eitaa logo
"' نُوآ دختری بی احساس"'
40 دنبال‌کننده
32 عکس
2 ویدیو
0 فایل
" اشکالی نداره اگه احساساتي داریم، که بقیه هيچ درکی از اون ندارند🪶⸱ ִֶָ فوارد زیباتر است!
مشاهده در ایتا
دانلود
سیگار های بهمنش را دوست دارم بوی بد پیراهنش را دوست دارم گفتند دیوانه! شنیدی زن گرفته؟ دیوانه ام ، حتی زنش را دوست دارم! در جوابش بر او نوشتم.. عطر خوش پیراهنش را دوست دارم گل های روی دامنش را دوست دارم گفتند دیوانه ندیدی شوهرش را! دیوانه هستم شوهرش را دوست دارم دیگری گفت: این عاشقان پیوسته غم را دوست دارند بی سهم می مانند و کم را دوست دارند قانون و حرمت را نمیفهمند انگار زنها و شوهر ها را هم دوست دارند آن یکی گفت: قانون حرمت را چه می فهمی کژ اندیش آداب عفت را چه می فهمی کژ اندیش  زن ها و شوهر های هم را خواستن عشق است عشق و محبت را چه می فهمی کژ اندیش  عاشقی گفت: من فقط تنها خودش را دوست دارم آن چشم‌های لامذهبش را دوست دارم از سر لج با خودم هم که شده، باید بگویم با دیگری‌ها، دیگری‌ها بودنش را دوست دارم....
۲۴ فروردین
الو الو .....همسایه ها بقیه رو هم از وجودمون با خبر کنید
۲۴ فروردین
این منم تنها در این پیچ خیابان میروم پا به پای بی کسی در زیر باران میروم گریه کردم با نُتِ هرقطره اشک آسمان تا نداند هر کسی با درد پنهان میروم برگِ زرد و رنجِ درد و راه طولانی و سرد با دوپایِ خسته ام آرام وبی جان میروم عطرِتو یک لحظه پیچید و جهانم گرم شد گیج و گنگم در خیابان و هراسان میروم رفتی وگفتی که روزی خواهم آمدصبرکن پاره پاره این جگر بر زیرِ دندان میروم گر چه تسخیرِ غم و دردم ولیکن،ظاهرا بی خیال و راحت ومسرور وخندان میروم سوزِ سردی رخنه کرده بر تمامِ جان من خسته از دنیا شدم سر در گریبان میروم «خاطراتت ذلّه کرده کوچه های شهر را کوله بارم بسته و«از شهر تهران میروم»
۲۸ فروردین
هدایت شده از #تَبِ_شِعْر
مارا کسی نخواست توهم گر نخواستی جار نزن در گوشمان بگو که بمیریم گوشه ای
۲۸ فروردین
بخدا که حق با پايتخت زندگی کردم..
۲۸ فروردین
۲۸ فروردین
یه اوس موسی تو زندگیم میخوام خودش همه چی رو ردیف کنه؛
۲۸ فروردین
هدایت شده از ستاره‌ من ؟
شاید یکی از قسمتآی قشنگ زندگیم دیدن پایتخت بوده باشه
۲۸ فروردین
عروسک مال بچه هاس؟ پس واسه تولدم عروسک بیار.
۲۸ فروردین
هدایت شده از ـ آسمـٰان ِ‌نیلۍ .
در دلِ یك گوشهٔ ساکت ، گلدانی با رنگ‌های ملایم صورتی نشسته است ، یادآور روزهای آفتابی و لحظات شیرین . این گلدان به مانند دفتری از خاطرات ، سرشار از داستان‌هایی از زیبایی است . هر بار که به آن نگاه می‌کنم ، احساس می‌کنم که این تکه‌ی لطیف طبیعت ، رازهای ناگفته‌ای در دل دارد . چند شکوفه‌ی ظریف مانند فرشتگانی کوچك ، در میان سبز روشن و شاداب برگ‌ها ، چشمانت را به خود جذب می‌کند . هنگامی که باد ملایمی می‌وزد ، این زیبایی‌ها به آرامی در رقصی نرم به حرکت درمی‌آیند و فضای اطراف را پر از لطافت و تازگی می‌کنند . دیدن آن‌ها روح را به پرواز در می‌آورد و یادآور لحظاتی از زیبایی‌های زندگی می‌گردد . گلدان صورتی در دلِ خود ، داستان‌های صبوری را روایت می‌کند ؛ داستان‌هایی از لحظاتی که باید با امید برای بهتر شدن صبر کرد . هر بار که به این گلدان نگاه می‌کنم ، درصمیم خود می‌گويم که در زندگی همانند این تکه‌های زیبا ، باید در برابر طوفان‌ها ایستادگی کرد و از نور و اُمید بهره‌برد . حدیث رنگ‌ها و عطرها ، در سایه‌ آن گلدان شعرگونه می‌شود ، و یادآور می‌گردد که زیبایی زندگی ، در توجه به جزئیات پنهان است . گاهی لازم است از هیاهوی دنیا فاصله بگیریم و به آرامش درونی خود گوش دهیم و بیابیم که در دل زندگی، زیبایی‌های پنهانی وجود دارد که منتظر دیدن ِما هستند : ) .
۲۸ فروردین
هدایت شده از نبات .
کارِنباتیِ کوچک. قضیه از این قراره شما این پیامُ فوروارد کن و لینک‌ش رو برای من ارسال کن‌. و من اولین جمله ای از [ یک آهنگ،یک کتاب،یک پادکست،یک حرف و ..] رو بخاطرِ وایب شما یادم بیاد تقدیم شما ‌می‌کنم . همینقدر خاکی و کوتاه.🌻🌝 جهتِ لینک : @Miss_0313
۲۸ فروردین