.
#کله_پاچه !
در پست "صبحانه با حاج آقای محمدیان" برخی دوستان به تصور این که صبحانه کله پاچه است کامنت های جالبی گذاشتند.
در حالی که اون کاسه، عدسی است و در آن بشقاب هم قدری گردو، که البته این دوتا شبیه ظروف گوشت و آب کله پاچه است.
نمک و آبلیمو و روغن هم به این شبهه کمک کرد!
اون اتاق و اون تراس هم محل کار من در خیابان پاستور است.
با نیم کیلو عدسی که تقریباً ۶ هزار تومان می شود کار میهمان و میزبان راه می افتد.
نمیدانم چرا از بچگی کله پاچه دوست نداشتم. خیلی ها سعی کردند نظرم را عوض کنند ولی نه آنها توانستند و نه خود من.
خیلی هم بد نیست. باید در این سن مراقب کلسترول بود.
.
* پی نوشت *
.
کله پاچه خور های حرفهای میگویند باید موقع خوردن چشم ها را بست و همه را #درهم خورد و خیلی به اجزای آن گیر نداد!
نمی دانم درسته یا نه ، ولی منطقا قابل درک است.
از رفاقت های پاستوریزه خوشم نمیاد.
اهل گزینش و #ویدیو_چک در رفیقبازی نبوده و نیستم و همیشه هم لذت "درهم" رفیق داشتن را چشیدهام.
کلاً در مورد آدم باید "درهم" قضاوت کرد.
از آسیب های بزرگ رویکرد امنیتی _ اطلاعاتی، نگاه "انتزاعی" و "موردی" به آدمها و بولتن سازی و گزارش نویسی از آنهاست. ممکن است دروغ نگویند (باخوشبینی)! ولی همه ی راست را هم نمی گویند! این خودش بزرگترین "دروغ" است.
همه ما یه جورایی همین مشکل را داریم. خدا هدایتمان کند.
رد خون!
دیشب فیلم "ماجرای نیمروز ۲" #ردخون ، ساخته محمدحسین مهدویان و به تهیه کنندگی سیدمحمود رضوی را همراه دیگر فعالان توییتری و فضای مجازی در سالن حوزه هنری دیدم.
قصه ی خوب و پر کششی داشت و از ویژگی های دراماتیک و حرفه ای ارزشمندی برخوردار بود.
این فیلم پرتوی به تاریکخانه سازمان منافقین و تشکیلات جهنمی آنان است و نشان میدهد که فرایند استحاله جوانان انقلابی به جنایتکاران حرفه ای و جدا شدن از مسیر مردم و مصالح آنان با چه مکانیسمی صورت می گیرد.
تعجب من از تسلط خوب کارگردان و عوامل صحنه به فضای دهه ۶۰ و بازسازی تصویری ، کلامی و اجتماعی آن دوران است که برای امثال ما کاملا باورپذیر است.
اگر تاریخ مردمان این سرزمین را فرزندان واقعیشان روایت نکنند، نااهلان روایت خواهند کرد.
سه گانه سیانور، ماجرای نیمروز و ردخون، روایت تاریخ پر افتخار این مردم است که برای آیندگان و نسلهای نو ، آگاهی بخش و بصیرت آفرین است.
به همه دست اندرکاران و عوامل فیلم خدا قوت می گویم و توصیه میکنم به #ویدیو_چک های داوری هم خیلی توجه نکنند. آثاری از این قبیل برتر از قضاوت های متداول جشنواره ای است!