روی یخ گرد و خاک بلند نكن
وقتی كسی بیخود و بیجهت بهانه بگیرد این مثل را میگویند.
روزهای آخر زمستان بود و هنوز كوهها برف داشت و یخبندان بود، چوپانی بز لاغر و لنگی را كه نمیتوانست از كوره راههای یخ بسته كوه بگذرد در سر "چفت"(آغل) گذاشت تا حیوان در همان اطراف چفت و خانه بچرد. عصر كه میشد و چوپان گله را از صحرا و كوه میآورد این بز هم میرفت توی رمه و قاطی آنها میشد و شب را در "چفت" میخوابید. یک روز كه بز داشت دور و بر چفت میچرید و سگها هم آن طرف خوابیده بودند یک گرگ داشت از آنجا رد میشد و بز را دید اما جرأت نكرد به او حمله كند چون میدانست كه سگهای ده امانش نمیدهند. ناچار فكری كرد و آرامآرام پیش بز آمد و خیلی یواش و آهسته بز را صدا كرد. بز گفت: "چیه؟ چه میخواهی؟" گرگ گفت: "اینجا نچر" بز گفت: "برای چه؟" گرگ گفت: "میدانی چون دیدم تو خیلی لاغری دلم به رحم آمد خواستم راهی به تو نشان بدهم كه زود چاق بشوی" بز با خودش گفت: "شاید هم گرگ راست بگوید بهتر است حرف گرگ را گوش بدهم بلكه از این لاغری و بیحالی بیرون بیایم" بعد از گرگ پرسید: "خب بگو ببینم چطور من میتونم چاق بشم؟" گرگ گفت: "این زمین، زمین وقف است و علفش ترا فربه و چاق نمیكند، راهش هم اینست كه بروی بالای آن كوه كه من الان از آنجا میآیم و از علفهای سبز و تر و تازه آنجا بخوری من هم دارم میروم به سفر!" بز با خودش فكر كرد كه خب گرگ كه به سفر میرود و آن طرف كوه هم رمه گوسفندها و چوپان هست بهتر است كه كمی صبر كنم وقتی گرگ دور شد من هم بروم آنجا بچرم عصر هم با گوسفندها برگردم.
گرگ كه بز را در فكر دید فهمید كه حیلهاش گرفته، از بز خداحافظی كرد و به راه افتاد و رفت سر راه بز كمین كرد. بز هم كه دید گرگ راهش را گرفت و رفت خیالش راحت شد و شروع كرد از كوه بالا رفتن، اما توی راه یک مرتبه دید كه ای دل غافل گرگه دارد دنبالش میآید. بز فكری كرد و ایستاد تا گرگ به او رسید. بز گفت: "میدانم كه میخواهی مرا بخوری، من هم از دل و جان حاضرم چون كه از زندگیم سیر شدهام، فقط از تو میخواهم كه كمی صبر كنی تا بالای كوه برسیم و آنجا مرا بخوری، چون كه اگر بخواهی اینجا مرا بخوری نزدیک ده است و از سر و صدا و جیغ من سگها میآیند و نمیگذارند مرا بخوری آن وقت، هم تو چیزی گیرت نمیآید و هم من این وسط نفله میشوم اگر جیغ هم نكشم نمیشود آخر جان است بادمجان كه نیست!" گرگ دید نه بابا بز هم حرف ناحسابی نمیزند. خلاصه شرطش را قبول كرد و بز از جلو و گرگ از عقب بنا كردند از كوه بالا رفتن، گرگ كه دید نزدیک است بالای كوه برسند شروع كرد به بهانه گرفتن و سر بز داد زد كه "یخ گَرد نده" بز كه فهمید گرگ دنبال بهانه است با مهربانی گفت: "ای گرگ من كه میدانم خوراک تو هستم، تو خودت هم كه میدانی هرچه به قله كوه برسیم امنتر است پس چرا عجله میكنی، من كه گفتم از زنده بودن سیر شدم وگرنه همان پایین كوه جیغ میكشیدم و سگها به سرعت میریختند". گرگ گفت: "آخه كمی یواش برو، گرد و خاک نكن نزدیكه چشمای من كور بشه". بز گفت: "آی گرگ! روی یخ راه رفتن كه گرد نداره، بیجا بهانه نگیر" خلاصه راهشان را ادامه دادند تا به سر كوه برسند.
اما گرگ از پشت سرش ترس داشت كه مبادا سگهای ده از كار او خبردار شده باشند و دنبالش بیایند و هرچند قدمی كه میرفت نگاهی به پشت سرش میكرد بز هم كه میدانست چوپان و گوسفندها سر كوه هستند دنبال فرصتی بود تا فرار كند. تا اینكه وقتی باز هم گرگ برگشت تا به پشت سرش نگاه كند بزه تمام زورش را داد به پاهایش و فرار كرد و خودش را به گله رساند. سگهای گله هم افتادند دنبال گرگ و فراریش دادند. بز با خودش عهد كرد كه دیگر به حرف دیگران گوش نكند و اگر بتواند از گرگ هم انتقام بگیرد.
@zarboolmasall
وجه تسمیه ضرب المثل ضرب المثل ﺧﺮ ﮐﺮﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﻌﻞ ﮐﺮﺩ!
کریم ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻭ ﻧﻘﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺑﯿﻮﺗﺎﺕ ﮐﻪ ﻧﻘﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﻭ ﻣﻘﺮﺭﯼ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ. ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﺍﻗﺘﻀﺎﯼ ﺷﻐﻠﺶ ﺑﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﻄﺮﺑﻬﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﻫﻢ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﻧﻤﻮﺩ .
ﮐﺮﯾﻢ ﺷﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻭ ﺑﺬﻟﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﯾﺪ ﻃﻮﻻﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯼ ﻃﺮﻑ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎﻩ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻭ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﺎﻩ ﻧﻔﻮﺫ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.
ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎﻩ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﻫﻞ ﺷﻮﺧﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺮﯾﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﺩﻟﻘﮏ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻗﺘﻀﺎﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﻭ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺭﻭﺯ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻌﺾ ﺭﺟﺎﻝ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﯾﺎﻥ ﻣﺘﻨﻔﺬ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﯿﺶ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﻣﺘﻠﮑﻬﺎﯾﺶ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻭ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﮐﺮﯾﻢ ﺷﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺷﻐﻞ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺍﺵ ﮐﻪ ﻧﺎﯾﺐ ﺭﯾﯿﺲ ﻧﻘﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﺎﯾﺐ ﺭﯾﯿﺲ ﻧﻘﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﺎﯾﺐ ﮐﺮﯾﻢ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ.
ﻧﺎﯾﺐ ﮐﺮﯾﻢ ﺧﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﯾﺎ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﯾﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ .
ﺧﺮ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﺧﻼﻑ ﺳﺎﯾﺮ ﺧﺮﻫﺎ ﺷﮑﻞ ﻭ ﺭﯾﺨﺖ ﻣﺴﺨﺮﻩﺍﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﻃﻮﺭﯼ ﺟﻞ ﻭ ﭘﺎﻻﻥ ﺑﺮ ﭘﺸﺘﺶ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﮑﻞ ﻭ ﻫﯿﺌﺖ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ. ﮐﺮﯾﻢ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﻠﮏ ﻭ ﻟﯿﭽﺎﺭ ﺑﮕﻮﯾﺪ . ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﯽ ﺍﺩﺑﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ . ﺩﺭﺑﺎﺭﯾﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﺭﺟﺎﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﻧﯿﺶ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺎﺝ ﻭ ﺭﺷﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﻘﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎﻩ ﻣﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ.
ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎﻩ ﻗﺒﻼً ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻗﻀﯿﻪ ﻭ ﻣﺘﻠﮏ ﮐﺮﯾﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻗﻬﻘﻬﻪ ﻣﯽ ﺯﺩ . ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺷﺎﮐﯽ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ": ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮔﻠﻪ ﻭ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺑﺮﻭ ﺧﺮ ﮐﺮﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﻌﻞ ﮐﻦ "! ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺷﺮ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺩﺭﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ . ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﺎﻻ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ؛ ﮐﺮﯾﻢ ﻭ ﺧﺮﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
@zarboolmasall
🍁 #پندانه
این دو تعریف را به خاطر بسپارید:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﮐﯿﻨﻪ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
کنفسیوس
@zarboolmasall
همه مون این ضرب المثل👇
ازتو حرکت از خدا برکت
رو شنیدیم درسته؟؟
خوب بیاییم امروز بررسیش کنیم
این فقط یه ضرب المثل ساده نیس
فقط اگه کمی درموردش تامل و فکر کنیم
متوجه میشیم ک حتی خداوند در قرآن عظیم الشانش هم گفته::👇
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ». محمد، 7.
اگه که ما یه کاری رو اولش شروع کنیم و نکته دوم ثابت قدم باشیم اونوقته ک ب اون موفقیته دست پیدا میکنیم☺️
@zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
دوست داری طب سنتی یاد بگیری و خودت اطرافیانت درمان کنی ؟؟؟؟🤩
بچه هات نمی زارن بری بیرون از خونه و یاد بگیری 🥺 ؟؟؟
تایم زیادی نداری بزاری برای رفت و آمد و شرکت در کلاس های حضوری ؟🤌
نگران نباش من بهت یاد میدم چطور توی خونه کنار بچه هات طب سنتی یاد بگیری😍😍😍 و برای خودت در آمد کسب کنی💃💃
فقط کافیه وارد بشی👌🏻👇🏻🏃♂️🏃♀️
https://eitaa.com/joinchat/2544959632C431da444a7
#ضربالمثل
تاریخچه ضرب المثل "مرگ میخواهی برو گیلان"
در مورد این ضربالمثل آنچه درست بنظر میرسد اینست که، در گذشته گیلان پر بود از مرداب و مانداب و پشه های مالاریا فراوان، کوه نشینان یا آنان که کوهی هستند و به گیلان کوچ کردهاند هنوز معتقدند که تابستانها را میبایست به ییلاق رفت که ماندن در گیلان با مردن برابر است.
این ضرب المثل را کوه نشینان ساخته اند، ولی بهر حال در گذشتهها مرگ و میر بر اثر مالاریا فراوان بود تا اینکه با تمهیداتِ سم پاشیِ مردابها و باتلاقها، نسل این پشه تقریبا از بین رفت.
@zarboolmasall
ضرب المثل انگلیسی🌿💚
1-ترجمه ضرب المثل : آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
In for a penny, in for a pound
2-ترجمه ضرب المثل : آب از سرش گذشته
It is all up with him
3-ترجمه ضرب المثل: آب خوش از گلویش پایین نمی رود
He leads a dog’s life
@zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
.
سؤالای زنونه داری و روت
نمیشه از کسی بپرسی ؟😔
مشکلات مامایی داری و
نمیدونی چیکار باید بکنی؟😫
#من_ماما_هستم و تو کانالم کمکت
میکنم که دغدغه هاتو برطرف کنی!
تو لینک زیر درمان مشکلات شایع
زنان و مامایی رو گفتم ؛ بیا ببین👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3917414670C18b2f6ec09
.
هدایت شده از قاصدک
❤️ لوازم قنادی ❤️
قیمتامون ارزونه چون مستقیم ازتولیدی میاد 😍😍
✅مستقیم از لنج ⛴
✅بدون واسطه
✅سبد خرید داریم 🛒🛒🛒
✅تک به قیمت عمده💰
✅ارسال ازقم به سراسرکشور✈️
#فروش حضوری هم داریم👇
http://eitaa.com/joinchat/2401370132C6af63fa9ed
http://eitaa.com/joinchat/2401370132C6af63fa9ed
پیام جالب امام زمان به عالم نجفی در مورد حضرت ابوالفضل
◾️حجت الاسلام و المسلمین سید محمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى از قول آیت الله العظمى مرعشى نجفى:
یکى از علماى نجف اشرف ، که مدتى در قم آمده بود، براى من چنین نقل کرد که:
من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجةّ بن الحسن العسکرى امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود
براى همین منظور بارها به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم
روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان (حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مواجه شدم بدون تامل به حضرتش سلام کردم
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى
چون خواستى از حضرت ابوالفضل حاجت بخواهى ، این چنین بگو: (یا اباالغوث ادرکنى ) اى پدرفریادرس پناهم بده.
📚لاله هاى رنگارنگ ، ص ۱۱۴
🌹میلاد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مبارک
#حکایت
@zarboolmasall
معنی ضرب المثل پا را از گلیم خود درازتر کردن
♦ یعنی حد و حدود خود را ندانستن و از حد خود تجاوز کردن.
♦ به کسی می گویند که به حق خود قانع نیست و زیاده از حد می خواهد.
♦ یعنی بیشتر از کاری که انجام داده از دیگران توقع و انتظار دارد.
♦ وقتی کسی بیش از شأن خود چیزی را در خواست کند این ضرب المثل شامل حال او می گردد.
گاهی اوقات برخی افراد به بهانه های مختلفی همچون صمیمی بودن با کسی، اقوام درجه یک بودن، حقی بر گردن دیگری داشتن و … به خود اجازه فضولی کردن در زندگی آن ها را داده و گاهی نیز سوالات شخصی می پرسد درحالیکه این مسائل هیچ ارتباطی به او ندارد. سوالاتی مثل: رتبه کنکورت چند شد، این همه درس میخوانی که آخر چه شوی، کی ازدواج می کنی، چرا بچه دار نمی شوی، حقوقت چقدر است و … سوالاتی از این قبیل. در این صورت است که فرد، پا را از گلیم خود درازتر کرده و پا روی گلیم دیگران گذاشته است!
@zarboolmasall
تفسیر آیات تلاوت شده امروز🍀
آیات ۹۷ تا ۹۹ سوره حجر⭐️
❇️وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ «97»فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «98»وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ «99»
(اى پيامبر!) البتّه ما مىدانيم كه سينهات بواسطه آنچه مىگويند، تنگ مىشود.پس (براى تقويت خود) پروردگارت را با سپاس و ستايش به پاكى ياد كن و از سجده كنندگان باش.و پروردگارت را پرستش كن تا آنكه يقينى (مرگ)، تو را فرارسد.
⭕️نکته:
در ميان مفسران مشهور آن است كه مراد از «يقين» در اين آيات، مرگ، يعنى يقينىترين امر نزد بشر است. گرچه معناى يقين، مرگ نيست، ولى مرگ زمينهاى براى يقين پيدا كردن است، چون هنگام فرارسيدن مرگ تمام پردهها كنار رفته و انسان به واقعيات يقين پيدا مىكند.
✨پیامها:
1- اگر بدانيم رنج ما زير نظر خداست، تحمّل مشكلات آسان مىشود. «نَعْلَمُ»🤲🏻
2- ظرفيّت تمام افراد حتّى انبيا محدود است. «يَضِيقُ صَدْرُكَ»⛓
3- دواى فشار روحى وروانى، نماز، سجده، تسبيح و حمد خداوند است. يَضِيقُ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ ... وَ اعْبُدْ 📿
4- مهمتر از عبادت، استمرار آن است. «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»✔️
🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
@zarboolmasall
سالهاست که این ضرب المثل غلط (سَلام لُر بی طَمع نیست) را به لرها نسبت داده اند در حالیکه درستش این است «سَلام به لُر بی طَمع نیست» آورده اند که کریم خان زند پادشاه لر تبار ایران در دروازه قرآن می نشست و به دادخواهی مردم می پرداخت ، هر کس می آمد محضر ایشان و سلامی عرضه می داشت ، بعد از رسیدگی کریم با کرمش هدیه ای به وی می داد. این بود که "سَلام به لُر بی طَمع نیست" رایج شد ولی متاسفانه به غلط آنگونه که در بالا ذکر شده در بین مردم رایج است.
@zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃
#حکایت_میرزاقاسمی
✍چرا به میرزا قاسمی، میرزا قاسمی گفته میشود؟
"ميرزا قاسم خان قاجار"، حاكم گيلان در سال ١٢٣٠ هجرى شمسى بود.
وى كه علاقه ى بسيارى به آشپزى داشت،
در سال ١٢٣٩ هجرى شمسى با قاتی کردن بادمجان و گوجه و سير، دست به ابداع خوراكى جديد زد و از آنجايى كه به هنر آشپزى عشق مى ورزيد،
✍دستور اين خوراک جديد را در ميان مردمان گيلان رواج داد و با نام وى به "ميرزا قاسمى" شهرت يافت.
▫️ميرزا قاسم خان كه مردى خوش ذوق بود، پس از گيلان، به حكمرانى فارس برگزيده شد و بعدها در شيراز درگذشت و او را در باغ حافظيه و در جنب آرامگاه حافظ شيرازى به خاک سپردند.
@zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
آموزش #سـاخت_اسلایـم واقعی😳✅
مـواد لـازم فقط مـایـع لباسشویی🤪❤️
ترفند ساخت نوشابه زرد 😍
ترفند ساخت جامدادی 😍
ترفند ساخت کاردستی 😍
ترفند ساخت لوازم خونه 😍
و هزاران ترفند کاربردی😍
ترفند ساختنش رو در کانال ترفند های جالب ببینید رایگان و با حجم کم😁👇🏽
🌈 https://eitaa.com/joinchat/1364721667C9f60ba056f🌈 https://eitaa.com/joinchat/1364721667C9f60ba056f
من درست کردم عـااالی شده بود😍🔥☝️🏽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بنا نیست تو دنیا به هرکسی محبّت کردی ازش خِیر ببینی
اتفاقا خدا کاری کرده که اکثراً نشه!
🔴نگو بِشکنه این دست که نمک نداره! بعضی ضرب المثل ها احمقانست! اینو ابلیس تو زبون انسانها انداخته.
•┈┈••••✾••••┈┈•
@zarboolmasall
📚خسارت بزرگ
مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(علیه السّلام) که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد:
یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل به خدمت شمارسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم و به من خوش گذشت.
امام صادق(علیه السّلام) تبسمی کرد و به او فرمود: (در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟
عرض کرد آری . حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد. ۱
قال امیر المومنین علیه السلام:
لَا یَخْرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ مِنْهُ عَلَى دِینِهِ وَ صَلَاتِهِ
انسان نباید به سفری برود که ترس آن دارد به دین یا نمازش لطمه وارد شود.۲
📚۱-جهاد با نفس، جلد ۱ صفحه ۶۶
📚۲-وسائل الشیعه جلد ۱۱ صفحه ۳۴۴
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی:
از وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه سؤال شد که «مَا بَالُ الْمُتَهَجِّدِينَ بِاللَّيْلِ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً»، چرا آنها که نماز شب ميخوانند و مداوم بر اين کارند، اينها در بين ديگران از ديگران زيباترند؟ «قَالَ(عَلَيْهِ السَّلام): لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّهِ فَكَسَاهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِهِ»اينها سحر با خدای خود خلوت کردند و ذات اقدس الهی از نور خود به اينها چيزی داده است. گاهی ممکن است در ديد ديگران انسان زيبا جلوه کند، #عمده همان آبرومند بودن است، «وجيه عند الله» بودن است.
@zarboolmasall