برگی از تاریخ #استعمار
قسمت ششم
جایی که همه ما مست و سرخوشیم
دیدیم که اسپانیایی ها در آغاز تلاش کردنـد بـا ملایمت و مهربانی با سرخپوست ها رودررو شوند.
شیره قند از خوراکی های دلپذیری بود که سرخپوست ها پیش از آن مـزه آن را نچشیده بودند و ظرف های آن را با اشتیاق و اشتهای فراوان از دست اسپانیایی ها می گرفتند ؛
اما جذاب ترین سوغات سفیدها برای سرخپوستها « #شراب » بود .
بومی ها که تا پیش از ورود سفیدپوستان با #مشروبات_الکلی آشنا نبودند،
با نوشیدن اندکی از آن به سرعت مست و سرخوش می شدند و برای نوشیدن اندکی بیشتراز آن دنبال سفیدها به راه می افتادند .
اعتـیـاد ســـرخپوست ها به الکل باعث شکستن مقاومتشان در برابر سفیدها می شد و بعضی از قبایل آنها آن قدر در نوشیدن این
« #آب_عجیب » افراط کردند که رو به از هم پاشیدگی و انقراض گذاشتند .
ورود سفیدها به بعضی مناطق ، در حالی که شیشه های شراب را برای توزیع در میان سرخپوست ها در دست داشتند ، باعث
نامگذاری خـاص این نواحی شـد .
« مان هاتان » ، منطقه ای که امروز بخشی از شهر نیویورک است
چنین معنی می دهد : « جایی که همه ما مست و سرخوشیم . سفیدها می توانستند معامله های پرسودی با سرخها بکنند .
آنها گاهی در برابر یک شیشه مشروب ، یک گاری پر از پوست از سرخپوست ها می گرفتند .
اسپانیایی ها روبه رو شدن با بومی ها در آن روزها را اینگونه توصیف کرده اند :
در یک دست #انجیل داشتیم و در دست دیگر یک بطری #شراب ؛ تفنگی را هم به پشت انداخته بودیم .
#مهدی_میرکیایی
📚سرگذشت استعمار جلد اول ص128
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
برگی از تاریخ #استعمار
قسمت ششم
جایی که همه ما مست و سرخوشیم
دیدیم که اسپانیایی ها در آغاز تلاش کردنـد بـا ملایمت و مهربانی با سرخپوست ها رودررو شوند.
شیره قند از خوراکی های دلپذیری بود که سرخپوست ها پیش از آن مـزه آن را نچشیده بودند و ظرف های آن را با اشتیاق و اشتهای فراوان از دست اسپانیایی ها می گرفتند ؛
اما جذاب ترین سوغات سفیدها برای سرخپوستها « #شراب » بود .
بومی ها که تا پیش از ورود سفیدپوستان با #مشروبات_الکلی آشنا نبودند،
با نوشیدن اندکی از آن به سرعت مست و سرخوش می شدند و برای نوشیدن اندکی بیشتراز آن دنبال سفیدها به راه می افتادند .
اعتـیـاد ســـرخپوست ها به الکل باعث شکستن مقاومتشان در برابر سفیدها می شد و بعضی از قبایل آنها آن قدر در نوشیدن این
« #آب_عجیب » افراط کردند که رو به از هم پاشیدگی و انقراض گذاشتند .
ورود سفیدها به بعضی مناطق ، در حالی که شیشه های شراب را برای توزیع در میان سرخپوست ها در دست داشتند ، باعث
نامگذاری خـاص این نواحی شـد .
« مان هاتان » ، منطقه ای که امروز بخشی از شهر نیویورک است
چنین معنی می دهد : « جایی که همه ما مست و سرخوشیم . سفیدها می توانستند معامله های پرسودی با سرخها بکنند .
آنها گاهی در برابر یک شیشه مشروب ، یک گاری پر از پوست از سرخپوست ها می گرفتند .
اسپانیایی ها روبه رو شدن با بومی ها در آن روزها را اینگونه توصیف کرده اند :
در یک دست #انجیل داشتیم و در دست دیگر یک بطری #شراب ؛ تفنگی را هم به پشت انداخته بودیم .
#مهدی_میرکیایی
📚سرگذشت استعمار جلد اول ص128
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
برگی از داستان #استعمار
قسمت بیست و هفتم: داغ بردگی
بردهها کالاهایی ارزشمند بودند و ممکن بود روی زمین و دریا ربـوده شوند و حتی پا به فرار بگذارند.
برای همین، هرکس مالک آنها میشد، نشانه خودش را روی تن بردهها میزد تا در صورت فرار یا دزدیده شدن بتواند ادعا کند که صاحب آن بوده است.
این کار با داغ زدن روی بدن بردهها به انجام میرسید.
قطعه فلزی که نام یا علامت شخص بردهدار روی آن کنده شده بود در آتش کاملا داغ میشد.
چند نفر دست و پای برده را میگرفتند و فرد دیگری داغ را روی سینه یا بازوی برده میگذاشت هنگامیکه بردهها فروخته میشدند.
صاحب جدید هم داغ خودش را روی تن آنها میزد.
بردهها آرزو میکردند که در اختیار ارباب جدید قرار نگیرند تا این شکنجه بارها و بارها تکرار نشود.
گاهی اوقات، علامت شرکتها یا مؤسسات بزرگ صاحبان برده روی تن آنها میخورد؛ مثلا کمپانی انگلیسی آفریقا بردههای خودش را با علامت DY مشخص میکرد.
خانواده سلطنتی پرتغال روی بدن بردههایش نشان صلیب میزد.
انجمن کلیسای آنگلیکن انگلستان هم از علامت SPG استفاده میکرد.
افزایش روزافزون قیمت بردهها و تأثیری که در رونق کشاورزی و صنعت کشورهای مقصد داشتند باعث شد دولتهای اروپایی بیش از گذشته به تجارت برده توجه کنند.
دولتها در بندرهـا حـق گمرکی مناسبی از این کالاهای گران قیمت دریافت میکردند.
تجـار بـردهای هنگام ورود کشتیها به بندرهای اروپا و آمریکا، پیش هر کاری، باید حق گمرکی بردههای موجود در انبار کشتی را به دولت پرداخت میکردند.
برخی از بردهداران با تقلب و تقلید از داغهای خانواده سلطنتی یا انجمن کلیه انگلیکـن تـلاش میکردند حقوق گمرکی بردههای خود را نپردازند.
📚سرگذشت استعمار #مهدی_میرکیایی، ج 3 فصل شکار انسان ص40
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛