#گشتی_در_گلستان...🍃 جوانمردی در جنگ تاتار جراحتی هول رسید. کسی گفت: فلان بازرگان #نوش‌دارو دارد، اگر بخواهی، باشد که دریغ ندارد. گویند: آن بازرگان به بخل معروف بود. گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان #جوانمرد گفت: اگر خواهم دارو دهد یا ندهد و گر دهد منفعت کند یا نکند. باری خواستن ازو زهر کُشنده است. هر چه از دونان به منت خواستی در تن افزودی و از جان کاستی و #حکیمان گفته‌اند: آب حیات اگر فروشند فی‌المثل به آبِ‌روی، دانا نخرد که مُردن بِعلت به از زندگانی بِمذلت.{۱} اگر حنظل خوری از دستِ خوشخوی به از شیرینی از دست تروشروی 📌 {۱}مفهوم= دانایان گفته‌اند: آب زندگی (بقا) اگر به مَثَل به بهای آبرو و شرف دهند، حکیم نخرد که از بیماری و درد، جان سپردن خوش‌تر است تا در خواری و ننگ زیستن. 📌 مفهوم حنظل= حَنظَل ثمر گیاهی است به شکل خربزه‌ی کوچکِ بسیار تلخ‌. 📚 گلستان سعدی 🌿باب سوم، در فضیلت قناعت، حکایت۹ 📖 @zarrhbin