#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
کسی که خانهاش کوچک باشد و اتاق کار هم نداشته باشد، باید دست کم خلاقیت داشته باشد. برای نوشتن دربارهی بابک میخواهم یک جای مخصوص داشته باشم؛ جایی که تا سالها بعد هم که میبینمش، یادم بیاید چه ساعتها و برای تایپ کردن چه حرفهایی آنجا نشستهام. سالن را به دو قسمت مساوی تقسیم کردهام. آن طرف که کاناپهی دونفره است، شده جای خوردن و خوابیدن و تلویزیون نگاه کردنم. این طرف، مبل یک نفره که زیر صفحهی اپن آشپزخانه است، شده اتاق کارم. گل و لپتاپم را گذاشتهام آنجا. کتل، یک چارپایه با پایههای کوتاه است که توی گیلان کاربردهای زیادی دارد، مثل حالا که میز لپتاپ من شده. کاناپهی بزرگ را هم چسباندهام به دیوار دستشویی. آن یکی یک نفره را به حالت کج گذاشتهام سمت قسمتی که اتاق کارم است. حالا وقتهایی که میخواهم بنویسم، از سالن با دو قدم میرسم به جایی که اتاق کارم است؛ بعد فکر میکنم یک اتاق شیشهای دارم. وقت کار، درش را هم میبندم. دَرِ اتاق کارم، وقت بستن صدا میدهد. یک گلدان سانسوریای پایه کوتاه هم کنار میز تلویزیون گذاشتهام؛ درست کنج راست اتاق کارم. گلدان پیچک را هم روی صفحهی اپن گذاشتهام که یک جورهایی حکم سقف اتاقم را دارد. فایل صوتی مربوط به دیدار با مادر شهید بابک نوری را به لپتاپم انتقال میدهم و هندزفری را در گوشم میگذارم. هشت انگشتم را روی صفحه کلید آماده نگه میدارم...
📚بیست و هفت روز و یک لبخند
🖋فاطمه رهبر
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔗 اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان یزد
📌 مرکز افق آستان مقدس امامزاده سید جعفر محمد(ع) یزد
ایتا | روبیکا | روبینو | تلگرام | اینستاگرام