حرارت دادن خشک می‌کرد. این شخص از موسیقی چیزی نمی‌دانست و نه میتوانست ساز و ضرب و دف بزند و نه به آواز و خوانندگی آشنایی داشت، اما وجودش به قدری موثر بود که اگر دست از کار می‌کشید دستگاه طرب می‌خوابید و بساط معرکه و شادی مردم برچیده می‌شد. تا جایی که مخالفان موسیقی و طرب در گذشته گناه اصلی را وجود آن آتش‌بیار می‌دانستند و بر این باور بودند که اگر او ضرب و دف را آماده نکند دستگاه موسیقی و عیش نیز خود‌به‌خود از کار می‌افتد. از آن پس تا امروز افراد سخن‌چین و فتنه‌انگیز را که در اصل مشاجرات شرکت ندارند، ولی با بدگویی کردن و ایجاد شبهه، آتش اختلافات را دامن می زنند، به آتش بیار معرکه تشبیه می‌کنند. @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞حکایت بزاز گران گوش درسته که در این حکایت؛ پدر، مادر و دختر گوش‌هایشان سنگین بوده و به حرف کس دیگری بدهکار نبود، اما زیادند اطرافیان ما که گوش دلشون سنگینه و باز هم گوششون به حرف کسی بدهکار نیست!!! @zarboolmasall
◾️اندکـــی تامــــل 🔹ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺟﻤﻊ می‌کنند. ﺯﻧﺒﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺧﺎﻧﻪ می‌سازند. ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ می‌روند. ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺏ حرف می‌زنند... ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺟﻤﻊ می‌کنند . ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ می‌کنند. براستی ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎ‌ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ...! 🔸ای برادر تو همان اندیشه‌ای 🔸ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای‌ 🔸گر گُل است اندیشه‌ ات تو گُلشنی 🔸وَرْ بُوَدْ خاری تو هِیمه‌ی گُلخنی‌! @zarboolmasall
📚توبه یعنی... هر آن چیزی که روح انسان را یک گام از تعالی و تکامل مورد نظرش باز می‌دارد، گناه است. غفران یعنی پر کردن این خلأ، این کمبود روح، این زخم روان، این نقیصه‌ای که در نفس او به وجود آمده است، این برطرف شود، چگونه؟ با جبران کردن. خدای متعال نمی‌گوید چون تو گناه کردی حالا هرچه کار نیک بکنی، ما آن گناه را اصلا از بین نخواهیم برد. لج نمی‌کند خدا. (وَ إِنّی لَغَفَّارٌ) ما لجباز نیستیم، ما غافریم، ما خلأها را پر می‌کنیم، زخم‌ها را التیام می‌دهیم. اما برای چه کسی؟ «لِمَن تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى» به یقین من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست ره‌سپار شود. من بخشنده‌ام برای آن‌ که توبه کند. توبه کند یعنی چه؟ یعنی برگردد. راه تکامل شما از اینجا بود، شما باید این طرفی می‌رفتید؛ حاضریم شما را ببخشیم، کِی؟ وقتی بروید به‌طرف تکامل، مجددا به راه درست برگردید. (لِمَن تابَ) توبه کند، یعنی برگردد. توبه یعنی برگشتن. ایمان خود را قوی کند، عمل صالح کند. عمل! نباید از عمل غافل بود و به سخن گفتن و دل خوش داشتنِ خود بسنده کرد. مغفرت این نیست که خدای متعال بی‌حساب، از روی دلبخواه، یک کسی را مورد لطف بی‌جایی قرار بدهد، بدون اینکه خود او کوششی در راه این لطف الهی کرده باشد. 👤 رهبر انقلاب 📚 برگرفته از جلسه نخست کتاب @zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 هرگاه کسی در مقام معارضه و مبارزه بالاتر و قویتر از خود برآید از باب هشدار و تهدید به او گفته می شود :« با او درنیفت و چوب توی آستینت می کند » یا به شکل دیگر :« طرف قوی است . حریفش نیستی و چوب توی آستینت می کند .» به طوری که در کتب تاریخی مسطور است در ازمنه و اعصار گذشته که حکومت استبدادی و خودکامی و خودکامگی همه جا حکمفرما بود محکومان وگناهکاران را به انواع و اقسام مختلفه تنبیه ومجازات می کردند تا درس عبرتی برای سایرین باشد و خیال طغیان و سرکشی وتجاوز به حقوق دیگران را در سر نپرورانند . تنبیه و مجازات به تناسب شدت و ضعف جرم گناهکاران به سه شکل انجام می گرفت . مجازات مرگ ، مجازات قطع و نقص عضو، مجازاتی که موجب درد و ناراحتی می شد . اگرچه درعصرحاضرمحکومان به اعدام را به وسیله چوبه دار یا تیرباران یا دراطاق گاز و یا روی صندلی الکتریکی اعدام میکنند ، ولی انوع و اقسام مجازاتی که در ادوار گذشته منتهی به مرگ محکوم می شد عبارت بود از: سربریدن ، شکم دریدن ، طناب در گلو انداختن وخفه کردن ، شقه کردن ، ازکمر دو نیمه کردن ، زنده پوست کردن و... مجازات قطع و نقص عضو که درباره محکومان درجه دوم به کار می رفت عبارت بود: چشم ازحدقه درآوردن ، آهن تفته جلوی چشم عبوردادن و نور روشنایی چشم را سلب کردن ، دست و پا و گوش وبینی بریدن ، دندان شکستن ، لب دوختن وجز اینها که منتهی به مرگ نمی شد ولی محکوم بیچاره دچار نقص عضو می گردید . مجازات محکومان درجه سوم عبارت بود از: چوب و تازیانه بر کف وکفل محکوم زدن ، وارونه از درخت آویزان کردن ، وارونه روی دو دست ایستادن ، روی یکپای ایستادن و بالاخره چوب توی آستین محکوم کردن و مدتی او را به آن شکل وهیبت برپای داشتن بوده است . طرز و ترتیب کار این بود که دو دست محکوم را به شکل افقی نگاه می داشتند و آنگاه چوب محکم و غیر قابل انحنایی را به موازات دستهای محکوم از آستین لباسش عبورمی دادند و از آستین دیگر خارج میکردند . سپس مچ دستها و انتهای آستین محکوم را با طنابی محکم به آن چوب می بستند به قسمی که دستها به حالت افقی باقی بماند و نتواند آن را به چپ و راست و بالا و پایین حرکت دهد . محکوم را با توجه به کیفیت واهمیت خلافی که از او سرزده باشد مدتی به این شکل و هیبت در فضای باز نگاه می داشتند تا پشه ومگس و سایر حشرات مزاحم و چندش آور بر سروصورتش بنشینند و اونتواند آنها را از خود دفع کند . مجازات چوب توی آستین کردن اگر چه مرگ آور نبود و موجب نقص عضو نمی شد ولی پیداست که دستهای محکوم بر اثر سکون و بی حرکت بودن رفته رفته کرخت وبی حس می شد و مخصوصاً هجوم و حملات پشه ها و مگسها برسروصورتش چنان ناراحت کننده و چندش آور بود که دیر زمانی نمیگذشت که فریادش به آسمان بلند می شد و ازعمل خلافش اظهار ندامت و پشیمانی کرده طلب عفو و بخشش میکرد . @zarboolmasall
ترکی💙🦋 اودا گلمیسن سویا ؟ به آتش آمده‌ای یا آب؟به جنگ آمدی یا صلح؟ آتش= جنگ، آب= صلح اوزو به زکلی ، ایچی ته زکلی صورت بزک شده، داخلش کود ،پِهِن آغزیوا باخ تیکه توت به اندازه دهانت لقمه بردار @zarboolmasall
تعارف شاه عبدالعظیم💙💠 در قدیم زائران تهرانی که برای زیارت به شهر ری می رفتند پس از زیارت شب را در شهر ری توقف نمی کردند و به تهران باز می گشتند و ساکنان شهر ری با اطلاع از این موضوع از زائر تهرانی دعوت می کردند و چنین می گفتند که: تو را به این حضرت، شب را در منزل بمان و چون دعوت شونده ناگزیر از مراجعت بود لذا تعارف آن شاه عبدالعظیمی جنبه عملی نداشت و نمی توانست مورد قبول واقع شود. ‎بدین ترتیب عبارت تعارف شاه عبدالعظیمی ‎رفته رفته به صورت اصطلاح درآمد و تبدیل به ضرب المثل شد. @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا