‍ ‍ اردکانم زنده بمان. زیرا هویت کویر از آنِ توست. شهرِ قنوت و قنات و قناعت، زنده بمان تا همیشه، می‌خواهم عصرها با بوی کاهگل دیوارهایت شعر بگویم ، بر لب ایوان دلت بنشینم، آنگاه که چادر سیاه زنانت هویت می‌ بخشد و شرم را دیکته می‌کند. به شرافتت قسم تو ناب ترین شعر جهانی. #طاهره_باقری_اردکانی @zarrhbin

مردم رنگارنگ به تو که رسیدند خود را رنگ کردند با هزار حرف عاشقانه نیرنگ کردند تو شمعشان بودی و آن ها پروانه هر دم تا به افلاک پرواز کردند هزاره بی عشقی را دیدند، ولی عشق تو را در سینه چاک، چاک کردند. اما هر چه خدا بخواهد، هر کاری کردند، تا عشقت فراموش گردد سینه چاک چاک علی اکبرت گلوی پر از خون علی اصغرت موی پریشان، عمه زینبت آن سوز سینه ابوالفضل برادرت آن خارهای به جا مانده در کف پای زینبت قرنهاست که بی قراری می‌کند این دل صاف چشم مرا باز بارانی می‌کند پس بیا از حسین، تا مهدی یار باشیم هنوز هم در صف انتظار مهدی، با مهدی باشیم.... #طاهره_باقری_اردکانی @zarrhbin

انار سرخم بر سر شاخه شکافت، و فریادش در انزوای باغچه فرو رفت. واژه گم شد و قلم افتاد، رنگ ، رنگِ خون بود و این همه کاستی دیده نشد، فقط انار چیده شد #طاهره_باقری_اردکانی @zarrhbin

"دلبرا پیشِ وجودت همه خوبان عَدَمَند..." 🎤 #علیرضا_قربانی شهری اَندَر هَوَست سوخته در آتشِ عشق خلقی اَندَر طلبت غَــرقه‌ی دریــای غَمَند خونِ صاحب‌نظران ریختی ای کعبه حُسن قــتلِ اینان کــه رَوا داشت که صیدِ حَرَمَند ...🎼💚 سعدی ✨‌زمستان آمد و پاییز بار و بندیلش را جمع کرد و رفت غم غریبی بر سینه ام سنگینی می‌کند، من مسیح گمشده ام را آویزان بر گردن تو میبینم، که گاهی بر گونه ی من اشک می‌شود و گاه پر از التهاب، بر پیکر خسته ی من می‌بارد، گاهی هم سنجاق می‌شود بر گیسوان  پریشانم و میخک تنهائی را در دشت دنبال می‌کند، تا شاید ابر سرگردان پاییز، در آغوش زمستان جای بگیرد و از او دانه های برف متولد شود، و ناودان پیر و ایوان ترک خورده در حسرت هم آغوشی دانه های برف مات و مبهوت نظاره گر خانه نباشند ای کاش تا آن موقع تو آمده باشی . #طاهره_باقری_اردکانی #از طرف جمعی از دوستداران شعر و ادب فارسی. تقدیم به جناب آقای طاهری... @zarrhbin

اردکانم چه بگویم؟!!!! که خاکت را به تاراج بردند و هوای مطبوع و دلکشت را به غبارِآلودگی مزین...... قناتت را خشک و قنوتت را به قناعت قانع کردند، که سر سجده بر زمین بگذاری وفرهنگ به تاراج برده ات را نبینی، آن کوچه ی آشتی کنانت، با لهجه شیرینت پر کشید و تمثیلی از رویا  در آغوش کویر به جای ماند. چگونه..... چگونه تو را جستجو کنم در این هبوط بی فرهنگی، تا مرحمی بر زخم های جسم و روحت بگذارم، آب و خاک و هوایت را در پنج دری کدامین  ایوان به انتظار معجزه بنشینم، اردکانم، با من سخن بگو !!! که سخت دلگیرم.....‌‌ ✍#طاهره_باقری_اردکانی 📚#دلتنگی_tara 🎙#عبدالله_صبوری #رادیو_دل #دانمارک_ایرانیان_مقیم_خارج با تشکر ویژه از استاد صدا عبدالله_صبوری @zarrhbin🕊

آذر جان بالاخره چمدان بستی و با گیسوان پریشان سر بر شانه یار گذاشتی،!! کجا میروی، ؟!! ✍#طاهره_باقری_اردکانی 📚#دلتنگی_tara 🎙#عبدالله_صبوری 🎛#رادیو_دل

حال اردکان خوب نیست ما آمده بودیم که در دنیائی مالامال از عطر اقاقی و رازقی نفس بکشیم ✍#طاهره_باقری_اردکانی 📚#دلتنگی_tara 🎙#مهرآوا 🎼#رادیو_دل @zarrhbin🕊

این قلم به جا مانده در امتداد باغچه ترحم نمیخواهد، و دیگر ترکش و تیر بی اثر مانده شاید تو بعد از مرگ، درخت شدی و من از تو جوانه زدم. ✍#طاهره_باقری_اردکانی 📚#دلتنگی_tara تقدیم به کانال ذره‌بین، آقای طاهری از طرف رادیو دل @zarrhbin🕊

کلیدر را نخوانده بود، اما رسما هر شب بر پیکر سمفونی مردگانِ عباس معروفی زار میزد، عشق زری به یوسف را انکار نمی‌کرد، و سووشون را با خود آورده بود ✍#طاهره_باقری_اردکانی 📚#دلتنگی_tara 🎙#محسن_گل_زاده 🎼#رادیو_البرز