ذرهبین درشهر
🔔 #زنگ_انقلاب 💠 تشکیل کمیتهی استقبال از امام 👇👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
🔔 #زنگ_انقلاب
💠 تشکیل کمیتهی استقبال از امام
#دکتر_علی_مطهری: زمانی که امام (ره) در اقامتگاه خود در فرانسه تصمیم به بازگشت به ایران گرفتند، "حاجاحمدآقا" به منزل ما زنگ زدند که امام فرمودهاند: من قصد بازگشت به ایران دارم. ما در حال صرف شام بودیم. خودِ استاد گوشی را برداشته بودند. حالتی توام با نگرانی در چهرهی پدرم احساس کردم. شادی از آمدن امام و نگرانی از در خطر بودن جان ایشان.
بلافاصله ایشان افرادی را_از جملهی آنها شهید اسلامی و ظاهراً آقای عسکراولادی بودند_ دعوت کردند که ساعت چهار صبح به منزل ما بیایند. آنها آمدند و جلسهای تشکیل شد و کمکم مقدمات ورود امام مهیا شد. برای آنکه از رخنهی فرصتطلبان جلوگیری شود خود استاد شخصاً ریاست کمیتهی استقبال از امام را به عهده گرفتند و این امر در جلوگیری از رخنهی فرصتطلبانی مثل منافقین بسیار مؤثر بود.اعضای آن ستاد، خاطرات جالبی از رفتارها و برخوردها و حساسیتهای استاد دارند.
#حجتالاسلام_شهید_محلاتی: هنگامی که هنوز امام در پاریس تشریف داشتند، یک روز صبح بعد از اذان، من در منزل در حال استراحت بودم که تلفن زنگ زد. مرحوم مطهری بود: گفتند دیشب "حاجاحمدآقا" تلفن کردند و گفتند که امام تصمیم گرفتهاند بیایند ایران. شما رفقا را خبر کنید که به منزل ما بیایند.
من به بعضی دوستان تلفن کردم و صبح اول وقت به منزل مرحوم شهید مطهری رفتیم. ایشان گفتند: امام پیغام دادهاند و تصمیم گرفتهاند که به ایران بیایند؛ فرمودند: منزلی در جنوب شهر که از توپخانه پایینتر باشد و اعیانی هم نباشد، برای ایشان اجاره کنیم.
ما مخالف بودیم و میگفتیم: امام در شرایط فعلی مصلحت نیست که تشریف بیاورند. مبارزه را که اداره میفرمایند، از تمام جریانات مملکت هم که خبر دارند. پیامهایشان هم که میرسد، اوامرشان هم که اجرا میشود. اگر الان بیایند، خدای ناکرده امام را از بین میبرند. آقای مطهری گفتند: امام تصمیم خودشان را گرفتهاند و دیگر حرف ما در ایشان اثر ندارد. امام تشخیص دادهاند که تشریف بیاورند. باید اول فکر محلی باشیم. بعد هم کمیتهی استقبال را تشکیل بدهیم.
تلفن کردیم به مرحوم "شهید بهشتی" که ایشان هم بیایند. گفتند: بعضی دوستان اینجایند و دارند مذاکره میکنند. دیدیم که یک کار دو بار انجام میشود. مرحوم مطهری با عدهای دارد کمیته تشکیل میدهد و آقای بهشتی هم با دستهی دیگری صحبت کردهاند. برای اینکه کارها را هماهنگ کنیم، به اتفاق مرحوم مطهری رفتیم منزل شهید بهشتی. بقیهی افراد جامعهی روحانیت هم خبر کردیم.
گفتیم: هر کس که میخواهد از هر جمعیتی کمیتهی استقبال تشکیل دهد، باید از این دوستان روحانیت مبارز در آن کمیته حضور داشته باشند و تمام کارها زیر نظر جامعهی روحانیت باشد. این پیشنهاد پذیرفته شد. قرار شد سه نفر انتخاب شوند. وقتی رای گرفتند، مرحوم "شهید مطهری"، مرحوم "شهید مفتح" و من به عنوان سرپرست کمیتهی استقبال از طرف جامعهی روحانیت انتخاب شدیم. مرحوم شهید مطهری و مرحوم شهید مفتح مقداری کارهای دانشگاهی داشتند و ناچار بودند رفت و آمد کنند. به همین دلیل بنا شد من دائم آنجا باشم.
📚 گنج خاطره
(خاطراتی از استاد شهید آیتالله مطهری)
✍ گردآوری و تنظیم #علی_حجتی
🇮🇷
@zarrhbin
🔔 #زنگ_انقلاب
💠 بازداشتن مردم از حمله به زندان قصر
#دکتر_علی_مطهری: چند روز قبل از پیروزی انقلاب، آیتالله منتظری، آیتالله موسوی اردبیلی و مهندس بازرگان در منزل ما بودند و با استاد صحبت میکردند. تلفنی خبر دادند که "کمونیستها" مردم را تحریک کردهاند ومردم جلوی زندان قصر جمع شدهاند و آمادهی حمله به زنداناند و بیم فاجعه میرود. استاد به آن سه نفر گفتند: کار مهمی پیش آمده، باید برویم زندان قصر.
هر چهار نفر را سوار اتومبیل استاد کردم و رفتیم. وقتی به محوطهی مقابل زندان قصر رسیدیم، دیدم عدهی زیادی جمع شدهاند. چون آیتالله منتظری معروفتر بودند، استاد پس از پیادهشدن به مردم گفتند: آیتالله منتظری آمدهاند، میخواهند صحبت کنند.
مردم آماده شدند. این چهارنفر بر روی سکویی ایستادند. آیتالله منتظری و مهندس بازرگان که شناختهتر بودند، جلو ایستادند و استاد مطهری و آیتالله موسوی اردبیلی پشت سر آن دو. دو نفر اول برای مردم در این باره صحبت کردند که اکنون درگیری به این صورت صلاح نیست. به هر حال مردم متفرق شدند و به منزل برگشتیم.
📚 گنج خاطره
(خاطراتی از استاد شهید آیتالله مطهری)
✍ گردآوری و تنظیم #علی_حجتی
🇮🇷
@zarrhbin
🔔 #زنگ_انقلاب
💠 علت عدم شهرت در ماههای ابتدای انقلاب
#حجتالاسلام_دکتر_محمد_مطهری، فرزند استاد: در اواخر سال ۵۷ که کلاس دوم راهنمایی بودم، روزی عکس یاسر عرفات را در کنار سه نفر از دوستان پدرم که همگی از رهبران انقلاب بودند، در روزنامه دیدم. چون فعالیت ایشان در امور انقلاب را شاهد بودم، تعجب کردم که چرا ایشان در عکس حضور ندارند و همین را از ایشان سئوال کردم.
گفتند: من کاری را که باید انجام بدهم، انجام میدهم. هر چه نامم کمتر مطرح شود، آسودهترم. سعی من بر این است که در غیر موارد ضروری، در اجتماعات عمومی مطرح نشوم. از روزنامههای خارجی برای مصاحبه با من آمدهاند، اما قبول نکردم. یاسر عرفات نیز به دنبال من میآمد تا با من عکس بگیرد، اما من امتناع کردم.
#دکتر_علی_مطهری، فرزند استاد: در روزهای بعد از پیروزی انقلاب، یک روز ناراحت بودم که چرا در دانشگاه، استاد را آنطور که باید نمیشناسند و نقش ایشان را در انقلاب نمیدانند و احیاناً استاد را غیرانقلابی مینامند. بالاخره کاسهی صبرم لبریز شد و به ایشان گفتم: چرا شما اینقدر مشت پردهاید؟
افرادی که نقششان در انقلاب بسیار کمتر از شماست، اسمشان بر سر زبانهاست ولی شما که نزدیکترین فرد به امام هستید و نقش دوم را در انقلاب دارید، برای مردم و دانشجویان ناشناختهاید. استاد که از این سئوال من تعجب کرده و خود فهمیده بودند که دیگر طاقت من تمام شده است، منصفانه گفتند: آخر من به اندازهی آقای طالقانی و آقای منتظری زندان نرفتهام.
📚 گنج خاطره
(خاطراتی از استاد شهید آیتالله مطهری)
✍ گردآوری و تنظیم #علی_حجتی
🇮🇷
@zarrhbin
🔔 #زنگ_انقلاب
💠 توجه به حفظ جایگاه روحانیت در نهضت
#دکتر_علی_مطهری: در همان آستانهی اوجگیری انقلاب، "مسعود رجوی" از زندان آزاد شد. برخی از روزنامهها از جمله کیهان شروع کردند به بزرگ کردن او و محاسن و کمالات زیادی برای وی میتراشیدند. در برخی محافل هم شایع کرده بودند که او را در زندان شکنجه کردهاند و مثلاً مقداری از رودهی او را بریدهاند. استاد در برابر این تبلیغات به شدت حساسیت به خرج میدادند و وقتی این حرفها را میخواندند، میگفتند: تمام اینها دروغ است و علت آن هم اینست که میخواهند با این شخصیتسازیها نقش رهبری روحانیت را در این نهضت کمرنگ کنند.
یادم هست که در همان ایام وقتی "آیتالله مهدویکنی" از زندان آزاد شدند، استاد برای ایشان پیغام دادند که فوراً یک قطعه عکس خود را بفرستند تا خبر آزادی ایشان در کیهان چاپ شود، و با این اقداماتی از این قبیل سعی داشتند تا که توجه مردم و انقلابیون به رهبری روحانیت در نهضت کمرنگ نشود.
📚 گنج خاطره
(خاطراتی از استاد شهید آیتالله مطهری)
✍ گردآوری و تنظیم #علی_حجتی
🇮🇷
@zarrhbin