eitaa logo
سید عزت الله ضرغامی
846 دنبال‌کننده
598 عکس
203 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. صبحانه با حاج آقا محمدیان (۹۷/۱۰/۱۱) حجت الاسلام والمسلمین محمدیان رئیس سابق نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها از جمله آدم‌‌های خوب این دوران است. عالم، محقق، انقلابی، ولایی و خستگی ناپذیر در کار و تلاش بی‌وقفه برای انقلاب، جوانان و دانشجویان. جزو معدود مدیرانی است که از حدود ۲ سال قبل شخصاً پیگیر حضور یک مدیر تازه نفس و جوان به جای خودش بود که نهایتاً با اصرار دوستان از جمله خودم، و توصیه رهبری معظم حدود یکسال دیگر ادامه داد. حرف‌های زیادی از جنس درد دل و آسیب شناسی انقلاب به ویژه در سازمان روحانیت و سبک زندگی مدیران و مسئولان کشور داشتیم. در اینکه برخی روحانیون حکومتی، به دلیل زندگی اشرافی و جدا شدن از توده‌های مردم و غفلت از فرزندان و خانواده، ضربه مهلکی به اعتماد و اعتقاد مردم نسبت به روحانیت و انقلاب و حتی اصل دین وارد کرده‌اند، هم نظر بودیم. منزل و محل کار ایشان در خیابان انقلاب است و می‌گوید این فاصله را تقریباً هر روز پیاده طی می‌کند و نه تنها هیچ اسائه ادبی نمی‌بیند بلکه برعکس به دلیل همین رفتار مردمی مورد توجه و تحسین مردم قرار می‌گیرد. واقعاً نمی‌دانیم در کشور چه اتفاقی رخ داده که این نعمت بزرگ از بسیاری مسئولین به ویژه روحانیون صاحب نام گرفته شده است. خاطره خوبی از مرحوم آیت الله حائری شیرازی نقل کرد که منظور از آبی که اکثریت لشکر طالوت، به رغم دستور الهی از رودخانه خوردند و ایمانشان زائل شد، «بیت المال» است. به آنان گفته شده بود که فقط به اندازه یک کف دست بخورند تا حداقل تشنگی برطرف شود نه اینکه در آن غوطه بخورند! با اینکه مسئولیت‌اش را تحویل داده، همچنان با دانشجویان محشور و مأنوس است. هم در محیط کار و هم در نوع فعالیت‌های روزانه ایشان. تألیفات ارزشمندی دارد. از جمله کتاب «علی از زبان علی(ع)» که در نوع خود بی‌نظیر و بسیار سودمند است. ساده زیست، مردم دار، دلسوز و خون گرم است. قدرش را می‌دانم و از مصاحبت با او بهره می‌برم.
. ! در پست "صبحانه با حاج آقای محمدیان" برخی دوستان به تصور این که صبحانه کله پاچه است کامنت های جالبی گذاشتند. در حالی که اون کاسه، عدسی است و در آن بشقاب هم قدری گردو، که البته این دوتا شبیه ظروف گوشت و آب کله پاچه است. نمک و آبلیمو و روغن هم به این شبهه کمک کرد! اون اتاق و اون تراس هم محل کار من در خیابان پاستور است. با نیم کیلو عدسی که تقریباً ۶ هزار تومان می شود کار میهمان و میزبان راه می افتد. نمی‌دانم چرا از بچگی کله پاچه دوست نداشتم. خیلی ها سعی کردند نظرم را عوض کنند ولی نه آنها توانستند و نه خود من. خیلی هم بد نیست. باید در این سن مراقب کلسترول بود. . * پی نوشت * . کله پاچه خور های حرفه‌ای می‌گویند باید موقع خوردن چشم ها را بست و همه را خورد و خیلی به اجزای آن گیر نداد! نمی دانم درسته یا نه ، ولی منطقا قابل درک است. از رفاقت های پاستوریزه خوشم نمیاد. اهل گزینش و در رفیق‌بازی نبوده و نیستم و همیشه هم لذت "درهم" رفیق داشتن را چشیده‌ام. کلاً در مورد آدم باید "درهم" قضاوت کرد. از آسیب های بزرگ رویکرد امنیتی _ اطلاعاتی، نگاه "انتزاعی" و "موردی" به آدم‌ها و بولتن سازی و گزارش نویسی از آنهاست. ممکن است دروغ نگویند (باخوشبینی)! ولی همه ی راست را هم نمی گویند! این خودش بزرگترین "دروغ" است. همه ما یه جورایی همین مشکل را داریم. خدا هدایتمان کند.
شوادون! ایجا دزفول و ایشون هم دایی بزرگوار من است. بعضی مواقع که در منطقه بودم چند ساعتی مهمانش می شدم. از دوران کودکی به ما محبت بسیار کرده و معنای یک بزرگتر واقعی را به ما چشانده است. خدا حفظش کند. "خان دایی" مقام بالایی است. مقامات بالا و بزرگ ، "اسباب بزرگی" هم می‌خواهند. بعضی ها دارند ، بعضی ها هم حتی حاضر نیستند زمانی که پست‌های بالا دارند لااقل نقش آن را بازی کنند! منزل "دایی حسین" دو بار موشک خورد و تخریب شد. با صبوری آن را دوباره ساخت. مثل بقیه دزفولی های مقاوم و فداکار. . * پی نوشت * . زیر زمین های منازل در دزفول با دهها پله به عمق زمین می‌روند و فضای مناسب و قابل تحملی در گرمای طاقت فرسای تابستان فراهم می کنند. این زیرزمین ها که شوادون نام دارند در زمان جنگ و حمله هوایی پناهگاه مناسبی برای مردم بودند. هرچند که بارها موشک های دوربرد دشمن تا دل زمین فرو رفت و مردم بی دفاع و مظلوم را به خاک و خون کشید. مردم داغدیده دزفول در مقابل "رئیس جمهور بنی صدر" می‌ایستادند و فریاد می‌کردند "بنی صدر، بنی صدر موشک جواب موشک". امروز از بنی صدر و "دکترین جنگ به روش اشکانیان" او خبری نیست. ولی فرزندان ملت چنان ظرفیتی در حوزه دفاع موشکی فراهم کردند که نه تنها از ملت ایران بلکه از امنیت منطقه هم صیانت می‌کند. آفرین بر آنها.
نیمکت آشتی! نیمکت‌های شیب دار در یکی از پارک‌های کره جنوبی نظرمان را جلب کرد. اول تصور کردم که نیمکت از وسط شکسته شده است. بعد فهمیدیم عمداً از دو طرف شیب‌دار ساخته شده که وقتی دو نفر با هم می‌نشینند، به خاطر شیب نیمکت به طرف هم متمایل شوند و یه جورائی به هم بچسبند! اجمالاً برای زن و شوهر جوان و دوستان صمیمی خوب است! این نزدیکی خود به خود محبت و وابستگی ایجاد می‌کند. در محل‌های قدیمی هم کوچه‌های خیلی تنگ وجود داشت که به کوچه آشتی کنان معروف بود. یعنی اگر دو نفر قهر بودند و از کنار هم رد می‌شدند مجبور می‌شدند سلام و علیک کنند. اون قفل¬‌‌ها را هم که می‌بینید، برای باز شدن بخت آدم‌ها و استجابت دعا آویزان می‌کنند! *پی نوشت* جلسه‌ی تودیع و معارفه دبیر قدیم و جدید شورایعالی انقلاب فرهنگی که دیروز برگزار شد، از جمله همین نزدیکی‌های صمیمی بود که زمینه بسیاری از واگرائی‌های احتمالی را از بین برد. اقدام مثبت حجت الاسلام والمسلمین عاملی دبیر جدید در دعوت کتبی از مسئولین برای شرکت در جلسه قدردانی از خدمات آقای دکتر مخبر دزفولی و برگزاری شایسته و فاخر این نشست و به ویژه تأکید خود ایشان بر اینکه من یک «تشکیلات آباد» را تحویل می‌گیرم، باعث دلگرمی همه دوستان شد. دیروز 14 نفر از شخصیت‌های برجسته فرهنگی، با سخنان کوتاه و سنجیده، باب جدیدی در تعامل و همگرائی در بخش‌های مختلف فرهنگ کشور باز کردند. در مورد شخصیت علمی، فرهنگی و انقلابی آقای دکتر حمدرضا مخبر دزفولی دبیر سابق شورا و خدمات ارزنده ایشان هم مستقلاً خواهم نوشت.